تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۱۷۰۴۳

رویدادهای جهان در سالی که گذشت (بخش پایانی)

محمد معرفی اشاره: تحولات جاری در کشورهای عربی در نیم قرن گذشته بی سابقه بوده است. سازمان های اطلاعاتی قدرتمند غرب و شرق نیز از پیش بینی این نوع رویدادهای سیاسی عاجز ماندند. استقلال، آزادی و ارزش های اسلامی خواست جنبش های اخیر درکشورهای عربی است. خیزش های اسلامی منطقه برای حق تعیین سرنوشت، کسب استقلال و آزادی است و مردم این کشورها علیه دیکتاتوری، خفقان و تحقیر هویت ملی و مذهبی خود توسط بیگانگان قیام کرده اند. مبارزه با فقر، گرسنگی، بیکاری و بی عدالتی از عوامل مهم این اعتراضات مردمی است لیکن وجه مشترک و بارز این انقلاب های مردمی هویت ضدامپریالیستی آنهاست. تحولات مصر، اردن، یمن، لیبی، تونس و... نشان می دهد که سیاست های فرهنگی آمریکا برای دگرگونی در ساختارها و باورهای مردم با ناکامی همراه بوده است. ملت های منطقه نسبت به فساد و سیاست های حکام دست نشانده خود ابراز نارضایتی کرده و آن را نتیجه حمایت های خارجی می بینند. ملت های بزرگی چون مصر، بحرین، لیبی و تونس دریافته اند که کشورهایی که در جبهه مقاومت در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی قرارگرفته اند چگونه به جایگاه منطقه ای دست یافته اند در حالی که دولت های عربی با سکوت و پذیرش خواست آمریکا در حاشیه قرارگرفته اند. براین اساس ملت های عربی با الگو گرفتن از این نوع مقاومت ها و در رأس آن انقلاب اسلامی ایران تاکنون موفق شده اند یک زلزله سیاسی در منطقه ایجاد کنند و پایه های پوشالی کاخ دیکتاتورها را به لرزه درآورند. ملت های منطقه نشان دادند که جنگ نرم آمریکا در خاورمیانه برای تغییر باورها و ارزش های اسلامی کارایی خود را از دست داده است. بدون شک این رویدادها را باید به فال نیک گرفت چرا که آثار آن قطعاً به نفع ملت های تحت ستم خواهد بود. سرویس خارجی کیهان

لیبی در یک نگاه
لیبی کشوری است بیابانی واقع در شمال آفریقا که به دریای مدیترانه راه دارد. این کشور صادرکننده نفت و گاز بین مصر و تونس واقع شده و مردمان آن بیشتر به زبان های عربی، ایتالیایی و انگلیسی صحبت می کنند.
سرهنگ معمر قذافی در سال 1969 و بعد از یک کودتای نظامی قدرت را به دست گرفت. وی از همان روزهای نخست شروع به نمایش رفتارها و اظهارات عجیب و غریبی کرد که این رفتارها امروز نیز ادامه دارد. قذافی در همان ابتدا با انتشار «کتاب سبز»، مانیفیست خود برای اداره کشور را ارائه و بلافاصله شروع به اداره امور از طریق سیستم کاملا شخصی سیاسی خود کرد. کلیات کتاب سبز بر پایه یک تئوری با عنوان «تئوری حکومت سوم جهانی» استوار است.
در اوایل سال 1973 قذافی با هدف تصاحب برخی منابع معدنی و همچنین یافتن پایگاه دست به یکسری عملیات نظامی در مناطق شمالی «چاد» زد اما در این کار توفیقی نیافت و در سال 1987 مجبور به عقب نشینی از این کشور شد. تحریم های سازمان ملل در سال 1992 علیه لیبی به خاطر شرکت داشتن این کشور در بمب گذاری هواپیمای «پان آمریکن» در فراز «لاکربی» اسکاتلند، قذافی را که پیش از این با چادر زدن هایش در سفرهای دیپلماتیک خبرساز می شد را سوژه خبرگزاری ها کرد. قذافی که خود را ضعیف تر از آن می دید که مقابل فشارهای غرب ایستادگی کند سرانجام با تسلیم شدن در برابر فشارهای اروپا و آمریکا تلاش ها برای بهبود روابط با دنیای غرب را آغاز کرد.
لیبی در سال 2003 مسئولیت انفجار لاکربی را برعهده گرفت تا بدین ترتیب سازمان ملل تحریم های علیه این کشور را لغو کند. این کشور در دسامبر همان سال نیز تمام فعالیت های هسته ای خود را تعطیل و تمام دستاوردهای اتمی خود را دو دستی تقدیم غربی ها کرد تا در ژوئن 2006 آمریکا نام این کشور را از لیست «رهبران حامی تروریسم» خط بزند!
البته ایالات متحده بسته تشویقی دیگری برای قذافی داشت. بازگشایی سفارت در دو کشور، اقدام بعدی واشنگتن بود تا بدین ترتیب قذافی احساس نکند با تعطیلی فعالیت های هسته ای اش کلاه گشادی به سرش رفته است!
پس از سقوط مبارک به امواج خروشان بیداری اسلامی که چند ماهی است تبدیل به کابوس دیکتاتورهای عربی منطقه و شمال آفریقا شده است، مردم مسلمان لیبی نیز که از 40 سال دیکتاتوری قذافی خسته شده اند علیه وی قیام کردند. بمباران تظاهرکنندگان از زمین و دریا و هوا، واکنش دیکتاتوری بود حتی کسانی که مدعی بودند وی را می شناسند را هم غافلگیر کرد. اکنون لیبی درگیر جنگ تمام عیار است و بسیاری از شهرهای مهم و نفت خیز آن نیز در دست انقلابیون قرار دارد.
نام کامل کشور: جماهیر عربی سوسیالیستی خلق لیبی
جمعیت: حدود 7میلیون نفر
نام پایتخت: طرابلس (جمعیت: 5/2 میلیون نفر)
مساحت: 1770000
کیلو مترمربع
دین: 97 درصد مسلمان باقی سایر ادیانپ
لیبی، ایستادگی مقابل سرهنگ
خیزش مردمی در لیبی، جهانیان را به تعجب واداشت و باعث شد که این کشور شمال آفریقا به خبرسازترین کشور در سال گذشته تبدیل شود.
بسیاری از جهانیان که تحولات یمن، الجزایر و بحرین را در سال گذشته دنبال می کردند، وقوع انقلاب در لیبی را دور از ذهن می دانستند و بر این اعتقاد بودند که انقلاب تونس و مصر باعث ایجاد تحولات فراوانی در این کشورها خواهد شد.
کارشناسان مسائل خاورمیانه و آفریقا بر این گمان بودند که خیزشی که در جهان اسلام از تونس تا مصر و یمن و بحرین و... آغاز شده است، جایگاه از دست رفته جهان عرب را رفته رفته به آنها بازخواهد گرداند و همانند انقلاب های دهه 50 میلادی در این کشورها، منشأ تحولاتی خواهد بود که آینده جدیدی برای معادلات در منطقه ایجاد خواهد کرد. اما موضوعی که باعث تعجب جهانیان در سالی که گذشت شد، خیزش خونین مردم مسلمان لیبی علیه سرهنگ معمر قذافی دیکتاتور این کشور بود که بیش از 42 سال با مشت های آهنین بر آن حکومت کرده است.
بسیاری از صاحبنظران مسائل لیبی بر این گمان بودند که حمایت ظاهری دیکتاتور لیبی از آرمان های فلسطین و نهضت های رهایی بخش آفریقا و خاورمیانه باعث خواهد شد که سرهنگ قذافی از تحولات جهان عرب در امان بماند، اما تحولات سریع در آن کشور این نظریه را باطل کرد و باعث شگفتی مردم جهان از خیزش خونین مردم لیبی شد.
ایستادگی مردم و مقاومت آنها در مقابل رژیم سرکوبگر قذافی موضوع دیگری بود که در سال گذشته شگفتی ساز شد و اخبار انقلاب مردمی لیبی را در صدر خبرهای جهان قرار داد.
انقلاب مردمی فوریه علیه رژیم قذافی به سرعت سراسر خاک این کشور نفت خیز آفریقایی را فرا گرفت و شایعات فراوانی در مورد فرار دیکتاتور لیبی بر سر زبان ها افتاد، اما به ناگاه قذافی با ظاهر شدن در تلویزیون لیبی، مخالفان خود را دست نشانده خارجی ها و مشتی افراد وابسته به القاعده دانست و فرمان قتل آنها را صادر کرد.
مزدوران قذافی که تا پیش از این حتی جرأت ظاهر شدن در میدان الخضراء(میدان سبز) طرابلس (پایتخت) لیبی را نداشتند، در گردان های امنیتی متشکل و با استفاده از سلاح های پیشرفته ای که غرب در اختیار دیکتاتور قرار داده بود، به قتل عام مردم پرداختند.
مردم جهان که از خیزش اسلامی در لیبی شگفت زده شده بودند، به ناگاه خود را در مقابل فردی دیوانه و خونریز دیدند که افسار خود را از دست داده بود.
بمباران مناطق مسکونی شهر طرابلس توسط هواپیماهای قذافی، خشم جهانیان و حتی دوستان غربی و آمریکایی دیکتاتور لیبی را برانگیخت.
آمریکایی ها و غرب که تا هفته های اول خیزش مردمی در لیبی سکوت اختیار کرده بودند، برای حفظ ظاهر هم که شده، ارسال سلاح های پیشرفته خود را به قذافی فراموش کرده و خواستار اتخاذ مجازات هایی برای وی شدند.
اما موضوعی که در این میان در مورد حوادث لیبی در سالی که گذشت بیشتر از همه جلب توجه کرد، اتفاق نظر جهانیان اعم از دوستان و دشمنان خارجی سرهنگ قذافی برای سرنگونی وی بود.
به هر جهت در سالی که گذشت، پس از خیزش مردمی در لیبی، انقلابیون که 90 درصد از خاک کشور را در دست داشتند و بسیاری از نظامیان و سیاستمداران لیبیایی به آنها پیوسته بودند اقدام به تشکیل شورای ملی انتقالی در بنغازی کردند. آنها خواستار به رسمیت شناخته شدن به عنوان نماینده واقعی ملت لیبی از جهانیان و حمایت جامعه بین المللی شدند.
در سالی که گذشت، گزارش های روزانه از نبردهای سخت و خونین انقلابیون با نیروهای قذافی برای به دست گرفتن مناطق نفت خیز و پایتخت لیبی حکایت داشت که مردم لیبی با ایستادگی خود توانستند این امر را محقق سازند و غائله سرهنگ را فیصله بدهند.
حقوقدان شجاع
اگر انقلاب های مردمی تونس و مصر هرکدام قهرمانی داشتند، انقلاب لیبی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
«فتحی تربل» حقوقدان 39ساله لیبیایی، از جمله اشخاصی بود که توانست با نقش آفرینی خود، رژیم قذافی را به واکنش وادارد و جرقه انقلاب در لیبی را آغاز کند.
این حقوقدان شجاع لیبیایی از دوران جوانی تاکنون بیش از 7 مرتبه توسط مزدوران امنیتی رژیم قذافی بازداشت و به بدترین شکل شکنجه شده است.
فتحی تربل پس از خیزش مردمی در روز 17 فوریه در لیبی از زندان امنیتی بنغازی آزاد شد و توانست برخی از اعمال شنیع و ضدمردمی رژیم قذافی را برای جهانیان فاش کند.
فتحی تربل می گوید: «من از جهانیان می خواهم که دیکتاتور لیبی را در یک دادگاه بین المللی محاکمه و بسزای اعمال جنایتکارانه اش برساند.»
این حقوقدان شجاع در گفت وگو با خبرنگاران گفت: از ته دل آرزو می کنم که قذافی زنده دستگیر شود، اما اگر این طور نشد، امیدوارم خاک لیبی از لوث وجودش پاک شود.
ماجرای فتحی تربل از آنجا آغاز شد که شورش زندانیان زندان مخوف «بوسلیم» در نزدیکی طرابلس در سال 1996 باعث قتل عام بیش از 1200 نفر از آنها طبق گزارش های سازمان های مدافع حقوق بشر شد. نکته جالب توجه در این مورد، کشته شدن چند تن از بستگان وی بود که پس از سرکوب دو سه ساعته شورش همه آنها تیرباران شدند.
از آن زمان تاکنون فتحی تربل، انگار که با خود عهد کرده باشد که این جنایت قذافی را بی پاسخ نگذارد، اقدام به افشاگری علیه رژیم لیبی کرد و هفت بار نیز به زندان افتاد.
اما داستان زندگی وی زمانی هیجان پیدا کرد که در روز 15 فوریه به ناگهان 20 تن از عناصر امنیتی مسلح به منزل وی حمله کرده و او را کت بسته به مرکز امنیتی طرابلس بردند.
داستان وی در این جا پایان نگرفت و پس از اینکه خانواده قربانیان قذافی از این موضوع مطلع شدند، تهدید به برگزاری تظاهرات علیه رژیم لیبی گرفتند.
رژیم لیبی که با وضعیت جدیدی در جهان عرب مواجه گردید، همانند سابق تلاش کرد، این حقوقدان شجاع را بر سر جایش بنشاند، اما زهی خیال باطل.
فتحی تربل در مورد بازداشت خود می گوید: پس از اینکه چشمان مرا بستند، به زور مرا پیش «عبدالله السنوسی» مسئول امنیت شخصی قذافی که در بنغازی بود بردند و او که به شدت عصبی شده بود، از من پرسید، هدف شما از این کار چیست؟ که به او پاسخ دادم، دانستن حقیقت در مورد ماجرای بوسلیم و اجرای عدالت است.
این حقوقدان شجاع لیبیایی می افزاید: این موضوع را دریافتم که رژیم لیبی مایل نیست حوادث تونس و مصر در آن کشور تکرار شود، بنابراین من پیشنهاد کردم که مرا آزاد کنند تا از تظاهرات مردمی جلوگیری شود که السنوسی پاسخ داد، احتیاجی به تو نیست و نیروهای امنیتی قادر به سرکوب مخالفان رژیم هستند.
فتحی تربل عاقبت در روز 17 فوریه و پس از خیزش مردمی از زندان آزاد شد و به جمع انقلابیون لیبی برای آزادی کشورش از حکومت سرهنگ قذافی پیوست.
اسامه طبال شهید قیام لیبی
شهید «اسامه الطبال» از جمله نخستین قربانیان خیزش مردمی لیبی بود که شهادت وی به دست رژیم قذافی باعث گسترش تظاهرات مردمی در لیبی شد.
اسامه طبال (29 ساله) که تا روز قبل از شهادتش مشغول تهیه مقدمات عروسی خود بود، با قیام مردمی در روز 16 فوریه به تظاهرات مردمی پیوست و با گلوله مستقیم مزدوران قذافی، کشته شد.
محمد الطبال (72 ساله) پدر نخستین شهید غرب لیبی در مورد شهادت وی گفت: شب قبل از شهادت اسامه، همگی مشغول تماشای تلویزیون بودیم که در مورد خیزش مردمی لیبی خبرهای جدیدی را پخش می کرد و ما در اضطراب و دلهره به سر می بردیم.
روز بعد اسامه کار مقدمات عروسی خود را نیمه کاره گذاشت و به جمع مردم تظاهرکننده علیه سرهنگ قذافی در غرب کشور پیوست.
نخستین شهید انقلاب لیبی در غرب این کشور که به جمع جوانان تظاهرکننده در میدان مرکزی شهر «الوجدان» پیوسته بود، به ناگاه با مأموران امنیتی و پلیس قذافی که از هر طرف، تجمع کنندگان را به گلوله بسته بودند مواجه شد و با اصابت گلوله به ناگاه بر زمین افتاد.
به هر حال این پدر پیر پس از دو روز، توانست جنازه پسر شهیدش را به این شرط از بیمارستان پس بگیرد که مردم با برپایی تظاهرات، حمایت خود را از قذافی در شهر «الوجدان» نشان دهند.
اما شهر «الوجدان» که حالا به دست انقلابیون افتاده و پلیس و نظامیان به آنها پیوسته بودند، پس از آزاد شدن 18 جوان معترض، جنازه به خانواده طبال داده شد و به صورت باشکوهی تشییع و به خاک سپرده شد.
اسامه درواقع سومین شهید انقلاب مردمی لیبی و اولین شهید در غرب این کشور بود که شهادتش باعث افتخار ساکنان این کشور در نبرد علیه رژیم قذافی شده است.
مردم الوجدان نیز نام میدان مرکزی شهر را به میدان «شهید محمد الطبال» تغییر دادند و تصویر وی در کنار تصاویر سایر شهدای انقلاب لیبی در دستان مردم قرار گرفت.
انقلابیون لیبیایی در روز 5 مارس به شرق لیبی تسلط یافتند و حملات خود را بر شهرهایی که در دست گردان های قذافی بود آغاز کردند.
هم زمان با آن شورای ملی لیبی که از سوی مخالفان رژیم قذافی تشکیل شده بود، نخستین جلسه خود را در «بنغازی» مرکز مقاومت ها علیه دیکتاتور برگزار کردند.
رژیم قذافی در یک انتقام جویی علنی با بمباران انبار سلاح در اطراف بنغازی 27 نفر از کشت و ده ها تن از مجروح کرد.
اما حتی شدیدترین بمباران ها باعث نشد که انقلابیون لیبیایی حتی یک قدم از آرمان های خود کوتاه بیایند و با انجام یک حمله سریع به مناطق نفتی در شرق این کشور، نیروهای قذافی را غافلگیر و شهر نفتی «راس لانوف» را آزاد کردند.
با آزادی این شهر، راه برای تسلط انقلابیون بر مثلث نفتی زاویه- بن جواد و مصراته هموار و ضربه مهلکی به رژیم قذافی برای صادرات نفت از این کشور وارد شد. با این حال نبردهای سنگین و خونینی بین انقلابیون از یک طرف و مزدوران قذافی در این مثلث نفتی همچنان ادامه دارد.
بی‌تفاوتی آمریکا و اعراب
موضوعی که در مورد تحولات لیبی بسیار جالب توجه است، بی تفاوتی آمریکا و اعراب در مورد کشتار مردم بی دفاع آن بود. درحالی که جامعه جهانی در آغازین روزهای انقلاب لیبی، از قیام مردمی در این کشور حمایت و غرب و آمریکا به ناچار از آن تبعیت کرد و حتی تا آنجا پیش رفت که با تصویب قطعنامه ای از سوی شورای امنیت، پرونده قذافی به عنوان جنایتکار جنگی در اختیار دادگاه بین المللی لاهه قرار گرفت و معمر قذافی، همسر، فرزندان و 15 تن از وابستگان وی به عنوان مجرم از سوی اینتر پل تحت تعقیب قرار گرفتند، اما سکوت معنادار آمریکا در مورد لیبی تعجب جهانیان را برانگیخت.
درحالی که مردم لیبی خواستار در نظر گرفتن «منطقه پرواز ممنوع» از سوی شورای امنیت بودند، آمریکا و کشورهای غربی بااحتیاط بیشتری با این موضوع برخورد کرده و قتل عام روزانه مردم در طرابلس و مثلث نفتی شرق لیبی را نظاره می کردند.
این نحوه برخورد غرب با جنایات آشکار قذافی ریشه در واقعیتی دارد که مجله تایم آمریکا این گونه به آن اعتراف می کند: در میان انقلابیون لیبی گروه کثیری از تحصیل کردگان در علوم اسلامی حضور دارند که خود را جهادگر به معنای کسی که در فریضه جهاد شرکت کرده است می دانند.
قذافی نیز با استفاده از شک و تردید و بی تفاوتی غرب، پس از چند روز اختفاء، ناگهان بر پرده تلویزیون لیبی ظاهر شد و فرمان قتل عام مخالفان خود را صادر کرد. پرسش این است که این دیکتاتور دیوانه تا کی می تواند به قتل عام مردم بی گناه ادامه دهد؟

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات