صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۸۸ - ۱۲:۵۶  ، 
کد خبر : ۱۳۵۵۱۴

انکار و اغفال گفتمان صهیونیزم مسیحی غرب

مهرداد شکیب اشاره: صهیونیسم با نفوذ در بدنه اعتقادی مسیحیت که رنسانس نمونه عملی این مسئله است، تلاش کرده تا در جهت اهداف و مقاصد توسعه طلبانه خود جهان مسیحیت را با خود همراه سازد، به طوری که صهیونیسم با انشقاق در مسیحیت و ایجاد فرقه های مختلف در گروه های مسیحی با مبانی اعتقادی صهیونیسم گام برداشته است. در این راستا می توان به مکتب انحرافی مسیحیت صهیونیسم اشاره داشت که سران صهیونیستی با تزویر فراوان با ایجاد این مکتب، پیوند ایدئولوژیکی را بین جهان مسیحیت و صهیونیسم پدید آورده اند. لذا در این گزارش سعی شده تا برای تفهیم هر چه بیشتر نفوذ صهیونیسم در جهان مسیحیت، مبانی اعتقادی مکتب مسیحیت صهیونیسم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

نبرد نهایی در گفتمان صهیونیست مسیحی
آرمگدون یا «مارمجدون» واژه یونانی است که وارد زبان لاتین شده و در فرهنگ از آن به عنوان نبرد نهایی حق و باطل در آخر زمان تعبیر شده است.
مسیحیان صهیونیست با تأکید بر انجیل، از نبرد نهایی یا آرمگدون این چنین تفسیر می کنند، بزرگترین حادثه آخر زمان قبل از بازگشت مسیح، جنگی است که در منطقه آرمگدون در فلسطین اشغالی اتفاق می افتد. جنگی که تقدیر حتمی خداست و از آن گریزی نیست. خدا برای قبل و بعد از این جنگ هم مقدراتی معین کرده که همه حتماً اتفاق می افتد. در تفسیر مسیحی صهیونیست، نگاه به آخر زمان، بررسی حوادث آن و پیش بینی گویی زمان و حوادثش، شالوده اصلی تفکرات و اعتقادات مسیحیان صهیونیست را تشکیل می دهد.
مسیحیان صهیونیست اولیه، وقت دقیقی برای آخر زمان مشخص نمی کردند، به طوری که پیش بینی های اولیه دوران آخر زمان را سخت و رنج آور ترسیم می کردند، اما نه شبیه آنچه این روزها در پیشگویی های این مکتب انحرافی می بینیم. یعنی با اینکه اسکوفیلد که از رهبران اولیه مکتب انحرافی مسیحی صهیونیست است، با آنکه خیلی روی آرمگدون و نبرد نهایی تأکید می کرد اما آن را غیر دقیق توصیف کرده و نوشته: «آرمگدون مکان منتسبی برای آغاز نبرد بزرگی است که در آن سرور (مسیح) با جلال می آید و یهودیان محاصره شده توسط قدرت های غیریهودی و پیامبرهای دروغین را نجات می دهد.»
اما هرچه زمان می گذرد، پیشگویی ها در مکتب انحرافی صهیونیسم مسیحی در توصیف آخر زمان دقیق تر و خشن تر می شود. در این راستا «چارلز رایر» پیشگویی می کرد: «آخر زمان بزرگترین حمام خون در اسرائیل است.» و «الورد» هم یک هولوکاست پیش بینی می کرد که دست کم 750 میلیون نفر یهودی در آن می میرند. «لاهای» یکی دیگر از صهیونیست مسیحی های معاصر اعتقاد دارد: این کشتار قطعاً بسیار بدتر از انگیزاسیون اسپانیا خواهد بود.
لیندزلی در سال 1973 در کتاب «دنیای جدیدی می آید» در این رابطه می نویسد: نزدیک به دویست میلیون نفر از شرق و میلیون ها انسان دیگر از غرب (امپراتوری نوین روم) به رهبری مسیح دروغین در این جنگ شرکت می کنند. مسیح که باز می گردد، ابتدا آنها که قدس را خراب کرده اند، از دم تیغ می گذراند، سپس سراغ ارتش هایی می رود که در دشت «مگدو» جمع شده اند. عجیب نیست اگر جوی های خون تا دهنه لگام اسبان و تا دویست مایلی قدس راه بیفتد و این دشت پر از تجهیزات جنگی، خون و اجساد شود.
بنابر اعتقاد مسیحیان صهیونیست، این جنگ بیش از همه برای یهودیان خطرناک است و آنها تلفات زیادی در جنگ می دهند. البته رهبران این مکتب انحرافی به همراه علمای صهیونیسم، این حمله را یک حمله اتمی تعبیر می کند و اذعان دارند که این موضوع در کتاب مقدس پیشگویی شده است.
در این رابطه لیندزلی در کتاب «آخرین نبرد» می نویسد: سرزمین اسرائیل و مناطق اطراف آن قطعاً هدف حمله اتمی قرار می گیرد. ایران و تمام ملت های مسلمان اطراف اسرائیل قبلاً هدف سلاح های اتمی اسرائیل قرار گرفته اند.
در اروپا یک نبرد اتمی بزرگ روی می دهد. همچنین در ایالات متحده، به طوری که در این راستا زکریا پیامبر بنی اسرائیل شرحی غیر معمول و با جزئیات از این وقایع می دهد که چگونه صدها هزار سرباز در صحنه نبرد با اسرائیل خواهند مرد. او می گوید: «گوشت آنها از بدن شان تحلیل می رود، چشم های شان از حدقه و زبان های شان از دهان در حالی که بر پای ایستاده اند بیرون آورده می شود.»
این دقیقاً همان چیزی است که با تابش وسیع بمب نوترونی رخ می دهد.
با نفوذ و توسعه مکتب صهیونیست مسیحی در اروپا و آمریکا، سال هاست که طرفداران این مکتب انحرافی یعنی اونجیلیت ها این مباحث را در مدارس انجیلی و ایالات متحده تدریس می کنند و عجیب نیست که اکنون بیش از 85 میلیون آمریکایی اعتقاد دارند جنگ هسته ای آرمگدون حتمی است. در ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای پروتستان 1500 فرقه مسیحی با اعتقاد به جنگ آرمگدون، برای تسریع در ظهور مسیح کوشش می کنند تا جهان هر چه زودتر درگیر آرمگدون و نابود شود. چرا که مسیح فقط بعد از نابودی کامل جهان ظهور می کند. نویسندگان غربی به این اعتقاد، «تروریسم مقدس» می گویند.
آنها تبلیغ می کنند که آمریکا را مسیح به وجود آورده تا در آخرالزمان علیه ضد مسیح (دجال) بجنگند. پس برای این جنگ هسته ای بزرگ، آمریکا باید مقتدر باشد و همه نوع سلاح هسته ای داشته باشد، به طوری که امضای تعهدی مبنی بر عدم گسترش سلاح های اتمی، خیانت به آرمان مقدس مسیحیان صهیونیست است.
اونجیلیت ها با تبلیغات گسترده شان در دهه اخیر، مردم را نسبت به وقوع جنگ آرمگدون حساس کرده اند. آنها هر کس را که با خودشان موافق نباشد، ضد دین، ضد مسیح و ضد اخلاق می نامند.
مسیحیان صهیونیست آنقدر این چنین تفکراتی را در کتاب ها و رسانه های شان تبلیغ کرده اند که آرمگدون و نبرد نهایی به یکی از باورهای مهم عمومی مردم آمریکا و اروپا تبدیل شده است.
قدس، اورشلیم یا بیت‌المقدس
در آموزه های مسیحیان صهیونیست، تأکید بر این است که قدس فقط پایتخت اسرائیل است و بیش از تأکید بر اختصاص سرزمین مقدس به یهودی هاست. برای همین هم تا یهودی ها قدس را نگرفته بودند، حمایت از اسرائیل خیلی پر رنگ نبود، الآن هم می گویند تا تکلیف قدس روشن نشود، نمی توان حرفی از باقی ماجرا زد. آنها با هر پیشنهادی درباره حاکمیت مشترک با قدس یا ایجاد پایتخت فلسطینی در قدس شرقی مخالفند.
صهیونیست های مسیحی معتقدند خدا خواسته اورشلیم برای همیشه پایتخت اسرائیل بماند و هر که خلاف این خواسته عمل کند، خلاف امر خدا رفتار کرده است. «کلارنس واگنر» در کتاب «پل های صلح» در رابطه با قدس پایتخت همیشگی رژیم صهیونیستی می نویسد: «با وجود روند صلح، اورشلیم به عنوان پایتخت تجزیه ناپذیر اسرائیل توسط ملت های جهان یا مسلمانان پذیرفته نشده است... ملت ها می توانند هرگونه که می خواهند تقسیم سرزمین اسراییل و شهر اورشلیم را ترسیم و طراحی کنند، اما آنها موفق نخواهند شد. در آخر، خدا به کلمات پیشگویی خود وفادار خواهد بود.»
برای آنکه صهیونیست های مسیحی به هدفشان برسند، بهترین کار فشار بر دولت های غربی به خصوص ایالات متحده آمریکا است تا سفارت خانه های شان را به قدس ببرند. برای همین منظور اونجیلیت ها مدت ها در کنگره تلاش کردند تا دولت آمریکا را مجبور کنند پایتخت را به قدس ببرند. در این رابطه «ریچارد هامن» در سال 1948 این موضوع را در کمیته روابط خارجی سنا مطرح کرد، بطوریکه سازمان های یهودی و لابی صهیونیستی آیپک هم مدت ها روی این موضوع تأکید کردند، تا این که در سال 1995 با پیشنهاد «باب دال» سنا دولت را ملزم ساخت تا قبل از 31 می 1999 سفارت آمریکا را به قدس منتقل نماید.
تا مدت ها یکی از محورهای اصلی بیانیه ها و کنفرانس های مسیحیان صهیونیست ، مسئله قدس بود. در کنفرانس سال 6991 صهیونسیم مسیحی، 1500 نفر اعلامیه ای را امضا کردند که می گفت: «اورشلیم باید تقسیم نشده و بلکه در حاکمیت اسراییلی باقی بماند... آنجا فقط پایتخت اسرائیل است. تمام ملت ها باید سفارتخانه های خود را به آنجا منتقل کنند»، بطوریکه حتی در سال 2002 جری فاتول رهبر اونجیلیت های آمریکا، حملات تروریستی به مرکز تجارت جهانی را به ادعای انحصاری اسراییل مربوط می کند و از طرفدارانش می خواهد تا به رئیس جمهور فشار آورند که اورشلیم را آزاد نگه دارد. صهیونیست های مسیحی جهت تأکید بر تقسیم پذیری اورشلیم در قطعنامه پایانی سومین کنگره بین المللی مسیحیان صهیونیست در سال 1996 این گونه اظهار می دارند: «ادعای اسلامی، در قبال اورشلیم با در برداشتن ادعای انحصاری بر معبد شریف، با نشان های تاریخی و انجیلی شهر و مناطق مقدس آن در تناقض است. این ادعا بیشتر از سرچشمه های سیاسی- مذهبی برخوردار است تا ریشه های قرآن و نسبت آن با مسلمانان صدر اسلام. البته پایتخت شدن اورشلیم گام اول است. گام بعدی که مسیحیان صهیونیست روی آن تأکید دارند بازسازی معبد مقدس است.
مسیح فقط به معبد می‌آید!
مسیحیان صهیونیست اعتقاد دارند که مسیح فقط به معبد اورشلیم باز می گردد و برای بازگشت او باید معبد مسیحیان بازسازی شود. آنها مدعی هستند اسراییل بعد از تصرف بخش های قدیمی قدس در سال 1967، بازسازی معبد را آغاز کرده است. به همین منظور مسیحیان صهیونیست ، سازمان های زیادی را برای حمایت از بازسازی معبد سلیمان در قدس به راه انداختند که یکی از برنامه های این سازمان ها، یافتن مکان معبدهای قدیمی است. صهیونیست های مذهبی می گویند معبد را باید دقیقاً در همان جای معابد قبلی ( سلیمان، زوربابل و هرود) ساخت. در این راستا در این مکتب انحرافی سه تئوری مختلف قرار دارد که یکی بیشتر مقبولیت دارد و می گوید معبد سلیمان جای فعلی مسجدالاقصی و قبه الصخره بوده است. براساس این تئوری، دیوار ندبه ای که پشت مسجد است و یهودی ها پای آن مناجات می کنند، تنها باقی مانده معابد قبلی است. بنابراین هر چه زودتر باید دو مسجد مسلمان ها را خراب کرد تا بازسازی معبد آغاز شود. البته صهیونیست های تندرو سال ها است که زیر مسجدالاقصی را کنده اند و در آن آب جاری کرده اند تا روزی با زلزله ساختگی آن را خراب کنند. همه سازمان های صهیونیست مسیحی با تبلیغ مأموریت این نسل در آزادسازی کوه معبد و خارج کردن بی حرمت کنندگان از آن، دیدگاه های نژادپرستانه صهیونیسم را ترویج داده اند، بطوریکه در طی سال های اخیر سران این مکتب انحرافی با انتشار کتاب های فراوان و همچنین ساخت فیلم های سینمایی علاوه بر مشخصات معبد، درباره ویژگی های وسایل و تجهیزات معبد مطالب بسیاری را ترویج داده اند. مطالبی که حالا دیگر بخشی از اعتقادات مسیحیان صهیونیست شده و آنها معتقدند باید براساس آنها گام بردارند. بنا بر این اعتقادات، کاهنان معبد باید آموزش ببینند، تقدیس شوند و خود را برای خدمت در معبد آماده کنند. آنها احتیاج به لباس های خاصی دارند که مشخصاتش را نویسندگان کتاب ها با استناد به کتاب مقدس در آورده اند. از جبهه مهم ترین اعتقاد مسیحیان صهیونیست این است که به استناد سفر اعداد، برای پاک شدن کاهنان و تطهیر ساختمان، خاکستر گوساله ای سرخ لازم است. باید خاکستر این گوساله را با آب مخلوط کرد و برلباس کاهنان و اثاث و ساختمان معبد پاشید تا پاک شوند.
در همین راستا مسیحیان صهیونیست مدت ها است که طراحی و ساخت، اثاثیه، لوازم آموزش کاهنان و پرورش قربانی ها را شروع کرده اند.
سفر به آخرالزمان
یکی از مهم ترین کارهای مسیحیان صهیونیست جهت تبلیغ تقدیس معبدی یهودی در بیت المقدس، برگزاری تورهای زیارتی- سیاحتی به سرزمین مقدس می باشد. رهبران مسیحیان صهیونیست یا همان اونجیلیت های معروف، تورهای مختلفی برای مسافرت به سرزمین اسراییل یا همان سرزمین مقدس برگزار کرده اند تا مسیحیان انجیلی را به سرزمین مقدس ببرند و در آنجا برایشان از اسراییل و لزوم پرستش آن بگویند. با تعهداتی که رژیم صهیونیستی برای این تورها در نظر گرفته، خیلی زود تعداد بازدیدکنندگان افزایش پیدا کرد، بطوریکه در این تورها، مسیحیان برخی مقامات دولتی رژیم صهیونیستی را ملاقات می کنند و باستان شناسان و پیشگوها همراه این مسیحیان اونجیلی ، برایشان از گذشته و آینده سرزمین مقدس می گویند.
رهبران صهیونیست مسیحی در این مسافرت ها برای طرفداران خود چنین جا می اندازند که اسراییل مرکز همه برنامه ها و طرح های خدا برای آینده و پایان جهان است. به همین منظور توضیح می دهند که قرن حاضر گام به گام مطابق با پیشگویی های کتاب مقدس پیش می رود، بطوریکه صهیونیسم مهم ترین نقش را در پیشگویی ها دارد چرا که توانسته یهودی ها را بعد از دو هزار سال به فلسطین بازگرداند، اسراییل را تشکیل دهد و سرزمین مقدس را برای بازگشت مسیح آماده کنند.
در مبانی و اعتقاد مکتب انحرافی صهیونیسم مسیحی، هدف بازدید از سرزمین مقدس برکت آوردن برای قوم یهود است. به ویژه ساکنانی که یهودیه و سامریه را احیا کرده اند.
آنها تلاش می کنند تا طرفداران خود را به دولت صهیونیستی نزدیک کنند و البته مراکز گردشگری رژیم صهیونیستی که سود مالی زیادی از چنین تورهایی عایدشان می شود تلاش می کنند با ارائه تسهیلات مختلف، تورها را ماهیانه برگزار کنند، بطوریکه دیدار از مناطق مسکونی و سه منطقه مهم «یادوشم» ، «دیوار ندبه» و «ماسادا» از مهم ترین برنامه های گردشگری رژیم صهیونیستی است.
بطور کلی می توان هدف اصلی برگزاری این تورها از سوی رهبران صهیونیست و اونجیلیت ها را همراه کردن افکار عمومی در آمریکا و اروپا با سیاست های سران صهیونیستی دانست.
صلح، هرگز
در مبانی اعتقاد مکتب انحرافی مسیحیان صهیونیست ، فلسطینیان مهم ترین قربانیان برای دفاع از یهودیان می باشند. مسیحیان صهیونیست معتقدند برابری یهودی ها و اعراب در اسراییل غیرقابل دفاع است چرا که خدا این سرزمین را به قوم یهود داده است. آنها فلسطینی ها را خارجی می دانند و هیچ احساسی به 4 میلیون مسلمان فلسطینی آواره ندارند چرا که اصلاً آنها را آواره نمی دانند.
برخی از رهبران این مکتب انحرافی جلوتر رفته و اظهار می دارند، اصلاً وجود قومی با نام فلسطینی وجود ندارد و در این راستا معتقدند مرکز کشمکش خاورمیانه امروز، مردم فلسطین هستند. فلسطینی ها آنجا هیچ گاه قومی، ملتی، زبانی، فرهنگی یا مذهبی به نام فلسطین نبوده اند. بلکه این سرزمین متعلق به کنعانیان بوده که خدا به خاطر شرارت شان آنها را نابود کرد.
مسیحیان صهیونیست در دفاع از اسراییل که به زور فلسطینیان را از خانه هایشان بیرون می کند، اظهار می دارند: «خدا به موسی گفت کنعان را به زور بگیر با اینکه کنعانی ها هرزه گرد نبودند. الان هم خدا بار دیگر از اسراییل می خواهد که با زور سرزمینش را از فلسطینیان بازپس گیرد.»
مسیحیان صهیونیست ادعاهای سران صهیونیستی را بر سرزمین های اشغالی پذیرفته اند و با خودمختاری فلسطینی ها مخالف هستند و هر توافق نامه صلحی را تهدید علیه اسراییل و دور شدن از آخرالزمان می دانند، بطوریکه رهبران آنها همراه با علمای تندرو صهیونیست بر رژیم صهیونیستی فشار می آورند تا با خشونت مسلمانان را از قدس و فلسطین بیرون و مقدمات ساخت معبد سلیمان را آماده کنند. برای همین است که لابی های صهیونیستی به همراه اونجیلیت ها در کاخ سفید هر چه توانسته کرده اند تا روند اجرای توافقنامه های صلح را متوقف کنند، بطوریکه اونجیلیت ها موافقتنامه های صلح را خیانتی به غیرت خدا برای قوم یهود می دانند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات