الم ترکیف فعل ربک باصحابالفیل.
ماجرای طبس یکی از رسواترین توطئههای شکست امپریالیسم آمریکا علیه انقلاب اسلامی ایران و یکی از معجزههای بزرگ قرن است؛ زیرا شیطان بزرگ آمریکا با برخورداری از دقیقترین و پیچیدهترین امکانات نظامی و با تدارک همه جانبه و هماهنگی کلیه عوامل داخلی و خارجی به بهانه آزادی جاسوسان خود اما در حقیقت به قصد نابود ساختن نظام اسلامی، تهاجم خویش را آغاز کرد.
سران کاخ سفید و مقامهای پنتاگون از موفقیت این عملیات اطمینان کامل داشتند؛ ولی از آن جایی که خداوند همواره حافظ این ملت و انقلاب بوده و هست، در طبس نیز امدادهای غیبی خداوند عینیت یافت تا بار دیگر به طاغوتیان زمان ثابت شود که اراده الهی بر هر چیز تعلق بگیرد، شدنی است.
شرح ماجرا
کاخ سفید پس از آگاهی از تسخیر لانه جاسوسی، به موازات کوششهای دیپلماتیک، طرح تجاوز نظامی به ایران را در دستور کار خود قرار داد. یک ماه پس از فتح لانه جاسوسی، نود نفر از کماندوهای آمریکایی به ایالت آریزونای ایالات متحده اعزام شدند تا آخرین مرحله تمرین و آموزش خود را در موقعیتی مشابه وضعیت ایران بگذرانند.
از سوی دیگر گروههای ویژه سری که برای پشتیبانی و تدارک وسایل تکمیلی طرح، در نظر گرفته شده بودند، مخفیانه وارد ایران شدند و با گروهکهای ضد انقلاب اسلامی تماس گرفتند. نظامیان آموزش دیده آمریکایی، در اواخر آذر 1385، به مصر عزیمت کردند و در پایگاهی نزدیکی قاهره استقرار یافتند.
برژینسکی می گوید:«روز11 آوریل(22 فروردین) بود که جیمی کارتر به من گفت خواستار تشکیل یک جلسه اضطراری شورای امنیت ملی است. او در پاسخ پرسش من که دلیل تشکیل آن جلسه را پرسیدم، گفت که به نظر وی زمان اقدام نظامی فرا رسیده است.»
کارتر جلسه یاد شده را به این سخنان آغاز کرد:«به نظرم امکان خلاصی گروگانها بسیار بعید به نظر میرسد و ما باید حاکمیت خود را اعمال کنیم و حالا وقت آن است که عمل مناسب انجام پذیرد و جدول زمانی آن هم تهیه شود.» رئیس جمهور در دنباله سخنانش ادامه داد:«باید برای آزادی گروگانها وارد عمل شویم و عملیات در نخستین فرصت ممکن آغاز شود.» رئیس ستاد مشترک ارتش، ژنرال جونز، تاریخ 4 اردیبهشت را مناسبترین زمان شروع عملیات اعلام کرد.
روز 4 اردیبهشت 1359 تعداد شش فروند هواپیمای C-130 آمریکایی، نود نفر کماندوی این عملیات را که آمریکایی ها آن را«نور سبز» یا «دلتا» نام نهاده بودند، از قاهره با ناو هواپیمابر نیمیتز(NIMITZ) در دریای عمان و نزدیک آب های ایران منتقل کردند. نیمه شب 4 اردیبهشت مطابق با ساعت 13 به وقت واشنگتن هواپیماهای مذکور و هشت فروند هلی کوپتر نفربر از عرشه ناو هواپیمابر نیمیتز برخاستند و با پرواز در ارتفاع کم راهی ایران شدند.
هواپیماها و هلی کوپترها می بایست در فرودگاه شماره یک واقع در صحرای طبس فرود می آمدند، سپس هلی کوپترها و کماندوها را به اطراف تهران منتقل می کردند تا از آن جا با کامیون ها و خودروهایی که از پیش به وسیله مزدوران داخلی و نفوذی آمریکا آماده شده بود، به اطراف لانه جاسوسی انتقال می یافتند.
پس از ورود به حریم ایران، یک فروند از هلی کوپترها در 120 کیلومتری شهر راور کرمان دچار نقص فنی شد و ناگزیر فرود آمد. سرنشینان این هلی کوپتر به هلی کوپتر دیگر منتقل شدند. پس از طی مسافتی دستگاه هیدرولیک این هلی کوپتر نیز از کار می افتد ولی خود را به ناوهواپیمابر نیمیتز می رساند. در هر صورت، شش فروند هواپیمای C-130 و شش فروند هلی کوپتر در محل مورد نظر واقع در صحرای طبس در تاریکی شب فرود آمدند. در حال سوختگیری هلی کوپترها برای اجرای مرحله بعدی عملیات، یکی دیگر از آن ها دچار نقص فنی شد. با از کار افتادن این هلی کوپتر، همه برنامه های آمریکایی ها به هم خورد؛ زیرا آن ها با محاسباتی که انجام داده بودند، برای انجام دادن مرحله بعدی عملیات دست کم به شش فروند هلی کوپتر نیاز داشتند.
موقعیت به ناو نیمیتز و از آن جا به کاخ سفید گزارش و از رئیس جمهور کسب تکلیف شد. کارتر دستور توقف عملیات و عقبنشینی را صادر کرد؛ اما آن هنگام که آمریکاییها قصد بازگشت کردند طوفانی از شن برخاست، هواپیماها و هلی کوپترهای آمریکایی، در حال برخاستن از زمین دچار مشکل شدند، یک هواپیما و یک فروند هلی کوپتر با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفتند. در اثر حادثه، هشت تن از آمریکاییها در آتش سوختند و بقیه پنج فروند هواپیمای C-130 نیز فرار کردند.
برژینسکی حالت کارتر را پس از صدور دستور توقف عملیات و عقبنشینی و آتش گرفتن هواپیما و هلیکوپتر آمریکایی چنین وصف کرده است:
«وی سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روی میز گذاشت. من فوق العاده دلم برای وی سوخت! همین طور برای کشورم! ساعت پنج و پانزده دقیقه بود که کارتر خبر دیگری مبنی بر برخورد یک هلی کوپتر با یک هواپیمای C-130 و آتش گرفتن آنها از ژنرال جونز دریافت کرد. این برخورد همراه با تلفات جانی بوده است. کارتر با شنیدن این خبر مانند مار زخمی به خود پیچید و آثار درد و نگرانی بر تمامی صورت او آشکار شد.»
انگیزهها و زمینههای تجاوز آمریکا
الف) پس از فتح لانه جاسوسی- که به تعبیر حضرت امام خمینی انقلاب دوم نام گرفت- و شکست توطئههای مزدورانه آمریکا در نفوذ و مسخ انقلاب اسلامی از درون و افشای دستهای خیانت بار همساز با شیطان بزرگ و به اسارت گرفتن آنها، تهدیدهای نظامی و تحریم اقتصادی از ابتداییترین اقدامها جهت غلبه بر این پیروزی بزرگ بود. همه همپالگیهای شیطان بزرگ در این توطئهها با آمریکا همدلی و همکاری داشتند. تبلیغات در جهت این دو توطئه، نخست بر مداخله نظامی تمرکز یافت و به اوج خود رسید و چون دشمن از این توطئه نتیجهای نگرفت، به تشدید تبلیغات درباره تحریم اقتصادی و دامن زدن به آن در کشورهای هم پیمانش پرداخت و این به دو علت بود، 1. آخرین حیله دشمن بود، 2. انحراف اذهان و افکار عمومی از احتمال حمله نظامی، تا زمینه ذهنی مردم از مسأله منحرف و دشمن خارجی فراموش گردد و به مشکلات داخلی و مسائل اقتصادی معطوف شود.
ب) از مهم این زمینههایی که موجبات این هجوم را فراهم ساخت باید به شکست کوششهای دیپلماتیک و طرحهای آمریکا جهت آزادسازی جاسوسان خود اشاره کرد (مأموریت افرادی چون رمزی کلارک، هانس، حبیب شطی، بنی صدر و قطب زاده).
ج)در خلال تلاشهای دشمن، مزدوران آمریکا- گروهکهای چپ، راست و منافق- این بار نیز به بهانه حفظ سنگر دانشگاه و مخالفت با تعطیل شدن آن و تقابل با انقلاب فرهنگی، با به راه انداختن هیاهوی بسیار به جنگ و جدال و خونریزی و سنگربندی مشغول شدند و چنان ماهرانه فضا را آماده ساختند که گویی این بخش نیز جزئی از طرح کلی تجاوز نظامی بوده است.
د) آتش افروزی های رژیم بعث عراق در مرزها و غائله کردستان. شگفتی ماجرای تجاوز هنگامی روشن میشود که بدانیم دولت تجاوزگر آمریکا در خصوص چنین مأموریتی بیش از پنج ماه تمام در صحراهای آریزونا(جایی که تقریباً موقعیت کویر ایران را داراست) آموزشهای پیچیده و فشردهای را به کماندوهای خود داده بود و از پیچیدهترین تکنیکهای نظامی- از تسلیحات نظامی و دفاعی تا صنایع مدرن هواپیمایی- استفاده کرده و بودجه نامحدودی را برای این عملیات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسی آمریکا وضع جوی ایران به ویژه منطقه فرود در صحرای طبس را کاملاً مورد پیشبینی علمی قرار داده بود و به علت مهتابی بودن هوای آن شب، ورود هر نوع هوای غیر مطلوب و وقوع طوفان، دور از ذهن به نظر میرسیده است.
نکات برجسته دیگر درباره حمله نظامی آمریکا
نکات مهم دیگری که از بررسی اسناد و مدارک و گزارشها و مقالات به دست آمده، به شرح زیر است:
1. آمریکا در واقعه طبس از آخرین امکانات نظامی و تکنیکهای جنگی استفاده کرد، به گونه ای که برای چنین عملیاتی از طرف کنگره آمریکا بودجه هنگفتی در نظر گرفته شده بود.
2. بالگردهای در نظر گرفته شده برای آزادی جاسوسان آمریکایی، طبق ارزیابی متخصصان واشنگتن از بهترین نوع هلی کوپترها و آخرین مدل آنها بود. بنابراین، مسأله از کار افتادن آنها در جریان عملیات، کاملا ًدور از انتظار بوده است.
3. شبی که عملیات نجات در آن به وقوع پیوست مهتابی بود و معمولاً در این شبها از طوفان و بادهای تند خبری نیست، افزون بر این، بر اساس پیشبینیهای علمی اداره هواشناسی آمریکا، در شب عملیات، هوای کویر طوفانی نبوده است!
4. بر اساس ارزیابی کارشناسان، احتمال پیروزی این طرح، نود درصد به بالا پیشبینی شده بود.
5. تهیهکننده وسایل نقلیهای که میبایست آمریکاییها را از اطراف تهران به لانه جاسوسی برساند، یک مزدور خود فروخته به نام علی اسلامی وابسته به حزب منحله خلق مسلمان بوده است.
6. کشورهای مصر، عربستان سعودی، ترکیه، عمان و پاکستان در این عملیات امکانات خود را در اختیار آمریکا قرار داده بودند.
7. با توجه به حساسیت شوروی سابق دربارۀ تحرکات آمریکاییها و زیر نظر داشتن دائم آنها، بیگمان این عملیات با توافق و هماهنگی مسکو انجام شده بود.
8. جهت فرود اضطراری بالگردها و هواپیماهای C-130، 14 منطقه در تهران و پیرامون آن در نظر گرفته شده بود.
9. در شب حادثه طبس، چراغهای ورزشگاه شهید شیرودی روشن بوده است.
10. علی اسلامی تهیه کننده اصلی کامیونها برای حمل آمریکاییها به تهران، پیش از اشغال لانه جاسوسی، درباره راه اندازی تظاهرات علیه امام(ره) و انقلاب اسلامی با سفارت آمریکا همکاری نزدیک داشته است.
11. مزدوران رژیم صهیونیستی در جریان طراحی حمله به طبس نقش بسیار فعالی داشتهاند؛ به طوری که از تجزبههای طراحان نقشه حمله به فرودگاه "انتبه" در اوگاندا از جمله "شیمون پرز"، استفاده فراوانی شده بود. به هر حال آنچه در طبس واقع شد، بدون شک مصداقی دیگر بر سوره فیل بود و 5 اردیبهشت 1359 عام الفیل دیگر و "کارتر" نیز مظهر نظام سلطه جهانی ،ابرههای ذیگر ،ولطف و مرحمت خداوندی بر مؤمنان گسترده .آنچه گذشت نه تنها یک واقعه ساده و فراموش شدنی نبود،بلکه تمثیل و ذکری است همیشگی و ماندنی برای کسانی که به چشم دل خویش جز آنچه هست میبینند و تذکار دیگری است بر اثبات قدرت فائقه و تامه الهی و سستی مکر دشمنان خدا.