تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱۳۹۰ - ۰۸:۳۲  ، 
کد خبر : ۲۳۲۷۳۷

جامعه‌شناسی جنبش دانشجویی


حمیدرضا جلائی‌پور
از ظهور جنبش دانشجویی در دفاع از آزادی بیان در دانشگاه‌های آمریکا (1964) و جنبش دانشجویی فرانسه (1968) که افکار عمومی سراسر اروپا را به سرعت تحت تأثیر قرار داد تا جنبش‌های پی در پی دانشجویی در کشورهای جهان سوم مانند ایران (در دهه‌های 70 ـ 50 ـ 1340) بیش از پنج دهه می‌گذرد. بنا به یک تعبیر، کوشش‌های جامعه‌شناسان را برای فهم این جنبش‌ها می‌توان به پنج برداشت نظری خلاصه کرد. هدف این نوشته نقد و ارزیابی این نظریه‌ها و بررسی میزان تطبیقشان با جنبش‌های دانشجویی در ایران نیست. بلکه این نوشته تنها سعی دارد نشان دهد که در پرتو این پنج نظریه درباره جنبش‌های دانشجویی ایران، بصورت فرضیه‌وار، چه می‌توان گفت. (1)
1ـ مطابق نظریه اول ظهور جنبش‌های دانشجویی پاسخی به نارسایی نهادهای دانشگاهی در برابر شرایط جدید در دانشگاه‌هاست. پیش از قرن بیستم تعداد دانشگاه‌ها و تعداد دانشجویان کم بود. در آن زمان مهمترین کار دانشگاه‌ها تولید انسان‌های فرهیخته‌ای بود که خود را وقف دریافت «حقیقت» کرده بودند. و مهمترین دغدغه آنها تولید «نیرویی» برای بازار کار نبود. این اندک دانشجویان فرهیخته معمولاً از لایه‌های بالای جامعه و از تشابه فرهنگی (اخلاقی، اجتماعی و سیاسی) برخوردار بودند. محیط دانشگاه‌ها نیز محیطی یکپارچه،‌ آرام و خلوت بود. اما در قرن بیستم به تدریج تعداد دانشگاه‌ها و دانشجویان صدها برابر شد و دانشگاه‌ها تبدیل به محیط «تولید انبوه» متخصصان (بروکرات‌ها و تکنوکرات‌ها) شد؛ محلی برای حضور انبوه جوانان دانشجو با هویت‌ها و فرهنگ‌های متنوع که از میان لایه‌های گوناگون جامعه برخاسته بودند. در این شرایط جدید ساختار اداری و آموزشی دانشگاه‌ها پاسخگوی نیازهای این دانشجویان انبوه و متنوع نبود لذا ظهور جنبش‌های دانشجویی پاسخی به این ضعف کارکردی و نهادی دانشگاه‌هاست. در این جنبش‌ها، دانشجویان فرصت می‌یابند که خود را «بیان» کنند و به هویت جدیدی دست یابند. بنابراین در این دیدگاه کارکردی و با توجه به شرایطی که در آن ساختار اداری و آموزشی دانشگاه‌ها فاقد انعطاف و کارایی لازم برای پاسخگویی به نیازهای انبوه دانشجویان است. بر کاربرد هویت‌بخش جنبش‌های دانشجویی تأکید می‌شود. بر همین اساس، پس از اوج‌گیری جنبش‌های دانشجویی در آمریکا و اروپا کوشش فراوانی شد که ساختار اداری و آموزشی دانشگاه‌ها به گونه‌ای متحول، منعطف و کارا شود تا انبوه دانشجویان گوناگون و تشنه هویت جدید بتوانند در فضای دانشگاهی از طرق قانونی و آرام خواست‌های خود را بیان کنند. (2)
برابر دیدگاه فوق درباره ایران چه می‌توان گفت؟ در ایران تا زمانی که مراکز آموزشی عالی و دانشجویی به دارالفنون و چند مؤسسه کوچک آموزش عالی محدود بود ما شاهد ظهور جنبش‌های دانشجوی نیستیم. این جنبش از زمانی آغاز شد که مراکز بزرگ دانشگاهی (مثل دانشگاه تهران) در مرکز کشور و مراکز سایر استان‌ها ایجاد شد و به تدریج از دهه 1320 به بعد جنبش‌های دانشجویی نضج می‌گیرد و به موازات افزایش تعداد دانشگاه‌ها و دانشجویان در دهه 50 امواج این جنبش‌ها فزاینده می‌شود. در ایران در شرایطی که دانشگاه‌ها محل تولید انبوه «متخصص» بود و صدها هزار دانشجو (و در دهه اخیر بیش از دو میلیون دانشجو) از لایه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در یکجا جمع شده بودند، ساختار اداری و آموزشی دانشگا‌ه‌ها توان پاسخگویی به نیازهای این «انبوه دانشجویی» را نداشته است و لذا انجام این مهم را در پنج دهه گذشته جنبش‌های دانشجویی به دوش کشیده‌اند. اگرچه هنوز ساختارهای اداری و آموزشی دانشگاه‌های ایران از این دیدگاه آسیب‌شناسانه (مثل نمونه‌های دانشگاه‌ها در کشورهای غربی) مورد تجدیدنظر قرار نگرفته است. تنها پس از دوم خرداد است که با افزایش جدی مطالبات دانشجویی و تا حدودی همراهی مدیریت دانشگاه‌ها، نوعی توجه به «جا دادن» به فعالیت جمعی دانشجویان بطور رسمی مورد توجه قرار گرفته است ولی همچنان تا رسیدن به یک وضعیت نهادی و تثبیت شده فاصله زیادی وجود دارد.
2ـ برخلاف نظریه آسیب‌شناسانه و محافظه‌کارانه اول، در برداشت دوم سعی می‌شود جنبش دانشجویی بعنوان یک عامل «رهایی‌بخش انقلابی» در جامعه جدید مورد ارزیابی قرار گیرد. برابر این دیدگاه پویایی و منازعات اصلی در جامعه جدید حول تعارض میان صاحبان صنعت (بورژواها) و کارگران صنعتی دور می‌زند. همانطور که پیش از قرن بیستم بورژواها یک طبقه رهایی‌بخش انقلابی در انتقال جامعه فئودالی به سوی جامعه صنعتی (سرمایه‌داری) بودند، هم‌اکنون این طبقه کارگر رهایی‌بخش است که می‌کوشد جامعه مبتنی بر استثمار صنعتی (سرمایه‌داری) را به جامعه برابر سوسیالیستی تبدیل کند. در این دیدگاه نقش رهایی‌بخش جنبش دانشجویی به دو گونه «تفسیر انقلابی» می‌شود. اول گفته می‌شود، با این که طبقه کارگر صنعتی نیرویی رهایی‌بخش است اما این نیرو در چنبره فریب ایدئولوژی طبقه بورژوا گرفتار است و این «جنبش دانشجویی» است که به آگاهی انقلابی و رهایی‌بخش مسلح است و سبکبال و چالاک در برابر فریب دوران. جنبش کارگری را هدایت کرده و به پیش می‌برد. در تفسیر دوم سخن این است که جامعه سرمایه‌داری و صنعتی چنان سیطره بروکراتیک و تکنوکراتیک خود را بر سراسر جامعه، از جمله طبقه کارگر، مسلط و تثبیت کرده است که طبقه کارگر از نقش رهایی‌بخش خود بازمانده است. لذا در زیر سلطه بروکراتیک جامعه سرمایه‌داری، تنها اقشار حاشیه‌ای جامعه از جمله قشر دانشجو، که مستقیماً در زیر این سلطه قرار ندارند، می‌توانند نقش رهایی‌بخشی خود را در انتقال تعارضات جامعه سرمایه‌داری ایفا کنند. بنابراین در هر دو تفسیر، جنبش‌های دانشجویی نیرویی رهایی‌بخش و انقلابی تلقی می‌شوند که قصد دارند جامعه نابرابر سرمایه‌داری را به سوی جامعه برابر سوسیالیستی حرکت دهند.
برابر دیدگاه فوق، اگرچه جامعه ایران در قرن بیستم، ساختاری تماماً صنعتی نداشته و از ویژگی‌های جوامع در حال گذار برخوردار است، با این همه جنبش‌های دانشجویی در دهه‌های 40 و 50 بعنوان یک نیروی رهایی‌بخش و انقلابی در دانشگاه‌ها (و جامعه) ظاهر شدند. در ایران طبقه کارگر صنعتی و طبقه سرمایه‌داری صنعتی مانند نمونه غربی آن وجود نداشت اما به جای طبقه کارگر «توده ناراضی» و به جای طبقه سرمایه‌داری صنعتی «حکومت از لحاظ سیاسی بسته پهلوی» وجود داشت و جنبش‌های دانشجویی (در کنار روحانیان مبارز) در هدایت توده‌های ناراضی در رویارویی با این حکومت نقش پیشتاز داشتند (نقشی که به تدریج بدست آوردند). پس از دهه‌های 20 و 30 که جنبش کارگری به رهبری حزب توده و جنبش ملی به رهبری جبهه ملی (مصدق) و قیام مردمی پانزده خرداد سرکوب شد، در طول دهه‌های 40 و 50 این جنبش چریکی ـ که اغلب آنها را دانشجویان تشکیل می‌دادند ـ بود که نقش رهایی‌بخش را در جامعه (و در دوران خفقان سیاسی) ایفا کرد. در دهه 50 با گسترش تفسیر انقلابی از اسلام و تبدیل آن به گفتمان مسلط زمانه، باز این «جنبش اسلامی دانشجویی» بود که تحت رهبری امام خمینی در صفوف مقدم انقلاب اسلامی و مردمی سال 57 قرار داشت و آن را به پیروزی رساند.
3ـ سوم، نظریه یورگن هابرماس است که برخلاف برداشت دوم، جنبش دانشجویی را بعنوان یک «عامل انقلابی»، همچون طبقه کارگر صنعتی، در نظر نمی‌گیرد. از نظر او حرکت جمعی و فراگیر جنبش دانشجویی یک «عرصه سمبلیک» را در جامعه بوجود می‌آورد که از طریق آن «عرصه عمومی» که زیر فشار هژمونی دستگاه‌های تبلیغی، سیاسی و اقتصادی رسمی قرار دارد، تا حدی فراخ می‌شود. از نظر او اگر «عرصه عمومی نقد» از اقتدار سیاسی و اقتصادی دولت و گروه‌های قدرتمند آزاد نباشد، حتی دمکراسی‌های پارلمانی می‌توانند آفت‌زا شوند و نابرابری ساختاری را تشدید کنند. لذا جنبش‌های دانشجویی با تکرار حرکت‌های جمعی، نشست‌های عمومی و بیانیه‌های خود به آزادسازی فضای عرصه عمومی به نفع کل جامعه کمک می‌کنند، و صاحبان قدرت رسمی اعم از سیاسی، اقتصادی و تبلیغی مجبور می‌شوند حساب کار خود را کرده و دست و پای خود را در برابر افکار عمومی جمع کنند. از این رو جنبش دانشجویی یک نیروی رهایی‌بخش انقلابی نیست بلکه نیرویی «سمبلیک» است که رهایی‌بخشی را از طریق اثرگذاری بر عرصه عمومی نقد و افکار عمومی در جامعه دنبال می‌کند.
برابر این دیدگاه، پس از جنگ و در دهه 70 است که جنبش دانشجویی ایران بطور متمایزتری نقش سمبلیک و آگاهی‌بخش را در عرصه عمومی جامعه بازی می‌کند. پس از جنگ در شرایطی که یک «گرایش سیاسی تنگ‌نظر» کوشش می‌کرد که به نام اسلام، شهدا و مردم عرصه عمومی نقد را به محاق بکشد، فعالیت جمعی دانشجویان بود که در برابر این هژمونی تنگ‌نظرانه مقاومت کرد و پس از دوم خرداد، این جنبش اوج بیشتری گرفت و «عرصه عمومی» را بازتر کرد. شاید به همین دلیل بود که حامیان آن گرایش تنگ‌نظر چندین‌بار کوشش کردند این جنبش سمبلیک دانشجویی اما غیر مطیع را سرکوب کنند. (حادثه 18 تیر 78 که منجر به سرکوب دانشجویان دانشگاه تهران در خوابگاه شد و حادثه هفته اول شهریور 79 که به اردوی دانشجویی در خرم‌آباد حمله شد از جمله این نمونه‌هاست).
4ـ نظریه چهارم، جنبش‌های دانشجویی را در زمره نمونه‌ای اولیه «جنبش‌های جدید اجتماعی» در نیمه دوم قرن بیستم قلمداد می‌کند. برابر این دیدگاه برخلاف جنبش‌های کلاسیک اجتماعی (مثل جنبش‌های کارگری در پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم) که در آنها محور منازعات و شکاف‌های جامعه در حول و حوش «کارخانه‌های صنعتی» قرار داشت و چالش سرمایه‌دار و کارگر صنعتی را به نمایش می‌گذاشت، در جنبش‌های جدید اجتماعی (که در دوران مدرنیته دوم به تدریج شکل می‌گیرد) محور شکاف‌های جامعه دیگر کارگر و سرمایه‌دار نیست بلکه «نیروهای» سازنده افکار عمومی است که در محیط‌های آموزشی، دانشگاهی و رسانه‌های جمعی حضور دارند. یعنی اهمیت «کارخانه» جای خود را به «محیط‌های آموزشی و رسانه‌ای» می‌دهد. از این منظر جنبش‌های دانشجویی کوشش می‌کنند در برابر عوامل رسمی اندیشه و افکارساز که تلاش دارند حرف اصلی را بزنند، آنها نیز در شکل‌گیری افکار عمومی به نفع برنامه‌های جنبش‌های جدید نقش ایفا کنند. (3) به بیان دیگر مطابق این دیدگاه جنبش‌های دانشجویی رهایی‌بخش‌اند اما انقلابی نیستند بلکه با نفوذ در افکار عمومی و از طریق آرای مردم، حکومت و برنامه‌ سیاسی آن را تحت تأثیر قرار می‌دهند. برابر این دیدگاه جنبش دانشجویی در ایران، بیشتر پس از دوم خرداد است که به موازات محیط‌های رسمی آموزشی و رسانه‌ای، مانند صدا و سیما، افکار عمومی را بطور جدی، مخصوصاً به هنگام برگزاری انتخابات، تحت تأثیر قرار داده است.
5ـ مطابق دیدگاه پنجم، جنبش‌های دانشجویی بعنوان عامل و مولد «فرهنگ جدید سیاسی» در جامعه معرفی می‌شوند. از این منظر، آدمیان و شهروندان پیش از آنچه در زندگی روزانه از عقل حسابگر خود فرمان بگیرند از «فرهنگ» جامعه فرمان می‌گیرند، یعنی از همان الگوهایی که در جامعه «جا افتاده» و مردم بدون این که در صحت و سقم آنها وارسی کنند از آنها پیروی می‌کنند. از این زاویه بخش اعظم سیاست در جامعه از طریق الگوهای فرهنگ سیاسی جامعه شکل می‌گیرد. معمولاً فرهنگ و خصوصاً فرهنگ سیاسی به مرور زمان تحت سیطره و هژمونی سیاسی ـ تبلیغی دستگاه‌های رسمی و حاکم بر جامعه شکل می‌گیرد. در چنین شرایطی جنبش‌های دانشجویی با حرکت‌هایی جمعی و تکرار شعارهای خود به تدریج فرهنگ سیاسی جدیدی را در برابر فرهنگ سیاسی رسمی موجود در جامعه ایجاد می‌کنند. به بیان دیگر در این جنبش‌ها دانشجویان نقش روشنفکران توزیع‌کننده را بازی می‌کنند؛ به این معنا که از میان اندیشه‌های روشنفکران، مفاهیم و نظریان گوناگون، تعدادی از آنها را که مرتبط با نیاز زمانه تشخیص می‌دهند انتخاب کرده و بطور مرتب بعنوان مطالبات خود حرکت‌های جمعی تکرار می‌کنند و همین تکرار مفاهیم به تدریج جای خود را برای ظهور یک فرهنگ و رفتار سیاسی جدید در جامعه باز می‌کند.
برابر دیدگاه فوق، پیش از انقلاب، این جنبش دانشجویی بود که در برابر فرهنگ سیاسی شاهنشاهی ادبیات و مفاهیم اسلام انقلابی را در دانشگاه‌ها (در کنار روحانیان مبارز که این ادبیات انقلابی را به درون توده‌های مردم بردند) گسترش دادند. مفاهیم و گزاره‌هایی مانند انقلاب، وظیفه و مسئولیت انقلابی بودن، حمایت از مستضعفین، ستیز با مستکبرین، حمایت از توده‌ها در برابر طاغوت، ایثار و لزوم جانبازی [و...] که سطح وسیعی از جامعه را فرا گرفته بود، از این جمله‌اند. و هم‌اینک نیز مفاهیم موجود در ادبیان اصلاحی دوم خرداد مانند توسعه سیاسی، جامعه مدنی، دولت پاسخگو، لزوم استقرار نظام رقابتی چندحزبی، حقوق شهروندی، لزوم گفتگو، نقد و مفاهمه به جای خصومت و کینه‌ورزی. هر روز توسط جنبش دانشجویی مورد تأکید قرار می‌‌گیرد و می‌رود که این گفتمان اصلاحی به تدریج فرهنگ سیاسی جدیدی را در برابر فرهنگ سیاسی مورد علاقۀ تنگ‌نظران (فرهنگی که ریشه در تفسیر اقتدارگرایانه و پدرسالارانه از مذهب و سیاست دارد)، ایجاد کند.
اینکه با توجه به پنج دیدگاه جامعه‌شناختی فوق، در بررسی جنبش‌های دانشجویی ایران حداقل می‌توان به نکات ذیل اشاره کرد. اول، تئوری‌پردازی جامعه‌شناختی درباره این جنبش‌ها نیازمند چارچوب نظری منسجمی است که در آن متغیرهای ذکر شده در نظریات بالا (و هر متغیر پیشنهادی دیگر) به درستی تعبیه شده باشد. از این رو نظریه‌پردازی دربارۀ جنبش‌های دانشجویی بدون توجه به ذخیره‌ نظری جامعه‌شناسی معقول به نظر نمی‌رسد. دوم، اغلب جنبش‌های دانشجویی، چه در غرب و چه در ایران، جنبش‌‌هایی رهایی‌بخش بوده‌اند، که یا از طریق مشارکت در انقلاب یا از طریق اثرگذاری بر افکار عمومی و آرای انتخاباتی، به مبارزه با تعارضات و شکاف‌های جامعه برخاسته‌اند و این جنبش‌ها کمتر اقتدارگرا و ارتجاعی بوده‌اند. (4) سوم، این نظریه‌ها هر کدام بخشی از واقعیت‌های جنبش‌های دانشجویی ایران را در تاریخ پنجاه‌ ساله‌اش روشن می‌کند نه تمام آن را. چهارم، جنبش کنونی دانشجویی ایران، جنبش رهایی‌بخش اما اصلاحی است که از لحاظ تئوریک در قالب جنبش‌های جدید اجتماعی جای می‌گیرد و حامل یک گفتمان اصلاحی است که با هر گونه تغییر و اصلاح از طرق خشونت‌آمیز و غیر قانونی مخالف است. پنجم، افراد و گروه‌هایی که کوشش می‌کنند جنبش دانشجویی ایران را مرعوب یا سرکوب کنند، یا نادیده بگیرند، نشان می‌دهند که آنها مقتضیات جامعه دائم در تلاطم جدید و جنبش‌های جدید اجتماعی ناشی از این تلاطم‌ها را نمی‌شناسند لذا به جای این که در ساختار دانشگاه‌ها و جامعه «جایی» برای این جنبش‌های جدید اجتماعی باز کنند، مدام تیر در تاریکی‌ رها می‌کنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات