تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۸  ، 
کد خبر : ۳۰۷۳۶۵

بررسی دکترین سیاست خارجی رؤسای‌ جمهوری آمریکا پس از جنگ جهانی دوم

(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/06/07 ـ شماره 50 ـ صفحه 14)

هری ترومن 1952-1945

در جریان جنگ‌جهانی دوم، ایالات‌متحده نیروهای نظامی‌اش را برای کمک به انتقال تجهیزات نظامی به شوروی، در ایران مستقر کرد. آمریکا از استقرار نیروهای خود در خاک ایران هدف دیگری را نیز دنبال می‌کرد؛ محافظت از نفت در برابر شوروی. در این میان، بریتانیا و شوروی نیز سربازانشان را در خاک ایران مستقر کردند. استالین پس از جنگ ایران را ترک نکرد تا زمانی‌که هری ترومن در سازمان ملل متحد به این موضوع اعتراض کرد و خاورمیانه به نقطه جوشان جنگ سرد تبدیل شد. از آن زمان به بعد، سیاست دوگانه آمریکا درباره خاورمیانه شکل گرفت. آمریکا پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران با شاه مخلوع روابط نزدیکی داشت و از پیوستن ترکیه به «ناتو» حمایت کرد. ترومن طرح سال ۱۹۴۷ سازمان ملل برای تقسیم سرزمین‌‌های اشغالی میان رژیم‌صهیونیستی و فلسطین را پذیرفت.

مدوایت آیزنهاور ۱۹۶۰-1953

در سال ۱۹۵۳ آیزنهاور به سازمان اطلاعاتی آمریکا، سیا، دستور داد تا رودرروی دولت ملی محمد مصدق در ایران بایستد. مصدق تلاش می‌کرد تا مانع از نفوذ بریتانیا و آمریکا در ایران شود و این موضوع نگرانی‌هایی برای آمریکا به‌وجود آورده بود. کودتای آمریکا علیه دولت مصدق نگاه ایرانیان به ایالات‌متحده را تغییر داد و تصویر آمریکا به‌عنوان حافظ دموکراسی در جهان خدشه‌دار شد. پس از آن‌که مصر کانال سوئز را ملی کرد، رژیم‌صهیونیستی، بریتانیا و فرانسه به این کشور حمله کردند. آیزنهاور نه‌تنها به اتحاد خشمگین‌ آن‌ها نپیوست، بلکه از همه اهرم‌های موجود برای پایان‌دادن به این نبرد استفاده کرد. در لبنان نیز دو سال بعد از سال ۱۹۵۶، زمانی‌که نیروهای ملی‌گرا تهدید کردند دولت مسیحی را سرنگون خواهند کرد، آیزنهاور با استقرار نیروهای آمریکایی در بیروت از وقوع جنگ داخلی در لبنان جلوگیری کرد. آمریکا در آن مقطع زمانی از حکومت لبنان حمایت می‌کرد.

جان اف کندی 1963- 1961

به نظر می‌رسید سیاست خارجی کندی درباره خاورمیانه، سیاستی غیرفعال باشد، اما وارن باس، روزنامه‌نگار آمریکایی در مقاله‌ای با نام «حمایت از دوستان: خاورمیانه کندی، آمریکا متحد رژیم‌صهیونیستی» این پیش‌فرض را تغییر داد. کندی تلاش کرد تا روابط واشنگتن-تل‌آویو را حفظ و از منافع این رژیم در خاورمیانه حمایت کند. این موضوع زمانی مشخص شد که سیاست‌های خارجی کندی درباره جنگ سرد و تقابل آمریکا با حکومت‌های عربی روشن شد. او همچنین کمک‌های اقتصادی به منطقه را افزایش داد و برای کاهش تنش میان آمریکا و شوروی به‌عنوان دو قدرت در جهان دوقطبی تلاش کرد. زمانی‌که سیاست‌های کندی درباره حمایت از رژیم‌صهیونیستی تثبیت شد، روابط آمریکا با رهبران کشورهای عربی تیره شد.

لیندون جانسون 1968-1963

جانسون در کارنامه ریاستش، دو سیاست برجسته را ثبت کرده است؛ اول، اجرای برنامه‌های بزرگ اجتماعی و دوم، سیاست‌ها و برنامه‌هایش برای پیشبرد جنگ ویتنام. خاورمیانه نیز پس از جنگ 6روزه در سال ۱۹۶۷ به رادار سیاست خارجی ایالات‌متحده بازگشت و اهمیتی دوچندان برای جانسون پیدا کرد. در جریان جنگ 6روزه، اغلب کشورهای عربی ازجمله مصر، سوریه و اردن در برابر رژیم‌صهیونیستی صف‌آرایی کردند. پس از این جنگ، رژیم‌صهیونیستی نوار غزه، کرانه باختری، صحرای سینا و بلندی‌های جولان را اشغال و همچنین جهان عرب را تهدید کرد که به پیشروی در خاک این کشورها ادامه می‌دهد. پس از آن‌که شوروی ایالات‌متحده را تهدید کرد، جانسون ناوگان ششم نیروی دریایی را در دریای مدیترانه مستقر کرد. او همچنین رژیم‌صهیونیستی را مجبور کرد در ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ با طرح آتش‌بس موافقت کند.

نیکسون- فورد 1976-1969

مصر، سوریه و اردن در سال ۱۹۷۳ تلاش کردند تا شکست تحقیرآمیزشان را در جنگ 6روزه جبران کنند؛ از همین رو آن‌ها از همه توانشان برای بازپس‌گیری سرزمین‌های ازدست‌رفته استفاده کردند. مصر بخش‌هایی از صحرای سینا را باز پس گرفت، اما دیگر کشورهای عربی در این مسیر موفقیتی به‌دست نیاوردند و ارتش رژیم‌صهیونیستی به فرماندهی آریل شارون، بار دیگر قلمروهای عربی را محاصره کرد و تنش‌ها میان آمریکا و شوروی بالا گرفت. خطر تقابل هسته‌ای در منطقه خاورمیانه میان دو ابرقدرت بیش از گذشته احساس شد. در میانه تنش‌ها نیکسون در عرصه خارجی آمریکا حالت فوق‌العاده اعلام کرد. الیزابت درو، روزنامه‌نگار آمریکایی، تنش‌ها میان آمریکا و شوروی در دوران نیکسون را به‌عنوان «روز استرنج‌لاو» توصیف کرد. از سوی دیگر، مناقشه‌ها میان اعراب و رژیم‌صهیونیستی تاثیر فراوانی بر بازار نفت گذاشت.

کارتر- ریگان 1989-1977

بزرگ‌ترین پیروزی و شکست برای آمریکا در خاورمیانه از زمان جنگ سرد در دوران کارتر شکل گرفت. در کفه پیروزی‌ها، مذاکرات صلح کمپ دیوید قرار دارد که در جریان آن، آمریکا با ایفای نقش میانجی میان رژیم‌صهیونیستی و مصر تلاش کرد تا تنش‌های میان دو کشور را کاهش دهد. براساس این معاهده، صهیونیست‌ها موظف شدند صحرای سینا را به مصر واگذار کنند. در بخش شکست‌های بزرگ آمریکا در خاورمیانه، انقلاب اسلامی ایران قرار دارد. چند ماه بعد، کارتر با چالش جدیدی روبه‌رو شد. دانشجویان انقلابی در ایران سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرده و ۶۳ کارمند سفارت آمریکا در ایران بازداشت شدند. ۵۲نفر از این تعداد، ۴۴۴ روز در تهران ماندند تا یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های سیاست ‌خارجی آمریکا در دوران ریاست کارتر ثبت شود. ریگان در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از صدام حمایت کرد. ریگان گمان می‌کرد صدام می‌تواند انقلاب ایران را بی‌اثر کند.

جورج دبلیو بوش1993-1989

حمله عراق به کویت به‌دلیل یک دهه حمایت ایالات‌متحده از صدام حسین بود. بوش مجبور شد تا نیروهای ارتش آمریکا را در عربستان مستقر کند. او که ابتدا عملیات «سپر صحرا» را برای حفاظت از کشورهای عربی در حاشیه خلیج‌فارس آغاز کرده بود؛ در نهایت، مجبور شد استراتژی‌اش را تغییر دهد و «طوفان صحرا» را جایگزین عملیات پیشین کرد. جورج بوش سیاست منفعل و بی‌اثری را درباره تنش‌های میان فلسطین و رژیم‌صهیونیستی در جریان انتفاضه دنبال ‌کرد. در سال آخر ریاست‌جمهوری جورج بوش، آمریکا در همکاری با سازمان ملل متحد، ۲۵هزار نیروی نظامی را به سومالی فرستاد تا از گسترش قحطی در این کشور جلوگیری کنند. یکی از فرماندهانی که در سومالی علیه آمریکا مبارزه می‌کرد شهروند تبعیدی سعودی بود که مدتی نیز در سودان زندگی می‌کرد. تا سال ۱۹۹۳ اسامه بن‌لادن چهره‌ای ناآشنا برای جهان بود.

بیل کلینتون 2001-1993

مذاکرات صلح میان اردن و رژیم‌صهیونیستی که با ابتکار کلینتون دنبال ‌شد، یکی از موفقیت‌های موقتی بیل کلینتون در عرصه سیاست خارجی بود. بعد از این موفقیت کوتاه‌مدت، کلینتون دموکرات در میدان سیاست خارجی به بن‌بست رسید. جلسات کمپ دیوید با حضور یاسر عرفات، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، و ایهود باراک، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی، بی‌آن‌که به نتیجه‌ای مشخص برسد پایان یافت. از سال ۱۹۹۳ حملات تروریستی پراکنده ازسوی بن‌لادن علیه آمریکا طرح‌ریزی شد. دامنه این حملات تا سال ۲۰۰۱ گسترش چشمگیری یافت. بمب‌گذاری در مرکز تجارت جهانی در سال ۱۹۹۳ و بمب‌گذاری در ناوشکن یواس‌اس‌کول در یمن از نمونه‌های اولیه عملیات تروریستی در دوران بیل کلینتون است.

جورج بوش پسر 2008-2001

بوش پسر بیشترین سهم در تغییر چهره خاورمیانه را از زمان جورج مارشال، وزیر امورخارجه آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم، دارد. او بعد از حمله تروریستی به برج‌های دوقلوی سازمان تجارت جهانی، بیش از هر زمان در عرصه سیاست خارجی بر مسائل خاورمیانه متمرکز شد. زمانی‌که بوش قصد حمله به افغانستان را داشت، حمایت جامعه جهانی را از هر نظر با خود دید، درحالی‌که دو سال بعد زمانی‌که می‌خواست به عراق حمله کند، نتایج حاصل از نظرسنجی‌ها نشان داد افکارعمومی جهان با تصمیم رئیس‌جمهوری آمریکا چندان موافق نیستند. بوش سرنگونی صدام را تولد دموکراسی در خاورمیانه خواند. او تفاوتی میان تروریست‌ها و کشورهایی که به آن‌ها پناه داده بودند قائل نبود و برای تقابل با چنین کشورهایی، از سیاست‌های یکجانبه‌گرایی حمایت می‌کرد. او پس از دوران ریاست‌جمهوری نیز از سیاست خارجی خود در خاورمیانه دفاع می‌کرد و در سال ۲۰۰۸ در مصاحبه‌ای با «نیویورک‌تایمز» گفت: «آینده شاهد تولد دموکراسی در خاورمیانه خواهد بود.»

https://asemandaily.ir/post/248

ش.د9603755

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات