تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۸  ، 
کد خبر : ۲۸۹۸۷۹

رژیم سعودی و مذاکرات چهارجانبه وین برای سوریه

(روزنامه جمهوري اسلامي – 1394/08/07 – شماره 10442 – صفحه 8)

پادشاهی سعودی تصوری به شدت اشتباه پیرامون گفت‌وگوهای چهارجانبه وین درباره سوریه دارد. آنها بر این باورند که می‌توانند شش قدرت جهانی را همچون ایران به پای میز مذاکرات وین درباره سوریه بکشانند. بنگاه‌های رسانه‌ای سعودی در کشورهای عربی نیز تلاش زیادی دارند تا سعودی را یک پای پرقدرت کشورهای عربی و عنصری توانمند در روابط بین‌الملل نشان دهند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری ایسنا از لبنان، از زمان نتیجه گیری در مذاکرات هسته‌ای ایران با 1+5 و تثبیت قدرت سیاسی ایران در روابط منطقه‌ای و بین‌الملل، زحمت بی‌نتیجه‌ای از سوی سیاست خارجی سعودی شکل گرفته تا سعودی را ابرقدرتی منطقه‌ای در خاورمیانه نشان دهند اما چه کسی است که نداند بازی با صفحات کشورهایی چون یمن و سوریه و بازی با اوراق مجموعه‌های تروریستی در منطقه خاورمیانه نه تنها عزتی برای این کشور به بار نمی‌آورد بلکه از شان و منزلتش می‌کاهد و خود در آتش این پرونده‌های داغ می‌سوزد.

اینها پرونده‌هایی هستند که در حال انباشته شدن است تا زمانی که آمریکا تصمیمی نهایی برای رفروم سیاسی در پادشاهی سعودی بگیرد آنگاه از همین پرونده‌ها سناریوی محکومیت بین‌المللی را بر سر پادشاهی سعودی در می‌آورند، راهی که در نهایت منجر به انزوای بین‌المللی سعودی به دلیل فجایع انسانی در یمن و حمایت از گروه‌های تروریستی افراطی وهابی می‌شود و منابع مالی آنها مسدود و زمینه تغییر سیاسی در سعودی از نگاه آمریکایی‌ها فراهم می‌شود. روزی که مجامع بین‌المللی غربی بخواهند این پرونده‌های سعودی را رو کنند در آن روز صدها پرونده حقوق بشری و تروریستی را می‌گشایند که با هر یک از آنها پادشاهی سعودی بارها در مجامع بین‌المللی محکوم می‌شود.

اما چرا بین وین هسته‌ای و وین چهارجانبه درباره سوریه اختلافات زیادی وجود دارد:

1- عامل اساسی موضوع سوریه یعنی دولت این کشور در مذاکرات وین درباره سوریه حضور ندارد. در حالی که ایران از نقطه صفر تا صد این پرونده هسته‌ای به شکل پرقدرتی حضور داشته است. مذاکرات چهار جانبه وین بدون حضور دولت سوریه مثل یک اقدام استعماری برای تصمیم گیری درباره کشوری است که خود و عناصر قدرتش در آن حضور ندارند. و مثل این است که می‌خواهند کشوری را بدون انتخاب و اراده صاحبانش تجزیه و متلاشی کنند.

اگر سعودی به راستی ابرقدرتی کوچک در خاورمیانه بود با دخالت مستقیم سعودی برای شکست مذاکرات هسته‌ای این هدف سعودی پیشتر تحقق می‌یافت و یا با سفر وزیر خارجه سابق متوفی سعودی «سعود الفیصل» در نوامبر سال گذشته به وین و گفت‌وگو با فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها، پرونده مذاکرات هسته‌ای با شکست کامل ایران به شکل نهایی بسته می‌شد اما این رویای سعودی‌ها نه تنها در سال 1393 که در سال 1394 هم تحقق نیافت و میلیاردها دلار سرمایه‌گذاری سعودی برای شکست مذاکرات هسته‌ای ایران به باد فنا رفت.

2- موضوع سوریه دیگر موضوعی منطقه‌ای نیست و پس از دخالت مستقیم روسیه تبدیل به یک موضوع بین‌المللی شده است. گواه این امر آغاز بزرگترین مانور نظامی ناتو در دریای مدیترانه پس از فروپاشی شوروی سابق است که به گفته مقامات نظامی انگلیس و آمریکا در پاسخ به دخالت نیروی هوایی ارتش روسیه در سوریه اتخاذ شده است. چه از این امر راضی و چه ناراضی باشیم اما موضوع سوریه به موضوعی بین‌المللی تبدیل شده است که کشورهایی همچون سعودی دیگر هیچ نقش کلیدی در آن بازی نمی‌کنند بلکه باید سیاستهای خود را فقط در چهارچوب سیاستهای آمریکا و ناتو تنظیم کنند و فقط به مثابه انباری هستند که از منابع مالی و لجستیک آن برای طرح‌های مورد نظر اردوگاه غرب هزینه می‌شود.

این در حالی است که موضوع مذاکرات هسته‌ای از روز نخست ماهیتی جهانی در سطح و اندازه موضوعات «باشگاه اتمی جهان» داشته است و ایران با اتخاذ سیاستی روشن، روند ده ساله طرفهای حاضر در آن را کنترل و توانست در میان سیاستهای متناقض کشورهای عضو 1+5 مصالح اساسی ملی خویش را حفظ و خود را به عنوان بازیگری در سطح بین‌الملل معرفی کند.

3- همانطور که لاوروف، وزیرخارجه روسیه گفته و جان کری هم تایید کرده است مذاکرات چهار جانبه اگر با همین وضع بماند هیچ نتیجه‌ای را عاید برگزارکنندگان نمی‌کند و باید دایره آن توسعه یافته و کشورهای دیگری از جمله ایران و مصر را شامل شود؛ امری که از سوی آمریکایی‌ها نیز به دیده مثبت نگاه شده است(با صرف نظر از این که حضور دولت سوریه در این مذاکرات از نگاه نویسنده الزامی است).

این در حالی است که پس از تحولات سوریه و رویارویی سیاست خارجی سعودی با ایران این کشور بارها و بارها آشکارا و پنهان از آمریکا، فرانسه و انگلیس درخواست کرد تا به شکلی در مجموعه اصلی مذاکرات اتمی با ایران قرار بگیرد و حتی این امر به شکل جدی در دستور کار شورای همکاری کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس هم قرار گرفت اما آنها خود بهتر از همه می‌دانند که پاسخ و واکنش هم پیمانان غربی‌شان چه بوده است. بهترین جمله در این باره این است که آنها وقعی به این خواسته ساده لوحانه سعودی ننهادند.

پیش از مذاکرات و بعد از اولین دور مذاکرات وین در باره سوریه، سعودی‌ها تلاش زیادی داشتند تا موضوع برکناری بشار اسد از قدرت سیاسی سوریه را جزیی اجتناب ناپذیر از هر مذاکره‌ای اعلام کنند اما این سیاست راه به جایی نبرده است. لاوروف، وزیر خارجه روسیه پس از پایان مذاکرات رسما اعلام کرد که هیچ مذاکره و گفت‌وگویی در باره سرنوشت رئیس‌جمهور سوریه صورت نگرفته است و این موضوعی است که باید مردم سوریه در باره آن تصمیم بگیرند.

برای آن که کفه موضع سعودی درباره رئیس‌جمهور سوریه سنگین‌تر شود، معاون دبیرکل شورای همکاری کشورهای عربی حوزه جنوبی خلیج فارس "عبدالعزیز ابواحمد العویشق" پس از پایان مذاکرات وین در باره سوریه بار دیگر تاکید کرد که از نگاه این شورا هیچ جایگاهی برای بشار اسد در آینده سوریه وجود ندارد. وی برای آن که ژستی بین‌المللی نیز بگیرد گفت که «ما نگران هستیم که حضور مستقمیم روسیه در سوریه منجر به بالا گرفتن برخورد بین آمریکا و روسیه در منطقه و جهان شود» و تاکید کرد که «همه ما از این موضوع نگران هستیم!» این نگرانی وی در حقیقت از آن رو ایجاد شده است که:

1- هنگامی که آمریکا برای رویارویی با داعش ائتلافی بین‌المللی با رهبری خویش پایه‌گذاری کرد از نقش سعودی و به شکل طبیعی شورای همکاری خلیج فارس در عراق و سوریه کاسته شد زیرا پس از تشکیل ائتلاف بین‌المللی علیه داعش، سعودی و دیگر کشورهای عربی باید هرگونه اقدامات خود را در قبال سوریه و عراق با آمریکا هماهنگ می‌کردند و از نقش مستقل سعودی و سپس ترکیه در تحولات سوریه به شدت کاسته و به نقشی حاشیه‌ای تبدیل شد.

2- دخالت مستقیم روسیه نشان داد دیگر این آمریکا نیست که درباره آینده سوریه تصمیم می‌گیرد گو این که به رغم رهبری آمریکا علیه سوریه، نظام و ارتش سوریه همچنان قدرتمند باقی ماندند. این کاملا درست است که موضوع سوریه اکنون موضوعی بین‌المللی شده است و قدرتهای برتر جهان را در این میدان وارد کارزار کرده است اما در عین حال نشان می‌دهد که سعودی و شورای همکاری خلیج فارس (به رغم اختلافات داخلی در آن بر سر سوریه) دیگر نمی‌توانند نقش کلیدی خود را ایفاء کنند، نقشی که متکی بر سقوط نظام قانونی سوریه براساس توسل به زور و به کارگیری مجموعه‌های مسلح تروریستی استوار بوده است.

3- فراتر از این امور همه به خوبی می‌دانند که بدون حضور ایران، مصر و اردن و دولت قانونی سوریه هیچ راه حل سیاسی در این کشور شکل نگرفته و از نظر عملی نیز در آینده اجرایی نخواهد شد، پس انحصار حضور سعودی و ترکیه در کنار آمریکا و روسیه آب در هاون کوبیدن است و این همان چیزی است که سعودی با آن به شدت برخورد می‌کند، در حالی که آمریکا و روسیه به صورت کلی خواهان پیوستن این کشورها به مذاکرات هستند، رویکردی که معنای آن این خواهد بود که از نقش منطقه‌ای سعودی در بحران سوریه بیش از پیش کاسته می‌شود.

تاکنون هیچ دیدگاه مشترک و تکامل یافته‌ای از نشست وین خارج نشده است. با آن که همه اطراف با سری نگهداشتن این مذاکرات کنار آمده‌اند اما بروز راه حل‌ها از چند تصور کلی خارج نیست:

1- بشار اسد پیش از تشکیل دولت انتقالی، صحنه سیاسی را ترک و زمام امور بین نیروهای غیر مذهبی از میان ائتلاف ملی سوری‌ها اعم از داخلی و خارجی به تساوی تقسیم شود و فرماندهی امنیتی و نظامی سوریه از دست رهبران کنونی خارج شود و بعد از یک دوره مثلا یکساله یا دو ساله انتخابات در این کشور برگزار شود. چنین فرضیه‌ای درباره آینده سوریه در سایه تحولات سیاسی و نظامی این کشور نزدیک به محال است.

2- بشار اسد پس از تشکیل دولت انتقالی مثلا پس از شش ماه یا یکسال رسما از قدرت کناره‌گیری کند و در این دوره انتقالی همه فرماندهان نظامی و امنیتی سوریه برکنار و از میان عناصر جدید، فرماندهان ارتش و دستگاه‌های امنیتی انتخاب شوند. این فرضیه نگاهی کاملا آمریکایی به تحولات آینده سوریه است و بدون شک چنین فرضیه‌ای بازهم در سایه قرائت دیدگاه‌های موجود در باره سوریه نیز قابل اجراء نیست.

3- در دیدگاه‌های موجود در آینده سوریه دو فرضیه است که به شکلی قطعی از تصورات محال است:

الف: نیروهای مذهبی افراطی وابسته به سعودی در جنگ سوریه به بخشی از قدرت سیاسی دست یابند تا جنگ داخلی در این کشور خاتمه یابد. اگر سعودی خواستار چنین شرایطی باشد آنگاه باید نیروهای سیاسی خود را از میان نیروهایی غیر از اخوان المسلمین سوریه گلچین کند که معنایش آن است که نیروهایی همانند جبهه النصره باید به قدرت برسند که این، هم تقابل بین‌المللی با سعودی را در پیش دارد و هم تقابل ترکیه را که از اخوان المسلیمن سوریه حمایت می‌کند.

ب: نیروهای سیاسی مذهبی وابسته به ترکیه به بخشی از قدرت سیاسی در سوریه دست یابند که بدون شک گلچین ترکیه از میان این نیروها عمدتا باید از میان نیروهای اخوان المسلمین باشد که در این بین تقابل شدید سعودی و مصر را برخواهد انگیخت که این نیز تصوری غیر قابل اجرا قلمداد خواهد شد. روسیه نیز این دیدگاه را به شدت رد خواهد کرد زیرا اخوان‌المسلمین سوریه پس از دخالت روسیه در تحولات نظامی سوریه بر علیه آنها اعلام جنگ کرده است که دامنه تهدید آن حتی مناطق داخل روسیه و کشورهای مسلمان نشین آسیای میانه را نیز شامل می‌شود.

بنابراین روشن است که رسیدن به یک نقطه مشترک بین طرفهای چهارگانه مذاکرات وین در خلاء حضور نماینده قانونی دولت سوریه بسیار سخت و دشوار است. خروجی مذاکرات چهارجانبه وین نشان می‌دهد که دو موضوع به موازات هم در حال بررسی بوده است، یکی مبارزه با تروریسم در سوریه به عنوان نقطه اجماع بین‌المللی و دیگری ایده پردازی آینده سیاسی سوریه بدون ورود به جزئیات. هر دو مورد آن با شکلی که در مذاکرات مطرح شده است به هیچ وجه نمی‌تواند برای پادشاهی سعودی رضایت بخش باشد زیرا در هر دو موضوع، آنها بسیاری از نقاط قوت خویش را از دست می‌دهند:

1- فرضیه شکل گیری دولتی با گرایشات دینی در آینده سوریه محال است، امری که دست نیروهای افراطی مذهبی وابسته به سعودی برای رسیدن به قدرت سیاسی در سوریه را قطع می‌کند. ترکیه نیز در این بین راهی برای رساندن اخوان‌المسلمین به قدرت سیاسی در آینده سوریه نخواهد یافت.

2- ائتلاف ملی سوریه که ارتش موسوم به آزاد سوریه به عنوان بازوی اجراییش در سوریه تلقی می‌شود نیز راهی به قدرت سیاسی پیدا نخواهد کرد مگر آن که نیات خود در مبارزه با داعش و جبهه النصره را در صحنه عمل به اثبات برساند و این خواستی روسی در مذاکرات تلقی می‌شود.

3- مبارزه با داعش و مجموعه‌های مسلح ضد نظام که از نگاه روس‌ها مجموعه‌هایی تروریستی تلقی می‌شوند باید در صدر اولویتهای گفت‌وگوهای چهارجانبه قرار گیرد و هم زمان با آن روند گفت‌وگوهای سیاسی بین مخالفان نظام و دولت سوریه آغاز شود.

در هر سه حالت موجود معلوم نیست سیاست آشفته سعودی به دنبال کدام منافع در سوریه برخواهد آمد زیرا تکیه بر هر یک از آنها به معنای خروج سعودی از معادلات سوریه تلقی می‌شود و این ره‌آوردی است که با دخالت نظامی روسیه روی دستان سعودی قرار گرفته است، به همه این معضلات پرونده یمن را اضافه کنیم که لکه سیاهی بر سیاست خارجی سعودی گذاشته است، گرچه بنگاه‌های رسانه‌ای سعودی در کشورهای عربی تلاش می‌کنند تا این گونه به افکار عمومی عرب و جهان بقبولانند که سعودی به مثابه یک قهرمان و با اراده‌ای آهنین وارد یمن شده است تا به قول وزیر خارجه تازه کارسعودی دست ایران را از یمن کوتاه کند!

دست آخر پس از چهار سال تکاپوی مشترک بی‌فایده سعودی و ترکیه برای براندازی دولت سوریه و شخص بشار اسد (به یادآوریم که سعد حریری، نخست‌وزیر سابق لبنان و نیروی سعودی در لبنان و خاورمیانه با آغاز درگیری‌های سوریه از ریاض مدعی شد که به زودی از طریق فرودگاه دمشق به بیروت می‌آیم و یا رجب طیب اردوغان که در ماه اول تحولات سوریه می‌گفت که به زودی در مسجد اموی نماز بجای خواهم آورد) اکنون همه طرفهای بین‌المللی از قبول کوتاه مدت بشار اسد سخن می‌گویند و یا آن که تاکید دارند دولت کنونی سوریه باید در مذاکرات سیاسی حضور داشته باشد یا با تعیین وقت از حضور یکساله یا شش ماهه بشار اسد در دوره انتقالی حرف می‌زنند. همه اینها نشان می‌دهد سرنوشت سوریه از دست دو بازیگر منطقه‌ای "سعودی و ترکیه" که عامل اصلی بروز جنگ و نابودی سوریه بوده‌اند خارج شده است و بزرگترها وارد گود شده‌اند.

واقع بینانه آن است که حتی اگر مذاکرات چهارجانبه وین به طرف‌هایی شش یا هشتگانه و یا دهگانه هم تبدیل شود بازهم دست یابی به راه حلی سیاسی کار بسیار دشوار و دور از دسترس تلقی می‌شود. روسیه می‌خواهد تا کف مذاکرات به عنوان شرط اصلی مبارزه با تروریسم در همه اشکالش باشد اما آمریکایی کف مذاکرات را ابتدا برکناری بشار اسد می‌دانند گرچه از حضور کوتاه مدت بشار اسد هم سخن می‌گویند.

اخبار رسیده از سوریه حاکی است که پس از پایان اولین دور مذاکرات چهار جانبه وین، ارتش سعودی در اقدامی جنگ طلبانه و به منظور رویارویی با هواپیماهای روسی در آسمان سوریه، برنامه تسلیح مخالفان مسلح نظام به موشکهای ضد هوایی و ضد تانک «تاو» را در دستور خود قرار داده و قرار است تا نخستین این محموله‌ها از طریق ترکیه به سوریه ارسال شود. از سویی دیگر هم زمان با اولین دور مذاکرات، آمریکا بار دیگر برای مجموعه‌های مسلح تروریستی سوریه محموله چند ده تنی سلاح را از طریق هوا برای آنها ارسال کرده است. اینها نشان می‌دهد فعلا هیچ دیدگاه مشترکی در مبارزه با تروریسم بین طرفهای چهارگانه وجود ندارد.

از همین رو وصول به کفی مشترک بین طرف‌های درگیر در سوریه امری بسیار سخت به شمار می‌رود روندی که کفه حرکت به سوی توسعه درگیری‌ها را سنگین‌تر از دست یابی به راه حل سیاسی نشان می‌دهد اما قدر مسلم آن است که سوریه فقط در چند مرحله توافقی می‌تواند به آرامش و استقرار کامل دست یابد:

1- با محوریت دولت و ارتش سوریه وحدت نظر برای مبارزه با داعش و تروریسم در سوریه ایجاد شود و صف آرایی‌های داخلی این کشور در برابر یکدیگر با هدف سرکوب تروریسم کاملا شفاف شود.

2- هم زمان با مبارزه با تروریسم، گفت‌وگوهای سیاسی بین طرفهای درگیری به استثنای گروه‌های تروریستی با هدف ایجاد دوره انتقالی آغاز شود.

3- دولت انتقالی با مشارکت همه طرف‌ها و با حفظ نظام کنونی و مشارکت دولت سوریه ایجاد شود.

4- قانون اساسی سوریه به منظور فراگیری سیاسی و برگزاری انتخابات تجدید نظر شده تا همه طرفهای سیاسی قانونی امکان مشارکت در فرایند سیاسی جدید سوریه را پیدا کنند.

5- جنگ بین طرفهای سیاسی شناخته شده پایان پذیرفته و با خروج مجموعه‌های مسلح تروریستی از صحنه سوریه امکان بازگشت آوارگان سوری مهیا شود.

6- اساس و ارکان ارتش سوریه به منظور استقرار امنیت در کشور حفظ شده و با حذف کامل مجموعه‌های تروریستی ارتش سوریه مجددا بازسازی شود.

7- انتخابات سراسری با حضور مردم سوریه برگزار و دو نهاد پارلمان و ریاست جمهوری نمایندگان خود را پیدا کنند.

8- برنامه بازسازی سوریه به منظور ترمیم و بازسازی اقتصاد این کشور در دستور کار منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گیرد.

http://jomhourieslami.net/?newsid=67606

ش.د9402958

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات