فرهنگی >>  فرهنگی >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۷  ، 
کد خبر : ۳۲۳۶۹۳

مبانی قرآنی و روایی زیارت غدیریه

در این زیارت با استفاده بالغ از ۸۰ آیه حقانیت و امامت امیرالمومنین علی علیه السلام ثابت شده است اگر بخواهیم به مبنای قرآنی و روایی این زیارت آشنا شویم بهتر است آیات و روایات مختلف آن را مثل آیات تبلیغ و اکمال دین و همچنین آیات اولی الامرو ولایت را مورد بررسی قرار دهیم. باید ببینیم قضیه مباهله چیست؟ آیه مودت را ارزیابی کنیم و همچنین دیگر آیات و روایات نبوی را از نظر دور نداریم،از آیات فراوان این زیارت می توان به آیه 55 مائده اشاره کرد. شیخ عبّاس قمی در مفاتیح الجنان در مورد این زیارت نوشته ‌اند: روایت شده به خواندن آن زیارت، در هر وقت و هر کجا که شخص باشد… و این که زیارت را هر روز از نزدیک و دور می ‌شود خواند و این فایده جلیله ‌ای است که البته راغبان در عبادت و شآئقان زیارت حضرت شاه ولایت آن را غنیمت خواهند شمرد.
مبانی قرآنی و روایی زیارت غدیریه
مقدّمه
زیارت غدیریه امیرالمومنین علی علیه السلام که منتسب به امام هادی علیه السلام است سرشار از آیات و روایات و مستندات تاریخی در اثبات فضیلت و ولایت علی علیه السلام است صدورزیارت را بخاطر غلبه وباور جامعه لازم دانسته اند. استفاده امام از آیات قرآن و احادیث نبوی برای اثبات ولایت و خلافت آن حضرت به دلیل اجماع همه مسلمانان و پذیرش کتاب و سنت امری بجا میدانند. آنچه می‌تواند ما را در شناسایی سبب صدور زیارت غدیریه یاری کند آگاهی از چگونگی نگاه قالب جامعه درباره آن چیزی است که این زیارت بدان پرداخته است باید دید نظر علمای برجسته که در عهد امام علیه السلام یا اندکی پیش یا پس از امام می‌زیستند و از مکتب خلفا دفاع می‌کردند چه بوده است؟ حجم گسترده استفاده امام از مستندات قرآن و حدیث نیز خود پرسش دیگری است که بدان پاسخ خواهیم داد امام هادی علیه السلام در این زیارت از حدود ۸۰ آیه و ۱۸ حدیث نبوی بهره برده اند و وقایعی که در تاریخ اسلام به آن اذعان دارند را به عنوان سندی محکم برای اثبات ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام بیان می‌کنند.
یکی از متون ارزشمندی که به انسان درس امامت و ولایت میدهد، زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام در روز غدیر است که از امام هادی علیه السلام به یادگار مانده. معارف بیان شده از سوی امام دهم در این زیارت، ضمن ترسیم جایگاه ولایت، به اثبات امامت امیرالمؤمنین علیه السلام، از طریق آیات قرآن، روایات و ادلّة تاریخی می‌پردازد.
از آنجا که غصب خلافت حضرت علی علیه السلام و به فراموشی سپردن وصیت پیامبر اکرم صل الله علیه واله وسلم در خصوص ولایت ایشان، زمینه ساز انحراف در دین مبین اسلام و جسارت به خاندان پیامبر گردید؛ به گونه‌ای که در عصر حاضر نیز شاهد این جسارت‌ها به ساحت امامان شیعه و به خصوص امام هادی علیه السلام می‌باشیم، بازخوانی متون مأثورة این امام همام، در معرّفی شخصیت برجستة ایشان بسیار ضروری به نظر می‌رسد.
در این پژوهش سعی شده با استفاده از منابع تفسیری، روایی و تاریخیِ شیعه و اهل سنّت، استنادات قرآنی، روایی و تاریخیِ امام هادی علیه السلام در اثبات خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فضایل و مناقب ایشان، مورد بررسی قرار گیرد.
معنا شناسی زیارت
زیارت از ریشة «زور» است، به معنای میل و عدول از چیزی زائر را از آن جهت زائر میگویند که وقتی به زیارت می‌آید از غیرعدول کرده و به مزور توجّه میکند، از این رو برخی گفته اند زیارت به معنای قصد وتوجّه است (جوادی آملی، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۲۳)
در اصطلاح دینی زیارت تمایلی است که افزون بر میل و حرکت حسّی، قلب هم گرایش جدّی پیدا کرده و نسبت به مزور، تعظیم قلبی و انس روحی دارد. از این رو حاضر شدن در محضر پیامبر، امام یا هر انسان مؤمن، زیارت است (جوادی، ۱۳۸۲، ص ۸۵)
معنا شناسی معرفت
معرفت از مادّة «عرف است.» معرفت و عرفان، درک کردن و دریافت چیزی از رویِ اثرِ آن، یا اندیشه و تدبّر در آن است که اخص از علم میباشد و واژة انکار، نقطةمقابل و ضدّ آن است (راغب اصفهانی، ۷۸۳۱، ج ۲، ص ۷۷۳)
دربارة معرفت امام میتوان گفت، مراد از معرفت امام، آن شناخت عمیقی است که برخاسته از تفکّر و تدبّر بوده، اعتراف و اقرار را به دنبال داشته و موجبات تبعیت و پیروی را فراهم می‌آورد و سبب طمأنینه و آرامش می‌گردد.
سند زیارت غدیریه:
حجت الاسلام والمسلمین شیخ نجم الدین طبسی درباره این زیارت شریف گفته اند، بند بند و کلمه به کلمه زیارت غدیریه امام هادی (علیه السلام) را مطالعه کنیدکه به سند‌های معتبر رسیده است. امام هادی (علیه السلام) در شرایط سختی بسر می‌بردند که این زیارت را بیان فرمودند و بسیاری از فضایل مولا در آن آمده است. مثل «دین الله القویم و صراطه المستقیم» تا می‌رسد به این که فرمودند «انّ الشّاک فیک» نه تنها اگر کسی، حضرت را قبول نداشته باشد؛ بلکه تنها شک هم در مورد حضرت بکند: «ما آمن بالرّسول الامین» به رسول امین ایمان نیاورده است.
جناب شیخ عبّاس قمی در مورد زیارت شریف غدیریّه می‌نویسد: در تمامی زیارات مأثوره، زیارتی به این درجه از صحّت و اعتبار و قوّت سند پیدا نمی‌شود. بلکه از اعلام درجه اوّل شیعه در هر عصر می‌باشند و سلسله سند آن از طریق نایب خاصّ اوّل و سوّم حضرت ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حضرت امام حسن عسکری رسیده است.
روات این زیارت بزرگوارانی مانند ابن المشهدی، شاذّان بن جبرئیل قمی، عماد الدّین طبری، ابوعلی (مفید ثانی)، شیخ الطّائفه طوسی، شیخ مفید، ابن قولویه، مرحوم کلینی، علیّ بن ابراهیم، ابراهیم بن هاشم، حسین بن روح و عثمان بن سعید، نایب خاص اول و سوم حضرت، ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌باشند.
در زیارت غدیریه، دریای فضایل بیکران حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه السلام) آمده است به نظر می‌رسد همان طور که علمای اعلام تأکیدکرده اند، خطبه غدیر و زیارت شریف غدیریه، از بهترین مواردی است که هم سلسله سند بی نظیر شیعی دارد و هم بزرگان شیعه، از ناقلان آن بوده و در عصر‌های بعد بر آن تأکید کرده اند و نیز اسناد بسیار در کتب عامه هم دارد.
تعارض نداشتن ذکر فضایل حضرت امیرالمؤمنین با مسأله وحدت
نباید فراموش کرد که بیان فضایل و حقانیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) با شرایط حساس زمانه که وحدت امت اسلامی را می‌طلبد، تعارضی ندارد و نباید به بهانه وحدت اسلامی از این امر مهم غفلت کرد.
مقام معظم رهبری حفظه الله که منادی وحدت اسلامی هستند، بر واقعه قرآنی غدیر تأکید کرده و خاطرنشان می‌کنند: حادثه غدیر در نگاه مرحوم علامه امینى رضوان الله تعالى علیه صاحب کتاب الغدیر و در نگاه مرحوم استاد شهید مرتضی مطهرى رضوان الله علیه وسیله وحدت امت اسلامى است. بعضی گمان نکنند که حادثه غدیر، مایه اختلاف است.
محتوای زیارت غدیر
در ادامه به طوراختصار، تنها مروری کوتاه به محتوای زیارت غدیریه داریم. می‌توان با یک نگاه اجمالی، این زیارت را برسه محور تقسیم کرد که به آن اشاره می‌شود:
۱- آیات قرآن کریم در زیارت غدیریه
طبق شمارش موجود، ۷۸ آیه شریفه در زیارت غدیریه آمده است که بر محور بیان فضایل امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؛ از جمله آیه لیله المبیت، آیه ابلاغ و آیه ولایت و... اشاره شده است.
۲- فضایل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در زیارت غدیریّه
بخشی از زیارت غدیریه شریف به بیان فضایل حضرت امیر (علیه السلام) اختصاص دارد. حدود ۲۰۶ فضیلت حضرت در این زیارت آمده است.
فضایلی مانند امیرالمؤمنین، سیّد الوصیّین، وارث علم النّبیّین، ولیّ ربّ العالمین، امین الله فی ارضه، سفیر الله فی خلقه، الحجّه البالغه علی عباده، دین الله القویم، صراط مستقیم، نبأ عظیم، اوّل من آمن باللّه، سیّد المسلمین، یعسوب المؤمنین، امام المتقین، قائد الغرّ المحجّلین، امام المّتقین، اوّل من صدّق بما انزل الله علی نبیّه، عبدالله، المخصوص بمدحه الله، المخلص لطاعه الله، اوّل العابدین، ازهد الزّاهدین، الکاظم للغیظ، العافی عن النّاس، الصّابر فی البأسآء و الضّرّآء و حین البأس، العادل فی الرّعیّه، العالم بحدود الله من جمیع البرّیّه، المخصوص بحکم التّنزیل و حکم التّاویل و نصّ الرّسول (صلی الله علیه و آله)، حآئز درجه الصّبر، فآئز بعظیم الاجر، الحجّه البالغه، النّعمه السّابغه، البرهان المنیر، احسن الخلق عباده، اخلص النّاس زهاده. این فضایل، سند‌های بسیاری در روایات عامّه و خاصه دارند.
۳- بخش‌هایی از تاریخ در زیارت غدیریّه امام هادی (علیه السلام)
این زیارت، حاوی مطالبی از تاریخ ولایت است؛ از جمله: حدیث غدیر، غصب فدک، جنگ‌های بدر، احزاب، اُحد، نزولِ «لاسیف الّا ذوالفقار و لا فتی الّا علی»، وجنگ‌های حُنین، صفّین، جمل، نهروان.
شهادت جناب عمّار، شهادت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، بیزاری از دشمنان ولایت وقاتلان حضرت سیّدالشّهدا (علیه السلام) و در آخر زیارت، بیزاری از منکران ولایت و قاتلان حضرت سیّد الشّهدا (علیه السلام).
استنادات قرآنی در زیارت غدیریه
استنادات قرآنی در زیارت غدیریه بیشمار است. این استنادات گاه به طور مستقیم است، عین آیه آمده و گاه به طور غیرمستقیم به مضمون آیه اشاره کرده است.
به لحاظ موضوع آیات، قرآنیِ موجود در زیارت غدیریه را می‌توان از چند منظر مورد بررسی قرار داد:
الف- آیاتی که امام هادی علیه السلام شأن نزول آن را امیرالمؤمنین علی علیه السلام میداند.
ب- آیاتی که به بیان فضایل و مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره دارد.
ج- آیاتی که سرنوشت شوم منکران ولایت را بیان میکند.
الف:نبأ عظیم چیست؟
۱- بسم اللّه الرحمن الرحیم عم یتساءلون (۱) عن النبا العظیم (۲) الذى هم فیه مختلفون (۳)
امام هادی علیه السلام در فرازی ازاین زیارت به آیات ابتدایی سورةنبأ اشاره کرده و می‌فرمایند
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبَأُ الْعَظیمُ، اَلَّذى هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ
در روایاتی که از پیشوایان معصوم رسیده است، «نبأ عظیم» به مسئلة ولایت و امامت امیر مؤمنان علی علیه السلام تفسیر شده که در روز قیامت از آن سؤال خواهد شد پس علّت اینکه ازامامت حضرت علی علیه السلام سؤال میشود این است که ایشان امام هستند. امام صادق علیه السلام درتعیین مصداق{نبأعظیم}فرمودند:
النَبَأُالْعَظِیمُ «الْوَلَایَة» خبر بزرگ، ولایت است.
بدین ترتیب مفهوم نبأ عظیم، هم بر موضوع قیامت و هم بر امر ولایت قابل صدق است و میتوان گفت هر دو مقوله مصداق (نبأ عظیم) میباشند. (کلینی، ۷۷۱۱ ه. ق، ج ۷، ص ۷۷۷۳)
۳- سورة فتح آیة ۷۱: امام هادی امیرمؤمنان را وفادار به عهد و پیمان الهی میداند و می‌فرمایند: وَاَشْهَدُ «اَنَکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللِه تَعالى، وَاَنَاللَه تَعالی مُوف لَکَ بِعَهْدِهِ، وَمَنْ اَوْفی بِماعاهَد علَیْهُ الله فَسَیُؤْتیهِ اجْراًعَظیماً.
عهد و پیمان با خدایعنی انسان بر اساس خلقت و فطرت پاک انسانی و تعالیم دین الهی متعهّد است خدا را بپرستد و از دستورات پیامبران که همان فرامین الهی است، اطاعت کند و از پیروی شیطان دوری گزیند.
حضرت علی نیز به عهدی که با پیامبر خدا بست، وفادار بود. چرا که ایشان نخستین مرد مؤمنی بود که به پیامبر
ایمان آورد و تا پای جان در یاری رسول خداکوشید.
ب:صراط مستقیم کیست؟
۴-سورة انعام آیة:۷۸ امام هادی علیه السلام با اشاره به آیات قرآن، صراط مستقیم را پیروی از امیرالمؤمنین دانسته ومی فرمایند: وَاَشْهَدُ اَنَکَ الْمَعْنی بِقَوْلِی الْعَزیزِالرَحیم وَاَنَ هذاصِراطی مُسْتقیماً فتَبِعُوهُ، وَلاتَتَّبِعُواالسُّبُلَ فَتفرق بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ.
کلمة صراط در قرآن با صفت مستقیم و به معنای راه روشن، و به صورت مفرد آمده و تثنیه و جمع ندارد و این قرینه است بر اینکه صراط مستقیم، یک راه بیشتر ندارد بر خلاف سبیل که راه‌های متعدّد داشته و گاه با شرک و ضلالت در می‌آمیزد. (جوادی آملی ۱۳۹۲ ج ۱ ص ۲۰۰) (طباطبایی، ۱۳۷۱، ج ۱، ص ۵۱)
لذا معانی صراط در قرآن عبارتند از: آیین خداپرستی و دین حق، (انعام ۱۶۱) پای بند بودن به دستورات خداوند (یس ۶۱) و توکّل بر خدا (آل عمران ۱۰۱)
و در روایات به دین اسلام، کتاب خدا، قرآن، پیامبر، حضرت علی و ائمّة معصومین تفسیر شده است)
(جان محمّدی، ۱۳۸۳، ص ۱۲۵)
پیامبر اکرم به حضرت علی علیه السلام فرمودند: وَ أَنْتَ الطریقُ الْوَاضِحُ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ وَ أَنْتَ یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام تو راه روشن خداوند و صراط مستقیم و رهبر دین هستی؛ بنابراین در روایات منظور از صراط مستقیم، حضرت علی علیه السلام است. (ألمعالی، ۱۳۷۶، ص ۳۰۶؛)
۱-آیه اولی الامر
سورة مائده آیة ۷۷: یکی دیگر از آیاتی که در شأن امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده و در این زیارت هم آمده، آیة
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ.
با توجّه به روایاتی که از طریق شیعه نقل شده است، مراد از الَذینَ «آمَنُوا»، علی بن ابیطالب است.
چرا که آیة شریفه دربارة علی علیه السلام است و هنگامی نازل شد که او انگشتر خود را در حال رکوع به سائل بخشید.
شان نزول آیه "انما ولیکم الله و رسوله" در منابع "اهل تسنن"
بسیاری از مفسّران و محدثان در شأن نزول این آیه نقل کرده ‏اند که این آیه در شأن علی (علیه السلام) نازل شده است.
«سیوطی» در «الدّرالمنثور» در ذیل این آیه از «ابن عباس» نقل می‏کند که علی (علیه السلام) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضاء کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، و پیامبر (ص) از او پرسید: «چه کسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟»، که آن مرد سائل اشاره به امیرالمومنین علی (علیه السلام) کرد و گفت: «آن مرد که در حال رکوع است»؛ و در این هنگام آیه «اِنِّما وَلیُّکُمْ اللهُ وَ رَسُولُهُ ...» نازل شد. (تفسیر الدر المنثور ۲/۲۹۳).
بخشی از زیارت نامه غدیریه
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ
اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هرکه از شما از دینش برگردد، خدا به زودى قومى را بیاورد، که آن‌ها را دوست دارد، و آن‌ها هم خدا را دوست دارند، بر مؤمنان نرمند، و بر کافران سخت، در راه خدا جهاد کنند، از سرزنش سرزنش‏کنندگان نمى‏ترسند، این است فضل خدا، به هر که بخواهد عنایت مى‏کند، خدا گسترنده و دانا است. جز این نیست که شما ولىّ خدا و رسول او و همه آنانى هستند که ایمان آورند، و آنانى که نماز را بر پا مى‏دارند و زکات مى‏دهند، درحالى‏که رکوع کننده‏اند.
(طباطبایی، ۷۸۱۷، ص ۷۲) (طبرسی، ۷۸۶۱، ج ۸، ص ۸۲۶)، (عامه حسکانی، ۷۷۷۷، ص ۲۷۲) (سیوطی، ۷۷۱۷، ص ۲۳۸) و (فخر الدین رازی، ۷۷۲۱، ج ۶، ص ۲۳)
۲- آیة تبلیغ
سورة مائده آیة ۶۱: آیة تبلیغ در واقعة غدیرخم بر پیامبر نازل شد که از اشارات امام هادی علیه السلام در زیارت غدیریه هست: یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ
شأن نزول آیة شریفه را بسیاری از مفسّران شیعه امیرالمؤمنین علی به عنوان خلیفة پیامبردانسته اند.
آیة تبلیغ از آخرین آیاتی است که بر پیامبر نازل گشته و ایشان مأمور به ابلاغ امر الهی شدند تا با انتخاب شخصی شایسته، بقای اسلام را تضمین کنند، لذا جمعیت عظیم حاجیان را موردخطاب قرارداده و حضرت علی علیه السلام را به عنوان جانشین خود معرّفی نمودند. (واسطی مالکی، ۷۷۲۱ ه. ق، ص ۶۳)
تفسیرعلامه طباطبائی از آیه:
معناى آیه صرف نظر از سیاقى که آیات قبل و بعدش دارند روشن و ظاهر است، زیرا در آیه دو نکته به طور روشن بیان شده یکى دستوری ست که خداى تعالى به رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) داده است (البته دستور اکیدى که پشت سرش فشار و تهدید است) به اینکه پیغام تازه ‏اى را به بشر ابلاغ کند، و یکى هم وعده ‏اى است که خداى تعالى به رسول خود داده که او را از خطراتى که در این ابلاغ ممکن است متوجه وى شود نگهدارى کند، لیکن کمى دقت در موقعیتى که آیه دارد آدمى را به شگفت وا مى ‏دارد، زیرا آیات قبل و بعد آن همه متعرض حال اهل کتاب و توبیخ ایشانند به اینکه آنان به انحاء مختلف از دستورات الهى تعدى‏کرده ‏اند، و محرمات الهى را مرتکب شده‏ اند؛ و این مضمون با مضمون آیه مورد بحث هیچ ارتباطی ندارد، چه آیه قبلى آن آیه‏" وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ" (۱) است که روى سخن در آن با اهل کتاب است، و آیه بعدى هم آیه‏" قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ ... " (۲) است که خطاب در آن نیز به اهل کتاب است.
۱-اگر ایشان تورات و انجیل و آنچه را که از ناحیه پروردگارشان بسویشان نازل شده بپا میداشتند از بالاى سر و زیر پاهاشان روزى می‌خوردند.
۲- بگو اى اهل کتاب هیچ چیز نخواهید بود مگر آنکه تورات و انجیل را و آنچه را که پروردگارتان بسویتان نازل کرده بپا بدارید. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۶، ص ۶۱
علاوه دقت در جملات خود آیه مورد بحث، تعجب آدمى را در اینکه چطور هیچ ربطى بین این آیه و آیات قبل و بعدش نیست؟ زیادتر مى ‏کند، و اگر آیه مورد بحث به همین ترتیبى که فعلا با سایر آیات قبل و بعد خود دارد نازل شده باشد و همه داراى یک سیاق بوده باشند در این صورت از مجموع آن‌ها این مطلب به دست مى ‏آید که این دستور مؤکد به رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) براى تبلیغ پیغامى است که خدا در خصوص اهل کتاب نازل فرموده. {مراد از" ناس" در آیه شریفه، یهود نیست و موضوع ماموریت جدید امرى بسیار مهم و خطیر مى ‏باشد}
و از جهت وحدت سیاق به طور متعین مراد از آن پیام، همان چیزى خواهد بود که در آیه بعدش فرموده:" وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ‏، و آنچه از جانب پروردگارتان به سوى شما نازل شده، لیکن سیاق خود آیه به هیچ وجه با این احتمال سازگار نیست.
و این ناسازگارى دلیل بر اینست که این آیه جایش اینجا نیست، وجه ناسازگارى آن اینست که از جمله‏" وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ" بر مى ‏آید حکمى که این آیه در صدد بیان آنست و رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) مامور به تبلیغ آن شده، امر مهمى است که در تبلیغ آن بیم خطر هست یا بر جان رسول اللَّه و یا بر پیشرفت دینیش، و اوضاع و احوال یهود و نصاراى آن روز طورى نبوده که از ناحیه آنان خطرى متوجه رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) بشود تا مجوز این باشد که رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) دست از کار تبلیغ خود بکشد، و یا براى مدتى آن را به تعویق بیندازد و حاجت به این بیفتد که خدا به رسول خود در صورتى که پیغام تازه را به آنان برساند، وعده حفظ و حراست از خطر دشمنش را بدهد.
از همه این‌ها گذشته در سالهاى اول بعثت، رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) مامور شد تکالیف بس خطرناکى را گوشزد بشر آن روز سازد، مثلا مامور شد کفار قریش و آن عرب متعصب را به توحید خالص و ترک بت ‏پرستى دعوت کند، مشرکین عرب را که بسیار خشن ‏تر و خون ریزتر و خطرناک‌تر از اهل کتابند به اسلام و توحید بخواند، این تهدید و وعده ‏اى که امروز به رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) مى ‏دهد آن روز نداد، معلوم مى ‏شود پیغام تازه، خطرناکترین موضوعاتى است که رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) به تازگى مامور تبلیغ آن شده است.
علاوه بر آنچه گفته شد آیاتى که متعرض حال اهل کتابند قسمت عمده سوره مائده را تشکیل مى ‏دهند، و این آیه هم به طور قطع در این سوره نازل شده است، و یهود هم چنان که گفته شد در موقع نزول این سوره داراى قدرت و شدتى نبودند، آن قدرت و شوکت سابق خود را از دست داده و آن آتش، رو به خاموشى مى ‏رفت، غضب و لعنت پروردگار هم شامل حالشان شده و هر آتش افروزى و فتنه ‏اى به پا مى ‏ساختند، خداوند آن را خنثى و خاموشش مى ‏کرد، با این حال در این زمان چه معناى داردکه رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) از یهود بترسد؟!
با آن همه مواقف خطرناک و موقعیت‏هاى وحشت ‏زایى که سابق بر این داشت؟! بنا بر این هیچ شک و تردیدى نیست که این آیه در بین آیات قبل و بعد خود اجنبى و سیاق آن با سیاق آن‌ها دو تا است، این معنا که روشن شد اینک به تجزیه و تحلیل خود آیه مى ‏پردازیم:
آیه شریفه از یک امر مهمى که یا عبارتست از مجموع دین و یا حکمى از احکام الهی و آن امر هر چه هست امرى است که رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) از تبلیغ آن مى‏ ترسد، و در دل بنا دارد آن را تا یک روز مناسبى تاخیر بیندازد، چه اگر ترس آن جناب و تاخیرش در بین نبود حاجتى به این تهدید که بفرماید:" وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ‏" نبود، و لذا در آیات اول بعثت هم که آن جناب را به تبلیغ احکام تحریک مى ‏کند تهدیدى دیده نمى ‏شود. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۶، ص ۶۲)
بلکه بر عکس لحن آن‌ها خیلى ملایم است، مثلا در سوره" علق" مى‏ فرماید:" اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ... " «۱» و در سوره" حم سجده" مى ‏فرماید:" فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ" «۲» و در سوره" مدثر" مى ‏فرماید:" یا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ" و امثال این آیات.
۱-بخوان بنام پروردگارت، همان پروردگارى که عالم را آفرید. سوره علق آیه ۱.
۲- بنا بر این باید در وظایف خود استقامت بورزید و در عبادات متوجه و از کرده ‏ها استغفار کنید، و واى بر حال مشرکین. سوره حم سجده آیه ۶.
خطرى که رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) از آن نگران بوده خطر جانى نبوده بلکه پیامبر (صل الله علیه وآله وسلم) از خطر اضمحلال دین بیمناک بوده است.
گفتیم رسول اللَّه (ص) خطرات محتملى در تبلیغ این حکم پیش بینى مى ‏کند لیکن این خطر جانى براى شخص آن جناب نیست، زیرا آن جناب از اینکه جان شریف خود را در راه رضاى خدا قربان کند دریغ نداشت.
آرى او أجلّ از این است که حتى براى کوچکترین اوامر الهى از خون خود بخل ورزد، ترس او از جان خود مطلبى است که سیره خود آن جناب و مظاهر زندگى شریفش آن را تکذیب مى ‏کند.
علاوه بر این، خداى تعالى، خود در کلام کریمش بر طهارت دامن انبیاء از این گونه ترس ‏ها شهادت داده و فرموده:" ما کانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ حَسِیباً" «۳»
و در باره نظائر این فریضه فرموده:" فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ" «۴»
۳-چنین نیست که بر نبى اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) در آنچه که خدا واجب فرموده حرجى باشد، خداوند در باره او سنتى را مقرر فرموده که در باره همه انبیا همان را مقرر و اجرا نموده بود، و امر پروردگار همواره به طور قضا و قدر حتمى بوده است، همان انبیایى که پیام هاى او را به مردمى که به سوى‏شان مبعوث بودند مى‏ رساندند و از او مى ‏ترسیدند و از احدى جز خدا هراس نداشتند، و بس است خداوند براى حفظ و پاداش دادن به آنان. سوره احزاب آیه ۳۹. (ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۶، ص ۶۳)
۴- از آنان نترسید، بلکه از من بترسید اگر مردمى با ایمان هستید. سوره آل عمران آیه ۱۷۵.
و نیز عده ‏اى از بندگان خود را به این خصلت ستوده که با اینکه دشمن آنان را تهدید کرده مع ذلک جز از خدا از احدى باک ندارند و مى ‏فرماید:" الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ" «۳» و این حرف هم از غلطهاى واضح است که کسى (العیاذ باللَّه) بگوید رسول خدا براى اینکه مبادا چشم زخمى به وى برسد انجام امر خدا را به تعویق بیندازد،
(۳) کسانى که مردم باآنان گفتند: زنهار که دشمن، خلق کثیرى علیه شما جمع آورى کرده، بترسید و از روبرو شدن با ایشان بپرهیزید، لیکن همین تهدید بجاى اینکه در اراده آنان خللى وارد سازد ایمانشان را بیش از پیش محکم نمود، و گفتند: بس است براى ما خداوند، که او نیکو وکیلى است. سوره آل عمران آیه ۱۷۳
تفسیر روح المعانى ج ۶ ص ۱۶۹. ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۶، ص ۶۵
این چه تکلیفى است که لازمه ابلاغ نکردن آن (به تنهایى) عدم ابلاغ اصل دین و مجموع آن مى ‏باشد؟
در اینجا این سؤال پیش مى ‏آید که این چه تکلیفى است که لازمه تبلیغ نکردن آن به تنهایى این است که اصل دین و مجموع آن تبلیغ نشده باشد؟
این تکلیف تکلیفى بوده حائز کمال اهمیت و رسول اللَّه (صل الله علیه وآله وسلم) در ابلاغ آن از ناحیه مسلمین اندیشناک بوده است نه از ناحیه کفار و مشرکین‏؛ و این مطلب به خوبى از آیه استفاده مى ‏شود، و آیه کشف مى ‏کند آن حکم، حکمى است که مایه تمامیت دین و استقرار آنست، حکمى است که انتظار مى‏ رود مردم علیه آن قیام کنند، (ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۶۶۶، ص)
ب. فضایل و مناقب امیرالمؤمنین در آیات
امام هادی علیه السلام علاوه بر ذکر آیاتی که شأن نزول آن را حضرت علی میدانند به بیان آیاتی که به فضایل حضرت اختصاص دارد، می‌پردازند:

۱-لیلت المبیت
امام هادی علیه السلام در زیارتنامه خود، خوابیدن حضرت علی علیه السلام در بستر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم را مطرح کرده است. واین را فضیلتی برای امیرالمؤمنین علیه السلام می‌دانند وعمل اورا همانند عمل حضرت اسماعیل، درهنگام دستور الهی به حضرت ابراهیم برای ذبح او می‌دانند که با جان خود و فداکاری خویش آن بزرگوار را حفظ کرد موقعی که قریش اجتماع کرده بودند تا او را بکشند، پس امام علیه السلام نخستین فدایی در اسلام است، ودرفرازی از زیات نامه چنین می‌فرمایند:
عَلَى مَا أَجْرَیَا رَغْبَةً عَنْهُمَا بِمَا عِنْدَ اللَّهِ لَکَ فَأَشْبَهَتْ مِحْنَتُکَ بِهِمَا مِحَنَ الْأَنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ عِنْدَ الْوَحْدَةِ وَ عَدَمِ الْأَنْصَارِ وَ أَشْبَهْتَ فِی الْبَیَاتِ عَلَى الْفِرَاشِ الذَّبِیحَ عَلَیْهِ السَّلامُ إِذْ أَجَبْتَ کَمَا أَجَابَ وَ أَطَعْتَ کَمَا أَطَاعَ إِسْمَاعِیلُ صَابِرا مُحْتَسِبا
بخاطر پاداشى که نزد خدا براى تو بود، به همان صورت عمل‏ کردى که آن دو نفر عمل کردند، پس گرفتارى تو به آن دو نفر به گرفتارى پیامبران (درود خدا بر ایشان) در هنگام تنهایى و بى‏یاورى شبیه شد، و در آرمیدن در بستر پیامبر شبیه به اسماعیل ذبیح (درود بر او) شدى چه آن‏که تو نیز مانند او قبول کردى.
ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت می‌گوید: آیه «مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه‏» (بقره/۲۰۷) آیه‌ای است که حضرت علی (علیه السلام) جای پیغمبر خوابید. تمام مفسرین آیه را مربوط به حضرت علی (علیه السلام) دانستند و جز کافر یا دیوانه این را انکار نمی‌کند. یعنی اگر کسی این را قبول نکند، یا کافر است یا دیوانه. ابن ابی الحدید از بزرگان اهل سنت چنین می‌گوید.
به راستی خوابیدن امام امیرالمؤمنین علیه السلام در بستر پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از بزرگترین کار‌های جهادگرانه بود و امام علیه السلام در آن شب اسلام را از بزرگترین مصیبتی که دچار شده بود نجات داد، و زندگانی امام علی علیه السلام به همین ترتیب، سراسر تقدیم اسلام بوده است.
۲-قضیه مباهله چیست؟
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ (آل‏ عمران-۶۱)
هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح (ع)) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آن‌ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خودرا، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله کنیم، و لعنت خدارابردروغ گویان قرار دهیم.
شأن نزول:
گفته‌اند که این آیه و آیات قبل از آن، درباره هیئت نجرانی نازل شده است، آن‌ها خدمت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) رسیدند و عرض کردند: آیا هرگز دیده‌ای فرزندی بدون پدر متولد شود، در این هنگام آیه (ان مَثَلَ عیسی عِندَ الله ...) نازل شد و هنگامی‌که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) آن‌ها را به مباهله دعوت کرد، آن‌ها تا فردای آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصیت‌های نجران، اسقف (روحانی بزرگشان) به آن‌ها گفت: شما فردا به محمد (صلی‌الله علیه و آله و سلم) نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده‌اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید، زیرا چیزی در بساط ندارد، فردا که شد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) آمد در حالی که دست علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) را گرفته بود و حسن و حسین (علیهماالسلام) در پیش روی او راه می‌رفتند و فاطمه (علیهاالسلام) پشت سرش بود، نصاری نیز بیرون آمدند در حالی که اسقف آن‌ها پیشاپیش شان بود هنگامی‌که نگاه کرد، پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) با آن چند نفر آمدند، درباره آن‌ها سؤال کرد به او گفتند: این پسر عمو و داماد او و محبوب‌ترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از علی (علیه‌السلام) هستند و آن بانوی جوان دخترش فاطمه (علیهاالسلام) است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک‌ترین افراد به قلب او است یک نفر به اسقف گفت: برای مباهله قدم پیش گذار.
گفت: نه، من مردی را می‌بینم که نسبت به مباهله با کمال جرئت اقدام می‌کند و من می‌ترسم راست‌گو باشد، و اگر راست‌گو باشد، به خدا یک سال بر ما نمی‌گذرد در حالی که در تمام دنیا یک نصرانی که آب بنوشد وجود نداشته باشد.
ناگفته پیدا است منظور از مباهله این نیست که این افراد جمع شوند و نفرین کنند و سپس پراکنده شوند زیرا چنین عملی به تنهایی هیچ فایده‌ای ندارد، بلکه منظور این است که این نفرین مؤثر گردد، و با آشکار شدن اثر آن، دروغ‌گویان به عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند.
به تعبیر دیگر، گرچه در این آیه به تأثیر و نتیجه مباهله تصریح نشده، اما از آنجا که این کار به‌عنوان آخرین (حربه)، بعد از اثر نکردن منطق و استدلال، مورداستفاده قرارگرفته دلیل بر این است که منظور ظاهر شدن اثر خارجی این نفرین است نه‌تن‌ها یک نفرین ساده.
۳-آیة تطهیر
آیة تطهیر یکی دیگر از آیاتی است که به اثبات ولایت و عصمت برای اهلبیت می‌پردازد و امام هادی علیه السلام این ویژگی را فضیلتی برای اهلبیت برمی شمارند. سورة احزاب آیة ۸۸:آیة تطهیر یکی دیگر از آیاتی است که به اثبات ولایت و عصمت برای اهلبیت علیه السلام می‌پردازند و می‌فرمایند:
وَقَدْاَعْلَى اللهُ تَعالى الاْمَّةِدَرَجَتَکُمْ وَرَفَعَ مَنْزِلَتَکُمْ وَاَبانَ فَضْلَکُمْ وَشَرَّفَکُمْ عَلَى الْعالَمینَ فَاَذْهَبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطْهِیرًا. بر اساس روایاتی که درکتب معتبر و دست اوّل شیعه و اهل سنّت آمده و به حدّ تواتر رسیده است، مراد از «اهلبیت» پنج تن آل عبا) حضرت محمّد، امیرمؤمنان علی، حضرت فاطمه زهرا و حسنین می‌باشند. (طبرسی، مجمع البیان، ج ۲۰، ص ۱۰۸؛ حسکانی، ۱۴۱۱، ج ۲، ص ۲۸ و سیوطی، ۱۴۰۴، ج ۵، ص ۱۹۹)
در حدیث کساء آمده است که روزی پیامبرصل الله علیه واله وسلم در منزل ام السلمه مقداری پارچه طلب کردند و سپس به دنبال علی و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام فرستادند. آن‌ها به خدمت پیامبر صل الله علیه واله وسلم رسیدند و حضرت آن‌ها را زیر آن پارچه قرار داد، سپس فرمود::» اَللّـهُمَّ اِنّ هؤلاء اهل بیتی وَ خاصَّتی اَذْهَبَ عَنهُمُ الرِّجْسَ فَنَزل جبرئیل إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً «در کتب اهل سنّت در ذیل این روایت این جمله نیز آمده که ام السلمه جلو آمد و از پیامبراجازه خواست که اوهم زیر آن پارچه قرار گیرد و به آن جمع بپیوندد و پیامبرفرمودند: تو آدم خوبی هستی، ولی اینجا جای تو نیست. حسکانی، ۷۷۷۷، ج ۲، ص.) ۲۳
الف. ولایت و وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام در روایات
لقب امیرالمؤمنین درروایات: امام هادی علیه السلام در فراز‌هایی از زیارت، حضرت علی علیه السلام را با وصف «امیرالمؤمنین» مورد خطاب قرار میدهندنبیّ. مکرّم اسلام در زمان حیات خود، مکرّراً حضرت علی علیه السلام را با این لقب، مورد خطاب قرار می‌دادند. به نقل از در شب معراج پروردگار به من فرمود: علی علیه السلام را به نام امیرالمؤمنین بخوان، زیرا من پیشتر هیچکس را به این لقب نام گذاری نکرده ام و پس از وی نیز کسی را به این لقب نخواهم نامید
در منابع اهل سنّت نیز دربارة اعطای لقب امیرالمؤمنین به امام علی علیه السلام روایات بسیاری وجود دارد.
از جمله روایتی که رسول خدا (صل الله علیه واله وسلم (دربارة علی علیه السلام فرمود:این علی بن ابیطالب است فرمانروای مؤمنان و آقای مسلمانان و پیشوای سپید رویان و آخرینِ سفارش شدگان. لقب. سیّد الوصیین در روایات: یکی دیگر از القاب حضرت علی علیه السلام که امام علی النقی علیه السلام در فراز‌های متعدّد زیارت به آن پرداخته اند، لقب سیّد الوصیین می‌باشد، پیامبر اکرم می‌فرمایند: أَنَا سَیِّدُ النَبِیِّینَ «وَوَصِیِّی سَیِّدُ الْوَصِیِّین» (صدوق، ۱۴۱۳ ه ق، ج ۴، ص.) ۶۷۵
معرّفی وصی پیامبر به بیان روایتی از منابع اهل سنّت:
مردی یهودی که او را نعثل می‌نامیدند خدمت پیامبر رسید و گفت: یامحمّد مرا از وصی خود آگاه ساز که او چه کسی است؟
پیامبراکرم صل الله علیه واله وسلم فرمودند: همانا وصی و خلیفة بعد از من علی بن ابیطالب است. بعد از این ماجرا فرد یهودی اقرار کرد که نام حضرت علی علیه السلام را در تورات خوانده و سپس مسلمان شد.
(حسینی مرعشی شوشتری، ۷۷۱۳، ج ۷، ص ۳۲ به نقل از فرائد السمطین)
ب. فضایل امیر المؤمنین در روایات
حضرت علی، پیشتاز در اسلام و ایمان: امام هادی در فراز‌های متعدّدی به پیشتازی امام علی در ایمان
به خداوند و تصدیق رسول اَنْتَ اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللهِ، وَصَلّى لَهُ وَجاهَدَ
و در جای دیگرمی فرمایند: آمَنْتَ بِاللهِ وَهُمْ مُشْرِکُونَ، وَصَدَّقْتَ بِالْحَقِّ وَهُمْ مُکَذِّبُونَ
احادیث. فراوانی در منابع خاصّه و عامّه، در موردسبقت حضرت علی در ایمان نقل شده که از جمله روایتی است که در آن پیامبراکرم به حضرت علی فرمودند: هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ ِیوَ صَدَّقنی و صَلّی مَعی
ابن ابی الحدید، ۷۷۱۷ ق، ج ۷۸، ص.) ۲۲۷،
۲-اخوّت و برادری میان پیامبر اکرم و حضرت علی: از دیگر فضایل امیرالمؤمنین که در زیارت غدیریه به آن اشاره شده است برادری و اخوّت میان ایشان و پیامبر اکرم است. آنجا که امام هادی میفرمایند: «اَشْهَدُاَنَکَ اَخُو رَسُولِ اللِه وَ وَصِیُهُ» روایاتی؛ که دلالت بر اخوّت میان پیامبر و حضرت علی دارد در، حدّ تواتر است.
وقتی خدا به موسی (علیه السلام) گفت که «وَ اجْعَل لىّ‏ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلىِ، هَارُونَ أَخِى» (طه/۲۹ و ۳۰) خدا به موسی گفت: نزد فرعون برو. گفت: هارون بیاید، دو تایی برویم.
ودرحدیثی آمده «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى‏» (بحارالانوار/ج ۵/ص ۶۹) همینطور که هارون برای موسی بازو بود، یا علی تو هم برای پیغمبر بازو هستی.

از جمله روایاتی که می‌گوید: «پیامبر اکرم بین مسلمانان مکّه عقد اخوّت بست و برای امیرالمؤمنین برادری انتخاب نکرد.
در رابطه با شفاعت حضرت علی از شیعیان، پیامبر اکرمی فرمودند:)‌ای علی! وقتی روز قیامت برسد من دامنِ خدا را می‌گیرم و تو دامن و بند کمر مرا، وفرزندان تو دامنِ تورا، و شیعه فرزندانة تو دامنِ آن‌ها را، آنگاه در انتظارِ آن خواهیم بود که دستور دهند ما را به کجا برند. (مجلسی، ج ۶۷، ص ۳۳)
ج. سرنوشت منکران ولایت در روایات
لعنت برقاتلان وظلم کنندگان به آل محمد صل الله علیه وآله وسلم
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ ظَلَمَهُ وَ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِی الْحُسَیْنِ وَ قَاتِلِیهِ وَ الْمُتَابِعِینَ عَدُوَّهُ وَ نَاصِرِیهِ وَ الرَّاضِینَ بِقَتْلِهِ وَ خَاذِلِیهِ لَعْنا وَبِیلا اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ
خدایا قاتلان امیر مؤمنان و کسانى‏که به‏ او ستم کردند، و پیروان و یاران آنان را لعنت کن. خدایا ستم‏کنندگان بر حسین را لعنت کن، و همچنین قاتلانش، و پیروى‏کنندگان از دشمنش و یاوران دشمنش، و راضیان به قتلش، و دریغ‏کنندگان از یارى‏اش لعنتى شدید و سخت، خدایا لعنت‏ کن اول ستمکارى که به خاندان محمّد ستم کرد
منکر ولایت کافر است:
امام هادی در فرازی از زیارت، حدیثی را از پیامبر اکرم نقل میکنند که در آن منکر حضرت علی را منکر رسول الله و کافر دانسته اند. آنجاکه میفرمایند:ایمان نیاورده به من پیامبر، آن کس که به تو کافر است و اقرار نکرده به خدا کسى که تو را انکارکند.» ما آمَنَ بى مَنْ کَفَرَ بِکَ، وَلااَقَرَّ بِاالله مَنْ جَحَدَکَ «ایمان نیاورده به من پیامبر، آن کس که به تو کافر است و اقرار نکرده به خدا کسى که تو را انکار کند.
در روایات ائمّة معصومین، منکر ولایت امیرالمؤمنین همانند انسان کافر می‌باشد. پیامبر اکرم میفرماید:» عَلِیٌ خَیْرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبَى فَقَدْ کَفَرَ «علی بهترین مردمان است و هرکس از قبول این حقیقت خودداری کند کافر گردیده است. همان، ج ۸، ص ۷؛ عسقلانی، ۷۸۲۷، ج ۳، ص ۷۷۳).
لعن منکر ولایت: امام هادی در فراز‌های متعدّدی از زیارت غدیریه، منکران ولایت را لعن کرده اند» فلَعَنَ الله جاحِدَ وِلایَتِکَ بَعْدَ الاقْرارِ، وَناکِثَ عَهْدِکَ بَعْدَ الْمیثاَق پس خدا منکر ولایت و فرمانروایى تو را پس از اقرار و شکنندة پیمانت را پس از بستن پیمان لعنت کند.
در روایتی پیامبر اکرم به علی اشاره نموده، فرمودند:هَذَاأَسَدُاللَهِ وسَیْفُه فی ُأَرْضِه ِعلی أَعْدَائِهِ عَلَى عَلیب مبْغِضِمُهِ لَعْنَةُ اللَهِ وَ لَعْنَةُ اللَّعِانِین (علامه حلّی، ۷۳۳۲ م، ص ۲۸۷) این رادمرد، شیر خدا در زمین او و شمشیر خدا بر دشمنان اوست. پس دوری از رحمت خدا و لعنت همة لعن کنندگان بر کسی باد که با وی دشمنی ورزد
استنادات تاریخی در زیارت غدیریه
در یک بررسی اجمالی، میتوان استنادات تاریخی امام هادی علیه السلام را در چند مورد عنوان نمود:
الف. حضور چشمگیر حضرت علی در جنگ‌های صدر اسلام و رشادت‌ها و دلاوری‌هایی که برای حفاظت از جان پیامبر و پیشبرد اسلام از خود نشان دادند.
ب. اوضاع بعد از رحلت پیامبر و شکل گیری جریان سقیفه وغصب خلافت و سرزمین فدک.
ج. جنگ‌هایی که سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین به حضرت علی علیه السلام تحمیل کردند.
د. شهادت حضرت علی علیه السلام




نتیجه
امام هادی علیه السلام درشرایطی قرارداشتند که نمی‌توانستند بصورت سخنرانی ویا احادیث وقایع غدیرواهمیت ولایت وامامت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را برای جامعه آن روز وآیندگان بیان فرمایند لذا درغالب زیارت، وبا استفاده از ۷۸ آیه و ۱۸ حدیث نبوی حقانیت و امامت امیرالمومنین علی علیه السلام ثابت کرده اند؛ که از ۱۸ آیه تلمیح ۳۲ آیه تضمین و ۲۸ آیه اقتباس شده، استفاده می‌کنند همچنین سه حدیث تضمینی، هفت حدیث اقتباسی وهشت حدیث تلمیحی، در این زیارت دیده می‌شود درمجموع امام هادی علیه السلام از ۷۸ آیه و ۱۸ حدیث نبوی بهره برده‌اند، زیرا وقایعی که تاریخ اسلام با آن اذعان دارد را به عنوان سندی محکم برای اثبات ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام بیان می‌کنند.
اهمیت قرآن و اصل بودن آن نزد همه مسلمانان و اجتماع بر محوریت آن نشان از معیار بودن دارد امام هادی علیه السلام با بهره بردن از نظریه شافعی در مبحث اجماع نیز واقعیت خارجی اجماع امت بر قرآن و حدیث نبوی عدم اجتماع امت برگمراهی، زیارت غدیریه را با آن محتوا و مضامین زیبا ومتقن که شامل ولایت و فضایل امیرالمومنین علی علیه السلام می‌باشد رابیان می‌فرمایند تا جامعه راه را از بیراهه تشخیص دهد.

منابع:
۱- دارالقلم، دمشق، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق؛ الزمخشری، جارالله، اساس البلاغة، ص ۳۲، تحقیق: عبدالرحیم محمود، دارالمعرفة، بیروت، بی تا.
۲- مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، حسین بن محمّد؛ ترجمة مفردات الفاظ قرآن، ترجمة غلامرضاخسروی حسینی، قم، المکتبه المرتضویه
۳- المصباح المنیر، احمد بن محمد القیومی، ج ۱، مؤسسه دارالهجرة، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ ق؛
۴- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، اسلامیه ۱۳۶۲،
۵- مجمع البیان فی تفسیر القرآن، شیخ طبرسی، ج ۲، دارالمعرفة، بیروت، ۱۹۸۶ م.
۶- اسباب النزول، الواحدی النیشابوری، دارالکتاب العربی، بیروت، ۱۹۹۴ م؛
۷- شرح صحیح مسلم، محیی الدین یحیی بن شرف، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ ق
۸- تفسیر العیاشی، العیاشی، ج ۱، المکتبة العلمیة الاسلامیة، تهران، ۱۳۸۰ ق؛
۹- البرهان فی تفسیر القرآن، البحرانی، ج ۲، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، ۱۹۸۲ م.
۱۰-جامع البیان عن تأویل، الطبری، آی القرآن، ج ۳، دارالفکر، بیروت، ۱۹۸۸ م.
۱۱- جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، فی تفسیر الماثور، قم کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ قمری
۱۲-الفضائل، باب فضایل علی بن ابی طالب (ع)، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۲۰۰۰ م
۱۳- الترمذی، الجامع الصحیح (سنن الترمذی)، ج ۵، ص ۲۲۵،
۱۴- التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، ج ۲، داراحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
۱۵-ابوالفتح الرازی، الرازی، تفسیر ج ۴، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۷۲ ش.
۱۶- تفسیر نمونه، شیخ ناصر مکارم شیرازی، ج ۲، دارالمکتب الاسلامیة، تهران، چاپ ۲۷، ۱۳۷۸ ش.
۱۷- صحیح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری، بیروت، دارالفکر، بیتا
۱۸-سنن التزمذی، ج ۵، المستدرک علی الصحیحین،
۱۹-سیوطی، جالل الدین؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیت اهلل مرعشی نجفی،
۲۰-صدوق، محمّد بن علی بن بابویه؛ األمالی، تهران، کتابچی،
۲۱-من لا یحضره الفقیه، مصحح: على اکبرغفّارى، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزة علمیة قم،
۲۲- تفسیر المیزان، محمّد حسین طباطبایی، ترجمةمحمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعةمدرّسین حوزة علمیة قم،
۲۳-علامه حلی، حسن بن یوسف مطهر، نهج الحق و کشف السر بیروت دارالکتب البنانی ۱۹۸۲ م
تفسیر الطبری http://www.altafsir.org/Tafasir.asp
تفسیر الغرناطی http://www.altafsir.org/Tafasir.asp?

محقق و پژوهشگر :زهره آقاخانی
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات