تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۳:۰۳  ، 
کد خبر : ۲۶۶۱۷۲

طرح صهيونيستي "جسارت" چيست؟


همسايگي سوريه با سرزمين‌هاي اشغالي، نقش محوري اين كشور در معادلات منطقه‌اي، قدرت بالاي ارتش و ارتباطات حياتي دمشق با محور مقاومت مؤلفه‌هايي است كه موضع‌گيري تل‌آويو در قبال بحران سوريه را پيچيده كرده است.

انقلاب‌هاي عربي برخاسته از بيداري اسلامي در سال‌هاي اخير حالتي از بي‌ثباتي و غافلگيري را در ميان تصميم‌سازان و سياستمداران اسرائيلي و مراكز مطالعاتي اين رژيم ايجاد كرده است، البته رژيم اسرائيل خيلي زود سعي كرد از همان آغاز تحولات منطقه عربي، مواضع خود را بر اساس منافعش در پيش گيرد، اين رژيم مخالفت خود را با انقلابهاي مردمي در مصر و تونس كه به دنبال براندازي رژيم استبدادي حاكم بر اين كشورها و ايجاد دولتهاي دموكراتيك مبتني بر احترام به آزادي شهروندان و ايجاد عدالت اجتماعي در كشور بودند، اعلام كرد.

رژيم صهيونيستي در كنار دولت‌هاي مستبد اين كشورها قرار گرفت، چرا كه آنها را دولت‌هاي معتدل مي‌دانست كه در راستاي منافع اسرائيل كار مي‌كردند، مراكز تبليغاتي و مطالعاتي اسرائيل در طول دهه‌هاي گذشته به تمجيد از نظام حاكم بر اين كشورها و عملكرد آنها در سركوب منظم مردم و حاكميت دهها ساله بر آنها پرداخته بود.

با آغاز بحران سوريه، اسرائيل توجه ويژه‌اي به اين بحران و حوادث و پيامدهاي آن داشت، چرا كه سوريه جايگاه خاصي در محاسبات اسرائيل داشته و اين رژيم چندين بار با دولت دمشق وارد جنگ شده و بخشي از خاك آن را نيز همچنان در اشغال دارد. علاوه بر اينها سوريه دولتي محوري در خاورميانه است و ارتباط مستحكمي با حزب‌الله و گروه‌هاي مقاومت فلسطين دارد و قدرت تاثيرگذاري زيادي بر تحولات منطقه دارد.

بر خلاف مواضع اسرائيل در مورد انقلاب مصر، موضع آن در برابر بحران سوريه و براندازي دولت در اين كشور پيچيده بود. كابينه اسرائيل در سال اول بحران سوريه در برابر اين بحران سكوت كرد، اما يك سال بعد از آغاز اين بحران وقتي عمق بحران بيشتر و فراگيرتر شد و حمايت بين‌المللي از مخالفان مسلح دولت افزايش پيدا كرد، رژيم صهيونيستي نيز سياست‌هاي خود را علني‌تر كرد.

ديدگاه‌هاي رژيم صهيونيستي در مورد بحران سوريه

سطح تعامل اسرائيل با بحران سوريه متفاوت است، اين تعامل گاه به صورت سكوت بوده و گاه با حملات هوايي نظامي عليه برخي مراكز دولتي سوريه در قلب دمشق يا مراكز ديگر دنبال شده است، اخيرا نيز رژيم اسرائيل ارائه كمك‌هاي پزشكي را به شورشيان مسلح كه در درگيري با ارتش زخمي شده‌اند در دستور كار قرار داده است.

علاوه بر همسايگي سوريه با سرزمين‌هاي اشغالي كه باعث پيچيده‌تر شدن و سردرگمي سران سياسي اسرائيل در تعامل با بحران سوريه شده، عوامل ديگري نيز وجود دارد كه به اين ابهام دامن مي‌زنند. قبل از اينكه به بررسي ديدگاه‌هاي رژيم صهيونيستي در تعامل با بحران سوريه بپردازيم بهتر است اين شاخص‌ها را بررسي كنيم:

- آينده سياسي دولت كنوني يا دولت بر آمده از اصلاحات يا خلأ قدرت در صورت براندازي دولت سوريه از نظر نقش اين كشور در روند درگيري‌هاي عربي و اسرائيلي و پذيرش احتمالي سازش با اين رژيم در ابهام قرار دارد.

- نقش احتمالي ارتش در دوره آينده و اهداف نهايي و حجم تسليحاتي و نفراتي آن و فلسفه مبارزاتش مبهم است، بويژه اينكه اسرائيل ارتش سوريه را ارتش حرفه‌اي و اعتقادي مي‌داند كه روحيه تنفر از اسرائيل در عمق آن ريشه دوانده است.

- از بين بردن ائتلاف‌هاي منطقه‌اي و داخلي در سوريه با لبنان و فلسطين و ديگر كشورها و به ثمر نشستن تلاش‌هاي اسرائيل و غرب در ايجاد نقشه جديد براي منطقه خاورميانه در هاله‌اي از ابهام قرار دارد.

بر اساس مولفه‌هايي كه به آنها اشاره شد، در بررسي ديدگاه‌هاي رژيم اسرائيل در تعامل با بحران سوريه از منظر منافع راهبردي و امنيت داخلي اين رژيم به سه موضع بر مي‌خوريم كه با هم در تضاد هستند.

ديدگاه اول: ادامه درگيري‌ها بدون پيروزي يكي از طرف‌هاي درگير

بسياري از تحليلگران اسرائيلي اين سناريو را ترجيح داده و بزرگترين برنده اين روند را اسرائيل مي‌دانند، آنها تاكيد دارند كه منافع اسرائيل با ادامه درگيري‌ها در سوريه بدون پيروزي يكي از طرف‌ها بيشتر تامين مي‌‌شود، چرا كه طرف‌هاي درگير با ادامه درگيري‌ها تضعيف مي‌شوند و اين همان چيزي است كه اسرائيل مي‌خواهد، چون همه طرف‌ها دشمن اسرائيل به شمار مي‌روند. ارتش سوريه از آنجا كه قوي‌ترين ارتش عربي است، براي امنيت داخلي اسرائيل خطرناك است و مخالفان نيز با وجود ائتلاف كنوني خود با اسرائيل بر اساس ديدگاه‌هاي افراطي كه دارند، مي‌توانند در دراز مدت براي تل آويو خطر آفرين باشند.

اوضاع مصيبت بار كنوني علاوه بر تضعيف جامعه، دولت و ارتش در سوريه، جبهه عربي در درگيري‌هاي اعراب با اسرائيل را نيز تضعيف كرده و روند تسلط اسرائيل بر اراضي اشغالي سوريه در جولان را تقويت مي‌كند.

علاوه بر اينها از بين بردن ائتلاف‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي سوريه و تجزيه اين كشور و ايجاد دولت‌هاي كوچك طايفه‌اي و مذهبي در آن از جمله ديگر اهداف راهبردي اسرائيل در سوريه است كه تضميني براي برتري اسرائيل بر اين ميكرو دولت‌ها است.

تل آويو معتقد است سوريه ضعيف و وابسته بدون ارتش قوي خطري براي اسرائيل محسوب نمي‌شود و با پذيرش كمك‌هاي غربي به اسير دست موسسات مالي و تجاري غرب تبديل مي‌شود. به اين ترتيب سوريه نيز به جاي پرداختن به تقويت ارتش و جايگاه بين‌المللي خود بايد به مشكلات داخلي‌اش مشغول شود.

ديدگاه دوم: براندازي دولت سوريه و پيروزي تروريست‌ها

اين ديدگاهي است كه بسياري از ناظران سياسي اسرائيل و برخي رژيم‌هاي عربي دنبال مي‌كنند. با وجود برقراري امنيت در جبهه جولان در دوره حاكميت بشار اسد و عدم استفاده اين دولت از قدرت عليه رژيم صهيونيستي از زمان درگيري‌هاي سال 1352 تاكنون، آنها اعتقاد دارند كه براندازي دولت بشار اسد مي‌تواند جايگاه اسرائيل را در خاورميانه تقويت كرده و موقعيت اين رژيم در درگيري‌هاي اعراب و اسرائيل را تقويت كند. آنها براي تحليل خود چندين دليل مطرح مي‌كنند كه عبارتند از:

- سقوط دولت اسد به معناي سقوط ائتلاف‌هاي بين‌المللي و داخلي آن در منطقه است و اين موضوع مي‌تواند نفوذ جمهوري اسلامي ايران و حزب‌الله در منطقه را كاهش داده و يكي از منابع اصلي حمايت از حماس را خشك كند.

- سقوط دولت اسد به معناي خروج ارتش سوريه از معادله‌هاي نظامي منطقه است، اين در حالي است كه بعد از سازش مصر با اسرائيل در سال 1358، ارتش سوريه قوي‌ترين ارتش در محور متخاصم با اسرائيل به شمار مي‌رفت.

- اسرائيلي‌ها اعتقاد دارند كه سوريه مانع اساسي در ايجاد روند سازش مورد نظر اسرائيلي‌ها در منطقه است، تل‌آويو به دنبال سازش سلطه طلبانه با فلسطين و لبنان است و براندازي اسد مي‌تواند موضع سياسي سوريه در رد اين سازش‌ها را از بين ببرد و طرف‌هاي لبناني و مذاكره كنندگان فلسطيني را نيز تضعيف كند.

چيزي كه اين ديدگاه را تقويت مي‌كند، اين است كه اسرائيلي‌ها تحركات نظامي و لجستيك و حتي پزشكي را در حمايت از شورشيان مسلح در دستور كار قرار داده و نيروي هوايي اسرائيل چندين بار مواضع نظامي دولت سوريه را هدف قرار داده است، علاوه بر اينها بيش از 500 تروريست سوري از آغاز سال 1392 تاكنون در سرزمين‌هاي اشغالي مداوا شده‌اند كه 40 درصد از اين تعداد در بيمارستان‌هاي ميداني در مرزها و بقيه نيز در بيمارستان‌هاي شهري مداوا شده‌اند. از سوي ديگر حضور لابي صهيونيستي در كنفرانس‌هايي كه براي حمايت از معارضان سوري برگزار مي‌شود، قابل توجه است.

ديدگاه سوم: پايان درگيري‌ها در سوريه و ايجاد دولت مركزي

چالش‌هاي امنيتي اسرائيل در مرز سوريه، برخي تحليلگران اسرائيلي را كه البته تعداد آنها زياد نيست به اين نتيجه رسانده كه ايجاد دولتي مركزي و قوي در سوريه صرف نظر از اينكه در دست بشار اسد يا مخالفان باشد، در راستاي منافع كنوني اسرائيل است.

شلومو پروم تحليلگر مركز مطالعات امنيت داخلي اسرائيل در دانشگاه تل‌آويو در اين راستا مي‌گويد: البته اگر مخالفان دولت سوريه بويژه ارتش آزاد بتوانند حاكميت را در دست گيرند، اين براي اسرائيل بهتر است، نكته مهم براي اسرائيل اين است كه يك قدرت مركزي در سوريه روي كار باشد و زياد مهم نيست كه حاكم اصلي اين قدرت چه كسي باشد.

بر اساس اين ديدگاه تعامل با دولت مركزي قوي و با ثبات - حتي اگر دشمن باشد- ساده‌تر از تعامل با هرج و مرج و ناآرامي در مرزهاست. بويژه اينكه دولتي مثل سوريه از سال 1352 تاكنون هيچ حمله‌اي را عليه اسرائيل ترتيب نداده است.

در صورت رسيدن مخالفان به قدرت نيز ائتلاف غير متجانسي از رقبا در حاكميت ايجاد مي‌شود كه تمام پتانسيل آن به رقابت قدرت و تامين امنيت در كشور و دور كردن خطرات و تهديدات داخلي و خارجي خواهد گذشت و حتي ممكن است دولت جديد آمادگي امضاي قرارداد سازش با اسرائيل را نيز داشته باشد و از ايران و حزب‌الله لبنان نيز دور شود.

هرج و مرج در مواضع صهيونيست‌ها نسبت به بحران سوريه

پيچيدگي‌هاي بحران سوريه و تعدد طرف‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي مداخله جو در اين بحران حالتي از ترديد و سردرگمي را در ميان تصميم سازان اسرائيلي و نخبگان مسايل سياسي و راهبردي درباره آينده اين بحران ايجاد كرده است. به همين علت است كه ديدگاه راهبردي اسرائيل نمي‌تواند بهترين طرح را براي تعامل با اين بحران انتخاب كند. به همين علت است كه تل‌آويو ترجيح داده به صورت تاكتيكي و بر اساس تحولات كوتاه مدت با اين بحران وارد تعامل شده و منافع و تهديدات با برد كوتاه براي خود تعريف كند. در همين راستا است كه در حال حاضر برخي رسانه‌هاي رسمي اسرائيل به صورت گسترده از امكان تغيير معادله‌هاي امنيتي اسرائيل در جبهه جولان و امكان دخالت نظامي مستقيم اسرائيل در سوريه از طريق اين جبهه خبر مي‌دهند.

ورود حزب‌الله لبنان به خط درگيري‌هاي سوريه در يك سال و اندي گذشته باعث احساس نگراني و ترس اسرائيل از دستاوردهاي اين حزب شده و در معادله‌هاي قدرت و تسليحات در مرزهاي شمالي اين رژيم اختلال ايجاد كرده است. در اين راستا اسرائيل خط قرمزهايي براي خود ترسيم كرد كه آن را ممانعت از تسلط حزب‌الله به مرزهاي سوريه و لبنان دانست و مدعي شد اين اقدام مي‌تواند خطوط پشت جبهه و لجستيك را براي دولت سوريه در صورت بروز هر درگيري آينده با اسرائيل فراهم نمايد.

طرح

در سايه تحولات كنوني منطقه و ضرورت بازبيني معادله‌هاي قدرت در جبهه‌هاي مختلف عده‌اي معتقدند به نفع اسرائيل است كه خود را از ورود در جنگ فراگير كنار بكشد، اما با اين وجود آزادي عمل را در انجام حملات به اصطلاح تل‌آويو "پيش دستانه" در اختيار داشته باشد تا با حملات موضعي امكان فرسايش هر چه بيشتر طرف مقابل را فراهم نمايد و در عين حال وارد جنگ فراگير نيز نشود، چرا كه سياست‌هاي آمريكا ورود در اين جنگ را تاييد نمي‌كند.

در همين راستا اسرائيل در اوايل سال جاري ميلادي (دي ماه گذشته) طرح پنج مرحله‌اي با نام "جسارت" را ارائه كرد و قرار است اين طرح تا سال 2017 (1396) اجرايي شود، اين طرح جايگزين طرح تيفن خواهد بود كه از سال 2008 تا 2012 (1387 تا 1391) اجرايي شد.

اين طرح به صورت كلي بر كاستن از يگان‌هاي نيروي زميني به علت كم شدن ارزش جنگ‌هاي سنتي در تمامي جبهه‌ها متمركز است، همچنين بودجه طرح‌هاي دستگاه‌هاي جاسوسي افزايش خواهد يافت و توان پيشرفته مبارزاتي در بخش‌هاي نيروي دريايي، زميني و هوايي تقويت خواهد شد. طرح‌هاي جمع آوري اطلاعات جاسوسي، دفاع و حمله نيز در اولويت طرح جديد خواهد بود.

مارك هيلر كارشناس صهيونيست مركز مطالعات امنيت ملي دانشگاه تل‌آويو در مورد نحوه تعامل اسرائيل با بهار عربي مي‌گويد: تمام تغييرات ايجاد شده در بهار عربي پيامدهاي منفي براي اسرائيل ندارد، با اين وجود اين موج خطرات اساسي براي اسرائيل دارد. بنابراين اسرائيل نمي‌تواند درمورد نتايج اين پتانسيل يا تاثير در روند اين جريانات تصميم گيري كند، بلكه بايد سعي كند با برخي اقدامات از شدت تبعات منفي و خطرناك اين پيامدها بكاهد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات