تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۷:۱۹  ، 
کد خبر : ۳۰۱۸۰۷
انتخابات ریاست‌جمهوری و انقلاب‌گریزی برخی مسئولان در گفت‌و‌گو با دكتر یدالله جواني

راه‌حل مشكلات اجرای گفتمان انقلابي‌گري در جامعه است

مقدمه: اگر مسئولان در حوزه اقتصاد، اسلامي و انقلابي عمل مي‌كردند، اين وضعيت پيش نمي‌آمد. مفاسد اقتصادي و مالي، قاچاق كالا و واردات بي‌رويه كالا، بي‌اعتنايي به توليدات داخلي و ده‌ها مورد از اين قبيل، ريشه در سوداگري برخي از مسئولان و وابستگان آنها دارد و اين نوع رفتارها، رفتارهاي انقلابي نيست. بررسي زمينه‌ها و عوامل پيدايي مشكلات در كشور يكي از ضرورت‌ها براي دستيابي به راه‌حل‌ها و عبور از مشكلات است. در هر انتخاباتي مردم به دنبال رأي دادن به كساني هستند كه بتوانند مشكلات آنان و كشور را حل كرده و به پيشرفت كشور كمك كنند. به طور قطع آگاهي مردم از دلايل و عوامل پيدايي مشكلات به آنان جهت انتخابات صحيح‌تر براي تشكيل دولتي كارآمد و توانا براي حل مشكلاتشان كمك خواهد كرد. اين موضوع را درگفت‌وگويي با دكتر يدالله جواني، كارشناس مسائل راهبردي و معاون سياسي اسبق سپاه مورد بررسي قرار داديم.
(روزنامه جوان - 1396/01/28 - شماره 5067 - صفحه 9)

* رابطه انتخابات و مشكلات موجود دركشور چگونه است؟

** انتخابات در كشور ما با پيدايي پاره‌اي از مشكلات و همچنين با حل مشكلات، رابطه‌اي مستقيم و تنگاتنگ دارد. به عبارتي هر انتخاباتي كه در ايران برگزار مي‌شود، خصوصاً انتخابات رياست جمهوري كه در پي آن يك دولت براي مدت چهار سال شكل مي‌گيرد، يا به دنبال اين انتخابات و پديدآيي دولت جديد، به دليل توانمندي و كارآمدي آن دولت، بخشي از مشكلات حل شده و در پرتو هوشمندي و انجام كارهاي زيربنايي و آماده‌سازي زيرساخت‌ها، مقدمات حل مشكلات ريشه‌دار و ساختاري هم فراهم مي‌شود، يا اينكه نه تنها مشكلات موجود حل نمي‌شود، بلكه يك دولت ناكارآمد به حجم مشكلات خواهد افزود و با سياست‌هاي اجرايي غلط و جهت‌گيري‌هاي نادرست، مشكلاتي را پديد مي‌آورد كه سال‌ها بايد براي حل آن تلاش كرد.

* بنابر نگاه شما، نقش اصلي در پديد‌آيي مشكلات يا حل مشكلات با مردم است. آيا اين برداشت درست است؟

* اين يك واقعيت است كه نمي‌توان آن را ناديده انگاشت. براساس اصل ششم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اداره كشور متكي به آراي عمومي است. در واقع اين مرم هستند كه با شركت در هر انتخاباتي مسئوليني را براي اداره كشور برمي‌گزينند. انتخابات در ايران آزاد و رقابتي است. در هر انتخاباتي نتيجه آن انتخابات را خود مردم رقم مي‌زنند. بنابراين منتخب خوب، توانا، عالم، كارآمد، متعهد يا منتخب ضعيف، غيرمتخصص و غيرمتعهد، هر دو نتيجه رأي مردم است. بالاخره اين مردم هستند كه انتخاب مي‌كنند. البته مردم هميشه علاقه‌مند و خواهان انتخاب بهترين‌ها هستند، لكن در مواردي نوع تبليغات و فضاسازي‌هاي انتخاباتي، ممكن است مردم را در انتخابشان دچار سردرگمي و اشتباه در انتخاب كند.

* آيا مي‌توان گفت نقش انتخابات در حل مشكلات كشور، يك نقش راهبردي است؟

** بله، اين سخن كاملاً درست است و نشان از اهميت انتخابات دارد. مبتني بر اين نگاه مي‌توان گفت هر انتخاباتي در ايران يك فرصت طلايي براي نظام، مردم و كشور مي‌باشد. فرصت از اين منظر كه باتوجه به تجارب پيشين، مردم با شناخت بيشتر و دقيق‌تر از جريان‌ها، احزاب، گروه‌ها و كانديداهاي حاضر در عرصه انتخابات، مي‌توانند دست به شايسته‌گزيني زده و بهترين‌ها را انتخاب كنند. البته نظام هم بايد زمينه و مقدمات اين مهم را فراهم سازد. نخبگان و خود جريان‌هاي سياسي هم در ايجاد شرايط مناسب براي به‌گزيني نقش دارند. مطبوعات و اصحاب رسانه هم در شكل‌گيري فضاهاي انتخاباتي نقش بسزايي دارند. بر همين اساس، دشمنان با علم به نقش انتخابات در پيشرفت كشور و حل مشكلات مردم و تحقق آرمان‌هاي والاي انقلاب اسلامي، در هر انتخاباتي تلاش مي‌كنند تا آن انتخابات را به جاي اينكه يك فرصت براي ملت ما باشد، به فرصتي براي خودشان تبديل كنند.

* دشمنان چگونه مي‌توانند انتخابات در ايران را به يك فرصت براي خودشان تبديل كنند؟

** با توجه به پديدآيي فتنه عميق، خطرآفرين و مشكل‌ساز در بستر انتخابات دهمين دوره رياست‌جمهوري در سال 88 از يك طرف و نقش اصلي و برجسته استكبار جهاني با محوريت امريكايي‌ها در ايجاد اين فتنه از طرف ديگر، اثبات اين نگاه كه دشمن مي‌خواهد انتخابات در ايران را به فرصتي براي خود تبديل كند، ديگر كار سختي نيست. فتنه 88 و نقش دشمنان در اين فتنه، بايد مردم و مسئولان را نسبت به هر انتخاباتي حساس‌تر از قبل كند. انتخابات بايد براي مردم ايران يك فرصت باشد و نبايد با غفلت و ترجيح منافع باندي بر منافع ملي‌، به دشمنان اجازه داد كه آنان انتخابات ايران را به فرصتي براي خودشان تبديل كنند. دشمنان خارجي از چند طريق به دنبال بهره‌برداري از انتخابات ايران در راستاي اهداف و مقاصد خودشان هستند:

1- انتخابات را به محل اختلاف و تنش ميان احزاب، جريان‌هاي سياسي و در صورت امكان ايجاد شكاف و دوقطبي در ميان مردم تبديل كرده، ثبات و آرامش را از كشور سلب كنند.

2- در انتخابات با طراحي‌هاي پيچيده و استفاده از زمينه‌هاي داخلي و با پياده‌سازي نقشه‌هايي چون انقلاب‌هاي رنگي، اعتماد مردم نسبت به نظام را مخدوش ساخته و بخشي از مردم را رو در روي نظام قرار دهند. اين نقشه در سال 88 از سوي دشمن اجرايي شد و فتنه 88 را پديد آورد.

3- با فضاسازي و تأثير برفرآيندهاي انتخاباتي، مانع از انتخاب افراد متخصص و متعهد شده، زمينه انتخاب افراد ضعيف و ناكارآمد را فراهم سازند.

4- با استفاده از ابزارها و شيوه‌هاي گوناگون، تلاش مي‌كنند تا مانع پيروزي نيروهاي اصيل و انقلابي و كارآمد در انتخابات شوند و مي‌كوشند تا نيروهاي غيرانقلابي و غرب‌گرا را پيروز هر انتخابات كنند. بررسي رفتار غربي‌ها در چندين انتخابات گذشته، نشان مي‌دهد كه آنان تمامي توان خود را به كار مي‌گيرند تا در ايران، نيروهاي انقلابي را منزوي و جريان‌هاي غيرانقلابي را تقويت نمايند.

* چرا دشمنان چنين نگاهي به انتخابات در ايران دارند؟

** جبهه استكبار با محوريت امريكا، مصداق اصلي و عيني دشمن براي انقلاب اسلامي، نظام اسلامي و ملت ايران است. تمامي كشورهاي سلطه‌گر و با سابقه استعمارگري غربي در اين جبهه با امريكا عليه انقلاب اسلامي متحد شده‌اند. نگراني اصلي جبهه استكبار، تحقق آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و از جمله ظهور تمدن نوين اسلامي است. تمامي توطئه‌هاي جبهه استكبار عليه انقلاب اسلامي و ملت ايران طي 37 سال گذشته، براي جلوگيري از تحقق آرمان‌هاي انقلاب بود. وقتي توطئه‌هاي مستقيم آنان براي شكست انقلاب و براندازي جمهوري اسلامي ناكام ماند، آنان با جنگ نرم و نفوذ، به دنبال تسليم ملت ايران در مقابل خودشان هستند.

غربي‌ها به درستي دريافته‌اند كه در ايران، مجلس انقلابي، دولت انقلابي و دستگاه‌هاي انقلابي كه به صورت مستقيم و غيرمستقيم با رأي مردم شكل مي‌گيرند، مي‌توانند آرمان‌هاي انقلاب اسلامي را تحقق بخشند. به همين دليل با سرمايه‌گذاري‌هاي فراوان، تلاش مي‌كنند تا نيروهاي انقلابي را از چشم مردم انداخته و مانع پيروزي آنان در هر يك از انتخابات شوند. غربي‌ها اميدوارند با به قدرت رساندن نيروهاي غيرانقلابي و غرب‌گرا در ايران، از طريق آنان مانع از تحقق آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و از جمله ايجاد تمدن نوين اسلامي شوند. البته دخالت غربي‌ها در انتخابات ساير كشورها، سابقه طولاني دارد.

* آيا غربي‌ها براي انتخابات سال 96 در ايران هم چنين رويكردي دارند؟

** متأسفانه جواب اين سؤال مثبت است، البته از دشمن جز دشمني توقع ديگري نبايد داشت منتها نگراني آن وقت زياد مي‌شود كه نقشه‌هاي دشمن مانند فتنه امريكايي- صهيونيستي سال 88 پيچيده با شد. در انتخابات سال 88 ظاهر قضيه اين بود كه دو نفر از كانديداها نسبت به نتيجه انتخابات دچار سوءتفاهم شده‌اند، لكن واقعيت اين بود كه آنان بازيگر روي صحنه يك توطئه بسيار خطرناك‌تر از جنگ هشت ساله عليه انقلاب، نظام، كشور و ملت بودند. توطئه‌اي كه نقشه اصلي آن را بيگانگان طراحي كرده بودند.

* براي دخالت غربي‌ها در انتخابات 96، چه اسناد و مداركي وجود دارد؟ آنان چگونه مي‌خواهند بر انتخابات تأثير بگذارند؟

** اسناد آشكار بسيار فراوان وجود دارد. اكنون در غرب، هم در ميان امريكايي‌ها و هم در ميان اروپايي‌ها، اين ادبيات واحد شكل گرفته كه مي‌گويند، ما بايد از ميانه‌روها در ايران حمايت و آنان را تقويت كنيم.

به عنوان نمونه آقاي رنان رئيس سابق سازمان سيا در امريكا چندي قبل با صراحت اعلام كرد كه ما بايد ميانه‌روها را در ايران تقويت كنيم؛ چرا كه در ايران رقابت ميان‌ تندروها و ميانه‌روها مي‌باشد! مبتني بر همين نگاه در آستانه سفر وزير خارجه فرانسه به ايران در روزهاي پاياني سال 1395 سخنگوي وزارت خارجه اين كشور با صراحت اعلام كرد هدف تقويت موقعيت ميانه‌روها در ايران است و ما از طريق روابط تجاري به دنبال تقويت موقعيت آنان هستيم. اين دو نمونه از نوع نگاه امريكايي‌ها و اروپايي‌ها به صحنه انتخابات و رقابت‌ها در ايران رونمايي مي‌كند. به طور قطع امريكايي‌ها و اروپايي‌ها با چنين نگاهي و از طريق حمايت از يك جريان در ايران، به دنبال مشكل‌گشايي از ملت ايران و ايجاد زمينه‌هاي پيشرفت در كشور ما نيستند.

غربي‌ها به دنبال منافع خودشان هستند. آنان طي 37 سال گذشته، نشان دادند كه با تمدن‌سازي اسلامي از سوي ايرانيان مخالف بوده و به هر شكل ممكن تلاش كردند جلوي پيشرفت واقعي ايران را بگيرند. رويكرد غربي‌ها در موضوع برنامه هسته‌اي ايران، نوع نگاه غرب را به ايران نشان مي‌دهد. بنابراين غربي‌ها، هدفي جز ايجاد مشكل در مسير جمهوري اسلامي براي جلوگيري از دستيابي به تمدن‌سازي اسلامي ندارند. آنان هرگز به دنبال كمك به ايران براي حل اساسي مشكلات اقتصادي كشور ما نيستند. غربي‌‌ها يك ايران ضعيف، نيازمند و وابسته را به يك ايران قدرتمند، پيشرفته و خود‌اتكا ترجيح مي‌دهند. رويكرد حمايت‌گونه غربي‌ها از يك جريان سياسي در ايران با چنين هدفي دنبال مي‌شود.

* ميانه‌روها و تندروها از نظر غربي‌ها در ايران چه كساني هستند؟

** به طور كلي غربي‌ها درجهان اسلام و در هر كشوري از كشورهاي اسلامي و از جمله ايران، جريان‌هاي فكري سياسي فعال را به دو دسته ميانه‌رو و تندرو يا افراطي تقسيم مي‌كنند. از نظر آنان در ايران، ميانه‌روها كساني هستند كه موجوديت تمدني و فرهنگي غرب را پذيرفته و به سكولاريسم اسلامي اعتقاد دارند. اين ميانه‌روها با پذيرش سكولاريسم اسلامي، داراي رويكردهاي ليبرالي در تمامي عرصه‌ها و از جمله عرصه مسائل سياسي، اقتصادي و فرهنگي هستند و پيشرفت كشور را در گرو همراه شدن با غرب و برقراري رابطه با امريكا مي‌دانند.

ميانه‌روها با چنين ديدگاهي، نه تنها نسبت به اهداف سلطه‌طلبانه غرب و خصوصاً امريكا و مخدوش شدن استقلال كشور حساسيتي ندارند، بلكه تنها راه پيشرفت كشور را گشودن در‌هاي كشور به روي غرب دانسته و باتوجه به نقش محوري امريكا براي اجازه دادن به شركت‌هاي اروپايي جهت وارد كردن سرمايه به ايران مذاكره و رابطه با امريكا را به عنوان كدخداي جهان ضروري مي‌دانند. تندروها از نظر غربي‌ها و امريكايي‌ها در ايران نيروهايي هستند كه در مقابل زياده‌خواهي‌ها، قلدري‌ها و زورگويي‌هاي غرب مي‌ايستند و به دنبال پيشرفت واقعي كشور و پي‌ريزي تمدن نوين اسلامي، با استفاده از ظرفيت‌هاي داخلي مي‌باشند.

در واقع از نظر غربي‌ها، نيروهاي انقلابي و استكبارستيز طرفدار استقلال و عزت ملي، تندرو و افراطي محسوب مي‌شوند. غربي‌ها اكنون صحنه رقابت‌ها در ايران را صحنه رقابت ميان نيروهاي انقلابي و غيرانقلابي مي‌بينند. بر همين اساس آنان مي‌گويند ما بايد از جريان غيرانقلابي در برابر جريان انقلابي حمايت كنيم. البته براي توجيه حمايت‌هاي خود، آنان را ميانه‌رو معرفي مي‌كنند. البته اين عنوان ميانه‌رو را غربي‌ها و امريكايي‌ها، در هر كشوري براي جريان‌هايي به كار مي‌برند كه تمايل به غرب دارند. به عبارت ديگر، ميانه‌روها در هر كشوري و از جمله ايران، جريان‌هاي فكري سياسي سكولار و غرب‌گرا هستند.

* چگونه مي‌خواهند نيروهاي انقلابي را با عنوان نيروهاي تندرو و افراطي از چشم مردم بيندازند؟

** اين سؤال مهمي است و بايد با دقت دنبال پاسخ آن بود. اكنون براي فاصله انداختن بين مردم و انقلاب، نظام و نيروهاي انقلابي،‌ اتاق‌هاي فكر فراواني در خارج و داخل فعال هستند. يكي از رويكردها براي رسيدن به اين هدف، نسبت دادن مشكلات كشور به جريان انقلاب و نيروهاي انقلابي است. به عبارت ديگر مي‌خواهند انقلابي‌‌گري را به عنوان عامل اصلي پديدآيي مشكلات معرفي كنند.

آنان مي‌خواهند دستاوردهاي انقلاب را ناچيز و مشكلات آن را فراوان جلوه دهند. در شبكه‌هاي ماهواره‌اي، فضاي مجازي و برخي از رسانه‌هاي مكتوب داخلي، در برخي از فيلم‌هاي سينمايي و همچنين تئاترها، اين نوع القائات ديده مي‌شود. وقتي در داخل كشور فردي در كسوت استاد دانشگاه مي‌گويد: انقلاب كشور را 50 سال عقب انداخت و در سال‌‌هاي بعد از انقلاب، هيچ چيزي به اندازه امريكا‌ستيزي تيشه به ريشه منافع ملي نزده، اين حرف‌ها هدفمند در راستاي جداسازي مردم و خصوصاً نسل جوان از انقلاب بر زبان جاري و بعد در رسانه‌هاي مختلف و شبكه‌هاي اجتماعي بازتاب داده مي‌شود. اكنون در غرب براي تطهير رژيم فاسد،‌ مستبد و وابسته پهلوي، با سرمايه‌گذاري فراوان كار مي‌شود. در داخل هم عده‌اي در همين مسير فعاليت مي‌كنند.

* آيا اين اقدامات نتيجه مي‌دهد؟

** كساني كه روي جداسازي مردم از انقلاب و انقلابي‌گري سرمايه‌گذاري مي‌كنند، با نگاهي جامعه‌شناسانه به نتيجه‌بخش بودن كار خود اميدوارند. اكنون بيش از 50 ميليون از جمعيت بالاي 80 ميليون كشور بعد از انقلاب متولد شده‌اند و از شرايط قبل از انقلاب آگاهي درستي ندارند. از طرفي فراموشي تاريخي هم براي بخشي از مردم يك واقعيت است. در چنين فضايي، با تبليغات گسترده تلاش مي‌كنند دستاوردهاي انقلاب را ناچيز و مشكلات آن را فراوان جلوه دهند. در حالي كه انقلاب اسلامي دستاوردهاي فراواني داشته است و مشكلات موجود، اتفاقاً ريشه در انقلاب‌گريزي دارد.

* منظورتان از اينكه مشكلات كشور ريشه در انقلاب‌گريزي دارد، چيست؟

** منظورم روشن است. در 37 سال گذشته هر جايي كه مسئولان كشور، اسلامي و انقلابي عمل كرده‌اند، موفقيت‌ها و دستاوردهاي ارزشمندي نصيب كشور و مردم شده است. مشكلات كشور عمدتاً در آن جاهايي است كه براساس آموزه‌هاي اسلامي و به صورت انقلابي عمل نشده است.

* ممكن است نمونه‌هايي از اين موفقيت‌ها و مشكلات را مثال بزنيد؟

** نمونه فراوان است. موفقيت‌هاي بزرگ و دستاوردهاي بزرگ كه با انقلابي‌گري و عمل براساس اسلام به دست آمده فراوان است. جنگ تحميلي با انقلابي‌گري به دفاع مقدس تبديل شد. امنيت موجود در كشور در پرتو اقتداردفاعي نتيجه عمل انقلابي است. ورود كشور به باشگاه هسته‌ا‌ي جهان و باشگاه هوافضا نتيجه انقلابي‌گري است. امروز ايران در رديف چهار كشور قدرتمند موشكي جهان است و اين مهم به دست نيامد مگر با روحيه انقلابي، تفكر انقلابي و مديريت جهادي افرادي چون شهيد تهراني‌مقدم. شهداي هسته‌اي، ايران را با همين منش انقلابي صاحب چرخه سوخت كردند. بنابراين در هر جايي كه يك مسئول و مدير انقلابي بر سر كار بوده، در پرتو انقلابي‌گري موفقيت‌هاي بزرگ حاصل شده است. اما برعكس، جاهايي كه مسئولان غيرانقلابي سر كار بودند و به آموزه‌هاي اسلامي توجه نكرده و براي حل مشكلات و پيشرفت كشور به دنبال نظريه غربي رفته‌اند، نه تنها مشكلات حل نشده بلكه مشكلات ديگري ايجاد شده است. الان كشور گرفتار ركود است؛ اين ركود و به تبع آن بيكاري و گراني، نتيجه انقلاب‌گريزي برخي از مسئولان است.

اگر مسئولان در حوزه اقتصاد، اسلامي و انقلابي عمل مي‌كردند، اين وضعيت پيش نمي‌آمد. مفاسد اقتصادي و مالي، قاچاق كالا و واردات بي‌رويه كالا، بي‌اعتنايي به توليدات داخلي و ده‌ها مورد از اين قبيل، ريشه در سوداگري برخي از مسئولان و وابستگان آنها دارد و اين نوع رفتارها، رفتارهاي انقلابي نيست. اينها رفتارهاي غيرانقلابي و بعضاً‌ ضد انقلابي است. آدم انقلابي نجومي‌بگير نيست. آدم انقلابي بي‌رحمانه به جان بيت‌المال نمي‌‌افتد. آدم انقلابي بي‌اعتناد به آسيب‌هاي اجتماعي و مشكلات مردم نيست. ممكن است البته افرادي با تظاهر به انقلابي و مؤمن بودن، خود را انقلابي جا بزنند اما واقعيت اين است كه انقلابيون اصيل و معتقد به آرمان‌هاي انقلاب، همواره از كشور مشكل‌گشايي كرده‌اند. بنابراين تنها راه حل مشكلات كشور حاكم كردن گفتمان انقلابي‌گري بر جامعه است.

http://www.javanonline.ir/fa/news/846442

ش.د9600319

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات