ترسیم فضای کلی رادیوهای بیگانه: 19/3/89
بررسی بازار مکاره رسانههای غربی درباره ایران همچنان حکایت از رونق فروش و توزیع گزارههای چالش برانگیز و فتنهانگیز در آن دارد . در این بازارگرمی رسانهای ، در سطح خارجی سوژه داغی مانند نزدیک بودن و حتمیالوقوع بودن صدور قطعنامه چهارم و اعمال تحریمهای جدید در بورس قرار میگیرد . شرکت آقای احمدی نژاد در اجلاس سیکا در ترکیه نیز سوژه تر و تازه دیگر رسانههای بیگانه بود که نتوانستند از کنار آن به راحتی رد شوند .سوژه داغ دیگر در این بازار مکاره مسئلهای به نام "شهرام امیری" و انتشار دو نوار ویدئویی کاملا متفاوت با موضوع کاملا متناقض بود که رسانههای بیگانه در قالب سندسازی متقابل میان ایران و آمریکا علیه یکدیگر آن را مورد بررسی و تحلیل قرار دادند .
پر رنگ شدن خطوط اختلافات سیاسی میان مجلس شورای اسلامی و دولت دهم یکی دیگر از آن سوژههایی بود که در بورس بازتاب و تحلیل رسانههای غربی قرار داشته است .
درباره این موضوع به خصوص ورود رهبری انقلاب به این ماجرا رسانههای غربی را بیشتر به تحلیل آن مصمم کرده است .
ادامه خبرسازیها و تحلیلها درباره ماجرای ناتمام ماندن سخنرانی سید حسن خمینی در حرم امام خمینی(ره) به ویژه با در نظر گرفتن نامه دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت رحلت امام خمینی(ره) از جمله مواد خام دیگر فضای خبری و تحلیلی رسانهای غرب در کمتر از 24 ساعت گذشته (18/3/89) بود.
بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری در ایران ، گفتگویی درباره رویکرد انتخاباتی آقای احمدی نژاد و نهایتا گزارشی روزشمار گونه درباره رویدادهای خرداد سال گذشته از جمله مهمترین دغدغههای خبری و تبلیغی بیگانه در روز گذشته به شمار میرود .
نکته تحریم اقتصادی ؛ تجربه شکست خورده :
در شرایطی که قرار است به زودی چهارمین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران به رای 15 عضو آن گذاشته شود ، فضای خبری و تحلیلی بیگانه به گونهای صورت بندی شده است که گویی دیپلماسی فعال آمریکا در برابر دیپلماسی واکنشی ایران ! آن هم پس از ابتکار بیانیه تهران پیروز شده است .
این سویه و جهت کلی تبلیغات به مدد برخی گزارهها مورد تاکید قرار میگیرد : باز شدن هرچه بیشتر زاویه سیاسیای که مسکو در سری جدید تحریمها با تهران پیدا کرده است ؛ بیاعتنایی به خواستهها و اظهارنظرهای آنکارا و برزیلیا از سوی اعضای حلقه وین یا همان اعضای شورای امنیت درباره بیانیه تهران و هشدارهای دکتراحمدی نژاد به پیامدهای نادیده گرفته شدن بیانیه تهران همگی گزارههایی هستند که در کنار هم یک معنی بیشتر ندارند : دور جدید تحریمها علیه ایران در راه هستند در تحلیل نهایی ، رسانههای غربی به گونهای فضای مدنظر خود را برمیسازند که گویی هیچ نوشدارویی حتی نوشداروهایی از جنس و سنخ بیانیه تهران نخواهد توانست جلوی تحریمها در شورای امنیت به ویژه با کارگردانی و اجرای اعضای غربی آن را علیه ایران بگیرد و جهد بیحاصل جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از ورق خوردن دوباره پرونده هستهای خود در میان دستان اعضای شورای امنیت به جایی نخواهد رسید .
از طرفی ، اعمال این تحریمها دارای یک پیام سیاسی مشخص است که رسانههای غربی به طور مستقیم یا غیر مستقیم به آن میپردازند : "راه حل و فصل مسائل خاص و پیچیده بینالمللی تنها از گردنه نظرات قدرتهای پنچ گانه شورای امنیت میگذرد نه از زمین مسطح و هموار قدرتهای میانهای مانند ترکیه و برزیل!" به این ترتیب، ختم شدن تمام راهها به مقر سازمان ملل در نیویورک فرصت و مجالی برای ابتکارات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در موضوع هستهای باقی نمیگذارد و تهران را به سمت تشدید یک فضای تقابلی با غرب و شورای امنیت خواهد کشاند؛ چیزی که از همان اول اراده سیاسی رهبران بدجنس آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و حتی روسیه به آن تعلق گرفته بود!!
تصویری دیگر از ضعف آمریکا :
پس از انتشار یک نوار وب کم از سوی شهرام امیری از آمریکا درباره تلاش آمریکاییها و سیا برای استفاده ابزاری از او برای سندسازی علیه پرونده هستهای ایران ، رسانههای غربی به تکاپو افتادهاند تا طی یک "سندسازی جدید" نوار ویدئویی دیگری را از شهرام امیری که محتوای نوار ویدئویی اول را کاملا تکذیب و رد میکند رو کنند و با کمک آن از گزارههای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران درباره شهرام امیری اعتبارزدایی کنند .
رسانههای غربی ابرام و اصراردارند تا این آدمربایی سیاسی آمریکاییها را تحت الشعاع قرار دهند . آ نها همچنین تلاش سیا برای گرفتن مصاحبه اجباری از امیری درباره موضوع پرنده هستهای ایران و پناهندگی وی به آمریکا را در حد ادعایی از سوی جمهوری اسلامی ایران برای فرافکنی و فرار به جلو در فعالیتهای هستهای ایران تقلیل میدهند .
در تحلیل نهایی میتوان گفت که رسانههای غربی با رو در رو قرار دادن دو روایت از پرونده و سرنوشت سیاسی شهرام امیری در مقابل یکدیگر در نهایت میکوشند تا روایت سوگیرانه خود را از این ماجرا تقویت کرده و از رهگذر یک سندسازی جدید ، سند اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران درباره این پرونده بیاعتبار جلوه دهند .
در هر صورت در برخی تحلیلها ، این ماجرا به عنوان یک جنگ اطلاعاتی ابهامزا ترسیم و تحلیل میشود که نمیتوان برای ادعاهای طرفین در آن مبنا و ملاکی موثق و قابل اعتنا و اتکا پیدا کرد .
این سندسازی جدید میتواند به نوعی با موضوع هستهای ایران ارتباط پیدا کند:جمهوری اسلامی ایران مسئله ربودن شهرام امیری را به عنوان تلاشی از سوی آمریکا برای سندسازی و جعل سند علیه پرونده هستهای ایران و به کرسی نشاندن ادعای سیاسی(غیرحقوقی و غیرفنی)خود درباره ماهیت خطرناک موضوع هستهای ایران قلمداد کرده است .
در چنین فضایی مانور رسانهای و تبلیغی بیگانه بر نادرستی این نوار ویدئویی و این سند جدید ، میتواند کار تشدید تحریمهای جدید علیه ایران با وجود بیانیه تهران را تسهیل و تثبیت نماید .
دیدگاه های متفاوت ؛ سوء استفاده دشمن :
آشکارتر و صریحتر شدن برخی خطوط اختلاف میان دولت و مجلس در روزهای اخیر بر سر پارهای از مسائل و به میان آمدن پای شورای نگهبان و شخص مقام معظم رهبری در این اختلاف ، در فضای رسانهای بیگانه حکایت از گرایش و اشتهای سیری ناپذیر جریان آقای احمدینژاد با آن روایت شاذ و نادر از اصولگرایی برای فتح جبهههای بیشتری از قدرت در ساختار سیاسی ایران دارد .
بنا براین ادعا ، جریان دکتر احمدینژاد از منظر بیگانه به یک فرقه سیاسی تعبیر و تاویل میشود که پس از سالها در حاشیهماندگی ، بر آن است حالا که در متن قرار گرفته همه امتیازات و ابزار و لوازم سیاسی را حتی در جبهه سایر جریانات اصولگرایی به نفع خود تصرف کند و همین عاملی برای انشعاب و انشقاق در جبهه اصولگرایی و زاویه پیدا کردن بسیاری از اصولگرایان با وی شده است .
با طرح چنین انگارهای در برخی رسانههای بیگانه ، از این پس پروژه "عبور از احمدینژاد" همانند پروژه "عبور از خاتمی" کلید میخورد با این تفاوت که عبور از خاتمی با توجه به مغضوب بودن آن در درگاه رهبری به سرعت و با موفقیت صورت گرفت اما عبور از احمدینژاد به لطف حمایتهای بیدریغ رهبری از دولت ، پروژهای نشدنی یا دست کم دشوار خواهد بود!!
مراسمی با شکوه برای امام(ره) ؛ حیرت بیگانگان :
این روزها رسانههای غربی به بهانه بررسی و تحلیل ماجرای ناتمام ماندن سخنرانی آقای سید حسن خمینی در سالروز رحلت امام(ره )در حرم و فزونی گرفتن نقدهای تند و تیز علیه انتقاد آقای علی مطهری علیه آقای احمدینژاد در این خصوص ، میکوشند تا سناریوی "ریزش" چهرهها و شخصیتهای اصلی انقلاب و رویش چهرههای جدید با دایره دگرسازی و غیرخودیسازیهای گسترده را بیش از پیش مورد تاکید قرار دهند .
در این راستا ، رسانههای مزبور میکوشند تا فصلی مشترک میان طردشدگان و مورد انتقاد قرار گرفتهشدگان پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری بیابند . آنها در این جستوجو افراد و شخصیتهایی را چینش کردهاند که به نوعی به صاحبان و فعالان اصلی انقلاب اسلامی ایران متصل و مرتبط میشوند . طرد فرزندان آیت الله منتظری ؛ طرد و بازداشت فرزند آیتالله بهشتی ؛ طرد و حذف سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، قطع کردن سخنان نوه امام خمینی(ره) و نهایتاً آغاز جریان طرد فرزند آیتالله مطهری از منظر بیگانه دارای یک فصل مشترک است : طرد فرزندان شخصیتهای اصلی انقلاب اسلامی ایران .
بر این اساس ، رسانههای بیگانه بر آن هستند تا از طریق قرینهسازی تاریخی و سیاسی میان عملکرد این شخصیتهای دینی - انقلابی در زمانه پیروزی انقلاب و سرگذشت فرزندان آنها در زمانه فعلی به این ایده ادعایی برسند که انقلاب نه تنها فرزندان خود بل که فرزندان فرزندان خود و بلکه نسل بعدی پس از انقلاب(نسل سوم و چهارم) را میبلعد!!
آخرین نمود و بروز چنین بلعشی آن گونه برخی رسانههای بیگانه به بهانه انتشار نامه اخیر محمد علی انصاری خطاب به آقای سید حسن خمینی مدعی میشوند در طرح سازماندهی شده برای جلوگیری از سخنرانی نوه امام خمینی(ره) در مراسم سالگرد پدر بزرگ ایشان قابل رویت است و به نوعی خبر از تقویت جریان سیاسی سازمان دهی شده علیه برخی شخصیتهای اصلی انقلاب اسلامی ایران میدهد !
آرامش در درون ؛ بی قراری در بیرون :
"شماره معکوس تا انفجار بحران" اصلیترین ایده شومی است که در ورای روزشماری وقایع منتهی به انتخابات 22 خرداد و علیالخصوص بحرانهای سیاسی و اجتماعی پس از آن نهفته است .
این شماره معکوس به طراحی و ترسیم یک تقویم سیاسی جدید برای جامعه ایرانی میانجامد که مشحون و مملوء از روزهای بحران و خاطرات تلخ است .
تکرار و پژواک تکرار این خاطرات تلخ و این نقاط تاریک تنها به نیت فعال نگه داشتن پتانسیلهای اعتراض ، خیابانگردیهای سیاسی ، بیاعتمادی به مسئولان علی الخصوص مسئولان دولتی ، ایجاد زمینه برای اعمال فشارهای رسانهای و سیاسی بینالمللی و نهایتا تسری شکافهای درونحاکمیتی(شکاف افقی) به شکافهای سراسری میان مردم و مردم - مسئولین(شکاف عمودی) صورت میگیرد .
ترسیم فضای کلی رادیوهای بیگانه: 20/3/89
مخالفت ترکیه و برزیل با چهارمین قطعنامه پیشنهادی برای تحریم اقتصادی علیه ایران درمقابل موافقت دوکشور چین و روسیه با این مسئله فضای تبلیغی رسانه های بیگانه را به صحنه ای از رویارویی دیپلماسی میان ایران وغرب بدل کرد که این رسانه ها تمامی تلاش خود را برای ترسیم چهره پیروزی از غرب دراین مواجهه دیپلماتیک در روز گذشته بکار بستند .
هرچند گمانه زنی های این رسانه ها درساعات قبل(19/3/89) از تصویب قطعنامه نیز معطوف به چنین نتایجی بود و برخی رسانه ها پیش بینی های لازم تبلیغی را برای واکنش لازم تبلیغی درمقابل مخالفت احتمالی دوکشور برزیل و ترکیه انجام داده بودند.
دراین بین حتی اعلام عدم شرکت رییس جمهور ایران در اجلاس شانگهای نیز بهانه ای برای ترسیم آرایش جدیدی از مناسبات سیاسی درسطح منطقه و جهان با کشور ایران شد تا این رسانه ها سیاست خارجی ایران در قبال اعضای این پیمان را نیز در چارچوب پیامدهای سیاسی موافقت دو کشور چین و روسیه با قطعنامه چهارم مورد ارزیابی قرار دهند .
سمت وسوی دیگر این رسانه ها معطوف به پیامدهای اقتصادی این قطعنامه بر ایران شد و محافل تبلیغی غرب چشم انداز تیره وتاری را برای روزهای آینده اقتصادی ایران تحت تاثیر اجرای قطعنامه چهارم تحریم اقتصادی ایران ترسیم نمودند.
مسئله تصویب قطعنامه چهارم تحریمی علیه ایران مانع از این نشد که این رسانه ها نگرش تبلیغی چند روز گذشته خود درقبال تحولات سیاسی داخلی ایران را تغییر داده و یا حجم فضای تبلیغی خود را دراین مورد کاهش دهند و برهمین مبنا فراخوان برخی محافل خارجی برای راهپیمائی به موازات ادامه بیانیه سازی های داخلی و خارجی مدعیان حقوق بشر از جمله بیانیه سازمان عفو بین الملل درباره وضعیت حقوق بشر درایران و بالاخره ترسیم فضای ارعاب در ایران با احتمال مخالفت با درخواست مجوز راهپیمائی از مهمترین سوژه های شب گذشته(19/3/89) رسانه های بیگانه برای پیگیری این سیاست تبلیغی بود.
تحریم ؛ سلاحی ناکارآمد:
همزمان با نشست اعضای شورای امنیت برای تصویب چهارمین قطعنامه تحریمی علیه ایران ، همچنان نقطه امید واتکای غرب به تشدید چالش ها در روابط ایران با دو کشور چین و به خصوص روسیه است .
به عبارت دیگر در نگاه تبلیغی غرب دور کردن مسکو و پکن از ایران و نزدیک تر کردن این دوکشور به غرب همچنان به عنوان الگوی اصلی تبلیغی و رسانه ای غرب در دستور کار قرار دارد و این درحالی است که هنوز نتایج این نشست اعلام نشده است .
درعین حال رسانه های بیگانه نسبت به رای موافق این دو کشور در تصویب این قطعنامه ابراز امیدواری می کنند و کسب منافع اقتصادی و سیاسی دو کشور چین و روسیه را از جمله مهمترین دلایل این رویکرد بر می شمارند .
درعین حال دلیل دیگری که برخی تحلیلگران درگمانه خود نسبت به رای مثبت این دو کشور به قطعنامه عنوان می کنند چالشی است که در روزهای گذشته و تحت تاثیر ادبیات سیاسی مقامات روسیه و مواضع آقای احمدی نژاد در باره روسیه اتخاذ کرده اند.
هر چند به اذعان برخی از این رسانه ها این قطعنامه در نهایت نتوانسته است خواست کاخ سفید را برای تصویب تحریمهای فلج کننده و سخت علیه تهران برآورده سازد با این وجود رسانه های بیگانه شکل گیری اجماع میان این کشورها را یک توفیق و پیروزی برای غرب برشمرده و تلاش می کنند از پیش و بدون در نظر گرفتن نتیجه نهائی نشست اعضای شورای امنیت تصویری پیروزمندانه از دیپلماسی غرب درمقابل ایران به تصویر بکشند.
هر چند بخشی از این رویکرد تبلیغی نیز می تواند تحت تاثیر مخالفت احتمالی دو کشور ترکیه و برزیل با این قطعنامه در دستور کار قرار گرفته باشد تا از این طریق موازنه قدرت در فضای تبلیغی با برجسته سازی موافقت ا حتمالی دو کشور چین و روسیه با قطعنامه به نفع غرب تنظیم شود و بار منفی این رای گیری از این طریق به نفع غرب تعدیل گردد.
حقوق بشر ؛ اسلحه ای بر علیه بشریت:
همزمان با اوج گیری فشارهای سیاسی و تبلیغی غرب حول محور مسئله هسته ای ایران که تحت تاثیر نشست اعضای شورای امنیت برای تصویب چهارمین قطعنامه تحریمی علیه ایران شکل گرفته است نگاه دیگر رسانه های بیگانه همچنان به تحولات سیاسی داخلی ایران و به خصوص اعتراضاتی است که پس از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران بروز کرد و کشور در آستانه اولین سالگرد آغاز این اعتراضات قرار گرفته است .
دراین میان تحلیل رسانه های بیگانه از اوضاع سیاسی داخلی ایران مبتنی بر القای فضای امنیتی در کشور و تبیین سیاست ارعاب و ترس حاکمیت برای مهار این جریانات است .
روز گذشته برخی رسانه ها به بهانه درخواست مجوز برخی احزاب سیاسی اصلاح طلب برای راهپیمائی در روز بیست و دوم خرداد این موضوع را دستمایه کار تبلیغی خود قرار دادند تا بر مبنای آن به بررسی موافقت یا مخالفت حاکمیت با چنین پیشنهادی بنشینند و با این مقدمه برخی تحلیلگران سلب اعتماد عمومی را مهمترین چالش حاکمیت در مسیر موافقت با چنین پیشنهادی ارزیابی کرده و با بهره گیری از داعیه های حقوق بشری که این روزها ازسوی محافل بین المللی حقوق بشری درباره وضعیت زندانیان سیاسی درایران مطرح می شود نموداری از فضای بسته سیاسی و امنیتی در جمهوری اسلامی را در روزهای آینده را ارائه نمایند.
تبلیغ تحریم ؛ برای اهداف پنهان:
موضوع تصویب تحریمهای اقتصادی در سطح رسانه های بیگانه بازتاب وسیعی داشته است و این رسانه ها در مجموع از دو زاویه به این مسئله نگریسته اند در زاویه اول رای منفی ترکیه و برزیل به این قطعنامه در مقابل رای مثبت چین و روسیه میزان پیروزی و یا شکست دیپلماسی ایران درمقابل غرب قرار گرفته است .
اما پیامدهای این تحریمها بر مواضع آینده جمهوری اسلامی و نیز پیامدهای اقتصادی این قطعنامه بر ایران روی دیگر نگرش تبلیغی غرب به این مسئله است .
رسانه های بیگانه در ساعات گذشته از یک سو با سیاه نمائی اوضاع اقتصادی و حتی سیاستهای اقتصادی دولت پیامدهای شدیدی را در افزایش بحران اقتصادی برای جمهوری اسلامی تحت تاثیر اجرای این تحریمها پیش بینی نمودند واز سوی دیگر آغاز موج جدید و مرحله تازه ای از مناسبات را میان ایران و غرب تصویر کردند که این بار چین و روسیه نیز در اردوگاه غرب قرار گرفته و در دور تازه مناسبات و چالش های ایران با غرب ازمنظر این رسانه ها جمهوری اسلامی بیش از گذشته ناچار به تن دادن به مذاکره برای جلوگیری از تشدید فشارها خواهد بود.
بنا براین به نظر می رسد بار دیگر و پس از تصویب چهارمین قطعنامه سیر گذشته از مذاکره به سمت تحریم آغاز شده و رسانه های خبری وابسته به غرب نیز همین سیر و رویکرد سیاسی را در دستور کار قرار داده اند.
ترسیم فضای کلی رادیوهای بیگانه (21/3/89)
بررسی فضای خبری ، تحلیلی و تبلیغی رسانههای غربی در گذشته(20/3/89) نشان میدهد که موضوع صدور عجولانه چهارمین قطعنامه شورای امنیت علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران موسوم به قطعنامه 1929، در صدر اخبار و تحلیلهای رسانهای غرب قرار دارد.
این قطعنامه در مظان سوگیرانه غرب و رسانههای آن ، نوعی پیروزی دیپلماتیک برای آمریکا و اروپا و یک شکست آَشکار سیاسی برای دستگاه دیپلماسی ایران محسوب شده است.
بر اساس این ملاک و مناط ادعا میشود سرمایهگذاری دیپلماتیک و طولانی تهران بر مواضع سیاسی پکن ، مسکو و حتی بیروت ، نوعی شرطبندی بر روی اسب مرده بود که خود را در تقابل ایران و اعضای غربی شورای امنیت و همراهی اعضای شرقی و حتی اسلامی - عربی با آنها کاملا نمود و بروز داد!
در همین راستا البته اظهارات باراک اوباما درباره قطعنامه شورای امنیت علیه مردم ایران و تلاش برای جدا کردن حساب ملت ایران از دولت ایران در قطعنامه جدید به ویژه در آستانه سرمایهگذاری تبلیغی بر معترضان داخلی در آستانه 22 خرداد قابل تامل به نظر میرسید.
همچنین در این فضا بررسی سرنوشت فروش موشکهای اس.سیصد روسی به ایران نیز مورد توجه برخی رسانههای بیگانه قرار گرفت.
در سطح داخلی ، لغو تجمع اعتراضی تظاهر کنندگان در سالروز 22 خرداد در پی بیجواب ماندن درخواست مجوز کروبی ، موسوی و چند گروه به اصطلاح اصلاحطلب برای برگزاری تجمع مزبور و انصراف این دو نفر از درخواست تجمع و اعلام آن طی یک بیانیه ، مهمترین و پرگزارشترین سوژه بود.
به این بهانه، برخی اصحاب بیگانه با مردم و آشنا با غرب ، در رسانههای بیگانه تلاش کردند تا این مقوله را به منزله تعهد سران آشوب به ساز و کارهای قانونی و احترام آنها برای جان و امنیت مردم معترض ترسیم و تصویر کنند! برخی نیز مانند شعله سعدی لزوم برگزاری این تجمع اعتراضی و لزوم عبور از موسوی و کروبی را پیشنهاد نمودند.
نا امیدی از مردم ؛ پس گیری دعوت از مردم :
چرا با وجود پیشبینی پذیر بودن مخالفت وزارت کشور با درخواست موسوی ، کروبی و چند حزب اصلاحطلب برای صدور مجوز راهپیمایی طبق اصل 27 قانون اساسی ، چنین درخواستی مطرح میشود؟
به نظر میرسد دو هدف عمده در ورای این درخواست وجود داشته باشد:
اول این که موسوی و کروبی و به طور کلی جریانات معترض پس از انتخابات دهم به نوعی نادرستی گزاره منش و اقدام غیرقانونی و ضد قانونی اصلاحطلبان را که بارها در متن و بطن کلامی رهبران و متن رسانهای صدا و سیما مطرح شده به اثبات برسانند.
ثانیا زمینهای برای هدایت افکار عمومی به سمت و سویی غیر از دنبال کردن مطالبات خود در کف خیابانها و به نوعی ایجاد یک شبکه هوشمند اجتماعی ضد دولتی و ضدحکومتی در جایی غیر از خیابانها فراهم شود.
بر این اساس ، آنها با علم به امکانناپذیر بودن عقلی و اخلاقی برگزاری راهپیمایی در سالروز 22 خرداد با طرح این درخواست و انصراف دادن از خواسته خود در این زمینه به نوعی به دنبال حفظ رویکرد اعتراضی خود با حداقل هزینههای سیاسی و امنیتی هستند.
در تحلیل نهایی ، پاسخ منفی به درخواست مجوز برای موسوی و کروبی تنها مجال و مفر جدیدی است که بار دیگر برخی گزارههای تکراری و اعتراضی خود را خطاب به دولت دهم مطرح کنند و آن را به اصطلاح به چالش بکشند.
این درخواست مجوز همچنین مجرایی است برای تطهیر چهره قانون گریز برخی سران آشوبهای پس از انتخابات ، که میکوشند خود را متعهد به قانون روال و رویه قانونی(احترام به سازوکارهای قانونی برای برگزاری تجمعات) و مظلومنمایی آنها در پیشگاه افکار عمومی و نرم کردن دل رانده شده آنها از آشوب و اعتراض دارد.
نهایتا این که درخواست این مجوز، مجرایی است برای زنده و پویا نمایاندن و زنده نشان دادن فتنه سبز و پایان ناپذیر نشان دادن دامنه اعتراضات و مطالبات معترضان!
این سناریو که خیلی لغو تظاهرات مزبور را خوشایند و مطابق با اهداف و آرمانهای ساختارشکنانه ضد نظام جمهوری اسلامی ایران نمییابد، میکوشد تا کروبی و موسوی را فاقد صلاحیت برای رهبری این جنبش دانسته و آنها را افرادی معرفی کند که صرفا به دنبال تعدیل و اصلاح برخی نواقص در چارچوب همین قانون اساسی و همین نظام جمهوری اسلامی هستند؛ چیزی که فتنه سبز به فراتر از آن میاندیشه و سیبلی دورتر از آن را برای هدفگیری برگزیده است!
بازی شطرنج؛حرکت بعدی؛ایران :
اولین قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت پس از بیانیه سه جانبه تهران و اولین قطعنامه ضد ایرانی به کارگردانی آمریکا در دوران ریاست جمهوری به اصطلاح تغییر طلب آمریکا بیش و پیش از آن که محتوایش ، سمت و سویش و محدودیتهایش برای ایران مهم باشد، رایدهندگان به آن ، مسیر آینده گفتوگوهای دیپلماتیک و سطح همکاریهای جمهوری اسلامی ایران با بازرسان آژانس تحت تاثیر این قطعنامه عجولانه مهم باشد.
از حیث رای دهندگان، غربگرایی جدید پکن در رای مثبت به قطعنامه 1929 در مرکز توجه قرار میگیرد و به نوعی خبر از زاویهدار شدن روابط ایران و چین در هفتهها و ماههای آینده و حتی چرخش در سیاست خارجی پکن در قبال تهران میدهد.
در این راستا، اظهارات رسمی دولت چین که فراتر از غرب خواهان همکاری همگان برای اجرای کامل مفاد قطعنامه چهارم شده! قابل تاملتر از سایر موضوعات به نظر میرسد.
هضم و جذب روسیه کامل در سیاست خارجی ضدایرانی ایالات متحده نیز از نکات جالب دیگر مورد توجه در صدور این قطعنامه است که البته در راستای وفاداری کامل مسکو به قطعنامه 1929، انصراف از فروش سامانه ضدموشکی اس.سیصد را نیز به دنبال داشته است .
نهایتا رای ممتنع به جای رای منفی دولت لبنان به عنوان رییس دورهای شورای امنیت به قطعنامه هم در معرض تحلیل و تفسیر رسانهها قرار گرفته است .
این رای ، نه از منظر نفوذ جمهوری اسلامی ایران در تحولات سیاسی داخلی لبنان بل از منظر لبنان به مثابه نماینده دولتهای عربی منطقه مورد ارزیابی قرار گرفته است .
در مجموع ، در این سطح رای مثبت سهل و ساده روسیه و چین رای غیرمنفی دولت لبنان به قطعنامه ضدایرانی ، آن هم در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران هزینه و وقت زیادی را در دیپلماسی خود صرف پکن ، مسکو و بیروت کرده است ، یک شکست سیاسی آشکار برای دستگاه دیپلماسی ایران ترسیم و تصویر شده است .
از حیث مسیر آینده گفتوگوها نیز برخی از تیره و تار شدن باریکه گفتوگوها میان ایران و گروه پنج به علاوه یک یا دست کم معلق ماندن سرنوشت گفتوگوها در آینده سخن به میان میآورند در حالی که برخی با استناد به اظهارات سوزان رایس و برخی دیگر از مقامات آمریکایی پس از صدور قطعنامه مدعیاند شانس و امکان گفتوگو همچنان وجود دارد!!
از حیث سطح همکاریهای ایران با آژانس نیز در آینده عمدتا تحلیلهایی مطرح میشود که حرکت بعدی ایران را در بازی شطرنجی که غرب صفحه بازی را به هم زده است ، احتمالا پاسخی محکم و پیش بینیناپذیر ارزیابی میکنند: شاید کاهش سطح همکاری با آژانس و شاید حتی تجدید نظر در ادامه عضویت در ان.پی.تی!
اوباما ؛ حامی فتنه گران
در شرایطی که اعمال تحریم علیه کشورها آسیبهای جدیای را علیه حقوق اقتصادی و اجتماعی شهروندان آن کشور به ارمغان آورده و از مصادیق نقض حقوق بشر به شمار میرود، رییس جمهوری آمریکا برای آن که پس از اعمال تحریمهای جدید از این منظر در مظان اتهام ملت ایران قرار نگیرد، میکوشد از یک سو تاثیرات تحریمهای جدید را صرفا متوجه دولت و نه ملت ایران معرفی کند و از سوی دیگر لب به افاضه گشوده و درباره آنچه نقض حقوق بشر و حقوق معترضان پس از انتخابات 22 خرداد مینامد سخن بگوید! بر این اساس ، وی در آستانه 22 خرداد میکوشد وقایع تلخ سال گذشته در روزهای پس از انتخابات دهم را نبش قبر کند و در پی این نبش قبر سیاسی و رسانهای نوعی مرثیهسرایی را بر مزار آشوبگران و فتنهگران به راه اندازد.