(روزنامه ابتكار - 1394/07/19 - شماره 3264 - صفحه 2)
* در حال حاضر بحثهایی مطرح میشود که به دلیل تنش بین دولت ایران و عربستان، بحرانها را بیشتر و بیشتر کنترلناپذیر کرده است. با توجه به اینکه شما همیشه روابط خوبی با کشورهای عرب، به ویژه عربستان و پادشاه پیشین آنها داشتید و در گذشته توافقاتی هم با آنها داشتید، فکر میکنید الان روابط بین دو کشور اصلاحپذیر است یا خیر؟
** اگر بخواهیم انجام بدهیم، کاملاً شدنی است. البته یک طرفه نمیشود. مثلاً از طرف ما آمادگی باشد، اما برای آنها شرایطی باشد که نپذیرند یا به یک دلیل سیاسی و منطقهای و یا هر چیز دیگر نخواهند و یا ما نخواهیم. اولاً بعد از اینکه انقلاب پیروز شد، خیلی از کشورهای منطقه ترسیدند. انقلاب ما مردمی بود نه از خارج حمایت میشد و نه در داخل حزبی داشتیم. بعد هم در عراق براساس کار ما و شبیه کار ما حرکتی آغاز شد و در کشورهای دیگر هم همین حرفها شروع شد که به آن انقلاب اللهاکبر میگفتند. در همان موقع انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند.
بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیب و غریب، باعث شد که کم کم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و علیه ما جنگ به راه انداخت. بیشتر کشورهای جنوب خلیجفارس هزینه جنگ را به عراق میدادند و خارجیها هم سلاح و هم تبلیغات میدادند و از صدام حمایت میکردند. اما بعد از اینکه تصمیم گرفتیم که قطعنامه را بپذیریم، با منطق با دنیا مواجه شدیم که حالات دیگری پیدا کرد. دیدند ما عاقلانه، بحث و قطعنامه را به نفع خودمان عوض کردیم. کار آسانی نبود که بندهای قطعنامهی شورای امنیت را بعد از یک سال اصلاح کنیم. ما قطعنامه را نه رد کردیم و نه پذیرفتیم. من در سنگال ملاقات کوچکی با آقای امیر عبدالله که آن موقع ولیعهد عربستان بود، کردم. بسیاری از یخهای روابط بین دو کشور آب شد.
عربستان بین کشورهای عربی محوریت دارد. یک یا دو سال طول نکشید که روابط ما با همه این کشورها طبیعی و دوستانه شد. الان سختتر از آن موقع نیست. الان سیاستی که حاکمان جدید عربستان پیش گرفتند، عاقلانه نیست. ولی باز هم راهش جنگ نیست. راهش این است که ما باید به نحوی منطقی مذاکره و صحبت کنیم و آنها را مطمئن کنیم که از ما نترسند و ما هستهای نظامی نیستیم. نمیخواهیم سلاحمان را علیه کسی بکار ببریم.
* نظر شما در مورد تجزیه کشورها و بالکانیزه شدن خاورمیانه چیست؟ احتمال میدهید که تجزیهای در کشورها صورت بگیرد؟ میخواهم بحث افراطگرایی را به آن اضافه کنم. چون الان یکی از مصیبتهایی که دامن خاورمیانه را گرفته، بحث افراط گرایی و رشد آن است. شاید دلایل زیادی را برای بروز آن بگوییم. اما دلیل رشد آن قابل بحث است. چون حتی گفته میشود که داعش از داخل ایران هم نیرو میگیرد. نظر شما در مورد دلایل رشد افراط گرایی چیست؟ نقش علما برای کم کردن این خطر چه میتواند باشد؟ همانگونه که اشاره کردید، بعضی از اختلافها به مباحث شیعه و سنی بر میگردد، آیا در اینجا هم اختلافات شیعه و سنی هست که به عنوان یک افراطگرایی بزرگ در قالب داعش نمایش داده شود؟ علمای ما چه نقشی میتوانند داشته باشند برای اینکه آگاهی بخشی کنند تا به نوعی بتوانیم داعش را کنترل شده ببینیم؟
** الان مساله تروریسم با مسایل عقیدتی در گروههای سنی و شیعه ارتباط پیدا کردهاند. تروریسم در کشور ما ضعیف است. ولی در منطقه هست. الان عمدتاً آنهایی که به اسم اسلام کارهای تروریستی میکنند، وهابیها هستند. آنها اسلام را به یک صورت دیگر تعریف میکنند و به خصوص داعش که شیعه را کافر میداند. البته طالبان هم اینگونه بودند و هستند. اشکال سر آنها هم هست. الان تروریسم مسالهای است که اگر چه تا به حال منطقهای بوده، ولی در حال جهانی شدن است. مایه اصلی ترویسم هم نارضایتیهای نسل جوان است که خیلی مشکل دارند و مخصوصاً فقرا و کسانی که در قدرتها نیستند و دستشان به جایی نمیرسد.
البته در منطقه ما اینگونه است و در دنیا اینگونه نیست. آنها اگر حرفی داشته باشند، میتوانند بزنند و میتوانند هر اعتراضی بکنند. اما در اینجا محدود هستند. وقتی که مستاصل میشوند، آخرین راه، راه سلاح است که سلاح را بر میدارند و انتقام میگیرند. ما در انقلاب خودمان هم همین را داشتیم. منتها امام(ره) این راه را نپذیرفتند. طبیعی است که الان جوانها دنبال این کارها بروند. خیلی زود و به آسانی جذب میشوند. همین الان که داعش خودش را جهانی معرفی میکند، در اکثر کشورهای دنیا توانسته برای خودش هسته خلق کند که در بعضی جاها وسیع است. الان در مرز ما در افغانستان، پایگاه درست کردند و در این طرف هم نزدیک مرز ما هستند و مهمترین نقطه برای آنها ایران است. به خاطر اینکه الان تشیّع بیشتر از ایران تقویت میشود و در مورد ایران خیلی جدی هستند. منتها قدرت ما به گونهای است که آنها نمیتوانند به آسانی بیایند. هر روز یک گروه و افرادی بازداشت میشوند.
مساله تجزیه خواست خارجیهاست. آنها مایل نیستند کشور مقتدری در منطقه ما وجود داشته باشد. بعضیها مایل هستند که ایران، عراق و سوریه تجزیه و به کشورهای کوچک تبدیل شوند و در عین حال کشورهای متنازع باشند. تجزیه شدن چیز آسانی نیست و زمانی که تجزیه شد، جابجا شدن شیعه یا سنی یا ماندن اینها کینه میشود که هر دوی اینها خطر است. یعنی اگر خیال کنند که با تجزیه مسایل حل میشود، اشتباه میکنند و اتفاقاً برعکس است. چون بین بخشهای مختلف جنگ در میگیرد. کار آنها همین است که قدرتی در اینجا نباشد. ولی نظر ما این نیست. نظر ما این است که اینها با هم بسازند و چرا آنگونه باشند؟
مرحوم حضرت آیتالله العظمی بروجردی که حقیقتاً یک عالم واقعی بودند، زمانی که جوان بودم و به درس ایشان میرفتم، دو بار از ایشان شنیدم که میگفتند: ما با سنیها اختلاف جدی نداریم. یک اختلاف ما سر خلافت است که چه کسی اول و چه کسی دوم بوده که الان گذشته است. به فرض اینکه همه قبول کنند که حق با حضرت علی(ع) بوده است یا بر عکس، این تمام شده و تاریخ است. مساله دوم مرجعیت است. یعنی به کجا استناد کنیم که این مهم است. ما باید درباره این مساله بحث کنیم که با حرف زور شدنی نیست. باید بحث کنیم و حرفها را با استدلال بپذیریم لذا ایشان و مرحوم عبده دارالتقریب مصر و ایران تشکیل دادند و در آلمان هم این کار را کردند و در خیلی جاها با این فکر رفتند. ما با سنیها اصلاً مشکلی نداریم.
همه این کارهایی که الان میشود، گناه است. چه شیعیان کارهایی بکنند که آنها را متنفر و عصبانی کنند و چه سنیها این کار را بکنند، واقعاً گناه است و گناه بزرگی هم است. رهبری هم معمولاً روی این مساله تاکید میکنند. ولی متاسفانه هست و در خیلی از کشورهای اسلامی، آدمهایی هستند که اینگونه رفتار میکنند. البته ما مثل آنها نیستیم که آدم بکشیم، ولی ویروس تندروی باید مهار شود که تروریستپرور است. الان تروریسم خطر بزرگی برای جامعه است و حتی این احتمال هست که این تروریسم کم کم تبدیل به جنگ جهانی از نوع تروریسم شود.
http://ebtekarnews.com/?newsid=21860
ش.د9404146