در آمریکا تنها با یک امضا، کانالهای مالی که تجارت جهانی بوسیله آن به حرکت در می آید، بسته می شود؛ بدون اینکه واشنگتن مجبور شود ناوگانهایش را به حرکت درآورده یا موشکهایش را شلیک کند.

این در حالی است که جنگهای ویرانگری که آمریکا به بهانه گسترش دموکراسی در کشورهای منطقه خاورمیانه به راه انداخت، هیچ یک نتوانست هدف اصلی آن، یعنی از بین بردن دغدغه ها و نگرانی های اسرائیل را محقق کند.

آمریکا کشورهای مختلفی را ویران کرد، اما نگرانی اسرائیل روز به روز افزایش یافت. واقعیت آن است که منابع خطر اصلی که اسرائیل را تهدید می کند، در دست کسانی نیست که در جنگ ها شراکت خود با واشنگتن و تل آویو را اعلام می کنند. تل آویو و واشنگتن توانستند با استفاده از تروریسم ناامنی و هرج و مرج را گسترش دهند، اما در نهایت، تروریسم نتوانست طرح تقسیم و تجزیه کشورهای منطقه را عملی کند.

واشنگتن می تواند تنها با یک امضا قدس را پایتخت اسرائیل اعلام کرده و حاکمیت جولان را به صهیونیستها ببخشد، اما می داند که نمی تواند این تصمیمش را به امضای بین المللی و قانونی برساند، به نحوی که فایده ای برای اسرائیل داشته باشد. در سوی دیگر، اسرائیل نمی تواند از امضای آمریکا در راستای واداشتن مردم سوریه به خروج از جولان استفاده کند، همانطور که امکان بیرون راندن فلسطینی ها از قدس نیز برایش فراهم نیست.

تمام جهان می داند که نفت و گازی که اولین منابع حیاتی انرژی محسوب می شوند، اساسا نیازمند عبور از تنگه هرمز هستند و به همان میزان که واشنگتن اطمینان دارد تضعیف ایران باعث تضعیف تمام طرفهای محور مقاومت می شود، از این نکته نیز آگاه است که تنگه هرمز در دست ایران است و وارد کردن جهان به بحران انرژی، ناممکن است و این مساله بار دیگر واشنگتن را بر آن می دارد تا از مانورهای روی کاغذ خود دست برداشته و وارد میدان شود. در حالی که تهران به گزینه های زمان و مکان نظر دارد و برخلاف عبارتهایی که در حمله به آمریکا اظهار می دارد، مأموریت پایان دادن به دوران تک قطبی بودن آمریکا را به جهان واگذار کرده، که به صورت طبیعی در حال وقوع است.

اما در صورتی که ایران نسبت به بازرسی هر یک از کانتینرهای سعودی یا اماراتی که قصد عبور از تنگه هرمز-در راستای همراهی با تحریمهای آمریکا و جبران کمبود نفت در بازارهای جهانی را داشته باشند- اقدام کند، قیمت نفت به چه سطحی خواهد رسید؟ در این شرایط، واشنگتن چه می کند؟ آیا بار دیگر به امضای دونالد ترامپ متوسل شده و حکم دیگری در مورد ایران صادر می کند؟ آیا ایالات متحده ناوگانهایش را به سمت ورود به جنگی حرکت می دهد که روسای جمهور پیشین آمریکا از آن امتناع می کردند؟ یا اینکه با ایران همان رفتاری را خواهد داشت که با کره شمالی داشته و ادعا کرد که راه حل نزدیک است؟

ایران نگران نیست؛ چرا که از تکیه بر دو عامل زمان و مکان اطمینان دارد و می داند که زمان امضاهای ترامپ هم به سر می آید. کسی که می خواهد بدون خون دادن و پرداخت هزینه، به پیروزی دست یابد، به ناچار دوران کوتاهی خواهد داشت یا اینکه مجبور می شود از هم پیمانانش بخواهد به نیابت از آن و اسرائیل، خون داده و نقش سپر دفاعی را ایفا کنند.همانطور که این دو با هدف سازماندهی القاعده و گروههای نظیر آن از سوریه تا عراق و یمن، ظرفیتهای هم پیمانان خود در خلیج فارس را تضعیف کردند.

در واقع، یکی از اهداف جنگ سوریه، ایجاد یک راه جایگزین برای تنگه هرمز بود، به نحوی که لوله های نفت و گازی که از خلیج به سمت مدیترانه می رود، پس از سیطره بر سوریه، از این کشور عبور کند؛ چرا که آمریکا و اسرائیل هر دو می دانند تا زمانی که ایران برگه برنده خود یعنی نگهبانی از هرمز را در دست دارد، مقابله با آن فایده ای ندارد. اما آیا این هدف تل آویو و واشنگتن در مورد سوریه محقق شد؟!

منبع: الف