تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۷  ، 
کد خبر : ۲۹۹۵۳۰

سیاست و مدیریت تاریکخانه‌ای

پایگاه بصیرت / محمد ایمانی

(روزنامه كيهان – 1394/11/27 – شماره 21282 – صفحه2)

انتخابات به مثابه نوک کوه یخ است. معمولاً چند برابر بزرگ‌تر آنچه از یک کوه یخ پیداست، زیرا آب قراردارد و دیده نمی‌شود. انتخابات چه با مقیاس آرایش سیاسی داخلی و چه با مقیاس نگاه بیگانگان به آن، شبیه کوه یخی است که ابعاد پنهان آن به مراتب بیش از ابعاد پدیدار آن است. در این میان برای آمریکا و غرب و جریان غربگرای داخلی، «برجام» یا «انتخابات» با وجود همه اهمیتی که دارند، بهانه هستند و هدف مهم‌تری در میان است که با شدت و ضعف از سوی دو طیف خارجی و داخلی همسو دنبال می‌شود؛ همچنان که فتنه‌گران سال 88 پس از شکست در انتخابات، در کف خیابان لو دادند و گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است».

1- اواخر مهر ماه 1394، روزنامه ایتالیایی ایل‌جورناله در تحلیلی اذعان کرد «جنگ نرم علیه ایران مدت‌هاست که آغاز شده و جنبش سبز نمونه‌ای از آن بود. لابد کسانی تلاش «انقلاب سبز» به هدایت واشنگتن، لندن و پاریس جهت سرنگونی جمهوری اسلامی رابه یاد می‌آورند. برنامه، بسیج توده‌ها به اتهام تقلب بود. هیلاری کلینتون به صراحت گفت ما از پشت صحنه کمک زیادی برای تقویت جنبش سبز کردیم... اما با وجود تلاش غرب، این مخالفت‌ها به طبقات شمال شهر تهران محدود شد بدون اینکه بتواند به عمق ایران نفوذ پیدا کند... برخی محیط‌های شمال شهری با محوریت شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای و رستوران‌ها و فروشگاه‌های لوکس، تداعی زندگی در غرب و نه ایران را می‌کند. جنگ نرم مدتی است که علیه ایران آغاز شده است».

2- رهبر انقلاب ظرف 11 ماه گذشته 3 بار با ادبیات مختلف برنامه جنگ نرم دشمن برای تغییر سیرت جمهوری اسلامی با وجود حفظ صورت آن را در معرض دقت قرار داده‌اند. ایشان 21 اسفند 93 در دیدار اعضای مجلس خبرگان فرمودند «این نظام، وقتی اسلامی است که در آن همه اجزای اسلام محفوظ باشد و صورت و سیرت اسلام حفظ بشود. صورت اسلام، همین حرف‌ها و اظهارات ما و کارهایی است که می‌کنیم و این ظواهر امر است. سیرت اسلام این است که یک هدفی را، یک آرمانی را یک، سرمنزلی را در نظر بگیریم و تعریف کنیم و برای رسیدن به آن سرمنزل برنامه‌ریزی کامل کنیم و عمل کنیم و حرکت کنیم، با همه وجود راه بیفتیم. آنچه امروز در زبان مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی و مشخصاً جمهوری اسلامی مشاهده می‌کنیم که با «تغییر رفتار» از آن یاد می‌کنند- گاهی می‌گویند ما تغییر نظام را نمی‌خواهیم، تغییر رفتار را می‌خواهیم- همین است. تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است. یعنی تغییر آن سیرت اسلامی، یعنی از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید و کوتاه بیایید. این همان است که در برخی نوشته‌ها تعبیر می‌شود به دین حداقلی».

3- مقتدای انقلاب 20 آبان 94، بُعد دیگری از ماجرا را در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما بازگو کردند. «جنگ‌های سخت معمولاً موجب برانگیخته شدن احساسات مردم، ایجاد وحدت و انجسام ملی می‌شود در حالی که جنگ نرم، انگیزه‌های مقابله را از بین می‌برد و زمینه‌ساز ایجاد اختلاف می‌شود... در موضوع ایران، هدف اصلی جنگ نرمِ فکر شده و حساب شده، استحاله جمهوری اسلامی ایران و تغییر باطن و سیرت، با حفظ صورت و ظاهر آن است. تغییر باطن و سیرت به معنای تغییر انگیزه‌ها، شعارها، معارف انقلابی و اهداف بزرگ است. در چارچوب اهداف جنگ نرم دشمن، باقی ماندن نام جمهوری اسلامی و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمین کننده اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکه قدرت جهانی باشد».

4- نوبت سوم، 11 بهمن ماه جاری بود که مقتدای حکیم انقلاب در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش، از هدف هویت‌زدایی و مسخ انقلاب رازگشایی کردند. «نباید گذاشت خاطره انقلاب کهنه شود. انقلاب زنده است و ما در نیمه راه انقلابیم. عزیزان من! توجه دارید که انقلاب یک حادثه دفعی نیست، یک دگرگونی است که باید به تدریج انجام شود... بعضی انقلاب‌ها در نطفه خفه شد، بعضی هم پس از به دنیا آمدن جوانمرگ شدند؛ علت انحراف از هدف‌هایی بود که اعلام شده بود. هدف‌های انقلاب بایستی باقی بمانند؛ هدف عدالت اجتماعی، تحقق زندگی اسلامی به معنای واقعی که عزت دنیا و آخرت در زندگی اسلامی است، هدف پیشرفت و عزت؛ ما هنوز به این هدف‌ها نرسیده‌ایم و در نیمه راهیم.

بایستی حادثه و حقیقت انقلاب، دائم در ذهن و دل ما زنده باشد. جبهه دشمن اتفاقاً روی همین نقطه تکیه دارد. اینکه در خبرهای خارجی می‌بینید که فلان سیاستمدار آمریکایی گفته است که ما نظام جمهوری اسلامی را تغییر رژیم نمی‌خواهیم بدهیم، تغییر رفتار می‌خواهیم بدهیم؛ یعنی همین. تا حالا رفتار جمهوری اسلامی، انقلابی و در خدمت انقلاب بود، می‌خواهیم ایران را تغییر بدهیم. من به دیپلمات‌های خودمان هم که چند ماه قبل از این، اینجا آمده بودند گفتم که اینها از اسم جمهوری اسلامی خیلی باکی ندارند؛ حتی از اینکه یک عمامه به سری در رأس جمهوری اسلامی باشد، هم باکی ندارند. اگر چنانچه جمهوری اسلامی محتوای خود را از دست بدهد، اسلامی و انقلابی بودن را از دست بدهد، اینها با آن کنار می‌آیند. آنچه با آن دشمنی دارند عبارت است از محتوای جمهوری اسلامی. همه تلاش آنها این است که حرکت جمهوری اسلامی به سمت هدف‌های عزت‌آفرین و قدرت‌آفرین را از بین ببرند و سلطه خود را بر این کشور دوباره تجدید کنند».

5- می‌توان چند جلد کتاب از محتوای اظهارات مقامات آمریکایی‌ و اروپایی یا گزارش‌های رسانه‌ای آنها درباره توقع از مذاکرات و برجام و انتخابات نوشت. این عبارات را مرور کنید؛ «وال استریت ژورنال: مقامات آمریکایی و غربی امیدوارند توافق هسته‌ای به روی کار آمدن افراد همسو با دولت در انتخابات مجلس منتهی شود. مقامات آمریکایی در محافل خصوصی گفته‌اند امیدوارند توافق به تقویت یاران ]...[ در انتخابات مجلس بینجامد». «جان‌کری در کمیته روابط خارجی سنا: اگر توافق را رد کنیم، معلوم نیست در انتخابات بعدی چه بر سر ]..[ و ]...[ که در مذاکرات با غرب با دشواری‌های زیاد روبرو بوده‌اند، می‌آید». «اندیشکده گروه بین‌المللی بحران پس از دیدار برخی اعضای آن با ]...[ در تهران: آمریکا باید ]...[ را در تسریع فرایند تغییر و اصلاحات در ایران و تقویت جایگاه او در معادلات قدرت یاری کند زیرا ظرف 18 ماه آینده انتخابات مجلس، خبرگان و ریاست‌جمهوری برگزار می‌شود». «فیلیپ‌ هاموند وزیر خارجه انگلیس در مصاحبه با الشرق‌الاوسط:امیدواریم بحث انتخابات در ایران به نفع اصلاح‌طلبان تمام شود». «ولی‌رضا نصر مشاور دولت اوباما: توافق هسته‌ای باید بر انتخابات ایران اثر بگذارد». «واشنگتن ‌پست: مقامات آمریکایی ضمن رصد انتخابات ایران امیدوارند میانه‌رو‌ها به پیروزی برسند؛ کشمکشی که می‌تواند تعادل سیاسی را در ایران در سال‌های آتی به هم بزند». «وال استریت ژورنال: رد صلاحیت‌اصلاح طلبان همه امیدهای غرب را نابود می‌کند».

آنها همزمان در همین یکی دو ماه اخیر نگرانی‌های مهمی پیدا کرده‌اند. «بی‌بی‌سی: نظرسنجی مریلند نشان می‌دهند تصور نادرست نسبت به واقعیت‌های توافق اتمی در میان طرفداران روحانی به طور قابل ملاحظه‌ای بیشتر از دیگران است و آنها اطلاعات نادرستی دارند». «پاتریک کلاوسون: بی‌اثری توافق هسته‌ای درگذر زمان و اینکه معلوم شود گشایش قابل ملاحظه‌ای پس از توافق در کار نیست، به چشم‌انداز سیاسی ]...[ در ذهن مردم آسیب می‌زند و او را به چالش می‌کشد». «نظرسنجی دانشگاه مریلند: امید به برجام و حمایت از آن در میان مردم ایران به نسبت ماه ژوئیه ]تیرماه[ کاهش چشمگیری یافته است». «اکونومیست: ]...[ بدون پیشرفت اقتصادی باید از انتخابات در ایران خداحافظی کند».

6- 22 مهر 1379، «سعید-ل» از روزنامه‌نگاران کارگزارانی که بعدها وارد مرکزیت حزب کارگزاران شد، ضمن دعوت مدعیان اصلاح‌طلبی به پنهانکاری در روزنامه حیات‌نو نوشت «دنیای سیاست، دنیایی همراه با تاریکخانه است و تاریکخانه‌ای عمل کردن هر چند ناپسند اما ضروری است». او در فتنه 88 یکی از 50 نفری بود که به خاطر یارگیری شدن از سوی دبیر سیاسی سفارت انگلیس بازداشت شد. وی ضرب‌المثلی را گفت که سرلوحه نفاق جدید است؛ مهم این است که گربه موش بگیرد، سیاه و سفید آن مهم نیست. او با دفاع از «سیاست تاریکخانه‌ای» در حقیقت از مدل سیاست‌ورزی اعمال شده از سوی اشرافیت سیاسی امتیازطلب و قانون‌شکن رونمایی می‌کرد؛ مدلی که به ویژه در طول دو دهه اخیر از سوی این طیف اعمال شده است.

کافی است به خاطر بیاوریم که چگونه برخی مدیران دولتی در همین مذاکرات هسته‌ای اصرار داشتند مردم، مطبوعات و مجلس را نامحرم تلقی کنند و بی‌خبر نگه دارند و چگونه با تذکر رهبر معظم انقلاب مواجه شدند که در جریان قرار دادن نمایندگان و منتقدان و کارشناسان، ضرورت همدلی است و ما چیز محرمانه نداریم. با این وجود جریانی اصرار داشت نمایندگان ملت را در حاشیه و بی‌خبر نگه دارد. روند محرمانه‌سازی امور و نامحرم قلمداد کردن مردم و نمایندگان و صاحب‌نظران به تدریج از مذاکرات، به قراردادهای جدید و هنگفت نفتی، و قرارداد با شرکت‌هایی مانند پژو و توتال بسط پیدا کرده و به محرمانه کردن رشد منفی اقتصادی در طول امسال (2 درصد منفی) و سپس دور زدن مجلس از طریق تأخیر در ارائه لایحه بودجه و سرهم‌بندی چند فقره احکام و جا زدن آن به عنوان برنامه ششم توسعه امتداد پیدا کرده است.

7- باید توجه داشت که فجایع بزرگی نظیر قرارداد سیاه کرسنت (با 50 میلیارد دلار ضرر و خسارت)، استات اویل (مبادله رشوه 56 میلیون دلاری) و واگذاری برخی قراردادهای 7-8 میلیارد دلاری (چند ده هزار میلیارد تومانی) به برخی شرکت‌های تازه‌پای وابسته به کسانی چون نایب رئیس‌مجلس ششم و یکی از مشاوران ارشد دولت فعلی بدون برگزاری مناقصه (اعطای رانت) در همین مدیریت تاریکخانه‌ای پدید آمد و حتی صدای اصلاح‌طلبان چون محتشمی‌پور، کهرام، (مرحوم) رشیدیان، میدری و... را در مجلس ششم درآورد. کسی که محتشمی‌پور مدیریت او را فاجعه می‌خواند همچنان وزیر ماند تا امروز با «گستاخی» بگوید قراردادهای نفتی محرمانه است! اگر منطق مدیریت تاریکخانه‌ای برای جریانی در داخل و جبهه‌ای از دشمنان در خارج مطلوب باشد، و بخواهند که روندهای عادی را ناموسی و حیثیتی کنند، منطقا باید مجلسی خنثی و بی‌خاصیت سرکار بیاید؛ نوعی رویکرد قجری که فقط خواجگان و خفتگان در آن محرمند و به اندرونی راه دارند. ناگفته پیداست که نبودن چنین مجلس آلت‌دستی بهتر از بودن آن است.

مطلوب آمریکا وغربگرا‌ها مجلسی در تراز مجالس رژیم پهلوی است که وقتی بحرین را از ایران جدا کردند، وطن‌فروشانی مانند هویدا با گستاخی به چند نماینده متعجب مجلس گفتند «دختر خودمان بود، شوهرش دادیم و رفت. به کسی هم ربطی ندارد»! یا مجلس ششمی که لات‌بازی‌هایش با اسلام و انقلاب بود اما در برابر غربی‌ها موش می‌شدند بلکه به تصریح آقای روحانی در کتاب خاطراتش، ابزار فشار غرب به ایران در مذاکرات 12 سال قبل بودند.

البته مجلس ششم در خیانت، مجلس تابلویی است اما رقیق‌تر شده آن می‌تواند مجلسی باشد که آن حماقت‌ها و ساختارشکنی‌های علنی را انجام ندهد و در عین حال حاوی نمایندگان منفعل و معامله‌گری باشد که در برابر فشار بیگانگان و اشرافیت دشمن جمهوریت و اسلامیت سواری بدهد. نفوذ الزاما به معنای مهر‌ه‌چینی نیست. مسندنشینی کسانی که دلشان با دشمنان تاریخی ملت ایران است و در گرو‌ آرمان‌های اسلامی و انسانی انقلاب نیست، آتشی است که دود آن در چشم ملت ما می‌رود. بودن چنین کسانی دشمن را برای دشمنی‌های بیشتر نظیر تحریم‌های جدید و بر نداشتن تحریم‌ها پس از انتخابات، عازم‌تر و گستاخ‌تر می‌کند.

http://kayhan.ir/fa/news/68452

ش.د9405978

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات