تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۷  ، 
کد خبر : ۲۴۵۵۴۳
رابطه فامیلی با اصلاح‌طلبان، فرهنگ زیرزمینی و بازگشت لس‌آنجلسی‌ها در گفت‌وگو با محمدحسین صفار هرندی

هنر زیر‌زمینی ربطی به رفتار حکومت ندارد

بهمن هدایتی اشاره: اگر بخواهید 3 صفت محمدحسین صفارهرندی را جمع بزنید و در یک جمله ختم کنید می‌توانید بگویید: یک اصولگرای مودب و داش مشدی(!) اما محکم. صفار عمیقا مودب است، احساساتی نمی‌شود، لبخند می‌زند، تحمل هر سوالی را دارد، می‌توانی البته الزاما با جواب‌هایش موافق نباشی، صفارهرندی تیپ «بچه مذهبی‌های دهه 50 شمسی» است که امروز در آستانه 60 سالگی و بعد از تجربه دور و نزدیک فرهنگ و رسانه و سیاست، سخنانش شنیدنی و قابل تامل است، گفت‌وگوی جام‌جم با محمدحسین صفارهرندی را از نظر می‌گذرانید.

* کودکی خوب و به یادماندنی داشتید یا یک کودکی سخت و رنج‌آور؟
** من پرورش یافته در یک خانواده متوسط از نظر اقتصادی هستم البته این گونه نبود که طعم فقر را آنچنان بچشم.
* در کودکی چه آرزویی داشتید که برآورده نشد البته منظورم از نظر اقتصادی است.
** یکی از آرزوهایم داشتن دوچرخه بود. البته خیلی زود هم برآورده شد و من سال اول دبیرستان بودم که برایم دوچرخه خریدند ولی دسته دوم بود.
* فرزند ارشد خانه بودید؟
** بله. پسر بزرگ خانواده بودم و یک‌ذره توجه پدرم به من ویژه بود و خودم می‌فهمیدم که یک جور امتیاز ویژه به من می‌دهد.
* شما قبل از انقلاب به تئاتر می‌رفتید یا به سینما؟
** بعضا می‌رفتم و برخی از فیلم‌ها را می‌دیدم.
* ‌یواشکی می‌رفتید؟
** خیلی یواشکی نبود. گاهی با چند تن از دوستان به سینما می‌رفتیم و فیلم می‌دیدیم. برخی از فیلم‌ها را نیز در دانشگاه می‌دیدیم ازجمله فیلم‌هایی که من در دانشگاه دیدم فیلم فارنهایت بود، ‌همچنین فیلم شعله‌های آتش را در سینما دیدم که مارلون براندو در آن بازی می‌کرد، فیلم سیاسی بود و همچنین نقش اژدها را نیز در آن زمان دیدم و بیشتر فیلم‌های این گونه را می‌دیدیم که برخی را در سینما و برخی هم در دانشگاه
* یک فصل مهم و شاید مهم‌ترین فصل زندگی شما، دوران 4 ساله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، اولین و آخرین کار اداری که به عنوان وزیر ارشاد در دوران وزارت خود انجام دادید چه بود؟
** به طور طبیعی اولین دستورها در هنگام قرار گرفتن در این سمت، دستورهای روتین اداری است مثل دادن دستور برای پرداخت حقوق.
* منظورم غیر از دستورات روتین اداری بود؟
** چیزی که جزء دغدغه‌های نخست ما بود مباحث محتوایی در وزارتخانه بود، وزارتخانه بابت اقدامات گذشته‌اش در چارچوب فرهنگ انقلابی و اسلامی حداقل مقداری مورد پرسش قرار گرفته بود، اولین کار من، انجام اقداماتی برای رفع این اتهام از این وزارتخانه بود. اولین اقدامات در این راستا، چینش و آرایش دادن نیروهایی بود که معتقدند چنین آفت‌هایی نباید باشد.
* سابقه ذهنی شما از به اصطلاح گاف‌های ارشاد در دوره قبل چه بود؟ بزرگ‌ترین گاف ارشاد سابق از نظر شما چه بود؟
** مثلا در مورد تئاتر قبل از آمدن ما یک اتفاقی در تئاتر در خوزستان افتاده بود که خیلی سنگین بود که بخواهد چنین اتفاقی در دوران ما نیز تکرار شود و طبیعتا من تلاش کردم که این گلوگاه را به نحوی مدیریت کنیم که چنین اتفاقاتی نیفتد.
* با رهبری هم دیدار خصوصی داشتید؟ توصیه ایشان در اوایل دوره وزارت شما چه بود؟
** بله در همان روزهای اول وزارت خدمت حضرت آقا رسیدیم،‌ دیدار خصوصی بود، ایشان در آن جلسه فرمودند این که تصور کنید در حوزه فرهنگ می‌توان تحولی را در عرض دو سه سال انجام داد تصور نادرستی است، چون فرهنگ مقوله‌ای است که دیر مستقر می‌شود و دیر تغییر می‌کند و باید در این ارتباط حوصله داشت. البته در کنار آن، به این موضوع نیز اشاره کردندکه حرفی که ما می‌زنیم به این معنا نیست که کاری انجام ندهید، باید با شتاب وارد شوید زیرا رقیب شما که دشمن حوزه فرهنگ ماست در شاهراه این حوزه در حال تا​ختن است.
* آخرین اقدامی که در سمت وزیر ارشاد انجام دادید چه بود؟ البته منظورم غیر از آن نامه‌ معروف و سوزناک در آخرین روزهای دولت نهم است، البته آن نامه با سبک نگارش شما کمی متفاوت بود و گویی وقتی شما عصبانی می‌شوید خوش‌قلم‌تر می‌شوید.
** نمی‌دانم شاید!
* خوب، قبل از آن نامه،‌ آخرین کار اداری که انجام دادید چه بود؟
** آخرین کارم در ارشاد ساماندهی و شکل‌دهی موسسات و نهادهای مردمی بود که با کمک ما می‌توانستند سرپا بایستند و من از این بابت خوشحال هستم که گروه‌های مردمی فراوانی بودند که با حمایت وزارت ارشاد توانستند ایجاد شوند و روی پای خود بایستند.
* این موسسات دقیقا چه بودند؟ اسمشان را می‌گویید؟
** موسسات مشهوری نیستند. 4 تا بچه مسلمان با انگیزه‌‌های اعتقادی و با ظرفیت فرهنگی و هنری دور هم جمع شده بودند که فعالیت‌هایی را انجام دهند. زمینه فراهم شد که مقدار قابل توجهی از این گروه‌ها فرصت پیدا کنند وارد عرصه شوند.
* به نظر خودتان در این جهت، وزیر ارشاد موفقی بودید؟ توانستید خوب ارشاد کنید؟
** تصور می‌کنم اموری که در آن زمان مقدور ما بود انجام دادیم و سعی کردیم موضوعی را بر زمین نگذاریم. ولی شما بالاخره به سمت یک برداری حرکت می‌کنید که هفت هشت‌بردار دیگر نیز از سمت‌های دیگر در مقابل شماست و ممکن است برآیند آن چیزی نباشد که شما فکر می‌کردید و در ضمن برخی از امکانات نیز در این ارتباط نقش معکوس را ایفا می‌کنند.
مثلا کتاب‌هایی که در جامعه ما برای جوانان و جامعه مخاطب تبدیل به سمبل شده‌اند اگر مشکلی دارند حتی اگر قبلا 10 بار تجدید چاپ شده‌اند باید جلوی آنها را گرفت، مثل همین عرفان‌های کاذب. در این ارتباط ما را صدا زدند و گفتند چه حقی دارید که جلوی این موضوع را بگیرید، آقای احمدی‌نژاد نیز خودشان این کار را کردند.
* یعنی شما را خواستند و گفتید چرا سختگیری می‌کنید؟
** بله. البته ایشان آن اوایل نگاه‌شان از خود ما نیز سختگیرانه‌تر بود.
* با توجه به سمتی که شما بر عهده داشتید، آیا تاکنون شده بود که تصمیم‌گیری در مورد چاپ یک کتاب یا اکران یک فیلم را به شما ارجاع بدهند و با توجه به اختلاف‌هایی که سر این موضوع بوده شما مجبور باشید که تصمیم‌گیری نهایی را انجام دهید؟
** بله، فراوان پیش می‌آمد. مثلا یک وقت دعوا بود که آیا تصویر کودکی امام معصوم را می‌توان روی کتاب نقش بست یا نه؟ مثلا در مورد امام هادی(ع) کتابی در مورد زمان طفولیت امام هادی(ع) در شرف انتشار بود و یک تصویر نقاشی به‌ازای کودکی امام هادی(ع) در آن نقش بسته شد و این محل اختلاف بود، عده‌ای می‌گفتند که چاپ این تصویر جسارت است، عده‌ای می‌گفتند مشکلی ندارد و ما باید قضاوت نهایی را انجام می‌دادیم.
* در مورد فیلم چگونه بوده است؟ شما در اولین ماه‌های وزارت به یک فیلم جنجالی مجوز دادید، فیلم مکث.
** فیلم مکث از دولت آقای خاتمی مجوز گرفته بود،‌ منتهی فرصت اکران به آن نداده بودند، شاید از روی احتیاط این کار را کرده بودند که کارنامه کاریشان را در روزهای آخر با هیجان همراه نکنند. سازنده این فیلم درخواست تعیین زمان اکران کرد، معاونت سینمایی با ایشان صحبت کرد، گفت فیلم شما مساله‌دار است و بی‌خود به شما مجوز اکران داده شده است و فیلم شما موجب برانگیخته شدن احساسات انقلابی و اعتقادی جامعه می‌شود. آقای جعفری جلوه با این موضوع موافقت کردند که در فیلم اصلاحاتی صورت بگیرد و اکران شود به این امید که این فرد در فیلم‌های بعدی این موضوع را جبران کند و اتفاق خوبی بیفتد. البته با توجه به همکاری که با این فرد در زمان حضور در تلویزیون داشت این دیدگاه را داشت.
* و سرانجام این تجربه؟
** من به واسطه اعتمادی که معاونت سینمایی به آن فرد داشت، در نهایت برکار ایشان صحه گذاشتم و به ایشان گفتم به عهدی که شما گذاشتید احترام می‌گذارم و آقای جعفری جلوه تلاش داشتند با تمام اخلاص خود از این اتفاق استفاده کنند ولی متاسفانه فیلم بعدی ایشان به مراتب بدتر بود و جلوی اکران فیلم بعدی ایشان گرفته شد.
* یکی از دیدارهای جالب شما با خانم تهمینه میلانی بود که گویا شما برخلاف فیلم مکث توانستید با این کارگردان مشهور به فمینسیم به توافقی برسید، درست است؟
** خانم میلانی پیش من آمدند و گفتند که شما جلوی فیلم من را گرفته‌اید. من و همسرم در این فیلم سرمایه‌گذاری کردیم و اگر فیلم اکران نشود دچار مشکل مالی می‌شویم البته ایشان به همراه همسرشان آمده بودند و من به ایشان گفتم که شما را تحسین می‌کنم که خانوادگی کار انجام می‌دهید و امیدوارم که در آثار شما این خانوادگی‌گرایی جلوه کند. البته من گفتم وساطتی جهت گرفتن اکران برای این فیلم نمی‌کنم.
* یادتان هست چه فیلمی بود؟
** آن فیلمی بود که خانم‌ها از آقایان انتقام می‌گرفتند.
* تسویه‌حساب؟
** بله، تسویه‌حساب. من به ایشان گفتم که فیلم شما را شورای نظارت و معاونت سینمایی اجازه اکران نداده است و آنها زیر دست من هستند و من به آنها گفته‌ام که این‌چنین عمل کنند.
* خانم میلانی دوستانه صحبت می‌کرد یا نوع دیگری؟
** خانم میلانی در سخنان خود به گذشته اشاره کرد و تلاش داشت که رگ عاطفی ما را یک جور تحریک کند،‌ خانم میلانی در همان دانشگاهی درس خوانده است که من،آقای احمدی‌نژاد و ثمره درس خوانده‌ایم، یعنی دانشگاه علم و صنعت، من به ایشان گفتم که این حرف‌ها مطرح نیست و تشخیص داده شده است که فیلم شما مخالف فضای عمومی جامعه و مضر بر فضای فرهنگی است و نباید اکران شود و در این زمینه هر چه حرف بزنیم به نتیجه نمی‌رسیم.
البته من به خانم میلانی گفتم شما یک فیلمساز مسلط و مقتدر هستید و من نمی‌خواهم شما بیکار بمانید و نباید این اتفاق بیفتد. شما باید کار کنید، فیلم بسازید و ما حمایت می‌کنیم. ولی اگر بخواهید مشابه این، فیلم بسازید اگر 10 فیلم دیگر نیز بسازید ما باز هم توقیف می‌کنیم. به نظر من جلسه خوبی بود، ایشان گفتند که من از امثال شما خوشم می‌آید که صریح سخن خود را می‌گویید و مرزبندی‌هایتان را مشخص می‌کنید. من نیز در این جلسه تاکید کردم یک مقام مسوول در جمهوری اسلامی باید همین‌گونه صریح سخن بگوید.
* یادتان هست که این جلسه مربوط به چه سالی است؟
** فکر می‌کنم سال 86 یا 87 بود. من حتی به ایشان گفتم ما حاضریم به شما وام بدهیم که شما بتوانید بخشی از بدهی خود را تسویه کنید و تاکید کردم که بدانید که ما نیامده‌ایم که مانع در راه کار کردن هنرمندان ایجاد کنیم، ایشان تشکر کردند و رفتند و بعد از آن فیلم سوپراستار را ساختند. وقتی فیلم در شرف گرفتن مجوز برای اکران بود، نماینده من در شورای اکران که یک فرد حزب‌اللهی بود آمد و به من گفت خانم میلانی یک فیلم بسیار خوب ساخته ست و خودم نیز بعد این فیلم را دیدم البته از نظر شکلی و ظاهری به فیلم اشکالاتی داشتم همان‌ چیزی که بچه‌های حزب‌اللهی وقتی فیلم را دیدند گفتند که مثلا وضع حجاب‌ها شلخته است.
* از این جنس ملاقات‌ها باز هم داشتید؟ بخصوص با آدم‌های خاص و مشهور که کمتر کسی فکر می‌کند شما با آنها دیدارهایی داشته باشید؟
** یادم هست یک روز آقای بهرام رادان بعد از قضیه فیلم سنتوری پیش من آمدند و می‌خواستند در مورد این فیلم وساطت کنند و من به ایشان گفتم شما را دوست دارم به‌عنوان یک هنرمند،‌ برای آقای مهرجویی هم احترام خاص قائل هستم.
* ببخشید میان کلامتان می‌پرم، ولی حسین صفارهرندی چرا و چگونه برای داریوش مهرجویی احترام خاص قائل است؟
** به واسطه این که آقای مهرجویی یکی از متقدمین فیلمسازی از نوع متعهد است البته تعهدات ایشان گاهی ممکن است به چیزی باشد که من تعهد به آن نداشته باشم ولی ایشان فیلمسازی است که به خاطر این ‌که جیب خود را پر کند، فیلم نمی‌سازد. البته فیلم‌های ایشان در گیشه موفق بوده است و ایشان کارگردانی هستند که امام خمینی(ره) از فیلم ایشان یعنی فیلم گاو تقدیر کرده بود و از این بابت نیز برای آقای مهرجویی یک امتیاز خاصی قائل بوده و هستم.
* دیدار با بهرام رادان را می‌گفتید.
** رادان به اعتبار دیگری آمده بود. هنگامی که در جشنواره جایزه کسب کرده بودند نمی‌دانم آنجا چه حالی داشتند که جایزه‌شان را بر زمین گذاشتند و برخی گفته بودند که این کار بی‌احترامی است و ایشان فکر کرده بود ما ناراحت شده‌ایم. ایشان گفتند که من منظور و مقصودی نداشتم و من می‌خواستم در آنجا حرف بزنم و بعد از آن سخنان قضیه فیلم سنتوری را مطرح کردند.
* ‌مورد بعدی از این دیدارهای خاص و شاید غیرمتعارف؟
** مثلا در مورد آقای محمدرضا شجریان، رابطه ایشان با مدیریت فرهنگی کشور قطع بود البته این رابطه از چه زمانی قطع شده بود و چرا،‌ من نمی‌دانم و بعدا نیز متوجه شدم که سهم ایشان در این انقطاع نیز برجسته بود. یک روزی مراسمی با اهالی موسیقی در تالار وحدت داشتیم، در آن جلسه بعد از مراسم معاونت هنری گفتند که خوب است دیداری با آقای شجریان ترتیب بدهیم، البته خودمن چنین درخواستی را نداشتم و معاونت هنری این پیشنهاد را مطرح کردند در راستای ایجاد الفت و من گفتم اشکالی ندارد. این دیدار و گفت‌وگو انجام شد، صحبت‌هایی مطرح شد البته حرف ویژه‌ای زده نشد، خوش و بش کردیم و به ایشان گفتم که شنیده‌ام که شما در ابتدا با قرآن شروع کرده‌اید و ایشان نیز گفتند بله این‌ طور بوده و بعدا به این ساحت وارد شدم.
* فلسفه این دیدارها چه بود؟ فقط امور اداری و کاری مربوط به ارشاد یا هدف دیگری داشتید؟
** بله، من در این نشست‌ها سعی می‌کردم خواسته‌ها، توقعات و انتظاراتی را که داریم صریح مطرح کنم چراکه معتقد هستم هنرمندی که برخاسته از یک جامعه دینی و اخلاقی است و مردم آن به انقلاب و نظام‌شان افتخار می‌کنند، نمی‌شود هنرمند ساز خود را بزند و جامعه هم راه خود را برود،‌ باید این دو را نزدیک کرد و من در واقع نماینده بیان کردن این تفکر بودم. نماینده مردم مومن و متعهد.
* آقای صفار صادقانه و شفاف بگویید که نگاه شما قبل از وزارت و بعد از وزارت چه تغییری کرد و مصداقی دارید که متوجه شوید درست عمل کرده‌اید یا خیر؟
** حتما بین موقعیتی که انسان خود را مسوول اجرایی یک کار می‌داند با آن موقعی که فقط در موضع نظارت قرار گرفته است تفاوت وجود دارد، شاید تفاوت قبل ازدوران وزارت و بعد از این دوران در این اینجا باشد که حالا یک مقداری نظام‌یافته‌تر و صبورانه‌تر برای رسیدن به آن نقطه‌ای که مدنظرم بوده است، فکر می‌کنم. ولی در آرمان‌ها و در اصل انتخاب‌های خود دچار تجدیدنظر نشده‌ام.
* می‌شود گفت شما تنها وزیر ارشادی بودید که حزب‌الله علیه شما راهپیمایی نکرد و شعار نداد؟
** بله خوشبختانه! در آن دوران شاهد راهپیمایی یا گرفتن پلاکاردها و این چیزها علیه وزارتخانه نبودیم. من در جمع آنها حضور پیدا می‌کردم و آنها تقاضاها و دیدگاهای خود را با حرارت خطاب به من مطرح می‌کردند و در برخی از نشریات منتسب به لایه‌های تند حزب‌اللهی مطالبی نیز درج می‌شد که من آنها را دریافت می‌کردم. برای من جالب بود در جلسه حضور پیدا می‌کردم که محل نیروهای روشنفکر جامعه بود و آنها من را در آن جلسه متهم به تحجر می‌کردند و این که می‌خواهم جلوی فرهنگ را بگیرم و در جمع دیگری متهم به مسامحه در مسائل فرهنگی می‌شدم که البته این از پیچیدگی‌های حوزه فرهنگ است و متوجه شدم به این راحتی نمی‌شود در آن حوزه ورود و خروج کرد، قبل از آن فکر می‌کردم که این کار آسان‌تر باشد.
* من یک سوال را از شما به عنوان یک کارشناس فرهنگی می‌پرسم و لطفا به دور از شعار این سوال را جواب دهید. در چند سال اخیر ما شاهد یک فرهنگی به نام فرهنگ زیرزمینی در کشور بوده‌ایم و گویی این فرهنگ در حال حاضر در حال رو آمدن در سطح جامعه است و اهانتی که در هفته‌های اخیر به امام هادی(ع) شد مصداقی از این موضوع است. نظر شما در مورد وجود این فرهنگ زیرزمینی چیست؟
** وجود جریان زیرزمینی هنر و موجودیت آن ربطی به اقدامات و عملکرد حکومت ندارد. برخی می‌گویند آقا فلان چیز را محدود نکنید چون زیرزمینی می‌شود،‌ اتفاقا در دوره‌ای که ما بودیم آمدیم و گفتیم که مثلا تفکیک بین گونه‌های موسیقی وجود ندارد و هم باید کلاسیک باشد و هم پاپ باشد و ما اکنون پاپ‌خوان‌هایی داریم که بعضا به مراتب از برخی از سنتی‌خوان‌ها ارزشی‌تر و متعهدتر هستند و من تاکید کردم که به تفکیک در این حوزه اعتقادی ندارم.
در دوره ما اجازه داده شد که موسیقی پاپ که از شایستگی و تراز حداقلی برخوردار است انتشار پیدا کند و حتی در جشنواره موسیقی فیلم فجر هم حضور پیدا کند، اما این که چطور جریان زیرزمینی شکل می‌گیرد یک دلیل آن رونق گرفتن رسانه‌هایی است که خارج از دسترس ماست، مثلا ماهواره و اینترنت. این ابزارها و رسانه‌ها گسترش روزمره و لحظه‌ای پیدا می‌کنند و شما نمی‌توانید به طور مطلق آنها را مهار یا فیلتر کنید و خود به خود این رسانه‌ها آثار خود را روی جامعه‌مان می‌گذارند و یک جریان نیز در بیرون است که برای آلوده کردن محیط داخل تلاش می‌کند.
در مورد موسیقی زیرزمینی وقتی فرد می‌بیند که موسیقی‌اش به گونه‌ای نیست که به صورت رسمی منتشر شود می‌برد و در یک فضای غیررسمی منتشر می‌کند و طبیعی است که نظام هم می‌آید با این مقوله برخورد می‌کند و چاره‌ای جز این ندارد و نمی‌شود گفت که کثرت موارد ما را وادار کند که در رویه خود تجدیدنظر کنیم. ما مجبوریم که از این آلودگی جلوگیری و از خود دفاع کنیم.
* چگونه می‌توان از رشد و گسترش این فرهنگ زیرزمینی جلوگیری کرد؟
** اولا طبیعی است که باید به کار ارزشمند و مجاز به حد خود میدان دهیم، کاری که در آن توهین نیست و محتوای آن نیز مشکلی ندارد و تبلیغ مساله خاصی را نمی‌کند و می‌توان به آنها گفت امر مباح فرهنگی.
* آیا این اتفاق یا رویکرد در حال حاضر صورت نمی‌گیرد و به مسائلی که مباح فرهنگی هستند، اجازه نشر داده نمی‌شود؟
** نمی‌توانم بگویم که این اتفاق انجام نمی‌شود. البته ممکن است یک جاهایی افراد احساس کنند که در مورد این موضوع، سلیقه‌ای رفتار می‌شود و اگر این تصور ایجاد شود، باید رفع‌اتهام کنیم. ممکن است آنها اشتباه کنند یا این که عمل ما به گونه‌ا‌ی بوده باشد که این تصور را در آنها ایجاد کرده‌ایم، ولی طبیعی است که باید به امر مباح فرهنگی میدان بدهیم. متاسفانه ما بلد نبودیم به موسیقی جهت بدهیم، ‌موسیقی ابزار ارزشمندی است و چرا باید تفکیک یا امتیازی بر یک وجه موسیقی قائل شویم.
* مثلا چه تفکیکی؟ منظورتان چیست؟
** مثلا بگوییم چون موسیقی سنتی است، کاملا آن را بپذیریم؛ در حالی که در برخی جاها واقعا جنس آن تخدیری می‌شود ولی مثلا موسیقی پاپ را که بعضا محرک، انقلابی و روحیه‌بخش است به صورت مطلق رد می‌کنیم.
* در دوران شما بحث‌هایی در مورد برخی خوانندگان لس‌آنجلسی ازجمله حبیب شد و گویا اقداماتی برای بازگشت اینها شد؟
** اقدامی از طرف ما نشد. در آن زمان حرف‌هایی مطرح بود ولی از سوی مدیریت هیچ اقدامی نشد.
* برخی می‌گویند که آیا بهتر نیست این امکان را فراهم کنیم که برخی از خوانندگان لس‌آنجلسی که به طور نسبی سالم تر هستند و حتی ظاهر و اشعارشان اگر از برخی خوانندگان داخلی کشور بهتر نباشد، بدتر نیست، بیایند و در داخل کشور فعالیت کنند؟
** شما فقط شعر و موسیقی را در ارتباط با این موضوع می‌بینید، در حالی که من میزانسن را هم می‌بینم.
* چندی پیش بی‌.‌بی‌.سی با یک خواننده مرد لس‌آنجلسی مصاحبه می‌کرد، او روی دیوار خانه‌اش تابلوی بسم‌الله زده بود، خبرنگار بی‌.بی‌.سی از وی پرسید که آیا به این موضوع اعتقاد دارید؟ یا آن که آن را برای زیبایی زده‌اید که وی در پاسخ گفت به آن اعتقاد دارم حتی نماز نیز می‌خوانم، مادرم محجبه بوده،‌ آیا به نظر شما با استفاده از این چهره‌ها نمی‌توان جلوی آن موجی را که اشاره شد، بگیریم، اجازه بدهیم که آنها در داخل فعالیت کنند و کنسرت برگزار کنند، اشکال این چیست؟ جزو مباحات فرهنگی محسوب می‌شود؟ مانع شکل‌گیری آن فرهنگ زیرزمینی مخرب می‌شود؟
** متوجه شدم که منظور شما چیست، وقتی طرف در محیطی رفته و برخی از اجراها را داشته با خانم‌ها، معلوم است که این مسائل برای ما قابل قبول نیست و آن فرد خودش را در میزانسن دیگری تعریف کرده است.
* اتفاقی که مثلا در مورد سیاوش قمیشی افتاد!
** به نظر من، آن موضوع تقصیر خود این شخص بود. خودش موقعیتی را که اینجا داشت، ترک کرد و من اکنون از زبان دوستانش می‌شنوم که چه آواره‌ای شد و به چه نگون‌بختی‌ای رسیده است. گاهی زیاده‌خواهی افراد در این قضیه مهم است.
* آیا مناسب نیست که برای رفع این مشکلات با شرط و شروطی این زمینه فراهم شود که آنها برگردند؟
** آیا در اینجا کمبودی در این زمینه وجود دارد؟ من فکر می‌کنم که این مشکل ما نیست و اگر همان فرد نیز به کشور بیاید، به مرور زمان تبدیل به دیگر افراد داخل کشور می‌شود، از روی تجربه عرض می‌کنم که آن محیط بیرونی مخالف نظام همچنان باقی می‌ماند و این محیط داخل نیز همچنان باقی می‌ماند.
* آیا با توجه به وضعیت موجود، ما نیازمند یک ابتکار جدید غیرمتعارف در این زمینه نیستیم؟
** به نظر من، هر چیزی مجاز است مگر این که بابت به دست آوردن آن، شما مجبور باشید بخشی از هویت و آرمان خود را فدا کنید. جهت رسیدن به شرایط و وضعیت مطلوب هنری با این روش که از برخی عناصر مشکوک استفاده کنیم و آنها را دخالت دهیم، به نظر من شدنی نیست و کار درستی نیست. ما باید سرنخ مشکلات‌ خود را در چیزهای دیگر جستجو کنیم، در یک نقطه دیگر جستجو کنیم. اینهایی که مطرح شد، سطح هستند و زیربناها چیز دیگری هستند.
* آقای صفار! اگر بخواهید در یک جمله مهم‌ترین مشکل فرهنگی امروز کشور را بگویید و تحلیل کنید، چه خواهید گفت؟
** به نظرم ما زیادی سعی می‌کنیم همه چیز را دولتی و حکومتی حل کنیم، برخی از وقت‌ها بند بودن به امکانات حکومتی ما را مقدار زیادی از امکانات مردمی دور کرده است و این آفت است و اکنون باید یک بازگشت در این زمینه انجام شود.
* شما بتازگی عضو مجمع تشخیص مصلحت شده‌اید و اولین بار وقتی که به کاخ مرمر رفتید، چه چیزی نگاهتان را جلب کرد؟
** البته من قبلا که وزیر بودم، آنجا را می‌دیدم و چیز تازه‌ای نبود ولی به صورت طبیعی وقتی آن ساختمان را نگاه می‌کنیم، طبیعی است فردی که دارای گرایش فرهنگی و هنری باشد، این نقش و نگارها چشم‌های او را بنوازد و خیره کند ولی از این تصاویر نتیجه‌ای نگرفتم مگر آن که گفت «هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان‌ایوان مدائن را آیینه عبرت دان» با نگاه کردن به این ساختمان‌ها به عمق این موضوع پی‌می‌بریم که روی این صندلی‌هایی که ما نشسته‌ایم دیگرانی هم نشسته‌اند و آن را تجربه کرده‌اند و باید بدانیم که این‌ جور مکان‌ها به ما اعتبار نمی‌بخشند، همان‌طور که به دیگران اعتبار نبخشیدند و ما با آرمان‌هایی که دنبال می‌کنیم، به آن صندلی‌ها و خودمان اعتبار می‌بخشیم.
* آیا به نظر شما مناسب است که جلسات مهمی مانند جلسات مجمع در مکان‌هایی اینچنین برگزار شود؟
** این بحث اوایل انقلاب نیز مطرح بود که آیا اکنون نخست‌وزیری یا قوه قضاییه ما باید در مکان‌هایی مستقر ‌شوند که مربوط به رژیم قبل است و آیا این مناسب است یا نه؟ البته در جواب گفته شد که اینها مکان هستند و اگر از آنها استفاده نکنیم، مجبوریم که محل جدید بسازیم. آن موقع چنین حرف‌هایی زده شد و گفتند که ما می‌رویم در این کاخ‌ها کار می‌کنیم و مهم این است که خوی کاخ‌نشینی نگیریم، امام خمینی(ره) در این زمینه فرمودند که مراقب باشید گاهی نشستن در این کاخ‌ها خوی آن را نیز به همراه می‌آورد و این نقطه کلیدی است که ما باید مراقب آن باشیم.
* حال با توجه به این موضوع، آیا به نظر شما مناسب است که این جلسات در کاخ مرمر برگزار شود؟
** من جواب این سوال را نمی‌دهم. شما دست گذاشته‌اید به نمونه‌ای که نمونه‌های زیاد دیگری دارد، فقط این نمونه نقش و نگارهایش زیادتر است وگرنه کاخ‌های مختلفی در این مملکت هست و حرف این است که آیا ما خوی کاخ‌نشینی را می‌پذیریم یا نه؟ و اگر می‌پذیریم، مجاز نیستیم که به آن برویم.
* آقای صفارهرندی به عنوان سوال آخر، شما ازجمله کسانی هستید که با برخی از اصلاح‌طلبان روابط فامیلی دارید، ازجمله آقای تاج‌زاده و خانم محتشمی‌پور، برای خیلی‌ها جالب است بدانند رابطه شما به عنوان یک اصولگرا با این اصلاح طلبان چگونه است؟
** آقای تاج‌زاده، داماد خاله من هستند و خانم ایشان دخترخاله‌ای ماست. ارتباط ما با ایشان تا یک دوره‌ای صمیمی، نزدیک و تعریف شده بود و علاقه ما در بخش‌هایی طولانی در اوایل انقلاب و پیش از انقلاب مشترک بود و نزدیک به هم فکر می‌کردیم ولی از یک جایی به بعد رابطه ما تضعیف شد.
* اکنون رابطه خانوادگی با خانواده تاج‌زاده دارید یا نه و آیا این رابطه به خاطر تحولات سیاسی تضعیف شده است؟
** حداقل از طرف ما چنین قصدی وجود نداشت که روابط‌مان را دستخوش تلاطم و تغییر و تحولات بکنیم. ولی وقتی رابطه سیاسی برجسته می‌شود ممکن است بتدریج روی روابط خانوادگی نیز اثر بگذارد که در مورد ما بی‌اثر نبود. اکنون وقتی خانه خاله‌ام می‌روم، طبیعی است که انتظار داشته باشم که اطرافیان ایشان را ببینم.
* پس قطع رابطه نشده است؟
** همان ‌طور که گفتم، ما رابطه را قطع نکردیم. تا بخشی از دهه 60 من و آقای تاج‌زاده اشتراکاتی داشتیم ولی از یک جایی ما جدا شدیم و دلم می‌خواهد کسی به این سوال من جواب دهد که آیا ما عوض شده‌ایم یا کسان دیگر عوض شده‌اند؟ من تصور می‌‌کنم که ما در دهه 60 توقف کرده‌ایم و علائق آن روز را ترک نکرده‌ایم ولی گویی برخی با علائق پیشین خودشان خداحافظی کرده یا فاصله گرفته‌اند و منشا بسیاری از اختلافات به نظر من این تغییرات است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات