«بازسازی کمپ دیوید در تونس»،«نانوشته ها در گزارش های NIE»،«غربت قرآن»،«نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»،«ادیان، محور صلح و عدالت جهانی»،«علل عدم تمایل افراد به سینما»،«بینش مندی برتر از دانش مندی»،«بودجه سال 91 و نرخ ارز» و ... که برخی از آنها درزیر می‌آید.

">

«بازسازی کمپ دیوید در تونس»،«نانوشته ها در گزارش های NIE»،«غربت قرآن»،«نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»،«ادیان، محور صلح و عدالت جهانی»،«علل عدم تمایل افراد به سینما»،«بینش مندی برتر از دانش مندی»،«بودجه سال 91 و نرخ ارز» و ... که برخی از آنها درزیر می‌آید.

">

«بازسازی کمپ دیوید در تونس»،«نانوشته ها در گزارش های NIE»،«غربت قرآن»،«نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»،«ادیان، محور صلح و عدالت جهانی»،«علل عدم تمایل افراد به سینما»،«بینش مندی برتر از دانش مندی»،«بودجه سال 91 و نرخ ارز» و ... که برخی از آنها درزیر می‌آید.

">

«بازسازی کمپ دیوید در تونس»،«نانوشته ها در گزارش های NIE»،«غربت قرآن»،«نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»،«ادیان، محور صلح و عدالت جهانی»،«علل عدم تمایل افراد به سینما»،«بینش مندی برتر از دانش مندی»،«بودجه سال 91 و نرخ ارز» و ... که برخی از آنها درزیر می‌آید.

">

«بازسازی کمپ دیوید در تونس»،«نانوشته ها در گزارش های NIE»،«غربت قرآن»،«نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»،«ادیان، محور صلح و عدالت جهانی»،«علل عدم تمایل افراد به سینما»،«بینش مندی برتر از دانش مندی»،«بودجه سال 91 و نرخ ارز» و ... که برخی از آنها درزیر می‌آید.

">

«بازسازی کمپ دیوید در تونس»،«نانوشته ها در گزارش های NIE»،«غربت قرآن»،«نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»،«ادیان، محور صلح و عدالت جهانی»،«علل عدم تمایل افراد به سینما»،«بینش مندی برتر از دانش مندی»،«بودجه سال 91 و نرخ ارز» و ... که برخی از آنها درزیر می‌آید.

">

«بازسازی کمپ دیوید در تونس»،«نانوشته ها در گزارش های NIE»،«غربت قرآن»،«نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»،«ادیان، محور صلح و عدالت جهانی»،«علل عدم تمایل افراد به سینما»،«بینش مندی برتر از دانش مندی»،«بودجه سال 91 و نرخ ارز» و ... که برخی از آنها درزیر می‌آید.

"> گزیده سرمقاله‌ برخی ازروزنامه‌های7اسفند 1390
صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۰  ، 
کد خبر : ۲۳۶۲۰۱

گزیده سرمقاله‌ برخی ازروزنامه‌های7اسفند 1390

«بازسازی کمپ دیوید در تونس»،«نانوشته ها در گزارش های NIE»،«غربت قرآن»،«نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»،«ادیان، محور صلح و عدالت جهانی»،«علل عدم تمایل افراد به سینما»،«بینش مندی برتر از دانش مندی»،«بودجه سال 91 و نرخ ارز» و ... که برخی از آنها درزیر می‌آید.


 

 

 

 کیهان:بازسازی کمپ دیوید در تونس

«بازسازی کمپ دیوید در تونس»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛روز جمعه وزرای خارجه آمریکا، اتحادیه اروپا و جمعی از دولت های عربی در شهر پایتخت تونس جمع شدند تا در غیاب مردم، نظام سیاسی آینده سوریه را تعیین نمایند! نام این اجلاس «دوستان مردم سوریه» بود ولی کسانی که در جریان اعمال فشارهای یک سال اخیر غرب و همگرایان عرب آن بودند نام آن را اجلاس دشمنان سوریه نهادند. در این اجلاس یک روزه، آمریکا بیش از سایر کشورها سرمایه گذاری کرده بود همزمان رئیس جمهور، رئیس ستاد مشترک ارتش و وزیرخارجه این کشور در اظهارات شدید اللحنی «بشاراسد» را تحت فشار قرار دادند تا استعفا دهد و در عین حال وانمود کردند که از تسلیح مخالفان سوریه حمایت نمی کنند. در عین حال بیانیه پایانی این اجلاس تناسب چندانی با تجمع حدود 60 هیئت دیپلماتیک و مواضع تند مقامات آمریکایی نداشت. در خصوص این اجلاس چند نکته به نظر می رسند:

1- اجلاس ضد سوری روز جمعه، بیش از هر صحنه ای، «کمپ دیوید» را در اذهان تداعی کرد چرا که در میان کشورهای عربی هیچ کشوری به اندازه سوریه پای کار فلسطین نیست و دمشق یکی از چند عامل مهم پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه و پیروزی حماس و جهاد اسلامی در جنگ 22 روزه و بطور کلی یکی از چند عامل مهم در شکل گیری مقاومت در فلسطین و لبنان و یکی از عوامل جریان بیداری اسلامی در منطقه است بنابراین کاملا واضح است که با فروپاشی ستون مصر در برنامه کمپ دیوید اینک این سوریه است که باید با روی کار آمدن رژیمی شبیه رژیم سادات و مبارک ستون مصر را بازسازی کند. همه هم می دانند که بعد از مصر، سوریه تنها کشور عربی است که می تواند این نقش را ایفا نماید. رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشته ناچار به اعزام واحدهایی از ارتش خود به سمت مرزهای مصر و اردن شده است و حال آنکه طی سه دهه گذشته - از کمپ دیوید تا انقلاب های اسلامی عربی - این دو مرز طولانی که شرق و جنوب و جنوب غربی فلسطین را در برمی گیرد، «مرز سفید» به حساب آمده و نظامیان این رژیم ضرورتی به حضور در این مرزها نمی دیدند. در واقع اجلاس تونس می خواهد مرزهای شمالی و شمال شرقی میانی - مرز غزه - را امنیت ببخشد و از این طریق بر دو جبهه مصر و اردن برای تضمین همکاری امنیتی فشار وارد نماید.

این اتفاق اگر بیفتد - که خیلی بعید است - آنگاه شرایط برای فلسطینی ها بسیار دشوار شده و در معرض خطر جدی قرار می گیرند.

2- انتخاب تونس در این میان معنای بخصوصی دارد. پیش از این سه اجلاس در ترکیه برگزار شده بود اما در آن اجلاس ها از کشورهای منطقه و بین المللی بطور رسمی خبری نبود و ترکیه به تنهایی بار حضور آنان را بر دوش می کشید. همچنین طی ماههای گذشته لندن و پاریس هم میزبان اجلاس هایی بودند که عمدتا از سران گروهکهای محارب و مسلح ضد سوری تشکیل شده بودند. این بار اجلاس با حضور کشورهای خاص و گروههای محارب و مسلح برگزار شد. در مورد مکان برگزاری اجلاس سوالاتی وجود دارد اما با کنکاش روی شکست طرحهای عربی و غربی ضد سوری طی ماههای گذشته درمی یابیم که این بار تونس انتخاب شد تا از یک سو از وجهه تونس که به واسطه قیام علیه دیکتاتور وابسته به آمریکا و برهم زدن طرح های آمریکا و اروپا بدست آمده است استفاده نمایند و از سوی دیگر از آنجا که تونس اولین کشوری بود که تحول را در حوزه عربی کلید زد، می خواستند با استفاده از فرمول «این همانی» به مخالفان اندک رژیم قدرتمند سوریه قوت قلب بدهند. البته در این حال این موضوع هم قابل اشاره است که رهبران جریان النهضه تحت تاثیر هم کیشی که با «اخوان المسلمین سوریه» احساس می کردند به یک ساده لوحی مفرط درباره سوریه مبتلا گردیدند و غرب از این ضعف استفاده کرد.

3- اجلاس تونس در عین حال به نوعی اعتراف به شکست هم بود تا جایی که عربستان و قطر تا روز پنجشنبه- یک روز پیش از اجلاس- تهدید کردند تنها در صورتی در اجلاس تونس شرکت می نمایند که تجهیز و تسلیح مخالفان بطور رسمی اعلام شده و «شورای ملی سوریه»- عنوان گروهک های مسلح سوریه که یک سرهنگ دوم فراری ارتش سوریه بنام برهان غلیون آن را فرماندهی می نماید- بعنوان جایگزین رژیم اسد به تصویب برسد که هیچکدام به تصویب رسمی نرسید و البته کاملا واضح است که اساسا شورای ملی سوریه را همین آمریکایی ها، فرانسوی ها، انگلیسی ها و سعودی ها به وجود آوردند و هر روز آنها را تجهیز و تسلیح کردند ولی مشکل عربستان این بود که هزینه را پرداخته ولی نتیجه ای نگرفته بود. عربستان حالا می خواست حدود 60 کشور شرکت کننده را در شرایطی قرار دهد که به هر صورتی این شورا را به رسمیت بشناسد و تسلیح آن را رسما بعهده بگیرد و حال آنکه کمتر کشوری قادر است روی اسب بازنده شرط بندی کند. بر این اساس حتی رئیس ستاد ارتش آمریکا یک روز پیش از شروع به کار اجلاس، تسلیح رسمی مخالفان بشار اسد را عجولانه و دارای پیامدهای نامعین اعلام کرد و اوباما هم به A.B.C گفت به رسمیت شناختن مخالفان بشار هنوز زود است و در نهایت دربیانیه نهایی اجلاس تنها به این نکته بسنده شد که: «مخالفان به سمت پذیرش رسمی در جامعه بین المللی در حال پیشروی اند!»

4- در این اجلاس دو دستگی میان کشورهای شرکت کننده موج می زد. از یک سو آمریکا، فرانسه، انگلیس، عربستان، قطر و ترکیه خواهان «رسمیت دادن به شورای ملی سوریه» و تسلیح رسمی مخالفان بودند ولی اکثریت کشورهای دیگر از جمله خود میزبان بشدت مخالف این مسئله بوده و آن را مقدمه دخالت نظامی خارجی در سوریه به حساب آوردند. در واقع در این اجلاس برای اکثر کشورهای شرکت کننده این نگرانی وجود داشت که غرب و عربستان درصددند تا به بهانه کمک به مردم سوریه یک رویه خطرناک را پایه گذاری کنند و از این طریق به دخالت دامنه دار در کشورهای دیگر بپردازند. در واقع اگر نگاهی به روند دخالت نظامی غرب در لیبی بیاندازیم و اقدامات غرب در مواجهه با سوریه را مورد مطالعه قرار دهیم در می یابیم که غرب آرام آرام در حال تقسیم مشروعیت کشورها به «مشروعیت داخلی» و «مشروعیت خارجی» است به گونه ای که بتوان علیه یک کشور دارای مشروعیت داخلی وارد عمل شد با این ادعا که این کشور فاقد مشروعیت خارجی است. این موضوع کم و بیش از اظهارات رئیس جمهور آمریکا و وزیر خارجه هم پیدا بود. اوباما اعلام کرد که از نظر جامعه بین المللی بشار اسد یک یاغی است که به هیچکدام از هشدارهای بین المللی توجه نمی کند بنابراین جامعه بین المللی حق دارد علیه او وارد عمل شود.

5- اجلاس تونس در شرایطی برگزار شد که حداقل سه همسایه سوریه در اجلاس حضور پیدا نکرده و مواضعی هم علیه آن اتخاذ ننمودند؛ عراق، لبنان و اردن. و این در حالی است که سوریه طی ماههای گذشته منافذ ورودی نیروهای مسلح از مرز طولانی ترکیه به خاک خود را مسدود کرده است. مرز لبنان و سوریه هم با عزیمت نیروهای ارتش لبنان به سمت مرزهای شمال شرقی این کشور برای سوریه امن شده است. مرز عراق و سوریه هم تا حد زیادی امنیت دارد. سوریه طی هفته های گذشته درباره مهمترین استان ناآرام خود- حمص که با سه کشور لبنان، اردن و عراق مرز دارد- هم موفقیت های مهمی بدست آورده است. فشار دولت سوریه بر مخالفان مسلح خود در حمص سبب تسلیم شدن حداقل 5000 نفر از آنان شد و اینک اوضاع این استان به سمت آرامش پیش می رود بنابراین کاملا واضح است که وضعیت سوریه به نقطه نهایی خود نزدیک می شود.

در واقع می توان گفت اجلاس تونس نوعی تنفس مصنوعی و امیدوار کردن مخالفان است و این در حالی است که مخالفان سوریه امروز دوشقه شده اند. حداقل یک گروه بزرگ از مخالفان بشار اجلاس تونس را تحریم کرده و آن را دخالت در امور داخلی کشور خود ارزیابی کردند.

6- نکته دیگر این است که مخالفان بشار اسد مشکل کمبود سلاح و مشکل به رسمیت شناخته شدن ندارند. مشکل این است که آنان با همین سلاح ها موقعیت خود در داخل سوریه را از دست داده اند چرا که هیچ گروهی با ترور نمی تواند موقعیت اجتماعی پیدا کند. در مورد به رسمیت شناخته شدن هم اساسا این گروهها مولود کشورهایی نظیر آمریکا، فرانسه، انگلیس، عربستان و رژیم صهیونیستی اند و این فراتر از به رسمیت شناخته شدن و مورد حمایت قرار گرفتن در موردی خاص است اما پی گیری این دو موضوع برای این است که رعبی در داخل سوریه به وجود آورد به گونه ای که عوام خیال کنند تا حالا بازی دست گرمی بوده و حالا بازی اصلی قرار است شروع شود در حالیکه مردم سوریه به خوبی می دانندکه هفته هاست ناآرامی فقط در یک نقطه- حمص- است و حمص هم نسبت به گذشته آرام تر است. با این وصف می توان گفت سناریوی تونس، سناریوی کسانی است که بازی را به اتمام رسانده و حالا از عدم هیجان تماشاچیان به دست و پا افتاده و با دلقک بازی می خواهند وانمود کنند که هنوز چیزی از نمایش باقی مانده است!

خراسان:نانوشته ها در گزارش های NIE

«نانوشته ها در گزارش های NIE»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم بهروز بیهقی است که در آن می‌خوانید؛فضای انتشار گزارش جدید ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا موسوم به NIE درباره برنامه هسته ای ایران شباهت هایی به فضای انتشار گزارش همین نهادها در سال ۲۰۰۷ میلادی دارد. در آن دوره که با ریاست جمهوری جرج بوش جمهوری خواه مقارن بود، احتمال اقدام نظامی آمریکا یا اسرائیل علیه ایران ترجیع بند گزارش های بسیاری از رسانه های غربی بود و گزارش NIE از قضا چنان جو حاکم را دگرگون کرد که تا مدت ها بعد کمتر کسی از حمله به تاسیسات هسته ای ایران سخن گفت. این که چرا در آن سال و در آن فضا گزارشی با این رویکرد منتشر شد شاید راه را برای تحلیل گزارش جدید NIE نیز هموار کند.

در سال ۲۰۰۷ میلادی مقام های آمریکا از حزب جمهوری خواه چندان ابایی از طرح موضوع حمله به ایران نداشتند با این حال گزارش NIE نشان داد که برخلاف جریان حاکم رسانه ای - تبلیغاتی، به اصطلاح عقلای پرده نشین تمایلی به اقدام نظامی علیه ایران و حتی ادامه تنش گسترده با این کشور ندارند.

اکنون نیز تهدید به حمله نظامی البته نه از سوی مقام های آمریکا از حزب دموکرات اما از سوی مقام های اسرائیلی و رسانه های غربی به کرات شنیده می شود و این بار هم انتظار می رود که گزارش NIEبه کار اطفای حریقی آید که هر چند هنوز افروخته نشده اما سخن گفتن از آن و به تعبیر دیگر عملیات روانی بر پایه آن را ناموجه می داند. اینهاموجه بودن نه تنها خود را در تشکیک و تردید نسبت به تشدید تحریم ها علیه ایران نشان داده، بلکه واکنش کشورمان نیز تاییدی بر این واقعیت بوده که ایران در مقابل عملیات روانی گسترده و تشدید تحریم ها به عقب نمی نشیند و گاه حتی گام هایی به جلو برمی دارد. توقف صادرات نفتی به برخی کشورهای اروپایی به عنوان یکی از مهم ترین واکنش های ایران به تشدید تحریم ها گرچه در سطح مواضع سیاسی و گزارش های رسانه ای کم تاثیر تلقی شد اما چندی بعد تیموتی گایتنر، وزیر دارایی آمریکا عنوان کرد که دولت اوباما در حال بررسی بهره برداری احتمالی از ذخایر استراتژیک نفت خام ایالات متحده برای مقابله با آثار منفی قطع صادرات نفت خام ایران بر بازارهای جهانی است اما این تنها تدبیری نیست که در برابر واکنش های احتمالی ایران در سطوح غیررسانه ای مانند NIE یا سطوح رسانه ای تر اندیشیده شده است. به نوشته روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال ، پنتاگون به کنگره آمریکا اعلام کرده که قصد دارد در سیستم تسلیحات دریایی و کشتی های جنگی خود تغییراتی اعمال کند که بهترین رویارویی احتمالی را با قایق های تندروی ایران در تنگه هرمز داشته باشند. این در حالی است که پیشتر توانایی ایران در مسدود کردن تنگه هرمز ادعایی اغراق آمیز توصیف شده بود. بی تردید یکی از خواسته های مقام های ذی مدخل در گزارش جدید NIE این است که مسیر دیپلماسی بار دیگر در تعامل با ایران در کانون توجه و تصمیم قرار گیرد.

جمهوری اسلامی:غربت قرآن

«غربت قرآن»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛اهانت به قرآن کریم در پایگاه نظامی بگرام افغانستان که در اختیار اشغالگران آمریکائی است، خشم مردم افغانستان را برانگیخته و واکنش‌های آنان علیه این بی‌حرمتی، تاکنون 30 کشته و ده‌ها زخمی برجای گذاشته است.ماجرا از اینجا آغاز شد که هفته گذشته مقداری اوراق نیم سوخته قرآن کریم به همراه اشیائی که معمولاً دور ریخته می‌شوند. برای بردن به محلی که مخصوص این اشیاء است به خارج از پایگاه منتقل شدند. هنگامی که خبر این اقدام به گوش مردم رسید، تظاهرات اعتراضی در کنار پایگاه آغاز شد و سپس این تظاهرات به کابل و سایر شهرهای افغانستان گسترش یافت. در همان 24 ساعت اول، فرمانده نظامیان آمریکائی مستقر در بگرام و وزیر دفاع آمریکا به خاطر این رویداد ابراز تأسف کردند و قول دادند درباره موضوع تحقیق نمایند. نتیجه اولیه این تحقیق این بود که مسئول فرهنگی پایگاه بگرام به دلیل عدم آشنائی با متون عربی و عدم تشخیص اینکه این اوراق، متعلق به قرآن است، دستور دور ریختن آنها را صادر کرده و این اقدام از روی عمد صورت نگرفته است.این گزارش، نه تنها خشم مردم افغانستان را فرو ننشاند، بلکه آنها با حضور در نمازهای جمعه 5 اسفند در شهرهای مختلف و استماع خطبه‌هائی که عموماً در محکومیت اقدام نظامیان آمریکائی بود، بار دیگر به خیابان‌ها ریختند و تظاهرات ضد آمریکائی آنها به خاک و خون کشیده شد. مردم افغانستان در تظاهرات روز جمعه، پرچم آمریکا را به آتش کشیدند و خواستار بازگشت نظامیان آمریکائی به کشورشان شدند. شعله ورتر شدن خشم مردم افغانستان موجب شد باراک اوباما رئیس‌جمهور آمریکا نیز وارد عمل شود و با ارسال پیامی به حامد کرزی رئیس‌جمهور افغانستان، از وی بخواهد عذرخواهی او را به مردم کشورش ابلاغ کند و به آنها اطمینان بدهد که در این زمینه تحقیق خواهد شد. دفتر رئیس‌جمهور افغانستان که خبر دریافت پیام رئیس‌جمهور آمریکا توسط سفیر این کشور در کابل را منتشر کرده این نکته را نیز افزوده که اوباما گفته است اقدام نظامیان آمریکائی در پایگاه بگرام عمدی نبوده است.توضیحات مقامات آمریکائی و عذرخواهی‌های آنها برای مردم افغانستان قانع کننده نبود و به همین دلیل، اعتراضات و تظاهرات ادامه یافته و همچنان ادامه دارد. واکنش مردم افغانستان در برابر بی‌حرمتی به قرآن کریم، بیانگر نکات مهمی است که لازم است به بعضی از آنها اشاره‌ای داشته باشیم.

اول آنکه این واکنش‌ها نشان دهنده ایمان و اعتقاد راسخ مردم افغانستان به اسلام و قرآن کریم و پای بندی عملی آنها به مقدسات دینی است. اینکه مشاهده اوراق نیم سوخته قرآن کریم در کنار اشیاء دور ریختنی، موجب چنان خشمی در مردم می‌شود که بدون سازمان دهی قبلی و کاملاً خودجوش به خیابان‌ها می‌ریزند و اعتراض می‌کنند، فقط می‌تواند برخاسته از اعتقاد عمیق آنها به مقدسات دینی باشد. کاری که مردم افغانستان انجام دادند، فقط یک اظهار تأسف نبود بلکه در عمل به صحنه آمدند و حتی در این راه 30 قربانی نیز دادند.

برای این روحیه دینی باید ارزش و اهمیت زیادی قائل شد و به این نکته باید توجه نمود که با تکیه بر همین ایمان قوی و اعتقاد عمیق است که می‌توان در برابر پیشرفته‌ترین سلاح‌های دشمنان ایستاد و آنها را به زانو در آورد.

دوم آنکه مردم افغانستان در جریان واکنش نشان دادن به اقدام نظامیان آمریکائی در بی‌حرمتی نسبت به قرآن کریم، میزان نفرت خود از دولت آمریکا و عملکرد اشغالگران را نیز نشان دادند. آتش زدن پرچم آمریکا در شهرهای مختلف افغانستان و اصرار بر اخراج نظامیان آمریکائی از افغانستان، کاملاً مشخص می‌کند که مردم افغانستان از حضور نظامیان آمریکائی در کشورشان بشدت ناراضی هستند و ادامه حضور آنها را تحمل نخواهند کرد.

این، واقعیتی است که خود دولتمردان آمریکائی نیز به آن پی برده‌اند و عذرخواهی‌های پیاپی آنها از مردم افغانستان به دلیل نگرانی‌هائی است که از اقدامات خشم آلود بعدی مردم این کشور علیه نظامیان خود دارند. شرایط برای نظامیان آمریکائی در افغانستان بقدری منفی است که مردم این کشور به اندک بهانه‌ای به صحنه می‌آیند و هر اقدامی که بتوانند علیه آنها انجام می‌دهند. دولت آمریکا 10 سال قبل که افغانستان را به اشغال خود در آورد، وعده‌های پر آب و رنگی به مردم این کشور داد و به آنها قول داد ظرف 5 سال افغانستان را به ژاپن این منطقه تبدیل خواهد کرد، امنیت را به آن باز خواهد گرداند و از مواد مخدر و قاچاق و سایر مفاسد نیز در این کشور خبری نخواهد بود.

اکنون که 10 سال از اشغال افغانستان توسط آمریکا گذشته، نه تنها هیچیک از وعده‌های دولتمردان آمریکائی محقق نشده بلکه ناامنی، کشت مواد مخدر و سایر مشکلات افزایش یافته و علاوه بر اینها مردم افغانستان شاهد رشد مفاسد اخلاقی و حتی اهانت به مقدسات دینی نیز هستند. بنابر این، طبیعی است که وجود این مردم، مالامال از نفرت نسبت به آمریکا باشد.

و سومین نکته اینست که همبستگی امت اسلامی ایجاب میکند مسلمانان سایر کشورها نیز با مردم افغانستان همراهی کنند و به محکوم کنندگان بی‌حرمتی به قرآن کریم بپیوندند. وحدت امت اسلامی را باید در چنین موارد و مواقعی به ظهور رساند و از حالت شعاری خارج ساخت. این، یک سؤال مهم و اساسی است که چرا تجمعات اعتراضی مردم افغانستان این روزها با اقدام مشابه سایر ملت‌های مسلمان همراهی نشده وچرا دولت‌های کشورهای مسلمان در این زمینه واکنش نشان نداده اند؟ هر چند این، یک سؤال عمومی و مربوط به کلیه مسلمانان است ولی در ایران به دلیل اینکه یک کشور انقلابی با نظام اسلامی و در صف اول مبارزه علیه آمریکاست، این سؤال پررنگ‌تر و قوی‌تر جلوه می‌کند. آیا مسئولان جمهوری اسلامی به دلیل کثرت اشتغالات، حتی فرصت صادر کردن یک بیانیه در محکومیت اهانت آمریکائی‌ها به قرآن را نداشتند؟! علما و حوزه‌های علمیه چطور؟ آیا قرآن تا این حد غریب است؟

رسالت:نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم

«نتایج مجلس چهارم در انتظار انتخاب نهم»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛یکی از مسیر های گمانه زنی در خصوص رفتار انتخاباتی رای دهندگان در نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در 12 اسفند مطالعه تطبیقی با انتخابات گذشته مجلس است. هر هشت دوره انتخابات مجلس در ایران دارای ویژگی های منحصر به فردی به لحاظ ترجیهات رای دهندگان،  نوع رقابت های سیاسی و فضای حاکم بر آن بوده است اما اگر به طور کلی بخواهیم مقایسه ای بین انتخابات نهم با سایر انتخابات صورت دهیم شاید انتخابات مجلس چهارم یکی از الگوهای گویا و قابل تعمیم باشد.در انتخابات چهارم مجلس جامعه روحانیت مبارز تهران به عنوان اصلی ترین گروه جناح اصولگرا از مدتها قبل برای شرکت در انتخابات آماده شده و لیست بلند بالایی در تهران و شهرستانها معرفی کرده بود. این لیست علاوه بر جامعه روحانیت مبارز تهران  از حمایت احزاب و گروه های نزدیک به این تشکل هم برخوردار بود. این احزاب که بعدها گروههای همسو با جامعه روحانیت مشهور شدند عبارت بودند از:جمعیت موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین،انجمن اسلامی بازار و اصناف تهران، جامعه وعاظ تهران، انجمن اسلامی فرهنگیان،  جامعه زینب، وزارتخانه ها و ادارات دولتی، جامعه اسلامی دانشگاهیان، کانون انجمن اسلامی فارغ التحصیلان شبه قاره هند. در این دوره جریان چپ به رهبری مجمع روحانیون مبارز حضور کم فروغی نسبت به مجلس سوم داشتند.در این انتخابات 3243 نفر برای شرکت در انتخابات و رقابت بر سر 270 کرسی مجلس حائز صلاحیت شناخته شده بودند. شورای نگهبان در بررسیهای خود صلاحیت 180 نفر از کسانی که توسط هیئت های اجرایی وزارت کشور دولت هاشمی رفسنجانی رد شده بودند را مجددا احراز کرد و تنها چهار نفر از تایید صلاحیت شدگان به وسیله هیئت های اجرایی در بررسی های شورای نگهبان رد صلاحیت شدند.انتخابات چهارم مجلس روز جمعه 21 فروردین 1371 برگزار شد و جامعه روحانیت مبارز تهران توانست اکثریت کرسی های این مجلس را به دست آورد. در حوزه انتخابیه تهران فقط دو نفر از نامزدهای مورد حمایت مجمع روحانیون رای آوردند و 28 نفر از جامعه روحانیت مبارز موفق به راهیابی به خانه ملت شدند. یک تحلیل وایازشی آکادمیک (Regression analysis)که توسط محمد گلابچی در خصوص نتایج انتخابات چهارم صورت گرفته نشان می دهد در میان 162 نامزد در دوره چهارم تنها نامزدهای جناح روحانیت مبارز با نامزدهای مشترک هفت گروه ائتلاف کرده بودند. آنان با اینکه 19 درصد نامزدها را تشکیل می دادند در انتخابات بیشترین آرا را به دست آوردند. در حالی که نامزدهایی که ائتلاف نکرده بودند نه در مرحله نخست رای کافی آورده‌اند و نه در مرحله دوم. این تحقیق همچنین نشان می دهد 31 نامزد که از بیشترین حمایت گروهی (از 78 تا 93 گروه) برخوردار بوده اند بیشترین آرا را در مرحله نخست و دوم انتخابات به خود اختصاص داده‌اند. به لحاظ ویژگی های اجتماعی در لیست جناح پیروز در انتخابات یعنی جامعه روحانیت مبارز تهران 21 نامزد دارای سطوح بالای اجتماعی و 9 نامزد دارای سطح متوسط بوده اند. یافته های این تحقیق همچنین نشان می دهد ضریب همبستگی  متغیر های مختلف مثل حمایت‌های گروهی، ائتلاف، ویژگی های اجتماعی و ... با رای آوری نامزدها 93 درصد برآورد شده است.در نهمین انتخابات مجلس به لحاظ متغیر های مستقلی نظیر ویژگی های اجتماعی، مسئولیت ها، وابستگی های گروهی، ائتلاف و حمایت های گروهی لیست جبهه متحد اصولگرایان که مورد تایید جامعه روحانیت مبارز است نسبت به سایر لیست ها دست بالا دارد و تقریبا بلا منازع است.جامعه روحانیت مبارز تهران، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جبهه پیروان خط امام و رهبری، حزب موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جمعیت ایثار گران انقلاب اسلامی، جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، جامعه زینب و ... گروه های عمده ای هستند که از لیست جامعتین در تهران و شهرستان ها  حمایت می کنند. در این لیست 5 نفر وزرای سابق در نظام جمهوری اسلامی، 2 نفر دارای تخصص هسته ای،6 نفر  از قشر بانوان، 5 نفر دارای تخصص در زمینه سیاست خارجی،14 نفر دارای مدرک دکترا، 11 نفر افرادی هستند که پیش از این در ترکیب لیست های انتخاباتی نبوده اند، 4 نفر اقتصاددان،19 نفر نمایندگان فعلی، 7 نفر جزء خانواده شهدا، 9 نفر دارای سابقه جانبازی، 19 نفر دارای سابقه رزمندگی، 10 نفر استاد دانشگاه، 4 نفردارای مدرک پزشکی، 21 نفر دارای سابقه مدیریتی ارشد و 2 نفر دارای سابقه مدیریتی شهری هستند. متغیر مستقل پر رنگ در جبهه متحد اصولگرایان ائتلاف واقعی احزاب و گروه های اصولگراست که در نهایت منجر به تشکیل لیستی شده است که می توان آن را محصول خرد جمعی اصولگرایان دانست. از سویی ریاست آیت الله مهدوی کنی بر مجلس خبرگان رهبری باعث شده است که جامعه روحانیت مبارز نقش مطلوب خود را در صورت بندی پندارهای انتخاباتی رای دهندگان شبیه همان نقشی که در انتخابات چهارم مجلس بازی کرد مجددا به دست بیاورد. امروز  جامعه روحانیت مبارز تهران به همراه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از اختصاصات و امتیازات جبهه متحد اصولگرایان در کشور هستند که ضمن تقویت عقبه علمی و معنوی این جریان، در راهبری گروه های اصولگرا نیز نقش بسزایی را بر عهده دارند.

 در واقع وزانت علمی و متانت سیاسی جامعتین یکی از برگ های برنده جریان جبهه متحد اصولگراست که سایر لیست ها فاقد آن هستند. بر این اساس تحلیل رگرسیونی متغیرهای مستقل در انتخابات نهم حکایت از آن دارد که باید منتظر ماند تا نتایجی شبیه به مجلس چهارم در دور اول و دوم از صندوق های رای بیرون بیاید.

 حمایت:ادیان، محور صلح و عدالت جهانی

«ادیان، محور صلح و عدالت جهانی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت است که در آن می‌خوانید؛طی روزهای اخیر پیرو آتش زدن قرآن کریم در افغانستان توسط برخی از نیروهای آمریکایی، واکنش‌های شدیدی در این کشور مسلمان بروز پیدا کرد به نحوی که چندین نفر کشته شدند و به دنبال گسترش اعتراضات و بسط آن به برخی از دیگر کشورهای اسلامی ،دفتر سازمان ملل در افغانستان این اقدام را تقبیح و اوباما رییس جمهور آمریکا نیز رسماً طی پیامی خطاب به رییس‌جمهور افغانستان از این اقدام برخی نیروهای آمریکایی صمیمانه عذرخواهی کرد و آن را تقبیح کرد.

متعاقب این اقدام اوباما، کینگریج رییس سابق مجلس نمایندگان آمریکا و از جمله کاندیداهای حزب جمهوریخواه برای انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا به این اقدام اوباما ایراد گرفت و اعلام داشت که نیازی به عذرخواهی نبوده و نباید رییس جمهور آمریکا این کار را می کرد. در هر حال این رویداد از اهمیت زیادی برخوردار است و پیرامون آن چند نکته نظری مهم را می‌توان مطرح کرد که موارد مورد نظر به شرح زیر تقدیم می‌شود.

امید است مفید واقع شود. نکته اول اینکه، طی سال‌های گذشته، چندین نوبت شاهد توهین های مختلف برخی افراد در سطح جهانی به مقدسات دین مبین اسلام یا مسیحیت و دیگر ادیان توحیدی بوده ایم. در برخی موارد همین توهین ها باعث درگیری‌های وسیعی شده و در برخی موارد نیز اگرچه جنگ و درگیری حادث نشده ولی آثار متعددی را درپی داشته از جمله اینکه بزرگان دین مزبور در عصر حاضر، در قبال بی‌حرمتی‌ها موضع‌گیری کردند و خواستار مجازات عوامل توهین شدند چنانچه بنیانگذار انقلاب اسلامی در قبال اقدام شنیع سلمان رشدی واکنشی این گونه نشان دادند یا مرحوم آیت العظمی فاضل لنکرانی در قبال فرد توهین کننده به مقدسات در جمهوری آذربایجان چنین واکنشی داشتند. این واکنش‌ها البته مبتنی بر مستندات فقهی حقوقی شناخته شده‌ای در منابع اسلامی انجام شده است. در سطح پایین‌تر از علما و بزرگان دینی نیز شاهد واکنش‌های مختلف در میان سیاستمداران کشورهای اسلامی یا توده مردم بوده‌ایم، چنانچه در سطح واکنش‌های پیروان مسیحیت نیز نمونه‌هایی را می‌توان مثال زد که رهبران مسیحیت، واکنش نشان داده و مراجع قضایی کشور ذیربط، رسیدگی‌هایی در این زمینه انجام داده‌اند یا کار به مراجع فراملی مثل دیوان اروپایی حقوق بشر کشیده شده است.این رویدادها حاکی از آن هستند که به هرحال اصل بی‌حرمتی و توهین به مقدسات ادیان، عملی غیرقابل قبول و به هیچ عنوان در زمره مصادیق آزادی بیان قرار نمی‌گیرد.

بر این اساس، حتی به موجب موازین حقوقی بین‌المللی نمی‌توان توهین و بی‌حرمتی به مقدسات ادیان را اقدامی مباح محسوب کرد چنانچه در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی در ماده 20 صراحتاً گفته شده که هر بیان حاکی از بسط نفرت و تبعیض و خشونت ممنوع است و کشورها باید آن را جرم‌انگاری و با مرتکبین برخورد کنند. نکته دوم اینکه طی سال‌های گذشته از اواخر دهه 90 میلادی تا سال قبل، با پیگیری کشورهای اسلامی قطعنامه‌ای در مجمع عمومی سازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر و نهاد بعدی آن یعنی شورای حقوق بشر به تصویب رسیدند که توهین به ادیان را ممنوع اعلام و از دبیرکل سازمان ملل این قطعنامه ها هر ساله می‌خواست که اقدامات کشورها در سراسر جهان را بررسی و گزارشی در این خصوص ارایه کند.دبیرکل در همین راستا در اجلاس سال 2011 مجمع عمومی نیز گزارش خود را در این زمینه ارایه کرد. به موازات این روند، کشورهای غربی به جای همراهی با صراحت موازین حقوقی مقابله با توهین به ادیان، نوعی لجاجت و انحراف تفسیری را در پیش گرفتند به این صورت که مرتباً اعلام داشتند ادیان حقوقی ندارند و آنچه در موازین حقوق بشر وجود دارد متعلق به انسان‌هاست پس نباید برای حریم ادیان حقوقی قائل شد و بر این اساس با قطعنامه‌های توهین به ادیان هرساله مخالفت کردند ولی چون اکثریت کشورهای اسلامی بر دیدگاه خود تاکید داشتند و خیلی از دیگر کشورهای جهان نیز همراهی میکردند قطعنامه‌ها با اکثریت به تصویب رسید.اما غرب از تلاش خود برای بر کرسی نشاندن رویکرد تفسیری منحرفانه خود دست نکشید و جدای از تولید متون فکری متعدد در این خصوص و چانه زنی با حاکمان سرسپرده کشورهای اسلامی وانواع زد وبند های دیگر، نتیجه تلاشهایش این شد که در مجمع عمومی سال جاری دیگر حتی از سوی کشورهای اسلامی قطعنامه‌ای با عنوان مقابله با توهین به ادیان در مجمع عمومی مطرح نشد و به جای آن عنوانی کلی همانند مقابله باهرگونه تحریک به تبعیض، نفرت و ... مطرح و تصویب شد. با اینکه کشورهای اسلامی چنین قطعنامه‌ای را پیشنهاد کردند و خیلی از مواضع صریح مذکور در اسناد سنوات قبل را در متن فعلی بیان نکردند باز غربی‌ها قطعنامه دیگری را با همین عنوان ارایه کردند تا دیدگاه‌های خود را با بسط بیشتری مطرح کنند. آنچه در قبال استدلال غربی‌ها در خلال این سالها در این فرصت محدود می‌توان گفت این است که نوعی سفسطه در بیان آنها نهفته است چراکه ادیان برای انسان‌ها هستند و مسلم است که وقتی مقدسات یک دین مورد هجمه قرار گیرد در واقع اعتقادات پیروان آن دین مورد تعرض قرار گرفته همچنین چه کاری واضح‌تر از توهین به مقدسات میلیون‌ها انسان از این حیث که منشاء نفرت و خشونت و تبعیض شود.

 پس آنچه غربی‌‌ها در واقع دنبال آن بوده‌اند سیطره بخشی به دیدگاهی بوده که نوعی اباحه‌گری سکولار و لذت جویی اومانیستی ودر خدمت قدرت را رواج می‌دهد. در مقابل این اقدام غربی‌ها البته باید ابراز تعجب کرد از بی‌تحرکی کشورهای اسلامی و ضعف حقوقی آنها در عرصه‌های بین المللی که بهترین شاهد آن همین قطعنامه امسال مجمع عمومی است که در واقع قطعنامه پیشنهادی سازمان همکاری اسلامی نوعی کپی برداری ناقص از قطعنامه پیشنهادی غربی هاست.

نکته سوم اینکه همین واقعیات باعث شده که برخی محافل علمی حقوقی در ایران از سال گذشته تلاش‌هایی را در دستور کار قرار دهند در این راستا که ابعاد مختلف مباحث حقوق ادیان را مورد واکاوی دقیق علمی قرار دهند.در این زمینه طی سال گذشته چندین ارایه نظر در تهران و قم در این موضوع توسط صاحبنظران ذیربط انجام شد و نهایتاً هم اینک مقدماتی فراهم شده تا در اردیبهشت سال 1391 همایش ملی «حقوق ادیان» در قم با مشارکت چندین نهاد حقوقی و فقهی و بین‌المللی برگزار شود.امید است این تلاش علمی بتواند پشتوانه‌های فنی مناسبی در اختیار دستگاه دیپلماسی کشورهای اسلامی و عموم فعالین مسلمان قرار دهد تا با دست پرتر و با ادبیات مناسب حقوقی در قبال هجمه‌های سیطره‌گران بین‌المللی اقدام نمایند.

سخن آخر

تحقق صلح و امنیت جهانی بدون توجه به اعتقادات مردم در سراسر جهان خصوصاً اعتقادات میلیاردها معتقد به خدا و آموزه‌های توحیدی امکان عملی ندارد. همچنین بدون تکیه بر آموزه‌های الهی بعید است انسان بتواند مسیر درست حرکت خود و تربیت خود را پیدا کند به نحوی که مبادرت به اقدامات ناقض حقوق دیگران یا منافی صلح و امنیت جامعه ملی یا بین‌المللی نزند.همین دو واقعیت کافی است تا در قبال آنانی که با روش توهین و تحقیر و بی‌احترامی به مقدسات متدینین می‌خواهند عقده‌های خود را فرو بنشانند بگوییم که حتی اگر به فکر صلح و آرامش خود هستید و دلتان برای دیگر انسان‌ها و جامعه بشری نمی‌سوزد، بدانید که با این روش‌ها صلح و آرامش هیچگاه برای خودتان نیز فراهم نمی‌شود چراکه همانند آنچه این روزها در افغانستان دیدیم انسان‌های متدین از قبال تعرض به حریم اعتقادی خود که همانا مهمترین نقش را در هویت فردی و جمعی آنان دارد، لحظه‌ای کوتاه نمی‌نشینند و چه علمای دینی جواز برخورد بدهند یا ندهند آنان جلوی زورگویی متجاوزان را می گیرند.این تجربه را منفعت طلبان لذت‌جوی جهان معاصر به خوبی باید مورد توجه قرار دهند و برخلاف رویه‌های پیشین خود به ادیان احترام گذارند و اجازه دهند تا مبتنی بر این آموزه‌های الهی وضع جامعه بشری خصوصا در ابعاد امنیت ،صلح وعدالت بهبود یابد.

 

 

 

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات