صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۸۴۲۹۲

یادداشت روزنامه‌ها 9 آذر

روزنامه کیهان **

جایی نرو تا طناب بیاورم !/ حسین شریعتمداری

1- می‌گویند درویش دوره‌گردی به حمام رفته بود و پس از استحمام، در حالی که «تک پیراهن» خویش را پوشیده و آماده خروج بود، متوجه شد که رندان، «لُنگ» او را ربوده‌اند. درویش دست از دهان کشید و فریاد برآورد که ایهاالناس! لنگ حمام و فرش زیرپایم و پرده اتاقم و سفره نانم و رواندازم و زیراندازم و... همه را دزدیده و با خود برده‌اند! جامه‌دار به ملامت گفت؛ درویش! خجالت بکش!... فقط یک لنگ ناقابل از تو ربوده‌اند، این همه که ادعا می‌کنی کجا بود؟ و کی با خود به حمام آورده بودی؟ درویش گفت؛ آن لنگ، همه آنچه را که گفتم به جای می‌آورد و آن را در همه کارهایی که برشمردم به کار می‌گرفتم!...

2- چند ماه مانده به انتخابات اسفند ماه و در حالی که برخی از دست‌اندرکاران واقع‌بین جبهه اصلاحات، نگرانی عمیق خود را از آشفتگی و سردرگمی حاکم بر این اردوگاه پنهان نمی‌کنند، برخی دیگر از مدعیان اصلاحات، اصرار دارند دست‌های خالی از دستاورد خود را با توسل به لاف‌های گزاف، پر و پیمان نشان بدهند! وجیزه پیش روی اشاره‌ای گذرا، اما مستند به این ترفند است و در آن فقط به رخدادهای محسوس و غیرقابل انکار و اظهارات و اعترافات آشکاری استناد شده است که مدعیان اصلاحات، خود بر زبان آورده‌اند. بخوانید!

3- مدعیان اصلاحات که سردمداران اصلی آن سابقه سیاه وطن‌فروشی در فتنه88 را با خود داشتند و طشت رسوایی آنان در ایفای نقش پیاده نظام برای مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس با سر و صدا از بام فریب افتاده بود، در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم- 24 خرداد 92- نه فقط کمترین امیدی به پیروزی نداشتند، بلکه حضور در انتخابات را نقطه ایده‌آل خود می‌دانستند و بر این باور بودند که حضور آنان در انتخابات می‌تواند، سابقه وطن‌فروشی آنها در فتنه 88 را در افکار عمومی کمرنگ کند و نشانه‌ای- هر چند بی‌رمق- از بازگشت آنان به نظام باشد. بازگشت کسانی که در ماجرای فتنه آمریکایی اسرائیلی 88 آشکارا و بی‌پرده با تمامی گروه‌ها و جریانات ضد انقلاب، از منافقین و بهایی‌ها و سلطنت‌طلب‌ها و مارکسیست‌ها گرفته تا عبدالمالک ریگی‌ها علیه مردم وطن خود ائتلاف کرده بودند، تا آنجا که نتانیاهو با صراحت و ذکر نام و نشان، از آنها به عنوان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران یاد کرد و سران و اصحاب فتنه که انتقاد بخشدار فلان نقطه دور افتاده کشور را بی‌پاسخ نمی‌گذاشتند در مقابل اظهارات صریح نتانیاهو، اوباما و ملک عبدالله، حسنی مبارک و بقیه اراذل و اوباش مانند آنها، سکوت کامل اختیار کردند و لام تا کام زبان به اعتراض و یا انکار باز نکردند. ضمن آن که برخی از سران داخلی فتنه- به نوشته و اظهار نظر صریح مدعیان اصلاحات- کلید رمز فتنه یعنی «تقلب در انتخابات» را در جلسات خصوصی انکار کرده بودند و... حالا باید پرسید آیا یکی از مدعیان اصلاحات- تاکید می‌شود که حداقل یکی از آنها- می‌تواند این کارنامه سیاه و ننگین وطن‌فروشی را انکار کند؟! پاسخ تاکنون کاملاً منفی بوده است، شب تاریک و ظلمت گرفته را که نمی‌شود با «چراغ موشی» به روز تبدیل کرد!

4- با سابقه سیاهی که مدعیان اصلاحات در کارنامه خود داشتند و مردم نیز با حضور چند ده میلیونی خود در حماسه بی‌نظیر 9 دی بر نفرت خویش از این جریان تأکید ورزیده بودند، بدیهی بود که جریان یاد شده نه فقط کمترین امیدی به پیروزی در انتخابات نداشته باشد بلکه اعلام حضور در فعالیت‌های انتخاباتی- ولو به صورت جانبی و چسبیده به دیگران- را «ایده‌آل» خود تلقی کند. آیا غیر از این است؟!

5- اردوگاه اصلاحات با شرایط شکننده یاد شده به فعالیت انتخاباتی خرداد 92 وارد شد و بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی که امیدوار بودند صلاحیت وی بنا به برخی ملاحظات تأیید شود - که نشد- برزخ بی‌کاندیدایی را تجربه کردند. در این حال و هوا آقای محمدرضا عارف مقدمات نامزدی خود را فراهم آورده بود، ولی مدعیان اصلاحات که نگاهشان به هاشمی و امیدشان به تائید صلاحیت وی بود، حمله به عارف را تدارک دیدند. سایت «انتخاب» وابسته به اردوگاه اصلاحات (91/9/14) اعلام کرد «اصلاح‌طلبان تمایلی به حضور او در قامت کاندیدای ریاست‌جمهوری ندارند» و از قول قدرت علیخانی، مشاور هاشمی رفسنجانی نوشت «آقای عارف خودش برای ورود به عرصه انتخابات تصمیم گرفته و جبهه اصلاحات روی افراد دیگری تمرکز دارد»!

سایت «دانشجو» وابسته به گروهک نهضت‌آزادی و حزب منحله مشارکت، عارف را برآمده از نهادهای امنیتی و فاقد صلاحیت برای نامزدی اصلاح‌طلبان معرفی کرد. سایت «کلمه» وابسته به فتنه‌گران و نزدیک به حزب مشارکت از زبان رجب مزروعی و اردشیر امیرارجمند (دو فتنه‌گر فراری و پناهنده به غرب) هجوم سازمان‌یافته‌ای را علیه عارف کلید زد و مدعیان اصلاحات در مخالفت با عارف تا آنجا پیش‌ رفتند که وی را «اصلاح‌طلب بدلی»! نامیدند.

6- بعد از رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی، مدعیان اصلاحات که پروژه «حضور فرعی» و «چسبنده» خود در انتخابات را در بن‌بست می‌دیدند، اهانت‌های گسترده قبلی به عارف را که تا چند روز پیش از آن با شدت ادامه داشت، نادیده! گرفتند و به گونه‌ای که عادت این جریان آلوده است با چرخش یکصد و هشتاد درجه‌ای به حمایت از عارف روی آوردند!

اما، نظرسنجی‌های پی‌درپی حاکی از آن بود که عارف در خوشبینانه‌ترین حالت، فقط می‌تواند 8 درصد آراء مردم را کسب کند. این درصد بعد از اعلام حمایت اصلاح‌طلبان از عارف به سرعت رو به کاهش نهاده بود.

همه موارد یاد شده که فقط اندکی از بسیارهاست مستند به سایت‌ها و رسانه‌های مدعی اصلاحات است که به یقین قابل انکار نیست.

7- درصد پایین آرای عارف بار دیگر مدعیان اصلاحات را به چرخش واداشت و در حالی که تا چند روز قبل، آقای روحانی را نامزد جبهه اصلاحات نمی‌دانستند، چاره‌ای جز رویکرد به ایشان ندیدند، چرا که با گره زدن طناب پوسیده اصلاحات به روحانی می‌توانستند آراء وی را که اگر پیروز انتخابات نبود هم آراء مطرحی بود، به خود و یا به حمایت خود از ایشان، نسبت دهند! دقیقا از همین هنگام است که رسانه‌های زنجیره‌ای در داخل و سایت‌های اینترنتی فتنه‌گران از خارج یک حرکت دو شاخه را آغاز می‌کنند، حمله به عارف که شایسته نامزدی نیست! و فشار بر او که باید به نفع روحانی انصراف بدهد. این دو محور تبلیغاتی را با مراجعه به رسانه‌های یاد شده به وضوح می‌توان دید. نهایتا آقای عارف تحت این هجوم پرحجم و دوگانه مجبور به انصراف می‌شود ولی برخلاف اصرار مدعیان اصلاحات، انصراف خود را به نفع روحانی اعلام نمی‌کند و پس از انصراف نیز به حالت قهر خانه‌نشین می‌شود.

تا اینجا به وضوح ملاحظه می‌شود که مدعیان اصلاحات «دست خالی» هستند و هیچ امتیازی که حاکی از پایگاه مردمی آنان باشد، ندارند. این نقطه را در نظر داشته باشید و بعد...

8- بعد از انصراف عارف تمامی رسانه‌ها و افراد وابسته به مدعیان اصلاحات به حمایت از نامزدی آقای روحانی برمی‌خیزند و برخلاف گذشته، که ایشان را نامزد اصلاحات نمی‌دانستند، در تبلیغات خود تاکید می‌کنند آقای روحانی کاندیدای اصلاح‌طلبان است! و یا کاندیدای آنها نیز هست!

نهایتا در انتخابات خرداد 92 آقای روحانی با کسب 18 میلیون رأی، یعنی 50/7 درصد آراء، پیروز انتخابات می‌شود و مدعیان اصلاحات در بوق و کرنا می‌دمند که حمایت آنان از دکتر روحانی عامل پیروزی ایشان بوده است! و هرگز به روی مبارک خود نمی‌آورند که «اگر موز قوت داشت کمر خودش را راست می‌کرد»! و از کجا معلوم که حمایت آنان از دکتر روحانی باعث ریزش آراء ایشان نشده باشد!

9- مدعیان اصلاحات امیدوار بودند که در ادامه راه، موفقیت‌های دکتر روحانی را به حساب خود فاکتور کنند! و برای این که مقدمات این جابجایی حساب را فراهم آورند، حجم انبوهی از تبلیغات را با این مضمون سامان دادند که موفقیت‌های روحانی مدیون دستورالعمل‌های خاتمی و هاشمی است. اما متأسفانه، دولت آقای روحانی موفقیت قابل‌توجهی نداشت و در بسیاری از عرصه‌ها، مخصوصاً دو عرصه سیاست خارجی و اقتصادی که در تبلیغات انتخاباتی ایشان پررنگ‌تر از سایر عرصه‌ها بود، دستاورد قابل ارائه‌ای به دست نیاورد. تا اینجا به وضوح مشاهده می‌کنید که مدعیان اصلاحات بدون برخورداری از «امتیاز اولیه» خود را به دولت یازدهم گره زدند و دولت یازدهم نیز دستاورد چشمگیری نداشت که مدعیان اصلاحات بتوانند در پوشش «امتیاز» به حساب خود فاکتور کنند!

10- نارضایتی‌های گسترده ناشی از عملکرد ضعیف دولت یازدهم در بسیاری از عرصه‌ها و مخصوصا دو عرصه سیاست خارجی و اقتصادی، مدعیان اصلاحات را به یک چرخش یکصد و هشتاد درجه‌ای دیگر واداشت و این جریان که تا چند ماه قبل خود را بخش جدانشدنی از دولت آقای روحانی معرفی می‌کرد، برای آن که ناکامی‌های یاد شده به حساب اردوگاه اصلاحات نوشته نشود، دنده عقب گرفت و در مواردی با ادبیات زشت و پلشت به دولت روحانی حمله کرد تا آنجا که دولت روحانی را با کمال وقاحت و بی‌تربیتی «رحم‌ اجاره‌ای اصلاحات» نامید و... که بماند.

11- حالا به گنده‌گویی‌ها و لاف‌های گزاف مدعیان اصلاحات که این روزها بر زبان و قلم دارند توجه کنید! می‌گویند؛ «جبهه اصلاحات نباید از اعتدال جدا شود»! و توضیح نمی‌دهند، مگر می‌تواند جدا شود؟! حکایت کسی است که پسرش درون چاه افتاده بود و به او می‌گفت؛ جایی نرو تا طناب بیاورم و نجاتت بدهم! و پسر به طعنه جواب داده بود، مگر می‌توانم جای دیگری بروم؟!

و یا ادعای پر سر و صدای آنها که قرار است از میان اصولگرایان سربازگیری کنیم! و با شخصیت‌های معتدل جبهه‌ اصولگرایی ائتلاف کنیم! و یا؛ آقایان لاریجانی و ولایتی می‌توانند به ائتلاف با جبهه اصلاحات امیدوار باشند! و... بخوانید!

12- شرایط کنونی مدعیان اصلاحات با شرح مستندی که گذشت، به مراتب بدتر و دست آنها، بارها خالی‌تر از هنگامی است که وارد انتخابات 92 شدند. آیا غیر از این است؟ و آیا هیچیک از موارد یاد شده قابل تردید است؟! بنابراین به آسانی می‌توان نتیجه گرفت که ادعای پیوند آنان با بخشی از اصولگرایان فقط به فقط - تاکید می شود فقط به فقط - برای کسب وجهه از اصولگرایان است. به بیان دیگر، قصد دارند دست خالی از دستاورد مدعیان اصلاحات (اعم از اصلاحاتی‌ها و کارگزارانی‌ها و اعتدالی‌ها) در انتخابات پیش‌روی را با گره زدن خود به اصولگرایان، پُر و پیمان نشان بدهند! و از این رهگذر برای خود کسب وجهه و آبرو کنند.

و اما، اکنون نوبت اصولگرایان - به معنی واقعی کلمه و نه این یا آن سلیقه - است که به مدعیان اصلاحات اجازه ندهند با اعلام نزدیکی به اصولگرایان، بدنامی بارها تجربه شده خود را به اصولگرایان نیز نسبت بدهند.

و دراین‌باره گفتنی‌های مستند و فراوان دیگری نیز هست که به بعد موکول می‌کنیم.

***************************************

روزنامه قدس **

اعلان جنگ پنهان کرملین به اردوغان/ محمدحسین جعفریان

«آن‌هایی که در برابر تروریسم استانداردهای دوگانه اتخاذ کرده‌اند، با آتش بازی می‌کنند.» اگرچه باورکردنی نیست، ...

اما این جمله را «اردوغان» گفته است! او همچنین افزوده است: «ترکیه از همان ابتدا داعش را یک گروه تروریستی دانسته و مواضع ما در قبال آن روشن است، بنابراین هیچ طرف داخلی یا خارجی حق ندارد ترکیه را به حمایت از داعش یا عدم مبارزه با آن متهم کند، زیرا ما بیش از هر طرف دیگری از داعش ضربه خورده‌ایم!» در پی هدف قراردادن سوخوی روسی در آسمان سوریه توسط جنگنده‌های اف 16 ترکیه، موجی از تحلیل‌های سیاسی نسبت به پیامد آن توسط تحلیلگران در رسانه‌های دنیا منتشر شد که تقریباً نقطه اشتراک تمام این تحلیل‌ها، حتی آن‌ها که از سوی رسانه‌های غربی به نوعی متحد آنکارا محسوب می‌شوند، تأکید بر حمایت اردوغان از داعش و روابط پنهانی دولت وی با این گروه تروریستی است. همزمان با این ماجرا، رسانه‌های روسی مستندات عجیبی از ارتباط اردوغان و خانواده وی با سران داعش و کسب درآمد از ترانزیت تروریست‌ها و داد و ستد با آن‌ها بویژه خرید و فروش نفت دزدی میدان‌های عراق و سوریه به نصف قیمت بازار منتشر کردند. این مدارک که شامل برخی تصاویر و تماس‌های تلفنی می‌شود در روزهای اخیر در فضای مجازی دست به دست می‌شود. به نظر می‌رسد، دولت ترکیه از این اتفاق شوکه شده و پس از آن برخی روزنامه نگاران ترک که حقایقی را درباره کمک‌های آشکار ارتش ترکیه به داعش منتشر کرده بودند، دستگیر و زندانی شده‌اند. کاملاً آشکار است که شخص اردوغان از بالا گرفتن این بحث‌ها و به عرصه کشیده شدن این رازهای پشت پرده بسیار آشفته است. نوع سخنان و مواضع وی درباره استانداردهای دوگانه، در حالی که همه از فریب و ریاکاری دولت او و کسب درآمد از جانب داعش مطلعند، نشانه این آشفتگی است. در ادامه همین رویه و در حالی که برخی خبرنگاران حتی بندر اختصاصی فروش نفت داعش توسط عوامل دولت ترکیه را نیز یافته و افشا کرده‌اند، اردوغان مدعی شد: «دلیل موثقی هست که نشان می‌دهد شرکت‌های روس و داعش به نظام ترکیه نفت می‌فروشند!» آنچه مسلم است دولتمردان آنکارا به هر ریسمانی چنگ می‌زنند تا زودتر از گردابی که خود ساخته‌اند، رهایی یابند اما پوتین آن‌ها را رها نمی‌کند. این ماجراجویی بی‌گمان باعث نزدیکی کردهای ترکیه به روسیه و بروز دردسرهایی جدی برای اردوغان خواهد شد. در داخل ترکیه هم مخالفان وی بشدت در حال بهره‌برداری از این خطای فاحش وی هستند، زیرا با اقدامات تنبیهی مسکو، انبوهی از تاجران ترک متضرر ضررهای هنگفتی شده‌اند و این روند همچنان ادامه دارد. کرملین بر آن است تا هزینه‌های این اشتباه را چنان برای اردوغان سنگین کند که دامن او و حزبش را در انتخابات بعدی بگیرد.

***************************************

روزنامه جمهوری اسلامی**

طرح‌های شیطانی غرب زیر پوشش مقابله با داعش

بسم‌الله الرحمن الرحیم

باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، دستورالعملی را که شامل کمک 500 میلیون دلاری به تروریست‌های فعال در سوریه می‌شود، امضا کرد و برای اجرا به «پنتاگون» وزارت دفاع آمریکا داد. دولتمردان آمریکائی می‌گویند این رقم جهت آموزش و تجهیز مخالفان میانه‌روی سوری در نظر گرفته شده است. آمریکا تروریست‌هائی را که در چارچوب منافع و سیاست‌های واشنگتن عمل می‌کنند، میانه رو معرفی می‌کند.

قرار است بخش قابل توجهی از این رقم، سهم آموزش و تجهیز کردهای سوریه شود. پنتاگون در مرحله اول 50 مستشار نظامی را به این منطقه اعزام کرده تا مقدمات آموزش، سازماندهی و تجهیز کردهای سوریه را فراهم کنند. بطور همزمان موضوع آموزش، تجهیز و سازماندهی کردهای عراقی در مقیاسی به مراتب وسیع‌تر و در سطوحی بالاتر، در جریان است که مورد اخیر، سوابق طولانی دارد و در کردستان عراق، ابعاد جا افتاده و مستقری را به خود اختصاص داده است.

در چنین شرایطی باراک اوباما یکبار دیگر خواستار کناره‌گیری بشار اسد از قدرت شد و تصریح نمود که با وجود اسد، سوریه روی آرامش به خود نخواهد دید. این همان موضعی است که فرانسوا اولاند رئیس‌جمهور فرانسه در جریان سفر هفته گذشته‌اش به مسکو بر آن تاکید ورزید و برای حل و فصل بحران سوریه، خواستار کناره‌گیری اسد شد.

اکنون سوال اساسی اینست که با اینکه کشورهای غربی عموماً طی هفته‌های گذشته اولویت نخست خود را «مقابله با داعش» معرفی کردند و پذیرفتند که بشار اسد می‌تواند فعلاً در قدرت باقی بماند، با اینحال چرا هنوز هم در مورد کناره‌گیری اسد اصرار می‌ورزند؟

شواهد و قرائن موجود نشان می‌دهند که غرب، توطئه‌های مربوط به تجزیه عراق و سوریه را بطور همزمان کلید زده و برای تسهیل در تحقق این 2 طرح امیدوار است با ایجاد «خلا قدرت» و کمرنگ یا بی‌رنگ ساختن نقش دولت مرکزی در مناطق عملیاتی مورد نظر خود، زمینه‌های مناسب‌تری را برای اجرائی کردن طرح‌های تجزیه عراق و سوریه فراهم سازد.

رئیس سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی فرانسه اخیراً با خشنودی ادعا کرده است بحران سوریه از موضوع برکناری بشار اسد فراتر رفته و عملاً طرح تجزیه سوریه به سه کشور در مسیر اجرا قرار گرفته است. در همین حال، کنگره آمریکا اعطای یک کمک مالی 700 میلیون دلاری به عراق را به پذیرش طرح فدرالی کردن ساختار قدرت در این کشور مشروط کرده است. هر چند فدرالی شدن نظام سیاسی عراق به منزله تجزیه این کشور نیست لکن مرزبندی‌های مطابق الگوی دلخواه واشنگتن و غرب را با ایجاد حساسیت‌های کمتری زمینه‌سازی می‌کند.

واشنگتن و متحدانش در ماجرای عراق و سوریه سعی دارند از ضعف حکومت مرکزی وایجاد «خلا سیاسی» در هردو کشور، بسترهای لازم برای جداسازی تدریجی مناطق کردنشین از بدنه سیاسی کشور را طوری تدارک نمایند که عملاً کردها برای تامین امنیت مورد نظرخود در مقطع کنونی، حساب خود را از سایر بخش‌ها جدا کنند و فقط به فکر خود باشند.

این یک تغییر بنیادین و استراتژیک در سیاست‌های غرب در ماجرای سوریه و عراق است که در پوشش مبارزه علیه داعش، سرگرم جداسازی حساب کردها از سایرین و تقویت مجزای کردها برای دستیابی به زمین بیشتر و استقرار کامل در مناطقی است که به تصرف خود در می‌آورند. این در واقع، نقش دوگانه غرب و به ویژه آمریکا در جنگ علیه داعش است که به بهانه مقابله با داعش، سرگرم فضاسازی برای ایجاد مرزبندی تازه‌ای میان کردها، در سوریه و عراق است که مرزبندی شاخصی را میان مناطق کردنشین با سایر بخش‌ها ایجاد و تثبیت کند که همین‌ها سرآغاز شکل گیری تدریجی طرح تجزیه سوریه و عراق باشد.

تصادفی نیست که پیشمرگه‌های کرد عراقی عملاً در عملیات ضد تروریستی در مناطقی که می‌توانند نقشی داشته باشند ولی جزو مناطق کردنشین نیست، مشارکتی ندارند و در عین حال تصریح می‌کنند هرگز از مناطقی که تصرف کرده‌اند، خارج نخواهند شد. علاوه بر این، غرب و مشخصاً آمریکا در پوشش ادعای مقابله با داعش، به یک فرصت طلائی برای حضور در مناطق کردنشین سوریه، آموزش و تجهیز آنها دست یافته‌اند تا برای طرح‌های آینده در این منطقه زمینه سازی کنند.

این، ظاهر قضیه است که از اهداف و برنامه‌های غرب حکایت می‌کند و ممکن است همانند بسیاری از طرح‌های شیطانی آنها به نتایج و سرنوشت دیگری منجر شود ولی تا اینجای قضیه در یک نکته تردیدی نیست و آن اینکه غرب در پوشش مقابله ادعائی علیه تروریست‌های داعش، سرگرم ایجاد کانون‌های بحران در مناطق کردنشین عراق و سوریه است که فردا زمزمه تجزیه طلبی آنها را نیز شاهد باشیم، زمزمه‌ای که این روزها از اقلیم کردستان عراق هم به گوش می‌رسد.

***************************************

روزنامه خراسان**

تروریسم و منطق متناقض غرب/دکترعلیرضا رضاخواه

یکی از سوالات اساسی که این روزها ذهن بسیاری از تحلیلگران، سیاستمداران و حتی مردم کوچه و بازار را در غرب مشغول کرده است، چرایی شکل گیری تروریسم و حملات خشونت بار اخیر در فرانسه می باشد. آیا تروریسم محصول آموزه های اسلام است؟ آیا تروریسم محصول حسادت نسبت به دستاوردهای تمدنی غرب است؟ آیا تروریسم نتیجه تقابل فرهنگ ها و تمدن هاست؟ آیا تروریسم محصول فقر و توسعه نیافتگی کشورهای جهان سوم است؟

اولین سوالی که در همین راستا بعد از حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر 2001توسط بسیاری از رسانه ها و تحلیلگران غربی مطرح شد این بود؛ "چرا آنها از ما متنفرند؟" همین سوال 14 سال بعد و به دنبال حوادث تروریستی پاریس باردیگر مطرح شد. سوالی که با یک دسته بندی ساده دنیا را میان "آنها" و "ما" تقسیم می کرد. آنهایی که بد هستند و مایی که خوب هستیم، آنهایی که شر هستند و مایی که خیر هستیم. آنهایی که قاتل هستند و مایی که قربانی هستیم، آنهایی که مثل ما نیستند و از ما متنفر هستند. اخیرا یکی از نمایندگان پارلمان انگلیس در توجیه نیاز به لشکر کشی دوباره این کشور به خاورمیانه با اتکا به همین منطق تاکید کرده است که "آنها از ما متنفر هستند نه به خاطر کارهایی که ما انجام می دهیم بلکه به دلیل آن چه که ما هستیم". چنین ریشه یابی از دلایل شکل گیری تروریسم و جستجو کردن ریشه های آن در "دیگری" همان گونه که یک دهه قبل نتوانست مشکل غرب را حل کند باز هم نخواهد توانست راهگشا باشد. واقعیت این است که تروریسم محصول همین منطق متناقض "غرب" در مقابل "دیگران" است. منطقی که اتخاذ "معیار دوگانه" (Double Standard) در مقابل تحولات بین الملل را باید منبعث از آن دانست. همان چیزی که علت العلل شکل گیری تروریسم در دنیای امروز است.

منطق متناقض غرب

در تمدن غربی که اساس فلسفه سیاسی بر سلطه گری و منفعت طلبی اومانیستی قرار دارد و همچنین ماکیاولیسم سرلوحه اقدام سیاسی است، بهره گیری از "معیار دوگانه" دال مرکزی گفتمان سیاست خارجی را شکل می دهد. سیاستی که در آن معیار سنجش درستی و غلط بودن یک جریان و یا اقدام سیاسی، نزدیکی و یا دور بودن آن از منافع غرب است. غرب درخصوص نقض حقوق بشر در عربستان، کشتار و شکنجه معترضان در بحرین، قتل عام زنان و کودکان در فلسطین، نبود دموکراسی در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، کشتار مردم یمن و... کمترین اعتراضی نمی کند در حالی که به طور مداوم کشورهایی چون روسیه، چین و کوبا را به نقض حقوق بشر متهم می کند. غرب نسبت به دستیابی اسرائیل به سلاح هسته ای دغدغه نشان نمی دهد ولیکن درخصوص برنامه صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران حساس است. غرب نسبت به آزادی بیان در چین دغدغه دارد اما در مقابل زندانی شدن روزنامه نگاران در ترکیه واکنشی از خود نشان نمی دهد. غرب گردن زدن توسط داعش در ملاء عام را جنایت علیه بشریت می داند اما گردن زدن در عربستان در ملاء عام را یک موضوع داخلی می داند و...

تروریسم چه نسخه امروزی آن تحت عنوان داعش و چه نسخه پیشین آن تحت عنوان القاعده محصول همین معیارهای دوگانه در سیاست خارجی غرب است. معیاری که یک روز تروریست ها را جنگجویان آزادی می داند و روز دیگر قاتلان بی رحم. القاعده بنا به اذعان هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا محصولی ترکیبی از آموزش های نظامی آمریکا با ایدئولوژِی افراطی وهابیت است که برای مقابله با اشغالگری ارتش سرخ شوروی در افغانستان به وجود آمد، داعش نیز آن گونه که سیمور هرش روزنامه نگار شهیر آمریکایی سالها پیش در نشریه نیویورکر نوشت، در دولت بوش برای مقابله با نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت.

تروریسم، امنیت محیطی

افزایش ارتباطات، توسعه تکنولوژی، فراگیر شدن اینترنت و رشد شبکه های اجتماعی مجازی، دنیایی بدون مرز را ایجاد کرده است. تحولی که باعث تغییر مفاهیم و تعاریف در حوزه مطالعات امنیتی شده است. امروزه در بحث تامین امنیت، تحقق "امنیت ملی" و " امنیت منطقه ای" جدای از" امنیت بین المللی" امکان پذیر نیست. از همین رو است که در مطالعات امنیتی معاصر اصل "امنیت محیطی فراگیر و مدیریت شده بین کشورها" در چارچوب یک پهنه امنیتی بزرگتر یعنی عرصه بینالملل مطرح است. این اصل در واقع جایگزین نظریاتی چون "امنیت ملی" و یا "امنیت منطقه ای" شده است که بر یک مفهوم فراگیرتر از امنیت، براساس ارتباطات و همکاری و هماهنگی بین کشورها تاکید دارد. لذا جامعه یا کشوری که بخواهد امنیت داخلیاش را حفظ کند باید نه تنها منطقهای که در آن قرار دارد بلکه محیط بین الملل را مورد توجه قرار دهد و در پی تشکیل یک منظومه امنیتی به هم پیوسته و هماهنگ با هم باشد چرا که امنیت در دنیای امروز یک موضوع محیطی است. در همین راستا کسانی که تروریسم را تولید و سپس حمایت میکنند باید بدانند که فرهنگ ترور خطرناکترین بخش تروریسم است که مفاهیم کشور، نظام و قوانین را زیر پا گذاشته و به هیچ قید و بندی تن نمیدهد و به راحتی از کنترل خارج شده و علیه بانیان خودش عمل می کند. اما غرب و بهویژه فرانسه با وجود این که تجربه بازی با آتش تروریسم را در مورد القاعده پیش رو داشتند و ماهیت تروریسم را به خوبی میشناختند، خود خلاف قواعد عمل کرده و خیال کردند که میتوانند برای تروریسم یک استاندارد دوگانه تعریف کنند و آن را به تروریسم مجاز برای رسیدن به اهدافشان در برابر دشمنان و رقبا و تروریسم غیرمجاز تقسیم کنند.

تروریسم زاییده در معیارهای دوگانه

این تصور باطل ناشی از منطق و معیار دوگانه غربیها نسبت به همه چیز است؛ منطقی که براساس آن منافع غربیها عین حق و حقیقت است حتی اگر با استفاده از جنایت و فاجعه آفرینی تامین شود و هر چیزی که منافع غربیها را تهدید کند جرم و جنایت محسوب میشود حتی اگر در واقع حق مشروعی بوده باشد که براساس عقل سلیم قابل پذیرش باشد. ریشه های تروریسم در غرب نه ربطی به اسلام دارد، نه محصول حسادت به دستاوردهای تمدنی غرب است و نه نتیجه توسعه نیافتگی کشورهای جهان سوم، بلکه نتیجه منطق متناقض و معیارهای دو گانه غرب است. لذا همان گونه که رهبر معظم انقلاب نیز در نامه اخیر خود به جوانان کشورهای غربی تاکید کرده اند " نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه خشونت زاست. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولت ها بر ارزش های انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد. "

***************************************

روزنامه ایران**

آثار درخشان برجام بر صنعت نفت/دکتر منصور معظمی

بعد از شدت گرفتن تحریم‌ها از سال 90 به بعد، اقتصاد ایران و به دنبال آن صنایع کشور دچار چالش‌های جدی شدند. در بین صنایع مختلف، صنعت نفت به دلیل کاهش سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و در پی آن کند شدن ظرفیت تولید نفت و گاز، با بحران‌هایی روبه‌رو شد که این امر موجب تضعیف جایگاه ایران در بازار جهانی انرژی گشت. آمارهای منتشر شده نشان می‌دهد که در بازه زمانی و بعد از تحریم (ژانویه 2011 تا مه 2014) روند واردات نفت کشورهای چین، ژاپن، هند، ترکیه، کره جنوبی که از خریداران سنتی نفت ایران بودند، نسبت به سال قبل تقریباً نصف شد. چراکه تشدید تحریم‌ها از سال 2012 محدودیتهایی را برای خرید و انتقال نفت و گاز به اروپا به وجود آورد که بخش نفت ایران را بشدت تحت تأثیر قرار داد و در عرض یک سال صادرات نفت ایران از 8/2 میلیون بشکه در روز در جولای 2011، به زیر یک میلیون بشکه در جولای 2012 کاهش شدید یافت. نیمی از کاهش صادرات نفت ایران از منع شرکت‌های اروپایی از واردات نفت ایران بود و نیمی دیگر نیز کاهش خرید کشورهای آسیایی را شامل می‌شد. همچنین ممنوعیت شرکت‌های اروپایی از بیمه محموله‌های نفتی ایران مانع از فروش نفت خام ایران به همه مشتریان خود شد. بنابراین با تشدید تحریم‌ها، تولید و صادرات نفت باکاهش جدی روبه‌رو شد.

از طرف دیگر جریان سرمایه‌گذاری خارجی به ایران نیز در اثر اعمال تحریم‌ها کاهش شدیدی یافت. به طوری که قبل از سال 2011 سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در ایران به طور متوسط، در حدود 4 میلیارد دلار در سال بود که صنعت و نفت و گاز سهم زیادی از سرمایه‌گذاری خارجی را به خود اختصاص می‌داد. بعد از اعمال شدید تحریم‌ها در سال 2012 تا 2014 هیچ گونه سرمایه‌گذاری در صنعت نفت و گاز ایران صورت نگرفت و در سال 2015 میزان آن اندک بود. بنابراین یکی دیگر از دلایل کاهش تولید نفت ایران، کاهش سرمایه‌گذاری خارجی بعد از شدت گرفتن تحریم‌ها بود. با توجه به اینکه اقتصاد ایران وابستگی زیادی به نفت دارد و بخش عمده‌ای از صادرات نیز مربوط به نفت است، بدیهی است که تحریم‌ها هم بر اقتصاد کشور و هم بر صنعت نفت تأثیر گذاشته است. هر چند که تأثیر مثبت تحریم بر صنایع از بعد خودکفایی صنایع مطرح است، اما تأثیر منفی آن نیز بر صنایع و بخصوص صنعت نفت کاملاً مشهود است. لذا اثرات برداشتن تحریم و اجرای برجام از کانال‌های مختلف می‌تواند بر اقتصاد و صنعت نفت تأثیر‌گذار باشد. از منظر برونو ورسیلز، اقتصاد دان صندوق بین‌المللی پول با برداشته شدن تحریم‌ها ایران از نقش مهمتری در اقتصاد جهان برخوردار می‌شود. خوشبختانه از سال 2014 صادرات نفت ایران به کشورهای غیر از اتحادیه اروپا بهبود یافته و کشورهایی نیز حاضر به پوشش بیمه شدند. برخی از کشورهای آسیایی نیز تضمین مستقل برای کشتی‌های حامل نفت و میعانات گازی ایران را صادر کردند.

بعد از 2 آوریل 2015 که چارچوب توافقنامه هسته‌ای مورد قبول طرفین قرار گرفت، شرکت‌های چند ملیتی و بین‌المللی علاقه‌مندی خود را به سرمایه‌گذاری در صنعت نفت و گاز اعلام کردند. طبق اعلام مقامات ایران نیاز صنعت نفت به سرمایه‌گذاری تا سال 2020 به میزان 130 تا 140 میلیارد دلار است و حوزه گازی پارس جنوبی به به تنهایی به 30 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز دارد. بانک جهانی نیز برآورد کرده است که پس از اجرای برجام ایران به میزان 2/3 -3 میلیارد دلار در سال 2016 و 2017 نیازمند سرمایه‌گذاری خارجی است تا به رشد 5/5 درصد در سال 2017 برسد.

با توجه به اینکه راهبرد اقتصاد مقاومتی تکیه بر توانمندی‌های داخلی است و نفت یکی از مؤلفه‌های اقتصاد است، برجام فرصتی ایجاد می‌کند تا با استفاده از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های درونی صنعت نفت به اهداف اقتصاد مقاومتی نزدیک شویم. این مهم بدین صورت تحقق می‌یابد که اقتصاد مقاومتی که تکیه بر اقتصاد دانش بنیان دارد، باید درون زا و برون نگر باشد. بدین معنا که ظرفیت‌های داخلی خود را قبول و باور کرده، از پتانسیل‌ها و فرصت‌های داخلی استفاده کند و روی آن سرمایه‌گذاری نماید. همچنین لازمه برون نگر بودن آن است که باور کند که دنیای اقتصاد محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نیست. برجام این فرصت را برای صنعت نفت ایجاد می‌کند تا به این هدف اقتصاد مقاومتی نزدیک شود. در واقع برجام فرصتی است برای اینکه اقتصاد ایران با اقتصاد جهان پیوند بخورد و حتی ایران برای رقابت با اقتصادهای برتر جهانی آماده شود.

***************************************

روزنامه جام جم **

لازمه‌های دستیابی به جایگاه مطلوب در دریا / امیر دریادار حبیب‌الله سیاری

بحث اهمیت دریا و تحقق نیروی دریایی راهبردی، موضوعی است که بارها در سال‌های اخیر مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته و دیروز نیز در جلسه‌ای که به مناسبت سالروز حماسه‌آفرینی نیروی دریایی در عملیات مروارید، محضر فرمانده معظم کل قوا داشتیم ایشان بار دیگر بر این موضوعات تاکید کردند.

اهمیت دریا و منابعی که کشور ما در دریا دارد همواره مورد توجه رهبر معظم انقلاب بوده و تاکید کرده‌اند که حضور فعال و آگاهانه در این عرصه، باعث پیشرفت دریامحور کشور خواهد شد. ایشان همچنین در جلسه دیروز به سواحل مکران در جنوب شرق ایران اشاره کردند که این منطقه، مهم‌ترین ساحل ماست و ما را به دریاهای آزاد وصل می‌کند و ما از این نقطه به چهارگوشه جهان دسترسی داریم. دریا از منظر بحث‌های دفاعی نیز بسیار حائز اهمیت است و نیروی دریایی راهبردی که یکی از لوازم برقراری امنیت در عرصه دریاست همواره مورد تاکید فرمانده معظم کل قوا بوده است.

نکته دیگری که به آن اشاره فرمودند بحث اهمیت نیروی انسانی است که ما با نیروی انسانی خوب می‌توانیم به همه پیشرفت‌های مدنظر در بحث اهمیت دریا و نیروی دریایی راهبردی دسترسی پیدا کنیم . نیروی انسانی مومن و متعهد و مخلص و چابک و مجهز به علم و دانش روز می‌تواند ما را به سرمنزل مقصود برساند که ایشان در بحث پرورش نیروهای انسانی بویژه در دانشگاه‌های دریایی و آموزشگاه‌های دریایی نکاتی را یادآور شدند.

اما یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که رهبر معظم انقلاب به آن توجه ویژه‌ای فرمودند موضوع فرهنگسازی برای آشنایی مردم و مسئولان با ارزش و جایگاه دریا بود و ما نمونه‌ای از کارهای انجام شده از جمله تغییراتی را که در کتاب جغرافیای مقاطع مختلف تحصیلی به‌وجود آورده‌ایم محضرشان تقدیم کردیم و ایشان تاکید فرمودند که بحث فرهنگسازی به همین شدت ادامه پیدا کند. در همین بحث گزارشی هم از همکاری‌های سازمان صداوسیما در این زمینه خدمت ایشان تقدیم کردیم زیرا یکی از جاهایی که در این بحث خیلی به ما کمک می‌کند صدا و سیماست و واقعا نتایج بسیار ارزشمندی را برای ما به‌وجود می‌آورد.

ضمن تشکر و سپاس از زحماتی که صداوسیما تاکنون در زمینه فرهنگسازی در زمینه دریا داشته است درخواست ما از مسئولان رسانه ملی این است همچون گذشته برای فرهنگسازی در این حوزه با ما همکاری داشته باشند تا با حرکت در همین مسیر، فرهنگسازی را بهتر از پیش جلو ببریم. همه ما باید به این موضوع توجه داشته باشیم آن نقطه مطلوبی که رهبر معظم انقلاب دنبال می‌فرمایند رسیدن به نیروی دریایی متناسب با آرمان‌های انقلاب اسلامی است که بحث گسترده و وسیعی دارد و به طور خلاصه می‌توان این موضوع را در همان بحث نیروی دریایی، نیروی راهبردی خلاصه کرد. توان ما برای حضور در آب‌های آزاد جهان باید گسترش پیدا کند و ما بتوانیم امکاناتمان را پای کار بیاوریم و در دریاهای آزاد جهان حضور داشته باشیم و بتوانیم از مرزها و منابع و منافعمان در دریا محافظت بکنیم و این نقطه مطلوبی است که حضرت آقا دنبال می‌کنند و ما نیز در حال ادامه حرکت در این مسیر هستیم.

***************************************

روزنامه وطن امروز **

نجات طرح خاورمیانه جدید با نفوذ استارت‌آپ‌های آمریکایی

فصل فتنه فناورانه!/علی هدایت

سرمایه‌گذاری اجتماعی به منظور تحقق برنامه‌ریزی‌ها برای فتح زیرساخت‌های اقتصادی کشورها و جوامع رقیب در حوزه‌های تمدنی از پیشینه‌ای تاریخی برخوردار است. کشورهای استعمارگر به طور معمول تسلط خود بر اهداف مستعمراتی را با نفوذ در طبقه حاکمه و ترویج خرافات، فحشا و فساد اجتماعی به منظور تضمین تجارت استعماری خود پیش می‌بردند.

«کمپانی هند شرقی» را از منظر تاریخی می‌توان سرآمد اجرای توأمان نقشه‌های فتح اقتصادی و اجتماعی برشمرد. شرکتی وابسته به دربار پادشاهی انگلیس که به واسطه پنهان بودن هویت زرسالاران عضو آن به «کمیته سری لندن» شهرت داشت. آنها برای دوام تجارت‌شان با یک دست از هزاردستان توطئه «رشوه» را به رسم رایج شرقی بدل ساختند و با دست دیگر میسیونرهای وابسته را برای عوام‌فریبی به گسترش ادیان و باورهای دروغین واداشتند. هدف در همه مسیر، ایجاد تغییراتی هوشمندانه در سبک زندگی، اندیشه و باورهای حاکمان و مردم بود تا نفت جنوب، پشم راور کرمان، ابریشم مازندران و غله ایران را مفت صاحب شوند. جالب است که مالکان کمپانی هند شرقی به رسم محلی‌ها در هند و ایران «کدخدا» نامیده می‌شدند و مستندات به دست آمده حکایت از آن دارد که کدخدای دهکده جهانی در کشاکش بحران بی‌پولی و شکست طرح خاورمیانه جدید، رو به تجربیات تاریخی آورده است.

موج فراگیر استارت‌آپی

در نقشه جدید «نفوذ» به قصد استعمار، خبری از کشتی‌های جنگی و کت قرمزهای عرق‌خور دزد و متجاوز نیست. بازی استعمار سر و شکل «فناورانه» به خود گرفته و استعمارگران خوش‌پوش در نقش «فرشتگان حمایتگر» به خاورمیانه آمده‌اند. پیش‌تر از معجزه همه‌گیری ناگهانی «استارت‌آپ‌ها» در ایران و اغلب کشورهای خاورمیانه گفتیم. نوعی جدید از کسب و کار مبتنی بر فناوری که مستقیما توسط زرسالاران و کمپانی‌های «سیلیکون ولی»- دره فناوری‌های نوین آمریکا- تغذیه می‌شوند.

ماجرا به این شکل پیش می‌رود که شرکت‌های مطرحی همچون گوگل، مایکروسافت، اینتل، آی‌بی‌ام و اپل به‌ناگاه تصمیم گرفتند همراه با «دیپلماسی دیجیتال» وزارت خارجه آمریکا بخشی از سود سالانه خود را به کشف و حمایت از ایده‌های نوین کارآفرینی فناورانه در کشورهای هدف اختصاص دهند. شبکه‌سازی خیرخواهانه که با کسب بودجه‌ای حداقلی با سرعتی مثال‌زدنی به پیش می‌رود و یک به یک کشورهای خاورمیانه را که از بالاترین آمار بیکاری جوانان تحصیلکرده و خوشفکر برخوردارند، فتح می‌کند.

مقابله با بیداری اسلامی

سایت شورای روابط خارجی آمریکا سپتامبر 2013 یادداشتی با عنوان «آیا بهار استارت‌آپ به خاورمیانه آمده؟» منتشر کرد که در آن بدون ایجاد حساسیت سیاسی، به سیل تغییرات در حال وقوع در منطقه پس از شتاب ناگهانی استارت‌آپ‌ها اشاره می‌شود. در این یادداشت از موج استارت‌آپ‌ها که خاورمیانه را درمی‌نوردد با عنوان «بهار عربی جدید» با هدف ایجاد تغییرات ماندگار اجتماعی- سیاسی بویژه با تمرکز بر زنان نام برده شده و نقل قولی از «کریستوفر شرودر» آمده که سال 2010 در واشنگتن‌پست منتشر شده است: «این ارزش تماشا و حمایت دارد که در بحبوحه درگیری‌های سیاسی خاورمیانه، کارآفرینان عرب در حال راه‌اندازی یک بهار عربی جدید و یک انقلاب هستند که بسیار مورد نیاز منطقه است».

شرودر آمریکایی نویسنده کتابی به نام «استارت‌آپ‌ها برمی‌خیزند: انقلاب کارآفرینی، بازسازی خاورمیانه» است. او عضو شورای روابط خارجی آمریکا و محقق ارشد وزارت خارجه ایالات متحده در حوزه کارآفرینی و امنیت ملی آمریکاست و به صورت غیررسمی می‌توان وی را مدیر پروژه بازطراحی «خاورمیانه جدید» از مسیر پلان B یا «راهکار غیرجنگی» دانست.

شرود‌‌ر همچنین مد‌‌یرعامل بخش تعاملی رسانه‌هایی همچون واشنگتن‌پست و نیوزویک آمریکاست و تاثیر بسزایی د‌‌ر راهبری سیاست‌های آنلاین و فناورانه آمریکا د‌‌اشته است.

با توجه به رزومه شگفت‌انگیز وی، حضور شرود‌‌ر د‌‌ر عمان، ارد‌‌ن، مصر، عربستان و ترکیه و راه‌اند‌‌ازی مشهورترین شتاب‌د‌‌هند‌‌ه‌های حمایتگر استارت‌آپ‌های خاورمیانه از جمله ARAJAN 500 Oasis، Wamda، Silatech، Zoomal Yomken و بسیار حائز اهمیت است.

کریستوفر شرود‌‌ر از اولین آمریکایی‌هایی بود‌‌ که فرورد‌‌ین 93 به همراه تیم «ند‌‌ لامونت» به ایران سفر کرد‌‌. واشنگتن‌پست د‌‌ر شرح گزارش سفر یاد‌‌شد‌‌ه نوشت: «تیم آمریکایی نگران عواقب سفر به ایران با توجه به تحریم‌ها بود‌‌ند‌‌ اما وزارت خارجه آمریکا د‌‌ر پاسخ به آنها گفت: سفر شما به ایران د‌‌ر راستای منافع ملی آمریکا خواهد‌‌ بود‌‌».

او به ایران آمد‌‌ و د‌‌ر د‌‌ید‌‌اری که بنا بود‌‌ «محرمانه» باقی بماند‌‌ توسط «ن.ج» معاون مورد‌‌ اتهام وزیر ارتباطات د‌‌ر پروند‌‌ه «نزار ذکا»، مورد‌‌ استقبال رسمی قرار گرفت و آمار حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات را مستقیما از مسؤولان کشورمان د‌‌ریافت کرد‌‌! سپس به واسطه «ن.ج» با اعضای شتاب‌د‌‌هند‌‌ه آواتک، برگزارکنند‌‌ه استارت‌آپ ویکند‌‌های گوگل د‌‌ر ایران، د‌‌ر رستورانی فرانسوی ناهار خورد‌‌!

یاران وزارت خارجه آمریکا

هفته گذشته د‌‌ر د‌‌انشگاه شهید‌‌ بهشتی، همایشی تحت عنوان «مارکتینگ جهانی» برگزار شد‌‌. د‌‌ر این همایش مجموعه‌ای از نمایند‌‌گان شتاب‌د‌‌هند‌‌ه‌های منطقه‌ای حضور د‌‌اشتند‌‌ که از وابستگی‌های مشهود‌‌ی به د‌‌ولت آمریکا و سیلیکون ولی برخورد‌‌ارند‌‌. از جمله می‌توان به «مریم. م» از مد‌‌یران شرکت سعود‌‌ی العوجان شاخه ایران (تولید‌‌کنند‌‌ه رانی) اشاره کرد‌‌ که د‌‌ر رزومه‌اش د‌‌ر این کنفرانس، «فعال د‌‌ر عملیات چرخش و تغییر ساختار بازار رو به رشد‌‌ کسب و کار د‌‌ر ایران» معرفی شد‌‌ه است. د‌‌ر همین همایش اعضای کلوب کریستوفر شرود‌‌ر از جمله «مد‌‌ز هولمن» و «توماس جنسن» و د‌‌یگرانی با تخصص د‌‌ر حوزه شبکه‌سازی اقتصاد‌‌ی و د‌‌ه‌ها عنوان سیاسی، به صورت مستقیم با جوانان مستعد‌‌ و طراح ایرانی روبه‌رو شد‌‌ند‌‌ و متاسفانه هیچ نهاد‌‌ امنیتی به ماهیت چنین جریانی و رزومه شرکت‌کنند‌‌گان و برگزارکنند‌‌گان د‌‌قیق نشد‌‌.

د‌‌ر طول چند‌‌ سال اخیر چند‌‌ین مرکز وابسته به جریان نمازی‌ها از جمله «آریانا»، «انجمن بین‌المللی مد‌‌یران ایرانی» و کانون کارآفرینی «ش» د‌‌ر فراهم‌سازی موقعیت برای حضور اعضای تیم جهانی بازطراحی چرخه‌های کسب و کار د‌‌ر ایران از جمله مد‌‌یران گوگل و نمایند‌‌گان YGL و اعضای کلوب خاورمیانه‌ای جریان یاد‌‌شد‌‌ه نقش‌آفرین بود‌‌ه‌اند‌‌. همان‌طور که پیش از این عنوان شد‌‌ «ترکیه» بنابر مستند‌‌ات به د‌‌ست آمد‌‌ه به‌عنوان پایگاه منطقه‌ای تغذیه شتاب‌د‌‌هند‌‌ه‌های آمریکایی استارت‌آپ‌های ایران تعریف شد‌‌ه و بناست از منظر شبکه‌سازی اقتصاد‌‌ی و تغییرات اجتماعی الگوی ایران باشد‌‌.

برگزاری ارد‌‌وهای مختلط استارت‌آپی د‌‌ر این کشور با هزینه حد‌‌اقلی 400 هزار تومان د‌‌ر مهرماه94 و تورهای خصوصی‌تر پیش از آن با حضور برخی مد‌‌یران مشهور ایرانی، د‌‌ر همین پازل قابل تحلیل است.

کارآفرینی رایگان یا...؟!

بعید‌‌ است کسی اند‌‌کی با تاریخ استعمار آشنایی د‌‌اشته باشد‌‌ و گمان کند‌‌ غول‌های سیلیکون ولی بد‌‌ون چشمد‌‌اشت اقتصاد‌‌ی به اجرای «د‌‌یپلماسی د‌‌یجیتال» هیلاری کلینتون تن د‌‌اد‌‌ه‌اند‌‌! واقعیت این است که کمک به رونق بازار کسب و کار فناورانه د‌‌ر خاورمیانه می‌تواند‌‌ از مسیر ملی و با رویکرد‌‌ی استقلال‌طلبانه با کمترین هزینه و بیشترین سود‌‌آوری بومی صورت گیرد‌‌ اما خیرین آمریکایی(!) این مسیر را با مهند‌‌سی یکطرفه به جریانی کاملا استعماری تبد‌‌یل می‌کنند‌‌. به این شکل که با صرف هزینه‌ای 5 هزار د‌‌لاری اقد‌‌ام به شناسایی برترین اید‌‌ه‌های جوامع مستعد‌‌ی همچون ایران کرد‌‌ه و به واسطه همین کمک کوچک آموزشی- اطلاعاتی که به‌راحتی از طریق مطالعه د‌‌ر اینترنت نیز قابل د‌‌ستیابی است، د‌‌ست‌کم 30 د‌‌رصد‌‌ مالکیت اید‌‌ه‌های برتر و پولساز میلیون و حتی میلیارد‌‌ د‌‌لاری جوامع د‌‌یگر را از آن خود‌‌ می‌کنند‌‌.

از بزرگ‌ترین خروجی‌های اجرای این طرح د‌‌ر ترکیه می‌توان به استارت‌آپ سفارش غذا با نام Yemeksepeti اشاره کرد‌‌ که د‌‌ر ماه مه ‌2015 با مبلغ 589 میلیون د‌‌لار به Delivery Hero واگذار شد‌‌. همچنین Gittigidiyor نیز از جمله مثال‌های د‌‌یگر است که توسط رقیب جهانی خود‌‌ ebay با قیمت 217 میلیون د‌‌لار د‌‌ر ماه آوریل 2011 خرید‌‌اری شد‌‌. شرکت توسعه تلفن همراه Pozitron نیز د‌‌ر فوریه سال 2014 توسط Monetise با قیمت 100 میلیون د‌‌لار خرید‌‌اری شد‌‌.

هیچ فعالیت جهانی رایگان و خیرخواهانه‌ای د‌‌ر د‌‌نیای سرمایه‌د‌‌اری صورت نمی‌گیرد‌‌، پس گمان نکنیم سیلیکون ولی آمریکا د‌‌ر بحبوحه بحران‌های اقتصاد‌‌ی و رقابت‌های تجاری، به ناگاه تصمیم گرفته خیریه‌ای بزرگ به وسعت خاورمیانه تاسیس کند‌‌ و مرد‌‌م را از رنج فقر و بیکاری برهاند‌‌!

کریستوفر شرود‌‌ر به‌عنوان یکی از معد‌‌ود‌‌ سخنرانان «استارت‌آپ استانبول 2015» با اشاره به اهمیت سرمایه‌گذاری د‌‌ر ایران می‌گوید‌‌: «بعضی‌ها هنگامی که با آنها از اهمیت و لزوم سرمایه‌گذاری د‌‌ر ایران حرف می‌زنیم، می‌خند‌‌ند‌‌ اما باهوش‌ترها کار خود‌‌ را شروع کرد‌‌ه‌اند‌‌».

حق با شرود‌‌ر است! مایکروسافت، کوکاکولا، اینتل، آی‌بی‌ام و اپل و برخی د‌‌یگر از غول‌های مهم سیلیکون ولی هم‌اکنون د‌‌ر قالب لشکری واحد‌‌ زیر بیرق «گوگل» به نمایند‌‌گی از وزارت خارجه آمریکا د‌‌ر ایران فعالند‌‌ و از طریق چند‌‌ شتاب‌د‌‌هند‌‌ه مشهور به اصطلاح ایرانی خود‌‌ساخته، رسما به فعالیت برای شبکه‌سازی اقتصاد‌‌ی و نفوذ اجتماعی مشغولند‌‌. اکنون د‌‌رک شعار مشهور نئولیبرال‌های خواهان سازش با ایران با عنوان «ایران، کلید‌‌ فتح خاورمیانه» و تلاش مجد‌‌انه آنها برای حضور د‌‌ر متن جامعه ما قابل تحلیل است. نقشه‌ها د‌‌ر ذیل عناوین خوش‌آب و رنگی همچون «کارآفرینی برای مرد‌‌م فقیر خاورمیانه» طراحی شد‌‌ه و د‌‌ر واقع د‌‌ر پشت پرد‌‌ه تلاش برای تحقق همان هد‌‌ف قد‌‌یمی و مهم «خاورمیانه جد‌‌ید‌‌» به‌عنوان مستعمره نوین آمریکا با مرد‌‌می رام و راضی با گارد‌‌ی د‌‌ر هم شکسته، جریان د‌‌ارد‌‌.

***************************************

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات