میگویند پطر کبیر وقتی که در هلند تحصیل میکرد، در جواب به این دغدغه همیشگی خویش که چرا ملت روسیه مانند هلندیها به ترقی و پیشرفت نرسیدهاند، ناگهان طی مکاشفهای کاملاً علیمانه دریافت که هر چه هست، در این نکته مستتر است که مردم هلند هر روز صبح ریشهایشان را با تیغ میتراشند... و بعد چون به روسیه بازگشت، نهضتی عظیم علیه ریش به راه انداخت و دستور داد همه ریشوهای خائن را دستگیر کنند و ریشهایشان را در ملأعام بتراشند تا مملکت پیشرفت کند و همچون هلند به ترقیات عالیه دست یابد.(آوینی، 1370: 14)
داستان پطر کبیر نمونهای از مجذوب شدن پیشرفتها و موفقیتهای هلند است که او را به تحسین و تقلید از آداب و ارزشهای این کشور متمایل کرد و انتقال آن ارزشها به جامعه روسیه را عامل پیشرفت دانست. نظیر پطر کبیر در جوامع مختلف، از جمله ایران بسیار زیادند. سفرهایی که برخی از نخبگان ایرانی در دوره قاجار به غرب داشتهاند، یکی از این مصادیق است. سفرنامههای آنها دلیلی بر همان حالت و روحیه است که پطرکبیر در سفر به هلند پیدا کرد، منتها با این تفاوت که نخبگان ایرانی به گونهای مجذوب بصری و خودباخته پیشرفت غرب و جاذبه فرهنگی آن شدند که از استعمار و سلطه غربی و پیامدهای آن برای جامعه ایران غافل شده و چه بسا توجیهگر یا دعوتکننده استعمارگران در ایران هم شدند.
سفرنامههای ابوالحسن خان ایلچی، میرزاصالح شیرازی و سلطان الواعظین، نمونههایی از خودباختگان و مروجان سطحینگر فرهنگ غرب هستند. توصیف و ستایشی که ایلچیخان در سفرنامه خود به نام «حیرتنامه» از زیبایی زنان انگلیسی و آزادیهای جنسی در انگلستان میکند، بخشی از شیفتگی او به ابتذال فرهنگی را نشان میدهد که آرزو میکند: «حقتعالی شانه، علیم و خبیر است که مکرر من آرزو از خدا کردهام که کاش نسوان ایران را به عفت و عصمت زنان انگلیسی بهرهور گرداند، چنانکه آزاد و مختارند و کسی را بر ایشان تسلطی نیست.» (ایلچیخان، 1364: 94)
نقدهای بسیاری به این نوع سفرنامهها ایراد شده است؛ اما نقدی که دکتر عبدالهادی حائری به سفرنامه ایلچیخان دارد و پیامدهایی از جنس نفوذ منفی که سفرنامه او بر سده بیستم ایران گذاشته، شنیدنی است. از نظر حائری، ایلچیخان رویه استعماری تمدن بورژوازی غرب را در بوته فراموشی برد و از کنار جنبههایی از رویه دانش و کارشناسی و پیشرفتهای نوین انگلیس با سادهنگری گذشت و نسبت به بسیاری از ویژگیهای منفی تمدن غرب گرایش سخت هواخواهانه نشان داد و در حقیقت تقلیدی کورکورانه از غرب را توصیه کرد.
نتایج دیدگاههای محققانی، مانند «نای» این است که آمریکا و غرب از طریق تماسهای فرهنگی و دانشگاهی موفق به تولید قدرت نرم و جاذبههای فوقالعادهای شدهاند؛ به گونهای که بیشتر کسانی که برای تمنای دانش و فناوری به غرب مهاجرت یا سفر کردهاند، ضمن اینکه جذب ارزشها و فرهنگ آنها شدهاند، ناقل و مروج آن ارزشها در جامعه خود و چه بسا مدافع سیاستهای آنها نیز بودهاند.