تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۳  ، 
کد خبر : ۳۰۵۴۱۶
گزارش «ایران» از نشست «تحلیل روابط مسکو - واشنگتن در دوران ریاست جمهوری ترامپ»

تحقق وعده‌های ترامپ به پوتین؛ خیلی دور، خیلی دورتر

مقدمه: دونالد ترامپ، رئیس جمهوری جدید امریکا از ماه‌ها پیش از آنکه بر کرسی ریاست جمهوری کشورش تکیه بزند، در بیان موضع خود نسبت به روسیه اعلام کرد، خواهان برقراری روابطی گرم‌تر از آنچه همیشه بین دو کشور حاکم بوده، است. اما آیا براستی تحقق چنین امری پس از دهه‌ها تیرگی روابط و نگاه‌های بدبینانه دو طرف به یکدیگر بسادگی امکان پذیر خواهد بود؟ این پرسشی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری هفته گذشته در نشستی با عنوان «تحلیل روابط مسکو - واشنگتن در دوران ریاست جمهوری ترامپ»، در پی پاسخگویی به آن بود. این نشست که کارشناسان مطرحی چون دکتر اکبر ولی‌زاده، دکتر علیرضا نوری، دکتر محمود شوری، دکتر جهانگیر کرمی و دکتر جهانبخش ایزدی و دکتر ولی کوزه گر کالجی در آن حضور داشتند، در ادامه بررسی مسائل مهم بین‌المللی برگزار شد تا چشم‌انداز واقع بینانه‌ای از تحولات بین‌المللی به دست دهد. مجموع سخنان ارائه شده کارشناسان این نشست حاکی از آن بود که نمی‌توان انتظار تغییر چشمگیر و ملموسی در روابط دو کشور داشت؛ چرا که وجود مؤلفه‌های مورد اختلاف با مسکو درباره مسائلی مانند سپر موشکی، تحریم‌ها، ناتو، بحران کریمه، کنترل تسلیحات همچنین پیچیدگی تصمیم‌گیری در بوروکراسی امریکا چنین اجازه‌ای را به دونالد ترامپ نخواهد داد.
پایگاه بصیرت / کبری میرعظیمی
(روزنامه ايران - 1395/12/24 - شماره 6457 - صفحه 15)

تنش‌زدایی تمایلی دوطرفه و بی‌حاصل

اکبر ولی‌زاده

در حال حاضر تصویر عمومی در جامعه داخلی و خارجی امریکا ایجاد شده که روس‌ها در روند برگزاری انتخابات امریکا نقش مهمی داشته‌اند. براساس این تصورات، این دخالت‌ها از جانب مسکو در چند محور دنبال می‌شود؛ از بحث هک کردن اطلاعات کلینتون گرفته تا دسترسی اطلاعات رأی دهندگان امریکا. محور دوم در داخل امریکا با سر و صدای زیادی همراه بوده و ترامپ به‌عنوان رئیس جمهوری جدید امریکا در پاسخ به چنین هجمه‌ای در داخل و خارج امریکا با بزرگنمایی در ایمنی اطلاعات رأی دهندگان تلاش داشت تا روند افکار عمومی را بر این اساس هدایت کند. در این مورد 2 نکته قابل ذکر است؛ در ابتدا باید بدانیم آنچه از مداخله روس‌ها در نتیجه انتخابات واشنگتن مطرح می‌شود، کاملاً با مصارف داخلی همراه بوده است. شاید بتوان درصدی را برای نقش روس‌ها در نتایج انتخابات امریکا متصور شد اما نباید مؤلفه تأثیرگذاریشان را از نوعی که امریکایی‌ها ادعا می‌کنند، بپذیریم. روس‌ها طرحی داشتند که محصول آن ایجاد رسانه‌ای مانند «راشاتودی » بود.

این طرح درصدد بود تصویر خوبی از روسیه در صحنه بین‌الملل ایجاد کند. در ایام انتخابات امریکا با توجه به نفوذ رسانه راشاتودی، شاهد بودیم تصویری بسیار منفی از جامعه امریکا به تصویر کشیده شد. مثلاً این رسانه درباره عددهای کشتار روزانه در امریکا بسیار اغراق کرده و رقم بالایی را اعلام می‌کرد. انتشار این قبیل اخبار نوعی بدبینی در جامعه امریکا ایجاد کرده بود. مهم‌ترین موفقیت روس‌ها در دوران انتخابات امریکا این بود که طرح مطرح را پیاده‌سازی کرده و بر این اساس نوعی بدبینی را در جامعه امریکا منتشر کند. راشاتودی با توجه به نفوذ قابل توجهش در رسانه‌های دیگر توانست قابلیت این روند را افزایش دهد. نکته دومی که وجود دارد انتصاب خود آقای ترامپ و حلقه اتصالی همراهانش به روس‌ها بود؛ با روی کار آمدن ترامپ و زمزمه در ارتباط بودن خود وی و همراهانش با روس‌ها، تنفر شدید روسی در جامعه امریکا افزایش یافته و از طرفی این بدبینی‌ها بهره‌برداری از جریان رقیب را افزایش داد.

روس‌ها به وضوح می‌دانند که در دخالت و نفوذ در انتخابات امریکا سهم ناچیزی داشتند. بنابراین نباید این بزرگنمایی که از دخالت روس‌ها در نتیجه انتخابات اخیر امریکا می‌شود را خیلی جدی بگیریم.بحث ویژگی‌های شخصیتی ترامپ نیز باید در تجزیه و تحلیل حاضر مورد ارزیابی قرار گیرد. مهم‌ترین شخصیت ترامپ بی‌ثباتی شخصیتی است. وی با توجه به خصلت‌های تجاری و بازرگانی خود، خیلی سریع التصمیم و خودرأی است و این ویژگی‌ها باعث شده روس‌ها در پیشبرد اهدافشان از آن بهره ببرند.

در ابتدا برخی از مقامات روسیه تلاش داشتند با تأکید بر شخصیت بی‌ثبات ترامپ، این مسأله را گوشزد کنند که این مسأله اولویت‌هایی را شکل خواهد داد که به بهبود روابط میان روسیه و امریکا نخواهد انجامید. از همان دوران انتخابات، نفرتی درباره کلینتون در جامعه روسیه ایجاد شد؛ همین طور دخالت کلینتون به‌عنوان وزیر امور خارجه واشنگتن بعد از انتخابات 2012 در روسیه و پیروزی پوتین، دلخوری‌هایی را در جامعه روسیه ایجاد کرد. در نتایج نظرسنجی در روسیه، کلینتون شانس پیروزی 10درصد و ترامپ 35 درصد را داشتند و این نشان می‌دهد که جدا از خواست دولتمردان روسی، افکار عمومی روس‌ها بخوبی مهندسی شده بود و با تصویر خوبی که از ترامپ در جامعه روس‌ها ایجاد شده بود انتظار انتخاب ترامپ به نسبت کلینتون افزایش یافته بود و این نکته قابل توجهی است.

نکته بعدی که ما را در این مهم یاری خواهد رساند شناخت حلقه امنیتی و نظامی روس‌ها که کمتر شناخته شده نیز هستند و ارتباط آنها با حلقه اطراف ترامپ است. برخی از افراد این حلقه، در مسئولیت‌های صحنه قدرت روسیه قرار دارند و برخی نیز مقام قابل توجهی در پست‌های سیاسی ندارند. در واقع جز مارکوف که مشاور سیاسی پوتین است بقیه کمتر دیده شده و شناخته شده‌اند. مناسبت اقتصادی فراوانی میان حلقه اتصالی ترامپ با پوتین وجود دارد. این حلقه امنیتی در روسیه و الیگارشی شکل یافته در روسیه به اندازه‌ای قدرت دارند که ما نقش شان را در نتیجه انتخابات امریکا کم توجه جلوه ندهیم.

حال به پرسش اصلی می‌رسیم که آیا با روی کار آمدن ترامپ، ما شاهد تغییر در روابط دو کشور خواهیم بود یا خیر؟ این مسأله باید از منظر روس‌ها بررسی شود. باور غالب در روسیه این است ما شاهد تغییر جدی در رابطه دو کشور نخواهیم بود. روس‌ها از وضعیت بوروکراسی پیچیده در داخل امریکا آگاه هستند و بر این اساس مطلع هستند که شاید تغییر شخص بتواند تغییری ایجاد کند اما در سیاست خارجی آن نمی‌توانیم شاهد تغییر گسترده‌ای باشیم.

روس‌ها در دوران انتخابات امریکا 4 کار ویژه را برای خود تعریف کرده بودند. آنها از همان ابتدا گفته بودند ایده آل‌ترین فضا برای ما این خواهد بود که جامعه امریکا دو قطبی شود. بر این اساس ترامپ، بهترین گزینه برای دو قطبی شدن امریکا بود و شاهد آن نیز هستیم که ترامپ با روحیاتی که دارد چگونه بر این مسأله دامن می‌زند. دوم از بین بردن اجماع در داخل امریکا بود، اجماعی که در اروپا و امریکا شکل گرفته بود که دقیقاً این شکاف نکته‌ای بود که برای روس‌ها بسیار با اهمیت بود. سومین کار ویژه که خیلی کمرنگ نیز است تضعیف جریان غربگرا در روسیه با توجه به رخدادهای اخیر داخل امریکا بود و آخرین کار ویژه مربوط می‌شود به تصویرسازی منفی از سبک زندگی امریکایی و غربگرا در صحنه داخلی روسیه که به نظر می‌رسد در این مورد به نتایج قابل توجهی رسیده‌اند.با این مقدمات سؤال این است آیا با وجود این مسائل، بهبود روابط میان مسکو- واشنگتن اجتناب‌ناپذیر خواهد بود یا خیر؟ پاسخ به این سؤال منوط به درک جامعه روسیه است.

در حال حاضر روسیه با بحران اقتصادی مهمی مواجه است. در واقع این بحران دستاورد اقتصادی پوتین را با چالش اساسی مواجه کرده است. پیش از جنگ کریمه، تولید ناخالصی برابر با 670 میلیارد دلار داشته‌اند. به طوری که در سال 1998 روس‌ها به دلیل مشکلات اقتصادی تقاضای بخشش بدهی‌های خود از اروپاییان را مطرح کردند. در حال حاضر روس‌ها، کمتر از 370 میلیارد دلار ذخیره ارزی دارند. روس‌ها باید تلاش کنند از این وضعیت نجات پیدا کنند. در بحث انتخابات، گرفتن اجماع غربی در مقابل حذف تحریم‌ها که روس‌ها را از لحاظ اقتصادی با مشکل مواجه کرده مورد نظر مسکو بود. واقعیت این است که روس‌ها الان وارد بحران راهروی ارزی شده‌اند.

با مشاهده آمارهای منتشر شده شاهد هستیم که نسبت تولید ناخالص ملی و رشد ملی در جامعه روسیه کاهش یافته است. آنها بدهی‌های گسترده‌ای دارند و اقتصادشان 7 درصد نسبت به سال گذشته کوچکتر شده است. بر این اساس کم کردن اجماع بین‌المللی، علیه روس‌ها را در انتخابات امریکا در پیش گرفته است و دیگر اینکه شکاف رخ داده در جامعه امریکا به روس‌ها در رسیدن به اهدافشان کمک شایانی کرده است.

واقعیت این است که روس‌ها تمایل زیادی دارند با امریکا تنش زدایی کنند؛ اما این تمایل در میان امریکایی‌ها کمتر دیده می‌شود. روس‌ها اعلام کردند، روابط ما در چند سال اخیر با امریکا با چالش‌های متعددی همراه خواهد بود. بر این اساس است که آنها به دامنه تلاششان در نزدیکی به امریکا ادامه خواهند داد. اما اینکه امریکا چقدر از این موضوع استقبال کند، برمی گردد به تحلیل ساختار داخلی جامعه امریکا. در واقع می‌توان به جرأت گفت نهادهای قدرت و ساختار داخلی امریکا آنقدر قدرتمند هستند که با تغییر شخص ما شاهد تغییرات جدی در سیاست خارجی و داخلی امریکا باشیم.

نگرانی آمریکا از نزدیکی چین به روسیه

ولی کوزه‌گر کالجی

سخت‌ترین موضوعات توسط سرسخت‌ترین افراد حلو فصل می‌شود. از همین رو می‌توان پیش‌بینی کرد، احتمال دارد، روابط روسیه و امریکا در دوران ترامپ نزدیک‌تر از قبل شود. زیرا سخت‌ترین و رادیکال‌ترین افراد به لحاظ سیاسی در افکار عمومی داخل کشور خود متهم به خیانت نمی‌شوند. در واقع اگر چنین شرایطی که برای ترامپ در داخل امریکا ایجاد شده برای اوباما ایجاد شده بود، به طور قطع به خیانت متهم می‌شد. اما افراد رادیکالی مانند پوتین و ترامپ قادرند افکار عمومی را با خود همراه کرده و سخت‌ترین مسائل را نیز حل و فصل کنند. موضوع بعدی میان دو کشور بحث الحاق کریمه به خاک روسیه است. چنانچه ترامپ در عرصه عملی شعارهای انتخاباتی‌اش عمل کرده و کریمه را به رسمیت بشناسد، موجی جدید ایجاد خواهد شد که بر اساس آن اروپا نیز تحت فشار قرار گرفته و فضای بین‌المللی آماده‌تر خواهد شد تا کشورهای بیشتری الحاق کریمه به روسیه را به رسمیت بشناسند.

روس‌ها امیدوارند که با شناسایی الحاق کریمه توسط امریکا و فرانسه، این موج سراسر جهان را فرا گیرد. روسها منتظر هستند تکلیف کریمه مشخص شود و حساسیت‌های بین‌المللی علیه مسکو ایجاد نشود تا بتوانند در اوستیا و آبخازیا و قره باغ نیز این طرح را پیاده کنند. بویژه که پس از ترامپ نه تنها در داخل روسیه بلکه در گرجستان، جمهوری آذربایجان و قرقیزستان نیز جریان غربگرا، تضعیف و روس گراها تقویت شده‌اند و همین امر از این منظر در راستای منافع روسیه قرار گرفته است. در سال 2015 روسیه به صورت دو جانبه با طالبان مذاکره کرده و تقسیم‌بندی طالبان دیروز و امروز را راه انداخت. روسیه در سال 2016 مذاکرات سهجانبه میان پاکستان، روسیه و چین را کلید زد و فوریه 2017 نیز ایران را به مذاکرات دعوت کرد. این در حالی است که تاکنون نامی از امریکا برده نشده است. در واقع بعد از آزادسازی موصل و حلب صحنه تحولات از عراق و سوریه به افغانستان تغییر کرده است. با خروج داعش از موصل و حلب، داعش بی‌سرزمین خواهد شد و پس از آن چه آلترناتیوی را برخواهد گزید.

داعش به‌عنوان یک نیروی بی‌سرزمین در حال ورود به این منطقه است و معلوم نیست، پاکستان پس از آن بتواند کنترلی را که بر طالبان داشت درباره داعش نیز اجرا کند. این مسائل باعث شده روسیه، چین و پاکستان حول محور طالبان در مواجهه با داعش متحد شوند. چنانچه تقابل امریکا با چین مطرح شود، حوزه افغانستان برای چین هزینه آور خواهد بود. بر این اساس چنان چه حوزه‌های تنش در افغانستان و حوزه آسیا پاسیفیک افزایش یابد، ممکن است، سناریوی نزدیکی چین و روسیه به حقیقت بپیوندد؛ مسأله‌ای که امریکاییان بشدت از آن در هراسند.

رویکرد تهاجمی دیپلماسی روسیه

محمود شوری

در بحث روابط روسیه و امریکا پیش از هرچیز یک نکته جلب توجه می‌کند. در گذشته مکرر می‌شنیدیم که امریکایی‌ها روی انتخابات دیگر کشورها تأثیرگذارند. اما این نخستین بار است که تأثیر دیگر کشورها را در نتایج انتخابات امریکا مشاهده می‌کنیم. به نظر می‌رسد خیلی هم این مسأله بی‌تأثیر نبوده و نقش روس‌ها در نتیجه انتخابات امریکا چندان هم کمرنگ نبوده است. البته باید در نظر بگیریم که این بحث‌ها چند وقت دیگر به فراموشی سپرده خواهد شد. آنچه اهمیت دارد این است که امریکا و روسیه به‌عنوان دو قدرت بزرگ که تعیین‌کننده جریان‌های بین‌المللی حداقل در حوزه امنیت بین‌الملل، چه نوع روابطی را با یکدیگر خواهند داشت و ما شاهد چه دوران جدیدی از مسائل استراتژیک در صحنه بین‌الملل خواهیم بود؟ به نظر می‌رسد، نمی‌توانیم انتظار اتفاقات جدیدی در روابط دو کشور داشته باشیم. این مسأله نیز دلایل مختلفی دارد.

روس‌ها ابتدا امیدوار بودند شاید انتخاب ترامپ روابط دو کشور را با تغییرات جدی مواجه کند. اما مسائلی میان دو کشور وجود دارد که بر اساس آنها نمی‌توان انتظار تغییر جدی را در روابط دو کشور داشت. ناتو یکی از مسائل مهم میان دو کشور به شمار می‌رود که با توجه به هدف و کارویژه‌های شکل‌گیری آن در تقابل با اهداف واشنگتن و مسکو قرار گرفته است. یکی دیگر از این مسائل اوکراین است که به نظر می‌رسد مانع از بهبود روابط دو کشور در درازمدت خواهد شد. روس‌ها در مسأله اوکراین متحمل تحریم‌های فراوانی شده‌اند که همین بحث روس‌ها را با مشکلات اقتصادی عدیده‌ای مواجه کرده است. آنها حاضرند هر کاری انجام دهند تا این تحریم‌ها را حذف کرده یا در حداقل‌ترین حالت، اثراتش را کاهش دهند. در این رابطه با فرض بهبود روابط واشنگتن و مسکو، ما شاهد کاهش تحریم‌ها نخواهیم بود.

اما روس‌ها معتقدند شاید در این میان معادلاتی دیگر مطرح شود که به کاهش تحریم‌ها بینجامد. تا زمانی که روس‌ها در اوکراین تغییر رویه ندهند ساختارهای غربی اجازه نخواهند داد تحریم‌ها علیه روسیه شکسته شود. البته شاید با وجود ترامپ روند تحریم‌ها کمی کندتر شود که این مسأله برای روس‌ها، پیروزی بزرگی به شمار خواهد رفت.اما سؤال این است که چرا ترامپ به دنبال بهبود روابط با روسیه است؟ استراتژیست‌های دولت ترامپ، سیاست خارجی جدید را حول دو محور تهدید چین و افراط‌گرایی اسلامی تعریف کرده‌اند. اگر فرض بگیریم که ترامپ هم با این دو تهدید به صحنه بین‌المللی نگاه کند، نوع نگاه به روس‌ها نیز از این حیث عینی‌تر خواهد شد.

استراتژیست‌های امریکایی در ارتباط با مدیریت تهدید چین توصیه‌ای دارند و آن این است که اگر چین به روسیه نزدیک شود خطرناکترین حالت پیش خواهد آمد. در دوره جنگ سرد نیز چنین رویکردی یعنی جدایی چین از روسیه دنبال می‌شد. چین به دلیل برخورداری از قدرت اقتصادی، در آینده‌ای نه چندان دور می‌تواند تهدیدی مهمتر از روسیه برای امریکا باشد. شماری از استراتژیست‌های امریکایی معتقدند روسیه می‌تواند تبدیل به متحد امریکا در مقابله با قدرت چین باشد. در بحث اسلام‌گرایی افراطی نیز ترامپ بارها اعلام کرده، روسیه در سوریه تلاش دارد تا در مقابله با این پدیده افراطی کمک شایانی به ما کند.

همه این مسائل باعث شده تا استراتژیست‌هایی که با ترامپ همکاری دارند نوعی بهبود روابط با روسیه را پیشنهاد دهند. به نظر نمی‌رسد، در آینده شاهد بهبود روابط دو کشور باشیم. دلیلش این است که روسیه در حوزه سیاست خارجی با یک رویکرد دفاعی تهاجمی عمل می‌کند و حوزه‌های نفوذ امنیتی خود را دایماً گسترش می‌دهد و با خلأ موجود امریکا در حوزه‌های مختلف از خاورمیانه تا افغانستان و حتی شاخ آفریقا پیشروی کرده و حوزه‌های نفوذ خود را گسترش می‌دهد. حتماً پس از دوره کوتاهی که امریکایی‌ها از جنجال‌های داخلی خود فارغ شوند، متوجه خواهند شد که در این مدت روس‌ها تا چه اندازه حوزه نفوذ خود را گسترش داده‌اند. بالاخص اینکه در حال حاضر روس‌ها حوزه نفوذ خود را در افغانستان و سوریه و مصر مستحکم‌تر کرده‌اند.

بحث اوکراین به نظر نمی‌رسد در کوتاه مدت حل شود. از طرفی امنیت اروپا با تقویت ناتو یقیناً بر روابط روس‌ها با امریکا و اتحادیه اروپا تأثیر منفی خواهد گذاشت. چنانچه ناتو تضعیف شود اروپایی‌ها باید مسیری دیگر را در پیش گیرند. من تصور می‌کنم که ترامپ به متحدان اروپایی خود خیلی فشار خواهد آورد که مسئولیت‌ها و تعهدات خود را در قبال تأمین هزینه‌های ناتو بپذیرند و در این میان حتماً اروپاییان با امریکا به نتیجه خواهند رسید. اما بعید است ساختار ناتو از هم شکسته شود. بر این اساس رابطه با ناتو می‌تواند بر روابط واشنگتن و مسکو تأثیر بگذارد.

در کلام آخر مناسب می‌دانم به گفته «مکمستر» که در حال حاضر مشاور امنیت ملی ترامپ است اشاره کنم که یک سال پیش در سخنرانی هشدار داده بود که روس‌ها از طریق ایجاد جنگ‌های کم شدت تلاش دارند بر حوزه نفوذ خود بیفزایند و متذکر شوم که ما شاهد تغییری جدی در روابط واشنگتن و مسکو در دوران ترامپ، نخواهیم بود.

ترامپ‌، بدون طرح و ایده

جهانگیر کرمی

اصل مشخصی در میان رؤسای جمهوری امریکا وجود دارد. عده‌ای زمانی که می‌آیند با ایده و طرح مشخصی می‌آیند مانند بوش پسر که با ایده نومحافظه کاری و همراه داشتن طرح خاورمیانه وارد کاخ سفید شد. برخی نیز ایده مشخصی دارند اما طرحی برای ایده خود ندارند مانند اوباما.

اما در این میان «دونالد ترامپ» نه ایده مشخصی دارد و نه طرح مشخصی. بر این اساس آینده آنچه ترامپ می‌خواهد انجام دهد بسیار مبهم است. این مسأله بسیار خطرناک است. لذا نه روس‌ها و نه چینی‌ها و نه حتی اروپاییان نمی‌دانند ترامپ چه در سر دارد و تنها مراقبند خطراتش به حداقل برسد. میان امریکا و روسیه 8 مسأله اساسی وجود دارد از جمله: سپر موشکی، ناتو، کنترل تسلیحات، سوریه، اوکراین، تحریم‌ها، مداخلات امریکا در کشورهای دیگر و حقوق بشر. چنانچه واشنگتن و مسکو این 8 شاخصه را در روابط‌‌ شان در نظر گیرند نخواهند توانست معامله بزرگی که در سال 2009 انجام دادند را تکرار کنند اما خواهند توانست توافق‌های موضوعی کوچکی را به سرانجام برسانند.

اما رخداد این مسأله و نزدیکی میان واشنگتن و مسکو، چه پیامدی برای ایران خواهد داشت. به طور طبیعی هرگونه نزدیکی میان امریکا و روسیه برای ایران پیامدی خواهد داشت. خوشبختانه روابط ما با غرب به گونه‌ای نیست که روس‌ها با نزدیک شدن به امریکا موفق شوند به ایران فشار بیاورند. امکان اینکه روس‌ها به حدی به امریکا نزدیک شوند که ایران به طور جدی با خطر مواجه شود، وجود ندارد. در یک صورت می‌توان این رخداد را متصور شد و آن زمانی است که ما در بحث برجام با مشکل روبه‌رو شویم. چنانچه برجام با مشکل مواجه شود به طور طبیعی نزدیکی روسیه و امریکا خواهد توانست مشکلات جدی برای ایران فراهم کند که این امر با توجه به شرایط موجود متصور نیست.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/176819

ش.د9504665

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات