تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۹۵۹۳۰

دموکرات‌ها با بحران هيلاري چه مي‌کنند؟ (بخش اول)

مقدمه: هیلاری کلینتون به کارزار انتخابات بازگشته است. هرچند در شوی تلویزیونی اینگونه القا شد که حال او مساعد است؛ اما نظرسنجی‌ها چیز دیگری می‌گویند. نتایج نظرسنجی جدیدی که پایگاه اینترنتی YouGov منتشر کرده، کمتر از ۴۰درصد آمریکایی‌ها معتقدند هیلاری کلینتون برای برعهده‌گرفتن سمت ریاست‌جمهوری آمریکا از سلامت جسمی کافی برخوردار است.این در حالی است که پس از اثبات بیماری هیلاری، ترامپ برای مدتی در نظرسنجی‌ها با اختلاف کمی افتاد؛ اما هنوز نمی‌شود گفت شانس کدام نامزد برای پیروزی بیشتر است. خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگو با علیرضا میریوسفی سخنگو، رایزن سابق نمایندگی ایران در سازمان ملل و رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه، بیماری چشم انداز انتخابات آمریکا و سیاست خارجی دموکرات‌ها و جمهوریخواهان را مورد بررسی قرار داده که در ادامه می خوانید:
(روزنامه اطلاعات - 1395/07/17 - شماره 26556 - صفحه 12)

* اخیرا با افشای خبر بیماری کلینتون که گفته شده مبتلا به ذات الریه است، گمانه‌زنی‌هایی درباره افزایش احتمال پیروزی ترامپ مطرح می‌شود. فکر می‌کنید که این احتمال چقدر نزدیک به واقعیت است؟

** معمولا اخبار مربوط به پرونده سلامتي سياستمداران محرمانه نگه داشته مي شود و اين موضوع در مورد دو نامزد نهايي انتخابات آمريكا حساس تَر و شديد است. به همين خاطر در اين مقطع نمي شود اطلاعات دقيقي در مورد ميزان جديت بيماري نامزدها إظهار نظر كرد. با اين حال در مورد شخص خانم كلينتون، ايشان در زمان تصدي وزارت امورخارجه آمريكا هم با مشكلات جدي سلامتي مواجه شده بود و حتي برخي گمانه زني ها اين موضوع را در عدم ادامه كار وي در دور دوم رياست جمهوري اوباما موثر دانسته بودند.

با توجه به سن و سال بالاي نامزدهاي اين دوره از مدت‌ها قبل بحث هايي درباره نتايج كناره گيري يا مرگ هر يك از نامزدهاي نهايي انجام شده است. چندی پیش مقاله اي در سايت اخبار آمريكا درج شده بود و اين موضوع را از منظر قانون اساسي آمريكا بررسي كرده و نتيجه گرفته بود كه نياز و مجالي به برگزاري انتخابات مقدماتي مجدد نيست و نمايندگان الكترال مي توانند با شرايطي فردي را جايگزين نامزد حزبي كنند. البته بركناري نامزد امكانپذير نيست و اين سناريو صرفا در صورت كناره گيري يا مرگ نامزد حزبي قابل تحقق است.

در چنين سناريويي شانس افرادي نظير برني سندرز، جو بايدن يا حتي تيم كين بيشتر است. با اين وجود، فعلا به نظر نمي رسد كه خانم كلينتون در آستانه كناره گيري باشد.با اين حال همين تصاويري كه از ناتواني و بيماري وي منتشر شده است احتمالا تأثيري منفي در كمپين او خواهد گذاشت و به ويژه در صورت تكرار يا ادامه اخبار بيماري به نفع ترامپ خواهد شد. تا همين جا هم ترامپ بهانه خوبي براي حملات موثر به كلينتون در مناظره هاي پيش رو به دست آورده است. در تمام دنيا وضعيت سلامتي و ظاهري نامزدها مهم است و در انتخابات آمريكا هم اين موضوع با توجه به روانشناسي مردم اين كشور اهميت بيشتري دارد، هرچند تنها عامل تعيين‌كننده نيست.

* این نظریه وجود دارد که روی کار آمدن ترامپ به نفع جمهوری اسلامی ایران است. اصلی‌ترین دلیلش به دورۀ بوش پسر باز میگردد. تیم بوش پسر، به رغم تصمیمات ناگهانی، تند و گاهاً ترامپ‌گونه حواشی امنی برای ایران ایجاد کرده بود. در واقع آمریکا و مصادیق بارز نقض حقوق بشر، چهره آمریکا را منفور کرده بود. لذا این فرضیه وجود دارد که در صورت روی کار آمدن ترامپ، همان حاشیه امن و یا شاید بیشتر برای ما ایجاد کند.

** اين موضوع قابل تعميم به اين صورت نيست. اتفاقا در مورد دولت بوش كه فرموديد بوش با شعارهاي مخالف مداخله جويي هاي يكجانبه گرايانه دولت كلينتون و به ويژه دكترين مداخله بشردوستانه وي در نقاطي نظير بالكان روي كار آمد. با اين حال اين شعارهاي انزواگرايانه،بعد از 11 سپتامبر به مداخله جويانه ترين سياست هاي تاريخ آمريكا در خاورميانه منجر شد و يك تهديد عمده و بي سابقه را متوجه ايران كرد. اين كه يك دهه بعد و با توجه به سياست هاي هوشمندانه ايران در منطقه، اين سياست‌ها در نهايت چه نتيجه‌اي داشته است، موضوعی جداگانه است.

به هر حال نمی توان از روی شعارهای انتخاباتی، سیاست خارجي آينده آمریکا را پیش بینی کرد و بايد منتظر مرحله پرنشيب و فراز بازبيني سياست ها بعد از ايام انتخابات بود؛ چرا که انتخابات در این کشور، از دیرباز نمایشی بزرگ برای جمع کردن رأی بوده است و کسی به دنبال سیاست سازی در این مرحله نیست. این وضعیت در سالهای اخیر تشدید هم شده است. در واقع انتخابات امسال آمريكا شبيه هيچ انتخاباتي در آمريكا حداقل بعد از جنگ جهاني دوم نيست و علت آن هم حضور يك پديده بي‌سابقه به اسم ترامپ است كه خارج از جريان اصلي و ساختار حاكم در آمريكا تلقي مي‌شود.

* ظهور ترامپ ناشی از چه عواملی است؟

در توضیح علت ظهور ترامپ، علاوه بر كمپين هوشمند و ثروت شخصي ترامپ، تغيير ساختاري نگاه نخبگان و مردم آمريكا به فلسفه و كاركرد حكومت در آمريكا از كثرت گرايي به نخبه گرايي موثر بوده است. در توضيح اين تغيير ديدگاه، در دهۀ 1960 اكثر مردم و نخبگان دانشگاهي بر این باور بودند که دولت نمایندۀ منافع گروههای مختلف و اقليت هاي اجتماعی است، اما امروز براساس آخرین گزارش‌های منتشر شده در سال ٢٠١٤، بيش از 80 درصد مردم عکس این نظر را دارند و دولت را دست نشانده و نمایندۀ یک گروه اقلیت می دانند.

نامزدهای انتخاباتی در این دوره و به ويژه ترامپ سعی دارند از همین تغییر دیدگاه مردم بهره برداری کنند و وي سعی می کند با دامن زدن به این جو احساسی اولين رييس جمهوری خارج از جريان اصلي آمريكا شود. به همين خاطر بي اعتمادي و تغييرات در شعارهاي انتخاباتي ترامپ بيش از كلينتون و هر نامزد رياست جمهوري بيشتري در تاريخ آمريكاست و فقدان سابقه جدي سياسي وي اين ابهام را در سياست‌هاي آتي وي افزايش مي دهد.البته همانطور که اشاره شد رئیس جمهوری در آمریکا فاعل مایشاء نیست و محدودیت های فراوانی برای اجرای خواسته‌ها و وعده‌هایش دارد كه خودشان به آن "واقعيت قدرت" مي‌گويند.

به عنوان مثال هر رئیس‌جمهوری که در آمریکا روی کار آمده، اعم از جرج بوش و باراک اوباما قول داده است که قانون مهاجرت را براي سامان دادن به وضعيت ١٢ ميليون مهاجر غيرقانوني در آمريكا تصويب كند. جمهوریخواهان به دلایل امنیتی می‌گویند که اين تعداد مهاجر غیرقانونی یک بمب ساعتی و ریشه ناامنی‌های اجتماعی و شغلي هستند و دموکرات‌ها نیز مباحث حقوق بشری را در این رابطه مطرح می‌کنند؛ ولی هیچ رییس جمهوری اعم از دموکرات و جمهوریخواه نتوانسته این قانون را در کنگره تصویب کند. دلیل آن این است که صاحبان صنایع یا همان نخبگانی که جامعه آمریکا را اداره می‌کنند، مهاجران غیرقانونی را به چشم کارگران ارزان قیمتی می بینند که ضامن گشتن چرخ کارخانه هاشان هستند. مقاومت‌ها در برابر تغییرات در سیاست خارجی هم اگر بيشتر از اين نمونه نباشد،كمتر هم نيست.

به همین دلیل دایره عمل ترامپ یا کلینتون محدود خواهد بود.اما این دایره خیلی محدود نیست، در زمان جورج بوش، اشخاصی مثل سوزان رایس وزنه ای در سیاست محسوب می‌شدند، جورج بوش هم این تیم را داشت و نخبگانی در تیمش حضور داشتند. تغییر مسیر سياست آمریکا در خاورمیانه در دسامبر 2006 و در دولت جورج بوش صورت گرفت و اوباما آن را سرعت بخشيد. بعد از ارائه گزارش دوحزبی همیلتون - بیکر به کنگره درباره جنگ عراق، نخبگان آمريكايي به این نتیجه رسیدند که سیاست آمریکا در منطقه باید تغییر کند و تغيير مسير اجتناب‌ناپذير است.

* تمام مواردی که اشاره کردید اعم از اینکه رئیس جمهوری تا حد زیادی اختیار ندارد و قدرت کنگره بیشتر است مورد قبول است ولی به جایی می‌رسیم که همین رئیس جمهوری جنگی را برنامه‌ریزی می‌کند. در زمان جورج بوش هم همه این شرایط حکمفرما بود. اگر ما قبول داشته باشیم که آمریکا بزرگترین بدهکار در جهان است باز هم آن ماشین ساخت دلار گرو آمریکا است و می‌تواند دلار را تولید کند و دلار در کل دنیا تأثیرگذار است و می‌تواند چرخه اقتصاد را بچرخاند. نظرتان چیست؟

** صحبت هاي من به هيچ عنوان به معني مسلوب الاختيار بودن يا بي تاثير بودن رييس جمهوری آمريكا در تعيين جهت سياست خارجي آمريكا نيست، بلكه در محدوديت ها و واقعيت هايي است كه وي و مهمتر از آن كل ساختار تصميم سازي آمريكا با آن روبروست.

معمولا در مقايسه سياست خارجي قدرت هاي بزرگ در مقايسه با قدرت هاي متوسط و كوچك به مثال نفت كش و قايق متوسل مي شوند. تغيير مسير نفت كش ها و كشتي هاي اقيانوس پيما بسيار كند و با دشواري انجام مي شود، ولي آثار و تبعات اين تغييرات به ظاهر كوچك، بسيار تاثير گذار و تعيين كننده است. کاهش توان مالی آمریکا هم مهم است، ولی نمی توان آن را تنها عامل براي تغيير سياست آمريكا دانست.افزايش تعداد و جمعيت كشورهاي وابسته به آمريكا و هزينه هاي آنها هم مهم است. در این باره کتاب معروفی در دانشگاههای آمریکا تدریس می شود تحت عنوان "چشم انداز سیاست خارجی آمریکا" the us foreign policy in perspectives نوشته پروفسور استفن مجسکی. ایده این کتاب این است که افول قدرت آمریکا نه صرفاً نتیجه افزايش بدهي ها يا کاهش تولید ناخالص ملی یا توان اقتصادی، که حاصل افزایش سریع سیطره نفوذ آمریکا و تعداد کشورها و جمعیتی است که تحت تسلط آمریکا قرار گرفته اند يا رعيت اين به اصطلاح كدخداي جهاني شده اند.

بنا به ادعای این کتاب، آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، سیاست مشخصی در برابر هم کشورهای دوست و هم كشورهاي دشمن داشته است که این کشورها یا باید" رعیت" (Client) آمریکا باشند و یا باید به یک رعیت آمریکا تبدیل شوند و در این رابطه دوست و دشمن فرقی نمی کند. بنا به مستندات كتاب، از سال 1945 تا 2008 تعداد کشورهایی را که رعیت آمریکا شده اند ‌از نظر تعداد و جمعیت مقایسه کرده است.

فلوچارت های زیادی هم در کتاب موجود است مبنی بر اینکه چگونه می توان این عملیات را انجام داد. مثلا این که آیا این کشور غير رعیت، متحد آمریکاست یا دشمن این کشور، و این که آیا دموکراتیک است یا دارای ارتشی قوی است؟آیا می توان کودتا کرد یا باید عملیات پنهان انجام داد و نظایر آن. در اين راستا استفاده از عمليات مخفي، كودتا، تروريسم، تحريم، حمله مستقيم نظامي و نظائر آن همگي جزو ابزارهاي معمول آمريكا بوده اند.

اين‌گونه عمليات و بيشتر از آن راضي نگه داشتن رعيت‌ها همگي براي آمريكا هزينه بر بوده و هزينه‌هايش به منافعش نمي‌ارزد.

* اگر رئیس جمهوری مثل ترامپ سرکار بیاید اگر 10 درصد از سیاست و رفتار وی تأثیرگذار باشد همین کفایت می کند که دنیا متلاطم شود، آیا ترامپ می‌تواند این تلاطم را به وجود بیاورد؟

** قطعاً هرگونه تغييري در سياست آتي آمريكا اثرات منطقه اي و جهاني زيادي خواهد داشت و به همين خاطر لابي ها و طرف هاي ثالث با تمام قوا مشغول تمهيد مقدمات براي سوق دادن رييس جمهوری آينده به طرف مطامع خود و ريل گذاري براي مرحله بازبيني سياست ها هستند. با اين حال به شعارها انتخاباتي و صحبت ها يا سياست هاي اعلام شده در مناظره ها نمي توان اعتماد زيادي كرد و حتي نمي توان مطمئن بود همان 10 درصد هم لزوما اجرايي شود.

به عنوان نمونه ایده ای که در انتخابات 2008 آمريكا برخی اطرافیان اوباما مطرح می کردند این بود که با ایران برای مهار روسیه همکاری کنیم، ولي در عمل و بعد از انتخابات درست برعکس این قضیه پیش آمد. یعنی همکاری آمریکا با روسیه زمان مدودوف برای فشار و مهار کردن ایران بیشتر شد. نمونه ها فراوان است، مثل شعارهايي كه اوباما درباره بستن گوانتانامو داد و يا وعده هايي كه جرج بوش پدر قبل از انتخابات به ايران داد و هيچ گاه به وعده اش عمل نكرد. همين الان هم به قول مقاله اسكات شين در نيويورك تايمز، مخالفت با ‌عربستان از معدود نقاط اشتراك در مواضع كلينتون و ترامپ است، ولي در مورد اين كه اين مواضع انعكاس واقعي در سياست آتي آمريكا داشته باشد، ترديد جدي وجود دارد.

* بحثی که مایکل مور و حتی دیگر جمهوریخواهان مطرح کرده‌اند این است که ترامپ یک فرد نفوذی بوده و صرفاً برای تخریب چهره جمهوریخواهان و تقویت حزب دموکرات و رأی آوردن هیلاری کلینتون آمده است و خود ترامپ هم آگاه به این نقش است. ایمیل هایی که ویکی لیکس از کلینتون هک کرد و مشخص شد که دموکرات ها با برنی سندرز هم همین کار را انجام دادند این قضیه را تائید کرد، نظرتان در این باره چیست؟

** نظریه های توطئه همیشه جذاب هستند، ولی شخصاًعلاقه زیادی به این نظریه ها ندارم، چرا كه نه می توان آن را رد و نه ثابت کرد. اکثریت ناظران باور دارند ترامپ یک کاندیدای خارج از ساختار حاكم است. در اوايل ساختار حاكم نامزدها وي را جدی نگرفتند و شايد به همين علت اجازه حضور وي را در انتخابات مقدماتي حزب جمهوريخواه دادند.

در موارد قبلی ساختار حاکم همیشه موفق شده بود که نامزد خارج از تشکیلات را با تکنیک‌ها و روشهایی که داشته، حذف کند. اینکه چرا این روش‌ها در برابر ترامپ جواب نداد، می تواند به این دلیل باشد که ثروت شخصی و همینطور کمپین بسیار هوشمند وی را دست کم گرفته بودند.

برخي اعتقاد دارند از انتخابات 2008 به بعد و به ویژه بعد از هشدارهایی که هانتینگتون در سال 2004 درباره بحران هویتی آمریکا به عنوان اساسی ترین چالش آینده این کشور داد، به نظر می‌رسد نخبگان مالی و سیاسی آمریکا به این نتیجه رسیده بودند که برای جلوگیری از وخامت این بحران هویتی، از کاندیداهای خارج جریان مسلط يعني سفید، انگلوساکسون و پروتستان یا (WASP White Anglo-Saxon Protestant‌) حمايت كنند.بعنی نامزدهای سیاه پوست، لاتین تبار، یهودی، زنان و نظایر آن شانس بيشتري داشته باشند تا بتوانند جریانهای اجتماعی را کنترل کنند. با این وجود به نظر می رسد ترامپ تا کنون توانسته است خلاف اين جريان و بعنوان سمبل مقاومتWASP با این تصمیم مقابله کند.

جریان مسلط حذف نامزدهای نامطلوب را از دو روش انجام می دهد: یکی روشهای مالی و عدم ارائه پوشش رسانه ای به این نمونه از نامزدها بوده است. بعنوان مثال ران پال که نامزد پرشانسی بود، ولی در انتخابات 2008 و 2012 به وی پوشش رسانه ای ندادند و نقص های فنی سی ان ان هنگام پخش برنامه‌ها و مصاحبه های تاثیرگذار وی به یک طنز انتخاباتي تبدیل شده بود. ولی ترامپ با اتکا به ثروت خود از این سد عبور کرد.دوم روش های سیاسی که در مورد ترامپ هم زمزمه های آن وجود داشت. ولی به دو دلیل موفق نشدند. یکی ساختار انتخابات مقدماتی جمهوریخواهان در مقایسه با دموکرات‌ها و این که رای سوپر دلیگیت ها بر خلاف دموكرات ها خیلی تعیین کننده نبود. شاید اگر ترامپ کاندیدای دموکرات‌ها بود، وی را هم مثل سندرز با استفاده از رای سوپر دلیگیت ها حذف می کردند و احتمالا در تصميم وي مبني بر نامردي از حزب جمهوريخواه با وجود سوابقشان در حزب دموكرات موثر بوده است.

همچنین کمپین هوشمندانه و استثنایی و غیرعادی ترامپ برای جذب آرای طبقه خاکستری و سفیدپوست. در مقابل کمپین انتخاباتی و رسانه‌ای کلینتون خیلی قابل پیش بینی تر و استانداردتر از کمپین ترامپ بوده است و اتفاقا افول مقطعي ترامپ در نظر‌سنجی‌ها می‌تواند به علت عمل به برخی توصیه‌ها برای عادی تر کردن کمپینش باشد. خیلی بعید است که ساختار حاكم ترامپ را وادار به ورود به انتخابات برای رأی آوردن کلینتون کرده باشد. کلا فراز و فرود نامزدها در انتخابات بسیار زیاد است و نباید به هیچ عنوان هیچ یک از نامزدها را از هم‌اکنون پیروز یا بازنده دانست. برای تشکیلات تفاوت زیادی بین تد کروز و کلینتون نبود که بخواهند این ریسک بزرگ را بکنند.

* چرا جمهوريخواهان به ترامپ راضی شدند؟

** در این مسأله هم که گفته می‌شود جمهوریخواهان قصد داشتند با وارد کردن ترامپ در انتخابات، در‌صدد تزریق هیجان به انتخابات باشند، ترديد جدي وجود دارد. چون ترامپ گزینه آنها نبود و یکی از دلایلی که باعث شد ترامپ به این مرحله برسد این بود که روی او اصلاً حساب نمی‌کردند. ولي بعد از شروع انتخابات مقدماتي، نتايج آراي اوليه همه را شوكه كرد و رسانه هاي معتبر آمريكايي نظير آتلانتیک، وال استریت ژورنال و .... به این سوال جدی پرداختند که چطور می شود یک انسان لائیک و غير مذهبي، رأی اکثریت اونجلیکن‌های(Evangelics) به شدت مذهبی را جذب می‌کند و افرادی مثل بن کارسون کشیش یا تد کروز مذهبی را با فاصله زیاد پشت سر می گذارد. در واقع زنگ هاي هشدار پديده جديدي به نام ترامپ بعد از شروع انتخابات مقدماتي آغاز شد و به تدريج تشديد شد و كم كم هوشمندی غیر عادی کمپین ترامپ پديدار شد.

به عنوان مثال بعدی از اين كمپين هوشمند، ترامپ دعوای دیگری با ولید بن طلال سرمایه دار سعودی داشت که به خوبی از آن برای جمع آوری رأی سفیدپوستان آمریکایی استفاده کرد. در جامعه آمریکا به ويژه در مناطق مركزي و جنوبي آمريكا حس خوبی نسبت به اعراب وجود ندارد. به نوعی ترامپ حرف دل خیلی از آمریکایی‌هاي اين مناطق را می‌زد و به نظر مي‌رسد تمام این دعوا و صحبت‌های ترامپ حساب شده بود و به او كمك كرد کمپین موفقی تشکیل دهد. اتفاقی هم که در چند روز گذشته در عذرخواهی به خاطر حرف های گذشته و تلاش برای جذب رأی سیاهان آمریکایی روي داد نشان داد ترامپ قدرت و شجاعت براي تغييرات در كمپينش به منظور نيل به پيروزي را دارد.

* به نظر شما گردش به شرق باعث این همه تغییر در خاورمیانه مانند جنگ، مرزبندی های جدید و غیره نشد؟

** فعلا كه ظاهرا اجراي چرخش به شرق متوقف شده و نحوه اجراي آن موكول به تصميم رييس جمهوری آينده آمريكا شده است. بنا به ادعاي نیویورک تایمز دليل اين امر تمركز فعلي آمريكا بر ائتلاف آمريكايي ضد داعش در سال ٢٠١٤ است. عربستان و رژيم اسراييل نگرانترين رژيم ها از اجراي اين سياست بوده و هستند و جالب اين كه ائتلاف ضد داعش بعد از سر بریدن اتباع آمریکایی و در آستانه انتخابات کنگره اتفاق افتاد. به طور كلي بسیاری از سیاست های عربستان در منطقه و از جمله سوريه و عراق به شكل قابل ملاحظه ای با هدف تأثیرگذاری بر سیاست داخلی آمریکا و به ویژه توقف یا تغییر نحوه اجرای سیاست گردش به شرق انجام می شود.

آمریکایی ها بارها تکرار کرده اند که عربستان و کشورهای متحدشان در منطقه باید در هزینه ها مشارکت کنند و این سوال را مطرح می کنند که آیا خاورمیانه و به ویژه کشورهای منطقه برای آنها سرمایه هستند یا سربار؟در همین راستا بارها اعلام کرده اند که این کشورها باید در جنگ های زمینی در منطقه و تلفات انسانی احتمالی مشارکت کنند.

این که عربستان بطور تبلیغاتی اعلام می کند که صدهزار سرباز به سوریه می فرستیم، هدفش بیشتر تحت تاثیر قرار دادن معادلات داخل آمریکاست تا لزوما تغییر دادن معادلات منطقه ای. در داخل آمریکا، سیاست آتی در قبال خاورمیانه هنوز شکل نگرفته است. در حال حاضر ایده ها و پیشنهادهایی مطرح می شود که عمدتاً تلاش برای ریل گذاری سیاست آتی این کشور است.

رئیس جمهوري آینده بعد از ورود به کاخ سفید، روی این پیشنهادات مشورت کرده و در نهایت یک یا چند مورد را انتخاب و بعد از پشتیبانی رسانه ای به سیاست رسمی آمریکا تبدیل خواهد کرد. در مورد گردش به شرق هرچند به نظر می رسد این سیاست ادامه می یابد، اما شکل اجرای آن شاید برای ما ‌از اصل و مفهوم طرح مهمتر باشد. اینکه اگر آمریکا حضور نظامی خود را در منطقه کمتر کند، چه چیزی جای آن را خواهد گرفت، موضوعی مهم و نامشخص است. تلاش برای تعامل بیشتر با ایران یکی از این سیاست‌ها می‌تواند باشد. ادامه دارد...

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2016\10\10-07\19-40-32.htm&storytitle=%CF%E3%E6%98%D1%C7%CA%9D%E5%C7%20%C8%C7%20%C8%CD%D1%C7%E4%20%E5%ED%E1%C7%D1%ED%20%8D%E5%20%E3%ED%9D%98%E4%E4%CF%BF

ش.د9502123

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات