تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۷  ، 
کد خبر : ۲۶۶۳۸۰

خطاب به هاشمی نظر به روحانی

باید دید آقای روحانی کدام سازندگی را در ذهن می‌‌پروراند، سازندگی پیوند خورده با نام هاشمی، کرباسچی، حزب کارگزاران، یا سازندگی ای که ابعاد و زوایایش در اسناد بالادستی و اشارات امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) به وضوح دیده می‌شود

پايگاه بصير���؛ گروه سياسي / غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی در دیدار اعضای شورای مرکزی این حزب با هاشمی رفسنجانی نکات قابل‌تأملی گفت که نمی‌توان بدون واکنش به آن اجازه داد در بازه حاضر برای افرادی که به علل و دلایلی از گذشته کمتر با این مباحث درگیر بودند، در درک مسائل مفهومی و سیر تاریخی نظام اشتباه رخ دهد.
کرباسچی در تشریح دلایل بازسازی حزب کارگزاران گفت: «این بازسازی نشان می‌دهد که فکر توسعه نادرست نبوده و در این سال‌ها رویش داشته است، شاید دو دهه قبل فکر می‌شد راه توسعه سیاسی از راه توسعه اقتصادی جدا است، اما اکنون ثابت شده این دو از هم جدا نیستند و لاجرم از دل سازندگی، آزادی بیرون می‌آید.» بحث کردن درباره جدا بودن راه توسعه سیاسی از راه توسعه اقتصادی مجال دیگری می‌طلبد، اما نکته مهم این است که آقای کرباسچی دو اتفاق شناسنامه‌دار تاریخی را که هر یک با فراز و فرودهای فراوان همراه بوده مجازاً از دو برهه تاریخ انقلاب جدا کرده و امروز کنار هم گذاشته تا اثبات کند فکر توسعه که به ادعای ضمنی وی، ایده حزب‌ کارگزاران محسوب می‌شود، درست بوده است و بالاتر اینکه، آزادی محصول سازندگی است. وقایع تاریخ انقلاب به‌ویژه دوره‌ای که به بحث آقای کرباسچی مربوط است نکاتی را ثبت کرده که دقیقاً مغایر با آن چیزهایی است که کرباسچی ادعا و به آن مباهات می‌کند. آنهایی که سن بیشتری دارند به خوبی به یاد می‌آورند که آقای هاشمی با اعلام کفایت سیاسی خودش در دو دولتی که در اختیار گرفت راه توسعه سیاسی را از درون دولت مسدود کرد و هیچ راه و نشانی را برای اینکه امروز آقای کرباسچی برای اثبات ادعایش به آن متوسل شود باقی نگذاشت. دغدغه آن زمان آقای هاشمی که از دل مباحث عدالت اجتماعی مدنظر وی بیرون می‌آمد و به آن انتقادات جدی وارد بود، مقوله اقتصاد بود. اقتصاد دست‌پرورده یاران اقتصادی دولت‌ هاشمی که دانش‌آموختگان آمریکا بودند و بیشتر تمایل داشتند برای بیماری اقتصاد ایران، نسخه‌های غربی ب‍پیچند نتوانست این بیماری را درمان کند و در مواردی با ایجاد فاصله بیشتر طبقاتی، فشار مضاعفی را بر طبقات پایین دست جامعه وارد ‌کرد و با اینکه درد و جرح این طبقات مشهود بود، اما چون در روند و ساختار عدالت اجتماعی فهم و طراحی شده در ذهن آقای هاشمی دیده و برایش تعیین تکلیف شده بود، باید به حال خود رها می‌شد تا اگر می‌تواند، خود راه نجاتی بیابد. این اقتصاد در پایان دو دوره دولت آقای هاشمی به غیر از تک‌ستاره‌هایی که از آسمان بلند و پرستاره اقتصاد به زیر کشید، راه به جایی نبرد. توسعه سیاسی شعار و خط سیری بود که اصلاح‌طلبان و یا به اسم دقیق‌تر همان دوم خردادی‌ها، برای خودشان به کارگرفته و ترسیم کردند. آنها با درس نگرفتن از دولت هاشمی، با علم کردن شعار توسعه سیاسی، اقتصاد را به حال خود رها کردند تا به‌زعم خود، مردم را با شعارهای سیاسی متعرض به نظام آنچنان به شور وادارند که احساس گرسنگی و تشنگی از وجودشان رخ بر بندد و در عوض، در خفا با رویاپنداری، چند برابر دورساختن احساس گرسنگی و تشنگی از مردم، در خود عطش و اشتهای افزون کردن قدرت را می‌پروراندند تا آنجا که اگر مردم در ۱۸ تیر سال ۷۸ جلوی آنها را نمی‌گرفتند، معلوم نبود از کجا سر برمی‌آوردند. عجیب است که آقای کرباسچی با آگاهی کامل از آنچه که اشاره شد با مباهات به‌ظاهر بزک شده آن، آقای روحانی را نیز به این طی طریق تجربه شده سوق می‌دهد. حال باید دید آقای روحانی کدام سازندگی را در ذهن می‌‌پروراند، سازندگی پیوند خورده با نام هاشمی، کرباسچی، حزب کارگزاران و یا سازندگی که ابعاد و زوایایش در اسناد بالادستی و اشارات امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) به وضوح دیده می‌شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات