تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۵  ، 
کد خبر : ۳۰۵۰۲۶

نفت در خاورميانه

پایگاه بصیرت / عباس ملکي / عضو پيوسته ام‌آي‌تي

(روزنامه شرق – 1396/05/31 – شماره 2943 – صفحه 12)

حامل‌هاي انرژي از ابتداي کشف آنها در خاورميانه، در مسائل سياسي و امنيتي و اجتماعي اين منطقه دخيل بوده‌اند. چاه شماره يک در منطقه‌اي به نام نفتون در مسجدسليمان ايران در ١٩٠٨ در عمق ٣٦٠متري به نفت رسيد. در ١٩١٢ اولين کشتي جنگي انگلستان به جاي زغال‌سنگ از نفت به‌عنوان خوراک موتور خود استفاده کرد. در ١٩٢٧ اولين چاه نفت نزديک کرکوک عراق به نتيجه رسيد. مخازن شبه‌جزيره عربستان با اولين چاه اکتشافي در بحرين در ١٩٣٢ نويد منابع عظيم نفت را در اين منطقه داد. اين سال مصادف است با تشکيل کشور عربستان سعودي در اين منطقه از دنيا. بخش وسيعي از منابع نفت خام جهان در بخش شرقي عربستان قرار دارد. اين کشور با ١١ ميليون بشکه نفت خام در روز، همچنان بزرگ‌ترين توليدکننده نفت اوپک و از بزرگ‌ترين توليدکنندگان نفت خام جهان است.

از زمان کشف نفت تاکنون اقتصاد جهان کم‌وبيش به اين ماده حياتي وابسته است. باوجود پيشرفت‌هاي عمده در توسعه بهره‌برداري از منابع انرژي‌هاي تجديدپذير مانند خورشيد، باد، زمين گرمايي و زيست توده، بشر کماکان به انرژي‌هاي فسيلي وابسته است. ٨٠ درصد حمل‌ونقل در جهان وابسته به نفت و مشتقات آن است.

علاوه بر نفت، گاز طبيعي نيز در اين منطقه از جهان به وفور يافت مي‌شود. ايران و قطر منابع عظيم گاز طبيعي دارند. در حمل‌ونقل انرژي نيز اين منطقه از جهان با دراختيارداشتن گلوگاه‌هاي متعدد، استراتژيک‌ترين مجموعه زميني از لحاظ علم ژئوپليتيک است. از تنگه هرمز روزانه ١٧ ميليون بشکه نفت خام صادر مي‌شود. باب‌المندب در جنوب شبه‌جزيره عربستان و کانال سوئز نيز هر کدام درصدي از اين نفت خام را از خود عبور مي‌دهند. شبکه خطوط لوله در اين بخش از جهان، کار انتقال نفت و گاز را انجام مي‌دهند. از مهم‌ترين خطوط لوله، خط شرقي-غربي عربستان به بندر ينبع در درياي سرخ با ظرفيت دو ميليون بشکه در روز، خط کرکوک به جيهان با يك ميليون بشکه و خط لوله ابوظبي به فجيره براي دورزدن تنگه هرمز، با ظرفيت يک‌ونيم ميليون بشکه در روز است.

خاورميانه اکنون ٨١٣ ميليارد بشکه نفت، ٤٧ درصد از ذخائر ثابت‌شده نفت خام جهاني را داراست. با احتساب توليد فعلي؛ يعني حدود ٣٢ ميليون بشکه در روز يا ٣٥ درصد از توليد جهاني، خاورميانه مي‌تواند تا ٧٠ سال ديگر به توليد نفت خود ادامه دهد. مصرف نفت خام خاورميانه چيزي حدود ١٠ ميليون بشکه در روز يا ١٠ درصد از مصرف جهاني است. حجم پالايشگاه‌هاي اين کشورها نيز همان ١٠ درصد از کل ظرفيت جهاني است. اين آمار متعلق به ٢٠١٦ است. بديهي است که با راه‌افتادن چرخ‌هاي اقتصاد کشورهايي مانند ايران پس از تحريم، عربستان در صورت تحقق برنامه‌هاي ٢٠٣٠، عراق پس از داعش، يا سوريه پس از جنگ داخلي، حجم مصرف در بخش انرژي افزايش مي‌يابد.

در بخش گاز طبيعي، خاورميانه با داشتن ٧٩ تريليون متر مکعب يا ٤٢ درصد از ذخاير ثابت‌شده جهاني مي‌تواند با توليدي معادل ٦٣٨ ميليارد متر مکعب سالانه يا ١٨ درصد از توليد جهاني، به مدت ١٢٤ سال به توليد خود ادامه دهد. ارتباط مابين نفت، گاز و تحولات سياسي در اين منطقه روشن و آشکار است. منابع انرژي براي به حرکت درآوردن چرخ‌هاي اقتصادي هر کشوري مورد نياز است. به‌صورت کلي يک‌سوم هزينه توليد هر کالايي، مربوط به انرژي است. اگر به اين صورت قبول کنيم که نيروي انساني ماهر و فناوري مناسب، از جمله ديگر عوامل توليد باشند، بنابراين يک‌سوم ارزش هر کالايي مربوط به انرژي مصرف شده براي آن است. در اين صورت کشورهاي توسعه‌يافته عمدتا داراي منابع انساني ماهر و تکنولوژي هستند، اما لزوما داراي منابع کافي انرژي نيستند ولي لازم است در نظام توليد خود تعادل ايجاد کنند. به همين سبب، اين کشورها مايلند در منطقه‌اي که بيشترين منابع فسيلي جهان را دارد، بازيگراني مؤثر باشند. پس، ناوگان پنجم ارتش ايالات متحده آمريکا سال‌هاست که در خليج فارس مستقر است؛ نيروهاي روسي با کشورهاي عربي مانورهاي نظامي دارند؛ انگلستان، فرانسه و ترکيه نيز در اين بخش از جهان داراي نيروهاي نظامي خود هستند.

انرژي و توافق سايکس-پيکو

همه ما از تعيين بخشي از مرزهاي خاورميانه بر اثر توافق سايکس-پيکو اطلاع داريم. موافقت‌نامه سايکس-پيکو يا موافقت‌نامه آسياي صغير توافقي سري ميان بريتانياي کبير و فرانسه بود که در ۱۹۱۶ در خلال جنگ جهاني اول و با رضايت روسيه براي تقسيم امپراتوري عثماني منعقد شد. اين توافق‌نامه به تقسيم سوريه، عراق، لبنان و فلسطين ميان فرانسه و بريتانيا منجر شد. اين مناطق قبل از آن، تحت کنترل ترک‌هاي عثماني بودند. سايکس و پيکو هر دو در سال دوم جنگ جهاني اول (۱۹۱۶) بر سر تجزيه امپراتوري عثماني به توافق رسيدند، توافقي که پايه‌ها و پيامدهاي آن تا به امروز بر اين منطقه تأثيرگذار بوده‌است. اما شايد اين بخش از داستان نيز جالب باشد که پيش‌زمينه چنين توافقي به نياز انگلستان براي کشيدن خط لوله‌اي جهت انتقال نفت خام عراق به درياي مديترانه بازمي‌گردد. از ١٩١٥ مارک سايکس وزير امور خارجه انگلستان به‌دنبال توافقي با فرانسيس پيکو وزير خارجه فرانسه بود تا بتواند به‌جاي کار پرهزينه و زمان‌بر سوخت‌رساني ذغال‌سنگ به کشتي‌هاي انگليسي که از لندن عازم هند بودند و لاجرم مي‌بايست در جبل‌الطارق، مالت، قبرس، سوئز و عدن سوخت بگيرند، تنها با استفاده از يک بندر در شرق مديترانه اين کار را انجام دهند. بندر حيفا نزديک‌ترين بندر مديترانه به حوزه نفتي کرکوک بود.

نظم ژئوپليتيک ناشي از توافق سايکس-پيکو در خفا و بدون اطلاع اعراب تهيه شده بود و وعده اصلي بريتانيا به آنها در دهه ۱۹۱۰ را ناديده مي‌گرفت. بريتانيا به اعراب قول داده بود که اگر عليه عثماني‌ها سر به شورش بردارند، با سقوط اين امپراتوري به استقلال خواهند رسيد. بعد از اينکه وعده استقلال بعد از جنگ جهاني اول محقق نشد و قدرت‌هاي استعماري در دهه‌هاي ۱۹۲۰، ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ به اعمال نفوذ شديد بر جهان عرب ادامه دادند، محور سياست در جهان عرب تدريجا از ايجاد نظام‌هاي حکومتي مشروطه ليبرال به ‌سوي ملي‌گرايي تغيير جهت داد. هدف اين نوع ملي‌گرايي بيرون راندن استعمارگران و نظام‌هاي حاکم متکي به آنان بود. اين يکي از عوامل اصلي رشد حکومت‌‌هاي نظامي است که از دهه ۱۹۵۰ تا قيام‌هاي عربي سال ۲۰۱۱ بر بسياري از کشورهاي عربي حاکم بودند. در سال ٢٠١٢، رهبر القاعده عراق با يادآوري سايکس و پيکو به پيروان خود دستور داد تا مرزهاي ساختگي ناشي از توافق اين دو را برچينند و حکومت اسلامي که مرزهاي تصنعي و هرگونه مليتي جز اسلام را قبول ندارد، جانشين سازند. در ژوئن ٢٠١٤ ابوبکر البغدادي کار را تمام کرد. مرزهاي ميان سوريه و عراق را در هم پيچيد و به‌عنوان اولين خليفه حکومت اسلامي در مسجد نوري موصل خواستار بيعت شد.

داعش در تجارت نفت، دستي داشت. ميدان نفتي علاس در مرز ميان استان‌هاي کرکوک و صلاح الدين در ٢٠١٤ به تصرف نيروهاي دولت اسلامي عراق و شام افتاد. در بخش شرقي سوريه نيز در اطراف رقه علاوه بر ذخاير نفت خام، مخازن نفت توليد شده وجود داشت. به گفته کارشناسان روس در سال‌هاي ٢٠١٥ و ٢٠١٦، داعش از فروش نفت هر سال نزديک به دو ميليارد دلار به دست آورده است. داعش نفت خام سرقت شده کشورهاي عراق و سوريه را براي فروش در اختيار تجار ترکيه قرار مي‌داد و آنان نيز اين محموله‌ها را در بازارهاي منطقه و به‌ويژه به اسرائيل مي‌فروختند. اما لطمات داعش به منابع نفتي و تاسيسات پالايشگاهي عراق و سوريه بيشتر از استفاده آنها از اين منابع بوده است.

انرژي و دو جنگ خليج فارس

جاي پاي نفت در تحولات خاورميانه از ابتداي قرن بيستم مشهود است. جنگ اول خليج فارس با حمله وسيع و سراسري نيروهاي عراقي به خاک ايران در سپتامبر ١٩٨٠ آغاز شد. ديکتاتور عراق در آرزوي فرصتي بود تا از ايران مناطقي را جدا کرده و به عراق ملحق سازد. به نظر او کشوري مانند ايران با هزارو ٨٠٠ کيلومتر دسترسي به آب‌هاي آزاد در خليج فارس و درياي عمان با دسترسي گلوگاهي عراق که با جزر و مد بين ١٥ تا ٦٠ کيلومتر در نوسان بود، قابل مقايسه نبود. او در نظر داشت بخشي از مناطق نفت‌خيز در جنوب غربي ايران را ضميمه خاک خود کند و علاوه بر تغييرات ژئوپلیتيک در خليج‌فارس، منابع نفتي خود را بزرگ‌تر از عربستان سعودي سازد. او در اين راه از لحاظ سياست بين‌الملل، با تمام قدرت‌هاي منطقه و جهاني توافق کرده بود. در ١٩٨٨، صدام حسين پس از هشت سال دست از سياست تجاوز به همسايه شرقي خود برداشت. نه به راحتي، بلکه با مبارزه بي‌امان نيروهاي ايراني هم در صحنه نظامي و هم در صحنه مربوط به اجراي قطع‌نامه ٥٩٨ شوراي امنيت.

در آخرين نامه خود به رئيس‌جمهور وقت ايران، صدام تأييد کرد که هر ‌آنچه را مد نظر ايراني‌هاست، قبول دارد، به اميد اينکه دو کشور يک همزيستي مسالمت‌آميز را تجربه کنند. چند هفته بعد در آگوست ١٩٩٠، نيروهاي عراقي در نيمه‌شب عاشورا به کويت حمله و در چهار ساعت کشور را اشغال کردند. علاوه بر غارت اموال و منابع مالي کويت، چاه‌هاي نفتي کويت را به آتش کشيدند. اين مسئله، گزار‌ش‌هاي مربوط به عصبانيت شديد عراق از اضافه توليدکردن کويت و به ادعاي او پايين‌آمدن قيمت نفت را تأييد مي‌کند. صدام حسين با عربستان سعودي نيز به اختلاف افتاد، باز بر سر قيمت و توليد نفت. اين بار نيروهاي عراقي از مرز کويت و عربستان گذشتند و به سمت حوزه‌هاي نفتي شمال شرقي عربستان حمله كردند. عراق با هجوم نيروهاي آمريکايي، از کويت عقب‌نشيني کرد، نيروهاي ائتلاف آمريکا و عربستان فراتر از ساحل فرات به سمت شمال نرفتند. شايد دور‌شدن نيروهاي عراقي از مناطق نفتي عربستان و کويت به‌همين‌دليل انجام شده بود.

در سپتامبر ٢٠٠١ نيروهاي القاعده به سه نماد مهم سرمايه‌داري آمريکا يعني تجارت، امنيت و سياست حمله کردند و برج‌هاي دوقلوي تجارت جهاني در نيويورک و بخشي از وزارت دفاع آمريکا را ويران کردند. در مارس ٢٠٠٣، نيروهاي آمريکايي از زمين و هوا به عراق حمله و بغداد را فتح کردند. قبل از آن صدام تا‌آنجا‌که مي‌توانست، بدهي‌هاي خود را به شرکت‌هاي نفتي فرانسوي و روسي بالا برده بود. اکنون توليد نفت عراق تا اندازه‌اي به بدهکاري‌هاي قبلي اين کشور نيز بازمي‌گردد. عراق در يک طرح جاه‌طلبانه به دنبال آن است تا ١٢ ميليون بشکه در روز توليد خود را افزايش دهد. گویی اکنون کمي بيشتر از چهار ميليون بشکه در روز توليد مي‌کند. عراق کم‌هزينه‌ترين نفت جهان را توليد مي‌کند و اکنون صادراتش از ايران پيشي گرفته است.

تفاوت بحرين با سوريه

از سال ٢٠١١ بخشي از مردم بحرين به ‌دنبال به‌دست‌آوردن هويت بحريني و دموکراسي بودند. آنان در پرتو تحولات موسوم به بهار عربي فکر مي‌کردند که تسلط خانواده آل خليفه از ١٧٨٣ تا آن روز کافي است. کمي بعد هزار نيروي سعودي به‌علاوه ٥٠٠ نيروي اماراتي به همراه نيروهاي حکومتي بحرين، خيزش مردم را سرکوب کردند. اين در حالي است که دولت‌هاي عربي خليج فارس کمتر مورد نکوهش کشورهايي قرار گرفتند که اتفاقا در همان سال به‌شدت به‌‌دنبال حق آزادي بيان و توسعه دموکراسي در سوريه بودند. تفاوت بحرين با سوريه در همين نکته است که در اين بخش از خاورميانه منابع نفت و گاز وجود دارد که هرگونه اختلال در توليد يا صادرات آن ضررهاي متعددي بر اقتصاد کشورهاي صنعتي وارد مي‌كند.

در همين زمان آمريکا، انگلستان و فرانسه قطع‌نامه ١٩٧٣ را در شوراي امنيت در حمايت از مردم ليبي و عليه ديکتاتوري قذافي به تصويب مي‌رسانند. اين قطع‌نامه در همان روزي تصويب شد که سرکوب مردم بحرين شروع شده بود. جت‌هاي جنگنده سازمان پيمان آتلانتيک شمالي (ناتو) به مواضع طرفداران قذافي حمله مي‌کنند. شش ماه بعد پادشاه بحرين و نخست‌وزير انگلستان در خانه شماره ١٠ داونينگ‌استريت لندن به بحث راجع به وضعيت مردم سوريه پرداختند.

آينده انرژي در خاورميانه

آينده چه خواهد شد؟ به نظر مي‌رسد کشورها در اين بخش از جهان دو دسته خواهند شد: کشورهايي که در ابتداي قرن بيستم به نفت رسيدند. اين کشورها در آينده نزديک از نفت گذر خواهند کرد. اکنون دوبي ديگر نفتي صادر نمي‌کند. ابوظبي، اکثر درآمدهاي نفتي خود را صرف کشف و توسعه انرژي‌هاي غيرنفتي مي‌کند. عربستان سعودي نيز در برنامه ٢٠٣٠ خود به يک کشور غيرنفتي مي‌انديشد. عمان به تجارت در اقيانوس هند و درياي عمان فکر مي‌کند. تنها عراق است که با زخم‌هاي ناشي از جنگ‌هاي داخلي و منطقه‌اي همچنان به توسعه ظرفيت توليد مي‌انديشد. دسته دوم کشورهايي هستند که يا از اين منبع انرژي محروم هستند يا تاکنون در آن مناطق کمتر کشف شده است. اين دسته از کشورها به‌ دنبال آن هستند که صنايع انرژي خود را توسعه دهند. سوريه، يمن، اقليم کردستان عراق، مصر و لبنان از اين دسته‌اند.

در ايران اکثرا صحبت از اداره کشور بدون درآمد نفت است. اين کار خوبي است؛ اما از فرصت‌هاي اين ماده سياه نبايد غافل بود. اداره کشور با يا بدون نفت نيازمند ايجاد تعادل بين عوامل توليد است. ايران داراي منابع غني طبيعي است؛ اما در بخش اقتصادي همچنان ضعف‌هايي وجود دارد که مي‌توانند به فرصت‌هاي بهبود تبديل شوند. دسترسي آسان به انرژي در کشور نفت‌خيزي مثل ايران سبب شده که نوعي نظام بهره مالکانه در فضاي مديريت کشور حاکم باشد. اين نظام مانعي براي رقابت‌پذيري در عرصه توليد شده است. دولت نيز نياز جدي به ماليات ندارد؛ بنابراین کاستي‌هاي موجود در فضاي اقتصادي پوشيده مانده است. تعادل عوامل توليد، انرژي ارزان در ايران را بدل به يک فرصت کمياب براي توسعه مي‌کند. نفت و گاز مي‌تواند پشتيبان توسعه همه‌جانبه کشور باشد؛ تا وقتي که به جاي آن بديلي پيدا نشده است. معلوم نيست اين بديل فردا کشف مي‌شود يا صد سال ديگر.

http://www.sharghdaily.ir/News/139135

ش.د9602203

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات