تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۶  ، 
کد خبر : ۲۷۸۶۶۲

تبارشناسي فکري - سياسي جنبش انصارالله يمن

دکتر حسين آجورلو - مقدمه: انصارالله کيست و چه مي‌گويد؟ چندي است تحولات يمن بدون حضور و نفوذ يک گروه قابل تعريف نيست؛ جنبش انصارالله يمن، که حوثي‌ها نيز خوانده مي‌شوند. در خصوص اين گروه و جنبش اما، اطلاعات بسيار کمي در فضاي انديشه‌اي و رسانه‌اي ايران در دسترس است. اين گروه به‌لحاظ فکري، سياسي و مذهبي چه منظومه‌اي دارند؟ گفتمانند يا جنبش؟ جنبش انصارالله نزديک به دو دهه پيش براي مبارزه با فساد سياسي و اقتصادي و مبارزه با توسعه طلبي عربستان در شمال يمن در اين کشور تشکيل شد و در اين دوره نظام حاکم بر يمن، عربستان سعودي و القاعده يمن با حمايت غرب با بهانه تروريسم و وابستگي به جمهوري اسلامي ايران بارها براي از بين بردن اين جنبش دست به اقدامات نظامي تمام عياري زده‌اند اما جنبش انصارالله با حمايت مردمي توانست در سال 2014 بر يمن مسلط شود که همين امر موجب حمله نظامي عربستان سعودي و همپيمانان عربي و غربي در اواخر مارس 2015 به اين کشور شد. حال سوالي که پيش مي‌آيد اين است که جنبش انصارالله داراي چه زمينه‌هاي فکري و سياسي مي‌باشد؟ در اينجا تلاش داريم زمينه‌هاي تاريخي و فکري اين جنبش را به‌طور منحصر به فرد مورد بررسي قرار دهيم.

الف: زمينه‌هاي تاريخي شکل‌گيري انصارالله

جنبش انصار الله يمن موسوم به «حوثيه» را بايد واکنشي اجتماعي به کنش بيروني دانست، که ريشه در علل داخلي و خارجي داشته است. در سطح داخلي، شکاف فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي موجود در ابعاد فرهنگي، اقتصادي و سياسي بين يمن با کشورهاي همسايه است. لازم به ذکر بعد از ظهور اسلام و آغاز فتوحات اسلامي، منطقه يمن به دليل نزديکي به مرکز انتشار اسلام يعني مدينه و مکه، يکي از نخستين مناطقي است که در اختيار مسلمانان قرار گرفت و به دليل حضور برخي از اصحاب نزديک به حضرت علي عليه‌السلام به عقايد شيعه متمايل شده و يکي از اولين جوامع شيعي را در اين منطقه شکل داد و مرکز فعاليت سياسي شيعيان زيدي شد و قيام‌هاي زيادي عليه خلفاي اموي و عباسي به رهبري سادات در آن صورت گرفت و بعد از روي کار آمدن فاطميان در مصر اوضاع مناسب تري را نسبت به گذشته پيدا کردند.

بعد از فروپاشي خلافت فاطمي در شمال آفريقا و منطقه شام به دليل تلاش براي از بين بردن ايدئولوژي شيعي حاکم بر آن، روندي از نابودي آثار و نشانه‌هاي شيعي و همچنين سرکوب شيعيان ساکن در مناطق مختلف اسلامي به شکل رسمي آغاز شد، شيعيان يمن نيز از اين قاعده مستثني نبوده، مورد آزار قرار گرفتند، اين روند با روي کار آمدن خلافت عثماني نيز ادامه پيدا کرد. تا اينکه با اعلام استقلال يمن توسط امام يحيى حميد الدين المتوکل و تاسيس پادشاهي متوکليه در 1926 که از امامان زيدي بود، شيعيان که بر اساس آمار متفاوت بين 20 تا 50 درصد جمعيت اين کشور را تشکيل مي‌دهند توانستند در همه ارکان سياست و ارتش يمن حضوري پر رنگ پيدا کنند.

با آغاز جنگ داخلي در 1962 و بي ثباتي سياسي و امنيتي يمن و دخالت قدرت‌هاي بزرگ بين‌المللي و منطقه‌اي، اين کشور نتوانست به توسعه زير ساخت‌هاي اقتصادي و فرهنگي و سياسي خود بپردازد و اکنون يکي از توسعه‌نيافته‌ترين و فقيرترين کشورهاي جنوب غرب آسيا محسوب مي‌شود که از فساد سياسي و اقتصادي زيادي رنج مي‌برد.

در مورد علل خارجي، بايد گفت، يمن در همسايگي عربستان سعودي قرار دارد، که در اثر توسعه‌طلبي ايدئولوژيک سعودي و وهابي، يمن را در فضاي امنيتي خود تعريف کرده ‌است. به‌طور کلي مي‌توان عوامل اهميت يمن، براي عربستان سعودي را اين‌گونه بيان کرد:

1-‌ ارتفاعات ژئواستراتژيک: کوهستان شمال يمن ضمن تسلط بر مناطق عربستان سعودي، مانعي بر امکان تسلط کامل امنيتي و نظامي بر مناطق جنوبي اين کشور نيز محسوب مي‌شود؛

2-‌ تنگه‌ استراتژيک: عمده‌ترين نقص ژئوپليتيک عربستان سعودي، دسترسي به درياهايي است که آب راه‌هاي اصلي آن در اختيار کشورهاي ديگر است همچون خليج فارس که خروج از آن از طريق تنگه هرمز است که در اختيار جمهوري اسلامي ايران و عمان است و درياي سرخ که ورود و خروج آن از طريق کانال سوئز که در اختيار مصر قرار دارد و تنگه باب‌المندب که در اختيار کشور يمن و کشورهاي شاخ آفريقا مي‌باشد. به همين دليل اين کشور در هر زماني که فرصتي به دست آورد مناطق اطراف خود را با شيوه‌هاي مختلف همچون روي کار آوردن دولت‌هاي همسو، تحت استيلاي امنيتي خود قرار مي‌دهد؛

3-‌ بافت جمعيتي غيرهمسان با اکثريت جهان عرب: شيعيان که در جهان عرب، اقليت محسوب مي‌شوند و از حمايت کمتري از جانب ايشان برخوردار هستند و عربستان سعودي که خود را ام‌القراي جهان عرب و اسلام مي‌داند، شيعيان را مانعي در اين راه مي‌دانند زيرا شيعيان جهان، جمهوري اسلامي ايران را به عنوان ام‌القراي جهان اسلام مي‌دانند. در شرايط ذکر شده، در دهه نود ميلادي حسين بدر الدين الحوثي فرزند عالم بزرگ شيعيان زيدي بدر الدين الحوثي که ملجاء و پناهگاه مردم محسوب مي‌شد و مردم به ايشان اعتقاد داشتند با درک صحيح کنش خارجي با عوامل داخلي با الهام از تعاليم ديني خود و انقلاب اسلامي ايران در صدد حل مشکلات يمن برآمد و اين امر نيازمند يک واکنش اجتماعي بود.

حسين الحوثي از ابتداي ورود به عرصه سياسي براي بهبود وضعيت مردم محروم منطقه صعده، با ايشان ديدار و گفت‌وگو مي‌کرد، ولي به نتيجه قابل قبولي دست نيافت و به اين نتيجه رسيد که مقامات يمني توجه خاصي به آن‌ها نمي‌کنند. در اين خصوص تلاشي را در زمينه يک جنبش اجتماعي آغاز کرد. براي شکل‌گيري يک جنبش مي‌بايست، نيروهاي اجتماعي وارد صحنه شوند، اين نيروها که همان شيعيان محروم بودند را به تدريج وارد عرصه کرد.

با حضور نيروهاي اجتماعي، هيات حاکمه به رياست علي عبدالله صالح به ترس افتاد و اقدام به سرکوب آن کرد همين امر موجب شد تا اين جنبش اجتماعي به يک جنبش مسلحانه تبديل شود و وارد چند جنگ خونين با دولت علي عبدالله صالح شود. حسين الحوثي در سال 2002 در يک سخنراني معروف اهداف بلند اين جنبش را اعلام کرد که امروز نماد انصارالله محسوب مي‌شود که عبارت بود از: «الله أکبر، الموت لأمريکا، الموت لإسرائيل، اللعنة على اليهود، النصر للإسلام». با کشته شدن حسين الحوثي در 2004 و رهبري برادر کوچکترش عبدالمالک الحوثي تحول بزرگي در جنبش انصارالله اتفاق افتاد. از جمله دلايل انتخاب عبدالمالک عبارتند از: قدرت رهبري انقلابي، قدرت کلامي و کاريزماي شخصيتي ايشان که موفق شد در يک دهه انقلاب يمن را در 2014 به اهداف خود نزديک کند.

ب: زمينه فکري شکل‌گيري انصارالله

انديشه و اقدامات هر جريان سياسي، از جهان‌‌بيني، ايدئولوژي و نظام ارزشي مورد پذيرش آن ريشه مي‌گيرد. هر چند تلاش کند که در تحليل وقايع پيرامون خود بي‌طرف باشد، ولي باز مي‌توان در عمق انديشه‌هايش بستر فکري آن را يافت. شناخت زمينه تربيتي، معرفتي و ارزشي رهبران تاثيرگذار و تحول آفرين، جريان سياسي پيش‌نياز فهم تصميمات و اقدامات آن جريان خواهد بود. حسين و عبدالمالک الحوثي نيز به عنوان رهبران داراي وجهه ديني و سياسي از اين قاعده مستثني نمي‌باشند. ايشان به دليل شرايط خاص خانوادگي از حوزه دين به حوزه سياست ورود کرده و زمينه‌ساز تحولات شده است. نقطه تمايز ايشان با ديگر رهبران سلف يا هم‌ دوره خويش، محدود نماندن به فعاليت عادي ديني بود. در بررسي صحيح زمينه فکري انصارالله بايد به مذهب تشيع زيدي و گفتمان انقلاب اسلامي پرداخته شود:

1-‌ مذهب تشيع زيدي:

شيعيان زيدي از نظر مذهبي پيرو مکتب اهل بيت هستند که بعد از امام حسين عليه‌السلام قائل به ساداتي هستند که ديگران را به امامت خود فراخواند که بعد از قيام عاشورا، زيد‌بن علي عليه‌السلام مردم را به قيام فراخواند و پيروان مذهب زيديه قائل به امامت ايشان هستند و در اين زمينه يکي از انقلابي‌ترين مذاهب اسلامي محسوب مي‌شوند. در ميان فرق مختلف زيديه، فرقه جاروديه است که به شيعيان اثني عشري نزديک هستند و بدرالدين الحوثي رهبر معنوي فقيد حوثيه از فقهاي بزرگ آن محسوب مي‌شد.

مکتب اهل بيت عليهم‌السلام نيز در تاريخ بشريت به عنوان نماد ظلم‌ستيزي بودند و در اين خاندان مکرم شعار «هيهات منا الذلة» مطرح و در طول تاريخ شيعه، بزرگان آن از عاشوراء به عنوان احياي فرهنگ ظلم ستيزي استفاده نموده‌اند. اين فرهنگ ارزشي، در قالب شعائر ديني نمود پيدا کرده است و کسي که در اين مکتب به طور صحيح تربيت و رشد يافته باشد، نمي‌تواند در برابر ظلم ظالمان، سکوت اختيار کرده و شاهد آن ظلم باشد. اجداد رهبران حوثيه عموماً از سلسله روحانيت و علماي دين که نسب ايشان به اهل بيت مي‌رسد هستند که اين امر زمينه فکري ظلم‌ستيزي اين جريان فکري را تشکيل داده است.

2-‌ گفتمان انقلاب اسلامي ايران:

در اواخر دهه 1970 تحولي بزرگ در جهان روي داد که آن تحول انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني (ره) بود. انقلاب اسلامي داراي اهداف بلند و گفتمان‌هاي ارزشمندي بود که از جمله آن مي‌توان به استقلال‌طلبي، اسلام سياسي، مردم‌سالاري، استکبارستيزي و ظلم‌ستيزي اشاره کرد.

گفتمان ظلم‌ستيزي در سطح داخلي جلوگيري از ظلم به مظلومان به وسيله صاحبان قدرت و در سطح خارجي مبارزه با ظالمان که حقوق ديگر ملت‌ها را ناديده مي‌گيرند. بدرالدين الحوثي رهبر معنوي حوثيه به دليل مطالعات و عمق فکري با انديشه امام خميني آشنا شد و سفري هم به ايران داشت و يکي از علاقمندان اين گفتمان بود و اين علاقمندي را نيز در فرزندانش حسين و عبدالمالک شاهديم. معيار نزديکي هر جرياني به يک گفتمان را مي توان از دال‌هاي آن مورد تحليل قرار داد که در جنبش انصارالله نيز شاهد وجود دال‌هايي هستيم که نشان از تاثير انقلاب اسلامي بر اين جنبش است:

2-1- ديدگاه توحيدي: مهمترين ويژگي گفتمان انقلاب اسلامي، لزوم وجود ديدگاه توحيدي در ميان رهبران و اعضاي جنبش است زيرا اين امر مانع از ديدگاه صرف زميني و مادي‌گرايانه به موضوعات موجود در جامعه مي‌شود و يک‌جانبه‌گرايي در اين خصوص مي‌شود و همين سبب مي‌شود کارکرد ديدگاه توحيدي به خداوند بسيار مثبت باشد. اين ديدگاه توحيدي نشات گرفته شده از گفتمان انقلاب اسلامي را مي‌توان از مقاومت خستگي‌ناپذير جنبش انصارالله در بيش از بيست سال مبارزات اين جنبش در چند جبهه (از يک سو با نظام حاکم، از يک‌سو تجاوزات عربستان سعودي و از سوي ديگر با جريانات مسلح تکفيري) مشاهده کرد، به‌طوري که نتيجه‌محوري در اين جنبش جاي خود را به تکليف‌محوري داده است و همين امر اين جنبش انصارالله را با همه خون‌هاي ريخته شده، خستگي‌ناپذير کرده است.

2-2- مردم: يکي ديگر از ويژگي‌هاي گفتمان انقلاب اسلامي، لزوم توجه به مردم به عنوان حاميان اصلي يک جريان مقاومت است. بقا و تداوم هر جنبش مردمي، وابسته به ميزان حمايت عمومي و مشارکت هم‌سو در عرصه‌هاي مختلف مبارزاتي آن است، حمايت و مشارکت عمومي و يا عدم وجود آن در بقا و داوم هر جنبشي در جامعه و زوال آن‌ها، امري بديهي و غيرقابل انکار است. مشارکت عمومي اقشار مختلف جامعه از جمله زن و مرد حتي نوجوانان و سالخوردگان و روحانيان، تجار، کارمندان، نظاميان در عرصه مبارزه در برابر ظلم لازمه هر جنبشي است. يکي از ويژگي‌هاي جنبش انصارالله که بر کسي پوشيده نيست پشتوانه مردمي است که هيچ حمايت جاني، سياسي و مالي را از آن دريغ نمي‌کنند.

2-3- استکبارستيزي: يکي ديگر از ويژگي‌هاي گفتمان انقلاب اسلامي استکبار ستيزي آن است به همين دليل همواره با ايالات متحده آمريکا به عنوان استکبار جهاني و متحد منطقه‌اي آن رژيم صهيونيستي مخالفت کرده است و مبارزه با ايشان را آرمان خود قرار داده است. در همين راستا شعار جنبش الحوثي يعني«الله أکبر، الموت لأمريکا، الموت لإسرائيل، اللعنة على اليهود، النصرللإسلام» کاملا با اين گفتمان انقلاب اسلامي همساز است.

2- 4- عدم وابستگي: يکي ديگر از ويژگي‌هاي گفتمان انقلاب اسلامي عدم وابستگي به قدرت‌هاي بزرگ است، زيرا وابستگي زمينه‌ساز همسويي با ايشان است و شعار نه شرقي نه غربي نيز در اين راستا مطرح مي‌شود. عدم وابستگي عامل مهمي در پيگيري اهداف والاي يک حرکت و جنبش انقلابي محسوب مي‌شود و يک جنبش بايد با وجود انواع تحريم‌ها و محدوديت‌ها بتواند با کمترين نياز به کمک‌هاي خارجي نيازهاي عادي معيشتي و نظامي خود را تامين کند که اين ويژگي را هم در انصارالله شاهد هستيم.

فرجام سخن:

در جمع‌بندي مطالب فوق بايد گفت جنبش انصارالله نشات گرفته شده از انقلابي‌گري تشيع و گفتمان انقلاب اسلامي است و در حقيقت قيامي است در برابر فساد سياسي و اقتصادي داخلي و توسعه‌طلبي خارجي که توانسته در قلب حوزه امنيتي تعريف شده عربستان سعودي فعاليت کند و حمايت اکثريت مردم يمن را به دست آورد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات