صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۳۸۸ - ۱۲:۴۷  ، 
کد خبر : ۸۷۳۰۰

احزاب سیاسی ایران (بخش چهارم)


مرتضی صفار هرندی
وقتی مجلس اول مشروطه تشکیل شد اکثریت آن در دست گروهی بود که بعدها حزب اجتماعیون عامیون ( سوسیال دموکرات) را تأسیس کردند. آنان در مرحله بعد با حذف عنصر سوسیالیسم از عنوان حزب خود، نام حزب دموکرات را برای خود برگزیدند. برخی از اعضای این حزب مثل تقی زاده مدتی پس از آغاز مجلس اول تحرک برای دین زدایی از مشروطیت را شدت بخشیدند. با این که عنوان مشروطیت جزء خواسته های موج اول نهضت روحانیت مردم نبود، اما تعریفی که از مشروطه به عالمان دینی عرضه شد هیچ گونه مغایرتی با موازین اسلامی نداشت. نه تنها میرزای نائینی، آخوند خراسانی، بهبهانی و طباطبایی بلکه حتی شیخ فضل الله نوری این عنوان را البته با تعریف موردنظر خود پذیرفته بودند. از این رو پس از آن که شیخ فضل الله نوری خواستار گنجاندن ماده ای مبنی برنظارت مجتهدان مورد تایید مراجع تقلید برقانونگذاری مجلس شد، فضای اجتماعی ناشی از امر مراجع تقلید در این مورد به گونه ای بود که مجلس مشروطه راهی جز تصویب آن نداشت. اما نه تنها حزب دموکرات بلکه دیگر علمای مشروطه خواه از پذیرش افزودن لفظ مشروعه بر مشروطه و دیگر خواسته شیخ فضل الله ( یعنی «تغییر نظامنامه اساسی مجلس- که از روی قوانین دولت های غربی نوشته شده بود- مطابق نظر علما») خودداری کردند.
لحن لجام گسیخته مطبوعات غربگرا نسبت به اسلام و نیز عالمان دین در این دوره تصویب قانون مطبوعات را در اولویت کار قانونگذاران قرار داده بود. شیخ فضل الله منحصر شدن نشریات ممنوع به «کتب ضلال و مواد مضره به دین مبین» را نمی پسندید و معتقد بود بسیاری از «محرمات ضروری الحرمه» مثل «افترا، قذف مسلمان، ایذاء، سب، فحش، توهین ، تخویف ( ارعاب) تهدید و ... در این قانون حلال شده است. شیخ در برخی دیگر از چالش های نظری مثل مفهوم فقهی مساوات شهروندان حتی از همراهی منتقدان خود مثل آیت الله بهبهانی برخوردار بود. مجموع نظرات شیخ شهید نوری و حساسیت کمتر دوستان سابقش نسبت به خطری که جهت گیری مشروطه را تهدید می کرد در شرایطی که افراط گرایی ها رو به فزونی نهاده بود، سرانجام او را به حرمت «مشروطه ای» که حالا ویژگی های متفاوتی با مطالبه اولیه داشت معتقد ساخت. این امر کافی بود تا او حامی استبداد معرفی شود و سه سال پس از صدور فرمان مشروطه خود را برای چوبه دار افراطیونی که باعنوان «دولت انقلاب» حکومت می کردند آماده سازد.
افرادی که پس از تشکیل مجلس دوم و عزل محمدعلی شاه به دنبال تسخیر تهران «حزب دموکرات» را به طور رسمی تأسیس کردند، از جمله پیشتازان در ترور شخصیت و سپس دست اندرکار اعدام او بودند. ابراهیم زنجانی نیز که حکم اعدام شیخ فضل الله را صادر کرد از موسسان همین حزب بود. با این حال اکثریت مجلس در دوره دوم به دست گروه دیگری به نام اعتدالیون افتاده بود. این حزب مشی معتدل تری نسبت به دموکرات ها داشت. اما برخی از اعضای آن از افکار تندروانه بی نصیب نبودند. اگر اختلاف طباطبایی، بهبهانی و شیخ حسین یزدی ( اعضای برجسته حزب اعتدالی) با شیخ فضل الله نوری بر سر میزان خوشبینی نسبت به مشروطه خواهان و نیات آنان در تئوری پردازی هایشان بود، برخی دیگر از اعضای همین حزب مثل مرحوم«دهخدا» پاره ای اوقات در کلام خود اساساً نظارت فقها بر قانونگذاری را برنمی تافتند. طیف متنوعی از شخصیت های سیاسی تشکیل دهنده حزب اعتدالیون بودند. اما آیا بهبهانی، طباطبایی، شیخ حسین یزدی و ... پرچم این حزب به شمار می آمدند و اصولاً مسلک «اعتدالی» نوعی واکنش در برابر تبعیت محض حزب دموکرات از الگوهای غربی بود؟
دموکرات ها اندکی پس از شهادت شیخ فضل الله وضعیت را به گونه ای رقم زده بودند که آیت الله آخوند خراسانی زعیم بزرگ تشیع احساس خطر می کرد. به عنوان مثال آخوند خراسانی در نامه ای به آیت الله بهبهانی با اشاره به مقاله ای در نشریه «ایران نو» ( ارگان حزب دموکرات) که حکم قصاص را «خلاف سیاست و حکمت شمرده» و به «آیه مبارکه ولکم فی القصاص حیاه یا اولی الالباب ... استخاف نموده» از وی خواسته بود که این شماره نشریه را برایش بفرستد تا حکم الهی (عز اسمه) به عموم مسلمین اعلام شود.» در مورد دیگری مرحوم خراسانی چنان احساس تکلیف کرده بود که در فتوایی خطاب به نایب السلطنه، علما و مجلس درباره سید حسن تقی زاده عضو برجسته حزب دموکرات با تصریح بر «ضدیت مسلک وی با اسلامیت مملکت و قوانین شریعت مقدسه» بر وجوب «منع از دخول وی به مجلس»، «لزوم تبعید وی» و «حرام بودن اندک مسامحه» در این امر تأکید کرد. این حوادث ، اندکی پس از شهادت شیخ فضل الله بر تیزبینی و تحلیل درست او از وضعیت مشروطه گواهی می داد.
در این دوران گروهی از دموکرات ها که دارای مشرب کمونیستی بودند در انزلی حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند. از چندی قبل اقلیت کم شمار ارامنه احزابی افراطی با نام های داشناکسیون و هانچاکسیون را با گرایش به کمونیسم تشکیل داده و حتی برخی از آنان مثل یپرم خان تا ریاست نظمیه تهران ارتقای مقام یافته بودند. می توان گفت پس از شهادت شیخ فضل الله ، به جای تحقق آرزوهای مردم به دنبال حذف کسی که به دروغ مانع آزادی خواهی معرفی شده بود، نوعی هرج و مرج مطلوب روسیه و انگلیس بر ایران حاکم شد. در این میان حتی برخی از تصمیم گیری های ضداستعماری مجلس - که در واقع پاسخی به مطالبه های مردم بود- نیز برای این دول قدرتمند چندان مشکل ساز نبود. در خلال جنگ جهانی اول با اشغال ایران از سوی روسیه گروهی از مشروطه خواهان که آیت الله طباطبایی و آیت الله شهید مدرس هم در میان آنان بودند با هجرت به قم و سپس کرمانشاه برای مدت کوتاهی یک حکومت موقت تشکیل دادند که دوامی نیافت.
در دوره های سوم و چهارم مجلس، اکثریت در اختیار حزب دموکرات قرار گرفت. مجلس پنجم نیز با متلاشی شدن دو حزب دموکرات و اعتدالی و ائتلاف اعضای آن ها با هم در قالب دو حزب جدید اصلاح طلب ( اکثریت) و سوسیالیست ( اقلیت) شکل گرفت. در هم ریختگی صف بندی ها، افراد وابسته به انگلیس مثل علی اکبر داور و تیمورتاش را در حزب «اصلاح طلب» در کنار شهید آیت الله مدرس می نشاند. در واقع پیوندهای سیاسی بیش از آن که مسلکی باشد به اشتراک نظرهای مقطعی و ناپایدار مربوط می شد. در این میان حزب سوسیالیست به رهبری افرادی مثل سلیمان میرزا اسکندری با کمک به بی ثبات سازی دولت ها خصوصاً دولت مشیرالدوله، فراهم آوردن مقدمات نخست وزیری رضاخان و تشکیل اجتماع مخالفت با شهید مدرس ( بزرگترین سد به قدرت رسیدن رضاخان ) خواسته یا ناخواسته با سناریوی انگلیسی جمهوریخواهی، برای رساندن رضاخان میر پنج به سلطنت همراهی می کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات