تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۶ - ۰۷:۲۵  ، 
کد خبر : ۳۰۸۰۰۱

پتانسیل‌های قیام در عربستان

(روزنامه كيهان – 1396/07/27 – شماره 21750 – صفحه 8)

عربستان کشوری است که مردم آن همیشه ملاحظات داخلی را بسیار بیشتر از مسائل خارجی در اولویت قرار داده‌اند. به همین دلیل هرگاه فرصتی برای حضور و فعالیت مردم این کشور فراهم شده است جنبش‌های اعتراضی در این کشور به راه افتاده است. در دو ماه گذشته اعتراضات اینترنتی و مجازی موسوم به «جنبش ۱۵ سپتامبر» در عربستان فعال شده است که به خصوص طی یک‌ماه گذشته، توانسته است بخش قابل توجهی از شهروندان سعودی را با خود همراه کرده و دربار سعودی را با مشکلی که ماهیتی جدید و غیرقابل کنترلی دارد مواجه سازد.

بر اساس گزارش‌های منتشره نقطه شروع اين جنبش، سلسله توييت‌هاي سعود القحطاني، مشاور ديوان پادشاهي عربستان و يكي از كليدي‌ترين چهره‌هاي بحران اخير خليج ‌فارس بود كه در آن، از حاكمان قطر درخواست كرد به حق تظاهرات مسالمت‌آميز مردم كشورشان احترام بگذارند. جريانات مدني مخالف حكومت عربستان از اين فرصت استفاده كرده و با استناد به مواضع القحطاني، جنبش ۱۵سپتامبر را به راه انداختند؛ جنبشي متشکل از فعالان عربستانی و مخالفان آلسعود كه در آغاز، بيشتر رنگ و بوي مطالبات معيشتي و اقتصادي داشت اما به‌تدريج بر وزن مطالبات سياسي و امنيتي آن افزوده شد.

جنبش ۱۵ سپتامبر که طي ۲‌ ماه گذشته موج عظيمي را در فضاي مجازي به راه انداخته است، تا جایی پیش رفته است که نهادهاي رسمي حكومت عربستان از رسانه‌هاي دولتي و مؤسسه ديني اين كشور گرفته تا دستگاه‌هاي امنيتي، از مرحله انكار آن عبور كرده و واكنش‌هاي تندي از خود نشان دهند. چنانکه ترس از تحرکات مردمی و شورش، مقامات سعودی را بر آن داشته تا از مفتی این کشور بخواهند، فتوایی در این خصوص صادر کند. در این راستا رئیس هیئت عالی علما و اداره پژوهش‌های علمی و فتاوی عربستان سعودی که از نسل «محمد بن عبدالوهاب» است، در خصوص این جنبش اظهار داشته است: «هر کس که خواهان برگزاری جنبش ۱۵ سپتامبر است، حامی فساد و فتنه‌ است».پیش از تشکیل جنبش اعتراضی ۱۵ سپتامبر، جنبش «۷ رمضان» و قبل از آن جنبش «۲۱ آوریل» شکل گرفته بود که دستگاه امنیتی عربستان مانع برگزاری آن شده بودند و جنبش‌های قبلی آن‌ها بی‌نتیجه ماند. اما ریشه‌ این اعتراضات از کجا نشأت می‌گیرد؟

اقتصاد

عربستان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است و بزرگترین میدان نفتی جهان در این کشور قرار دارد. به لطف دلارهای نفتی، عربستان از ذخیره ارزی حدود 800 میلیارد دلاری برخوردار است. اما این ثروت نفتی در جامعه عربستان و بین مردم این کشور توزیع نشده و در اختیار 7 هزار شاهزاده سعودی است و مردم عربستان از لحاظ درآمد سرانه در جایگاه سی و چهارم جهان هستند. جامعه عربستان بسیار بسته است و امکان بررسی‌های آماری در مورد وضعیت فقر در این کشور وجود ندارد اما نگاهی به آخرین آمارهای اعلام شده وضعیت وخیم اقتصادی عربستان را نشان می‌دهد.

گزارش توسعه‌‌‌ انسانی سال 2009 سازمان ملل، میانگین بیکاری میان جوانان سعودی را حدود 26 درصد اعلام کرد. در این میان، جوانان حدود 61 درصد از بیکاران را تشکیل می‌‌‌دهند. این در حالی است که مرکز آمار عربستان در سال 2013 از جمعیت پنج میلیونی نیروی کار این کشور، فقط 600 هزار نفر یعنی 12 درصد را بیکار معرفی کرده است. اما اطلاعاتی که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا «سیا» در سال 2013 منتشر کرده است آمارهای منتشر شده از سوی مراکز اطلاعاتی عربستان را نقض می‌کند. آمارهای سازمان سیا نشان می‌دهد میزان نیروی کار عربستان هشت میلیون نفر بوده و نرخ بیکاری در این کشور به بیشتر از 25 درصد می‌رسد.

از سوی دیگر اقتصاد عربستان به دلیل انحصار شاهزاده در این مورد در سال 2015 با 98 میلیارد دلار کسری بودجه مواجه شد. هزینه‌های جنگ یمن و حمایت ریاض از تروریست‌ها باعث شد تا مقامات سعودی برای کنترل اقتصادی کشور دست به سیاست‌های ریاضتی بزنند که همین مسئله یکی از دلایل اصلی شکل‌گیری جنبش‌های اعتراضی در عربستان شده است. دولت عربستان برای جبران کسری بودجه خود حتی مجبور به فروش بخشی از سهام شرکت نفتی آرامکو شد مسئله‌ای که باعث شده تا سی‌ان‌بی‌سی از احتمال ورشکستگی اقتصادی عربستان در سال 2018خبر دهد.

پادشاهی بن سلمان

مسئله جانشینی در عربستان همواره یک مسئله چالشی به شمار رفته است اما اقدام ملک سلمان در برکناری محمد بن نایف و انتصاب فرزند 30 ساله خود یعنی محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید سعودی باعث اعتراضاتی در جامعه عربستان شده است. قدرت سیاسی در عربستان براساس جایگاه قبایل و ریش سفیدی تعریف می‌شود. در واقع عنصر سن یکی از مهمترین معیارها و شاخص‌ها برای رسیدن شاهزاده‌ها به تخت پادشاهی است. اما بن سلمان با کودتای اخیر تمامی این سنت‌ها را زیر پا گذاشت و به همین دلیل بخش قالب توجهی از جامعه عربستان را بر علیه خود شورانده است. در واقع اکنون در کنار سایر زمینه‌های اعتراضی، قیام برخی شاهزاده‌های مخالف نیز می‌تواند در روند تشدید اختلاف‌ها بسیار مهم باشد.

شکست سیاست خارجی

عربستان در دوران ملک سلمان با اتخاذ سیاست تهاجمی به دخالت در کشورهای مختلف پرداخته است که اوج آن حمله به یمن در فرودین 94 است که همچنان ادامه دارد. حمایت عربستان از تروریست‌ها در منطقه نیز در 6 سال گذشته با شدت ادامه داشته و میلیاردها دلار در این زمینه هزینه شده است. اما نتیجه تمام این سیاست‌ها برای مردم عربستان جز شکست و اجرای سیاست‌های ریاضتی چیز دیگری نبوده است. علاوه بر این بن سلمان اخیرا قطر را آماج حمله قرار داده و روابط خود با این کشور را قطع کرده است. این مسئله بر انزوای بیشتر عربستان در جهان اسلام افزوده است و همین مسئله خود اکنون تبدیل به یکی از انگیزه‌های جنبش 15 سپتامبر شده است.

شیعیان

شیعیان عربستان از سال 2011 همزمان با شروع قیام‌های عربی بار دیگر اعتراضات خود علیه آل سعود را شروع کردند. واکنش عربستان به این اعتراض‌ها اعدام رهبر شیعیان یعنی آیت الله نمر و بسیاری دیگر از شیعیان مناطق الشرقیه بوده است.

مجموع شیعیان عربستان که در شهرهای القطیف، ظهران، العوامیه، الاحساء و حاشیه مدینه ساکن هستند، حدود 16 درصد از جمعیت 24 میلیونی عربستان را تشکیل می‌دهند. این تعداد بازیدی‌ها و همچنین اسماعیلی‌ها و علوی‌ها درحدود 22 درصد از جمعیت کل عربستان را تشکیل می‌دهند. منطقه «الشرقیه» در عربستان که شامل «القطیف و الاحساء» است مرکز اصلی شیعیان عربستان است.

این منطقه بر اساس آمار سال 2010 میلادی بزرگ‌‌ترین منطقه عربستان بوده و بیشترین ذخایر نفت جهان نیز در همین منطقه واقع شده است. در گزارش کمیته بین‌المللی حقوق بشر وکلای مینه‏سوتا که در سال 1996 منتشر شد در توصیف این فضا آمده: الشرقیه یکی از فقیرترین مناطق عربستان سعودی است. دولت هزینه‏های کمتری را برای اجرای پروژه‏های عمرانی، جاده‏ها، بهداشت و آموزش در استان شرقی در مقایسه با مناطق دیگر صرف کرده است... بررسی وضعیت شیعیان عربستان نشان‌دهنده این امر است که با وجود آنکه آن‌ها در ثروتمندترین نقطه زمین ساکن هستند اما همواره از طرف مقامات آل سعود مورد ظلم و تبعیض قرار می‌گیرند.

اخیرا نیز ماموران سعودی به سرکوب مردم العوامیه پرداختند و روستای المسوره به عنوان نماد انقلابیون عربستان را ویران کردند. این مسئله به دلیل هراس عربستان از فراگیر شدن اعتراضات مردمی در تمام مناطق الشرقیه بود. بنابراین این منطقه همانند انبار باروتی آماده قیام علیه آل سعود است.

پایان سخن

هرچند جنبش 15 سپتامبر اخیرا به راه افتاده است و آل سعود به دلیل هراس از این جنبش جمعه گذشته تمام خیابان‌های ریاض را به حالت پادگان درآورد اما این تنها یک جرقه کوچک از صدای اعتراض مردم این کشور است. تا چند سال گذشته امکان هرگونه جنبش اعتراضی در عربستان بسیار عجیب بود اما رشد شبکه‌های اجتماعی باعث پیوستگی مخالفان با یکدیگر شده و به همین دلیل امکان کنترل تمام مخالفان از سوی آل سعود وجود ندارد. همین مسله باعث ظهور جنبش‌های اعتراضی زیادی شده است. در واقع در شرایط فعلی مردم عربستان به این نقطه رسیده‌اند که اعتراضات خود را از شبکه‌های اجتماعی به خیابان‌های بکشانند و این خود می‌تواند نشانه‌ای از ظهور جنبش‌های گسترده‌تری باشد.

آموزه‌های متعصبانه و مرتجعانه وهابیت، اقتصاد رو به ورشکستگی‌، تشدید اختلافات در بین شاهزاده‌ها، حمایت عربستان از تروریست‌ها، شکست سیاست‌های منطقه‌ای ریاض و تبعیض علیه شیعیان مناطق الشرقیه همه به عنوان پتانسیل‌هایی برای تشدید اعتراضات مردمی در عربستان محسوب می‌شوند. نوع نگاه و رویکرد محمد بن سلمان به مخالفان که اخیرا دستور دستگیری 20 عالم وهابی و بسیاری از فعالان مدنی را صادر کرد نشان می‌دهد که نه تنها امکان رفع عوامل شروع اعتراضات وجود ندارد بلکه باید در ماه‌های آتی شاهد سرکوب شدیدتر مخالفان از سوی بن سلمان بود. مسئله‌ای که می‌تواند به نهادینه شدن اعتراضات در عربستان کمک کند. در واقع بن سلمان سعی دارد تا پیش از رسیدن به تخت پادشاهی با سرکوب مخالفان زمینه را برای دیکتاتوری خود فراهم کند، مسئله‌ای که بدون شک با سکوت مخالفان همراه نخواهد شد.

منبع: فارس

http://kayhan.ir/fa/news/116787

ش.د9604022

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات