تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۳۹۱ - ۱۲:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۵۰۱۵۳

رئیس‌جمهور آینده و پیچ تاریخ (بخش سوم و پایانی)

صالح اسکندری مقدمه: در دو قسمت پیشین این نوشتار ضمن تاکید بر ضرورت سازگاری تئوریک و پراتیک رئیس جمهور آینده با ساختار کلان انقلاب اسلامی و یا هم گفتمانی آنها ناظر به تحولات شگفت آور در سالهای آغازین هزاره سوم به برخی از شاخص های رئیس جمهور یازدهم نظیر تقوای سیاسی، صلاحیت های علمی و مدیر و مدبر بودن اشاره کردیم. در این مجال پایانی به تناسب وسع این وجیزه برخی دیگر از مشخصات و امتیازاتی راکه رئیس جمهور آینده باید دارای آنها باشد بر می شمریم.

اعتقاد به عزت ملی
نامزدها در انتخابات مختلف، متعددند اما ملاکها و شاخصها یکی است. اما برخی از شاخص ها در بعضی شرایط تاریخی پر رنگ تر است. در یک شرایط تاریخی، صبوری امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساباط مدائن شاخصه ممتاز است و در شرایط تاریخی دیگر حماسه عاشورای امام حسین(علیه السلام) همه چیز غیر از خود را بی رنگ می سازد. امروز کشور ما در یک پیچ تاریخی بزرگ قرار دارد که به نظر می رسد اعتقاد به عزت و اقتدار ملی شرط ضروری و لازم برای رئیس جمهور آینده یاشد.
دولت یازدهم باید به مراتب مقتدر تر از دولت دهم و نهم باشد تا بتواند هدایت کشور در این شیب تند را بر عهده بگیرد. فقط رانندگان ماهر و با اعتماد به نفس می توانند هدایت یک خودرو را در گردنه های فنی و خطرناک به عهده بگیرند. امروز ملت ایران آماده مشارکت در مدیریت جهان است و این مسبوق به انتخاب رئیس جمهوری است که به عزت و اقتدار ملی و منبع کسب این عزت اعتقاد داشته باشد. در اندیشه اسلامی عزت ملی فراتر از نگاه های انسان گرایانه و تحلیل های ساده انگارانه بشری است.
رهبر معظم انقلاب چندی پیش در بیست و سومین مراسم سالگرد رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) ضمن اشاره به دمیدن روح عزت ملی در کالبد کشور به عنوان یکی از خطوط اصلی در سیره‌ و منش امام خمینی(ره) بحث قرآنی دقیقی در این خصوص مطرح فرمودند مبنی بر اینکه" در منطق قرآن، عزت واقعی و کامل متعلق به خداوند و متعلق به هر کسی است که در جبهه خدایی قرار می‌گیرد.
در مصاف بین حق و باطل، بین جبهه‌ خدا و جبهه‌ شیطان، عزت متعلق به کسانی است که در جبهه‌ خدایی قرار می‌گیرند. این، منطق قرآن است. در سوره‌ فاطر می‌فرماید: «من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعا».(فاطر: 10 ) در سوره‌ منافقون می‌فرماید: «و للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنین و لیکنّ المنافقین لایعلمون»؛
(منافقون: 8) عزت متعلق به خداست، عزت متعلق به پیامبر و به مؤمنین است؛ اگرچه منافقان و کافردلان این را درک نمی‌کنند؛ نمی‌فهمند که عزت کجاست، مرکز عزت واقعی کجاست."
رئیس جمهور آینده کشور باید بداند مرکز عزت واقعی کجاست؟ احیای روح عزت، با تفاخر، غرور و خود شگفتی ممکن نیست. عزت ملی با استحکام ساخت درونی یک کشور محقق می شود. رئیس جمهور آینده باید بداند چه کسی"تُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء" است.عزّت به دست خداست و از دیگران نمی توان توقّع عزیز شدن داشت. اگر این عزت و اعتقاد به این جنس از عزت در دل رئیس جمهور یازدهم ریشه دوانده باشد حصار حصینی به وجود می آورد که نماینده ملت ایران را در شیب تند تاریخ از بسیاری از گزندها محفوظ می دارد.
به بیان شیوای مقام معظم رهبری "وقتی که عزت شامل حال یک انسان، یک فرد یا یک جامعه می شود، مثل یک حصار عمل می کند، مثل یک باروی مستحکم عمل می‌کند؛ نفوذ در او، محاصره‌ او، نابود کردن او برای دشمنان دشوار می‌شود؛ انسان را از نفوذ و غلبه‌ دشمن محفوظ نگه می دارد. آن وقت هرچه این عزت را در لایه‌های عمیق‌تر وجود فرد و جامعه مشاهده کنیم، تأثیرات این نفوذناپذیری بیشتر می‌شود؛ کار به جایی می‌رسد که همچنان که انسان از نفوذ و غلبه‌ دشمن سیاسی و دشمن اقتصادی محفوظ می‌ماند، از غلبه و نفوذ دشمن بزرگ و اصلی، یعنی شیطان هم محفوظ باقی می‌ماند.
آن کسانی که عزت ظاهری دارند، این عزت در دل آنها، در درون آنها، در لایه‌های عمیق وجود آنها نیست؛ لذا در مقابل شیطان بی‌دفاعند، نفوذپذیرند."( بیانات مقام معظم رهبری،14/03/1391)
رئیس جمهوری که مرکز عزت واقعی را گم کرده باشد یا مثلا کسی که تصور می کند ارتباط با آمریکا مایه عزت حقیقی است مطمئنا در مقابل شیطان هم بی دفاع است و به راحتی در برابر وسوسه های خناسانه ابلیسان و شیطان صفتان در اطرافش خود را می بازد. یا مثلا کسی که تصور می کند چند رای به او عزت می بخشد و فراموش می کند اذن پروردگار در تفویض ملک سرمنشا ولایت است به مرحله طغیان می رسد.
خداوند متعال عده ای از بندگان و اولیای خود را بر سایرین مسلط کرده و بدانها مقام اولی الامری بخشیده است. در حقیقت اطاعت از ولی منافاتی با عزت نه تنها ندارد بلکه اگر انسانی می خواهد عزت واقعی داشته باشد حتما می بایست خداباور باشد و این خدا باوری به غیر از اطاعت از ولایت غیر ممکن است.
التزام عملی به پیشرفت کشور
یکی دیگر از مشخصه های رئیس جمهور آینده به مناسبت ضرورت سازگاری ساختار و کارگزار در پیچ تاریخی هزاره سوم التزام عملی به پیشرفت کشور است. التزام عملی یعنی علاوه بر اعتقاد، در مرحله عمل هم کارآمدی لازم برای تحقق شعار پیشرفت در کشور را داشته باشد. تمدن ها زمانی به یک هژمون تبدیل می شوند که در تمام عرصه ها در حال پیشرفت باشند.
اگر صفویه در دوره خود تمدن ساز بود بدین خاطر بود که از معماری و شهرسازی گرفته تا فلسفه و فقه و حتی هنر در تمام زمینه ها تمدن ایرانی و اسلامی در حال پیشروی بود. دانشوران بزرگ و برجسته‏ این عصر نظیر شیخ بهائی، میرفندرسکی، ملاصدرا، مجلسی و ملامحسن فیض کاشانی، علامه مجلسی و هنرمندانی نظیر کمال‏الدین بهزاد، آقامیرک، سلطان محمد، میرسیدعلی و علیرضا عباسی و بسیاری دیگر از خوشنویسان و نقاشان بزرگ و نام‏آور این عصر که هنوز آثار آنها بر تارک علم و هنر و دین می درخشند.
ایرانی ها یک ملت پیشرونده هستند و پیشرفت کشور در این شرایط حساس تاریخی بیش از هر زمان دیگری یک ضرورت است. اگر قرار است ایران اسلامی به الگو تبدیل شود باید در حوزه های مختلف علمی، صنعتی، شهری، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... پیشرفت کند و بر مشکلات داخلی خود فائق آید. نمی توان وارد یک پیچ تاریخی و تاریخ ساز شد اما هنوز اندر خم پیچهای داخلی نظیر بی ثباتی قیمت کالاهای اساسی مردم، نرخ ارز و سکه، بیکاری، مشکلات تولید ملی و ... بود.
البته پیش از این در مقاله ای تحت عنوان "راهبرد ما در نبرد گفتمان ها" گفتیم و نوشتیم « دشمن با فهم این واقعیت که پیشرفت، امروز به گفتمان اصلی در کشور با پیوند های غیر قابل انکار اجتماعی تبدیل شده است در صدد است با بازگشایی یک کژراهه گفتمانی، جامعه را از مسیر اصلی پیشرفت منحرف و در نهایت راه های پیشرفت کشورمان را مسدود نماید.
دشمن برای انحراف ملت ایران از مسیر پیشرفت یک قید به گفتمان پیشرفت زده است و آن مقوله "سازش" است. » این در حالی است که تجربه 200 سال اخیر از آغاز دوران 151 ساله قاجار تا به امروز که ملت ایران حوادث مهم و بزرگی را پشت سر گذاشته مثل نهضت تنباکو، مشروطیت، روی کار آمدن رضا خان سوادکوهی، ملی شدن صنعت نفت، حوادث سالهای اولیه انقلاب اسلامی، 8 سال جنگ تحمیلی، موضوع مذاکرات هسته ای در دوران اصلاحات و ... هر جا از مواضع اصولی خود عقب نشستیم و به تعبیری سازش کردیم چیزی جز صیرورت قهقرایی برای کشور به ارمغان نداشت.
در ملی شدن صنعت نفت دکتر مصدق به منظور رفع مشکلات پیش آمده ناشی از فشار انگلیسی ها به آمریکایی ها گرایش پیدا کرد. آمریکایی ها نیز همان اوایل به وی روی خوش نشان دادند. ریچارد کاتم استاد دانشگاه پیتسبورگ در رشته علوم سیاسی و یکی از ماموران قدیمی سیا در ایران در مورد موضع آمریکا در قبال دولت مصدق چنین می‌نویسد: «از دیپلماسی ایالات متحده در نخستین سال زمامداری مصدق و نیمه اول دوره حکومت وی چنین برمی‌آید که بسیاری از مقامهای آمریکایی‌، موافق ناسیونالیستها بوده‌اند.
گفته می‌شد که آمریکا با اعمال فشار فراوان بر بریتانیا مانع از مداخله نظامی آن کشور در ایران شده و انگلستان را به مذاکره با مصدق تشویق کرده است‌. از دیگر نشانه‌های سیاست مساعد آمریکا نسبت به ایران‌، تمدید مهلت اقامت هیئت نظامی آمریکایی در ایران و اجرای برنامه اصل چهار با کمک 23 میلیون دلار سالانه بود.» اما نتیجه این سازش چه شد؟ آیا منافع بحق ملت ایران در موضوع ملی شدن صنعت نفت را تامین کرد، آیا آمریکایی ها در روابط خود با انگلیسی ها تجدید نظر کردند و یا نه اینکه آمریکایی ها در نهایت با بریتانیا کنار آمدند و استارت کودتای 28 مرداد را علیه دکتر مصدق زدند.
در 18 مارس سال 2000 میلادی مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه آمریکا در سخنرانی خود به صراحت اعتراف کرد: «در سال 1953 آمریکا نقش موثری در ترتیب دادن براندازی نخست‌وزیر محبوب ایران محمد مصدق داشت. دولت آیزنهاور معتقد بود که اقداماتش به دلایل استراتژیک موجه‌اند ولی آن کودتا آشکارا باعث پسرفت سیر تکامل سیاسی ایران شد و تعجبی ندارد که هنوز بسیاری از ایرانیان از این دخالت آمریکا در امور داخلی آنان ناراحت‌اند. علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت کردند. دولت شاه هرچند کارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد ولی مخالفان خود را بی‌رحمانه سرکوب کرد.»
متاسفانه علی رغم تمام این تجارب تاریخی باز پیاده نظام داخلی دشمن با این استدلال که " یا ما اشتباه می کنیم یا دنیا" و به منظور جا انداختن این فریب که راه پیشرفت ملت ایران از مسیر سازش با غرب می گذرد، بومی گرایی در پیشرفت و نقشه ایرانی- اسلامی پیشرفت را به استهزاء می گیرند و مبلغ همگرایی و هضم شدن در اقتصادی می شوند که حباب آن با یک بحران مالی و مشتی دلار تقلبی چاپ شده ترکید. سازش نه تنها پیشرفتی برای کشور به ارمغان نمی آورد بلکه داشته های ما را نیز به باد خواهد داد.
تحقق گفتمان پیشرفت تنها با راهبرد "مقاومت" در برابر زیاده خواهی های آمریکا و همپیمانانش قابل دستیابی است. گفتمان ( پیشرفت- سازش) یک مسیر انحرافی در راه رسیدن به قلل رفیع یک ایران پیشرفته است و انتهای این مسیر انحرافی دره عمیق عقب ماندگی و فلاکت است. تجربه ای که نزدیک به دو قرن گریبانگیر ملت ایران بود. بیش از 3 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و دستاوردها و موفقیت های ملت ایران نشان می دهد که گفتمان (پیشرفت - مقاومت) تنها راه تعالی و ترقی ایران زمین می تواند باشد.
براین اساس باید گفت رئیس جمهوری التزام عملی به پیشرفت کشور دارد که منادی مقاومت چه در عرصه نظری و چه در ساحت عملی باشد. یعنی این‌طور نباشد که به ظاهر سخن از مقاومت بزند ولی در پنهان مرتب عقب نشینی کند و ساز سازش را کوک کند. رئیس جمهوری که بوی سازش می دهد نمی تواند ملت ایران را در پیچ تاریخی هزاره سوم نمایندگی کند و به پیشرفت برساند.
در پایان اما باید گفت ویژگی ها و شاخصه های دیگری نیز برای رئیس جمهور یازدهم نظیر دردمندی یا درد مردم داشتن، مبارزه با فساد، اجتناب از اشرافی گری، قانون گرایی، اخلاق مداری و ... نیز می توان بر شمرد که به دلیل آنکه پیش از این پیرامون آنها چه راقم این سطور و چه سایر صاحب نظران محترم سخن به زبان رانده اند و با توجه به مجال و مجلای اندک این نوشتار از آن صرف نظر می کنیم.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات