گزارهها و دلایل عدیدهای در سه سطح «داخلی»، «منطقهای» و «بینالمللی» وجود دارد که نشان میدهد سیاست «فشار حداکثری» آمریکا علیه ایران با وجود استمرار آن، «شکست» خورده است. فشار حداکثری نه تنها به غایتی که ایالات متحده برای آن تعریف کرده، نرسیده است بلکه بیش از پیش سبب ایجاد فرصتها و دستاوردهای مهم و راهبردی برای جمهوری اسلامی شده است که تحقق «اقتصاد بدون نفت» و ارتقای کمی و کیفی تولید ملی که بهتدریج در حال رونق گرفتن است و در عین حال خودکفایی در فناوریهای نوین، برای نمونه در حوزههای پزشکی، از جمله آنهاست. آنچه امروز در مقابل دیدگان همه و اندیشکدهها، استراتژیستها، دیپلماتها و سیاستمداران آمریکایی و اروپایی قرار دارد و همگان آن را به نظاره نشستهاند، شکست قطعی و حتمی راهبرد فشار حداکثری است؛ راهبردی که اگر به جز ایران برای هر کشور دیگری (توسعهیافته یا در حال پیشرفت) در منطقه و جهان اعمال میشد، در کمتر از شش ماه میتوانست آن کشور یا کشورها را از پای درآورد و همه زیرساختهای اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی آنها را از بین ببرد.
اما نکته تأملبرانگیزی که درباره شکست راهبرد فشار حداکثری وجود دارد، اذعان و اعتراف صریح «جان بولتون» مشاور سابق امنیت ملی دولت ترامپ به این مسئله است. جان بولتون که به ضدیت با ایران شهره است و وزیر خارجه ایران او را یکی از اضلاع سهگانه گروه «ب» نامیده بود، یکی از طراحان و نظریهپردازان اصلی راهبرد فشار حداکثری علیه ایران بود.
در این راستا، بولتون جنگطلبترین استراتژیست آمریکایی در مواجهه با ایران، در یکی از تازهترین اظهارنظرهای رسانهای خود، ضمن تقدیر از دولت فعلی واشنگتن از بابت پشت پا زدن به برجام، گفته است: «دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا در عمل به وعده خود مبنی بر در تنگنا قرار دادن ایران با اتکا به تحریمهای اقتصادی و دیگر ابزار، موفق عمل نکرده است.» وی در این باره افزود: «سیاست ترامپ رو به شکست است؛ گمان نمیکنم وی به شعار فشار حداکثری علیه ایران جامه عمل بپوشاند.» اینگونه اظهارات آن هم از سوی استراتژیستی که عمیقترین و بیشترین خصومت را در بین دولتمردان آمریکایی نسبت به ایران دارد و در طول سالهای تصدی مسئولیت چه در دوران قبل و چه در دولت ترامپ طرحها و سیاستهای شدیدی را برای مقابله با ایران و تضعیف موقعیت و قدرت منطقهای و توان موشکی جمهوری اسلامی به کار بسته است، مسئلهای نیست که به آسانی بتوان از کنار آن عبور کرد.
با توجه به جایگاه ویژه جان بولتون در بین نومحافظه کاران آمریکایی و اینکه زمانی دست راست دولت ترامپ به شمار میآمد، اعتراف وی به شکست راهبرد فشار حداکثری که قرار بود به فروپاشی از درون ایران بیانجامید تیم طراح فشار را از درون دچار فروپاشی کرد.
از این رو این اذعان بولتون اعتراف تلخ یک چهره بهشدت ضدایرانی در ناکارآمدی سیاستهای خصمانه علیه ایران است و نشاندهنده این نکته است که تندروهای آمریکایی نتوانستهاند انتظاراتشان را از سیاستهای ضد ایرانی برآورده کنند. البته اعتراف بولتون یک اعتراف دیرهنگام است؛ چرا که فشار حداکثری زمانی بهطور کامل شکست خورد که «بولتون» طراح راهبرد فشار حداکثری از تیم ترامپ حذف شد. هماکنون آنچه بر هیئت آمریکایی در مواجهه با ایران حاکم است، یک سردرگمی شدید است. آنها از یکسو توان مقابله با ایران را ندارند و از سوی دیگر گشودن باب مذاکره با ایران برایشان با توجه به انتظاراتی که از مذاکره با ایران دارند، به امری ناممکن تبدیل شده است. آنچه امروز در پیش روی دولت آمریکا قرار دارد، شکست قطعی راهبردهایش در مقابل جمهوری اسلامی است.