تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۹  ، 
کد خبر : ۱۷۶۴۹۱

جهانی شدن، زمینه جهانی سازی یا در انتظار « یوم موعود » (بخش دوم)

آیت الله محمدهادی معرفت اشاره: دینی که می‌تواند انسان جهانی شده را در عصر جهانی شدن، به سرمنزل مقصود برساند و دین جهانی شود. فقط دین آسمانی و تحریف نشده‌ای است که بصیرت می‌بخشد و جهالت‌ها و خرافات و تعصبات را می‌زداید، یعنی اسلام که مایه آن در سرشت بشر نهاده شده و پاسخگوی فطرت و طبیعت انسان، اجتماع و جهان است. «جهانی شدن» که زمینه «جهانی‌سازی» است، از جهان‌بینی اندیشه‌وران بزرگ جهان سرچشمه گرفته که در راس همه، انبیا و حکیمان قرار دارند که امروزه بر اثر کمرنگ‌ شدن مرزها و برداشته شدن محدودیت‌های جغرافیایی و ایجاد تسهیلات در رفت و آمدها، و نیز آسان شدن تبادل اطلاعات و فزونی انواع رسانه‌های اطلاع‌رسانی، روند جهانی شدن هرچه بیش‌تر سرعت می‌گیرد، بنابراین، مساله تقارب ملل و تعارف و شناخت متقابل، امری حتمی و اجتناب‌ناپذیر چه اقدامی باید کرد؟ آیا باید حالت انفعالی به خود بگیریم تا دیگران سرنوشت ما را رقم زنند یا خود به پاخیزیم و طبق مسئولیت انسانی- اسلامی، خویش زمام رهبری جهانی سازی را به دست گیریم، ‌و طبق آیه شریفه و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهدا علی‌الناس متعهد بسط عدل در گستره جهان شویم؟! فرایند جهانی شدن که فرایندی ناگزیر برای انسان امروز است، می‌ـواند هم تهدید باشد و هم فرصت تلقی شود، از این رو، رویارویی با پدیده جهانی شدن، باید مقابله با جنبه‌های منفی آن باشد زیرا این رویداد همچون سیلی خروشان، بی‌خواست و اراده ما در جریان است. عمده، کنترل این جریان است که از روز نخست، اسلام بر عهده امت اسلامی گذاشته، عمده اهرم فعال این رهبری، همان فرهنگ غنی و سرشار از عناصر سازنده جوامع انسانی است. این اهرم در دست مسلمانان قرار دارد و هیچ فرهنگی نمی‌تواند با آن مقابله کند و اساسی‌ترین وسیله ممکن برای رهبری جامعه جهانی،‌فرهنگ پویا و سازنده است که در اختیار این ملت قرار دارد. پس این که جهانی شدن را فرصت بدانیم یا تهدید، به تفسیر ما از جهانی بستگی دارد،‌و این که چگونه با آن برخورد کنیم. چنانچه موضع انفعالی به خود گرفتیم، ‌به طور قطع تهدیدی است که مقدسات ملی و مذهبی در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت، ولی اگر با در نظر سابقه درخشان و اصالت فرهنگ غنی که در اختیار داریم،‌ درصدد به دست گرفتن زمام روند جهانی شدن و جهانی‌سازی باشیم،‌به یقین پیروز و موفق خواهیم بود.

پیامدهای جهانی شدن
از آن جا که داعیان جهانی شدن (امروزه ) ملت های پیشرفته صنعتی هستند و سابقه استعماری 400 ساله دارند , جهانی شدن به وسیله چنین داعیانی , عوارض ناگوار و پیامدهایی را به دنبال دارد که عبارتند از :
1 ـ نخستین مشکل در این باره آن است که آنان جلوه دادن فرهنگ خود به صورت فرهنگ برتر , آن را به شکل گسترده تری به جهان صادر می کنند , و از این راه , سلطه فرهنگی خویش را بر جهانیان تحمیل کرده , درزمینه های اقتصادی , افزون بر عرضه محصولات غربی , فرهنگ محصولاتی خویش را منتشر می کنند. به عنوان مثال , « شرکت « مک دونالد » در سراسر جهان تنها همبرگر نمی فروشد , بلکه فرهنگ « ملک دونالیسم » را نیز رواج می دهد.
2 ـ دیگر آنکه اقتصاد جهانی را در اختیار می گیرند و بدون وسیله به خوبی می توانند با در دست داشتن رگ حیاتی کشورها , آنان را فلج کرده یا سقوط دهند و یا طبق خواسته ای خود , آنان را به این سو یا آن سو ببرند.
به گفته برخی از صاحب نظران , خطر و عوارض جهانی شدن اقتصاد , خیلی زودچهره خود را نشان داد , عوارض جهانی شدن در زمینه اقتصاد رامی توان در کشورهایی مثل « برزیل » دید که به سرعت سقوط کردند.
در جهانی شدن اقتصادی غزب , گاه با یک نظام فلج کننده , جهان سوم را حتی به نان شب خود نیازمند می کنند.در پرتو چنین تفکری , در یکی دو دهه گذشته فاصله بین فقیر وغنی در جهان به صورت وحشتناکی افزایش یافته و کاملا بی سابقه بوده است .
3 ـ افزون بر این , جهانی شدن در زمینه سیاست نیز با توجه به آنچه گفته شد می تواند پیامدهای منفی داشته باشد , و آن , تقویت سلطه غربی ها بر تمام نقاط جهان است چنان که امروزه شاهد آن هستیم و بر همین اساس است که آمریکا پس از فروپاشی شوروی می کوشد تا جهان تک قطبی بسازد , و در صدد تجزیه یا تلفیق برخی کشورهای نفت خیز است تا به نفع غرب از آن بهتر بهره برده شود.
4 ـ و نیز از عوارض جهانی شدن , « بحران هویت » است . چنان که اشاره شد همان گونه که از آثار مثبت جهانی شدن , وصل ملت ها و ایجاد تقارب و تفاهم میان آن ها است , از سوی دیگر با ذوب در مظاهر فریبنده کشورهای پیشرفته , هویت ها نیز از بین می رود. حتی زبان و دیگر مقومات ملیت ها رفته رفته به دست فراموشی سپرده می شود , چنانکه در بسیاری از کشورهای خودباخته چنین اتفاقی افتاده است و اتفاق خواهد افتاد.
5 ـ عمده خطر جهانی شدن , تحت فشار قرارگرفتن دین و معتقدات بومی کشورهاست .
در جهانی شدن و جهانی سازی مدرنیته امروز , دین و معنویات تحت فشار « سکولاریزم » و « نسبیت گرایی » واقع می شود , زیرا « سکولاریزم » می گوید : دین نباید در مسائل اجتماعی اثرگذار باشد , و امر و نهی دینی نباید در جامعه دارای اثر باشد. اصولا « سکولاریزم » با آرمان گرایی و آرمان خواهی هیچ رابطه ای ندارد. حال این آرمان گرایی می تواند اسلام یا هر دین دیگری باشد. حتی مثل آرمان مارکسیستی نباید توجیه گر خط مشی سیاسی شود. بر اساس این نظریه , اصلا حکومت از آرمان جدا است . به ویژه دین که آن را اعتباری محض و برخاسته از رسوم و عرف محلی می دانند , و هرگونه وحیانی بودن آن را انکار می کنند , پس نباید در مسائلی که واقعیت حیاتی دارند , دارای اثر باشد.
راه مقابله با آفات جهانی شدن
اکنون باید دید با توجه به اجتناب ناپذیری جهانی شدن , چگونه با آفات آن مقابله شود و از پیامدها و عواقب سو آن اجتناب ورزید
در مثل گفته اند : « علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. » آن چه در حفظ سلامت موثر است , پیشگیری از خطر بیماری است , وگرنه درمان بیماری پس از ریشه دار شدن , چندان موثر نیست , و از قبیل « نوشدارو پس از مرگ سهراب » است .
در صنعت کشاورزی , برای مبارزه با آفات , باید پیش از حمله آفات دست به کار شد , نه بعد از آن که آفات رخنه کرد.
جامعه اسلامی از همان هنگام که مشعل دار هدایت بشربود , همچنان بر موضع رسالت جهانی خود استوار بماند , و امروزه که موضع خود را از دست داده و به دیگران سپرده , هنوز هم دیر نشده است . جلوی ضرر از هرکجا گرفته شود , نفع است . امروزه می توان با پشتوانه غنی و قوی اسلامی , اعاده حیثیت کرد , و دست به کار شد , و پیش از هر کار در راه خودکفایی گام برداشت : آن چه شیران را کند روبه مزاج , احتیاج است احتیاج است احتیاج . »
امروزه اگر جامعه اسلامی بتواند در راه صنعت وکشاورزی گام های موثر بردارد و خود را به سرحد خودکفایی برساند می تواند جلوی رخنه اجانب را بگیرد.
مولا امیرمومنان از روز نخست هشدار داد :
« الله الله فی القرآن , لایسبقکم بالعمل به غیرکم » (1 )
حضرت هشدار می دهد تا دیگران در عمل به دستورهای قرآن بر شما سبقت نگیرند.
مگر آن نبود که قرآن به جامعه اسلامی دستور رهبری ملت ها را داده و جهانی سازی را برعهده آنان نهاده بود , البته مسلمانان سستی کرده , دیگران این رهبری را به دست گرفتند و در اهداف سلطه جویانه خود به کار بردند.
اهداف جهانی شدن از منظر انبیا
هر پدیده ای که رخ می دهد و در رشد و پیشرفت آن دست بشری در کار باشد , باید هدف یا اهدافی منظور باشد که دست اندرکاران , آن را دنبال می کنند. و این به قصد و نیت آنان بستگی دارد که از روی حس بشر دوستانه و خیرخواهانه برخاسته یا حس طمع و سلطه جویانه یا هر غرض دیگر.
آن چه گفته شد , از پیامدهای آفت گونه صعب العلاج , برخاسته از اهداف بشر دوستانه و خیرخواهانه نبوده , به ویژه آن چه بر دست داعیان جهانی سازی امروز جریان داشته است و دارد. اما اهداف انبیا و تمام ادیان الهی به ویژه شریعت اسلام , اهدافی صرفا خیرخواهانه و بشردوستانه بوده که هیچ گونه پیامد ناگواری نداشته است .
بنگرید گفت و گویی را که میان رستم فرخزاد(سردار لشکریان ایران ) با نماینده مسلمانان , در واقعه قادسیه رخ داد :
« رستم . از سرکرده عرب , زهره خواست تا با او گفت و گو کند و خواست تا از درصلح با او کنار آید.
زهره به او گفت : ما همچون دیگران نیستیم , و در طلب دنیا نیامده ایم . ما همان گونه که تو یادآوری شدی , مردمی جاهل و بی فرهنگ بودیم تا آنگاه که خداوند پیامبری بر ما فرستاد و او را اجابت کردیم . خداوند به پیامبرش وعده پیروزی مسلمانان را داده تا هرکه به دین حق درآید , عزیز باشد و هر که سربتابد ذلیل و خوار شود.
اسلام می کوشد تا مردم از عبادت بندگان به عبادت پروردگار روی آورند. مردم همگی فرزندان آدم و حوا و برادران از یک پدر و مادرند.
رستم گفت : خجسته آیینی است !
آن گاه گفت : هر گاه به دین شما درآییم , چه می کنید , آیا بازمی گردید ؟
زهره گفت : آری , به خدا سوگند! ما بهترین امت و خیرخواه تمام امت ها هستیم , در آن هنگام همه برادریم و برابریم .
رستم بازگشت و با سران لشکر به گف و گو نشست , ولی به پیشنهاد وی ارجی ننهادند.
سپس به سردار لشکریان اسلام « سعد وقاص » پیام داد تا نماینده ای بفرستد و با او به مذاکره بنشیند.
سعد , « ربعی بن عامر » را فرستاد : آن گاه رستم از وی پرسید : چه باعث شد که بدین سو آمدید
ربعی گفت : انگیزه خدایی ما را بدین جاکشاند. اوست که این مسئولیت را برعهده ما نهاده تا مردم از تنگنای زندگی به فراخنای سعادت حیات رهنمون شویم . مردم رااز ستم آیین ها به عدل اسلام راهنمایی کنیم . پس هر که این رهنمود را از ما پذیرفت , ما با او کاری نداریم , و از همین جا بازمی گردیم , و زمین و ملک را به خودشان وامی گذاریم . (2 )
از این رو , میان جهان بینی انبیا و جهان بینی داعیان امروزی فرقی آشکار است .
نظری به مساله « جهانی سازی » دینی
جهانی سازی که از جهان بینی اصلاح اندیشان بزرگ جهان سرچشمه گرفته , از اساسی ترین آرمان های همه انبیا و همه ادیان بزرگ الهی است که در رسالت جهانشمولی اسلام و قرآن بر آن تاکید شده است :
« تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا » (3 )
« و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا » (4 )
اساسا هدف انبیا و اصلاح گرایان بزرگ جهان , اصلاح جامعه بزرگ انسانی است , و برای اصلاح هر جامعه ای به طور کامل باید به اصلاح بدنه اصلی کل جامعه انسانی پرداخت زیرا اصلاح یک عضو با بیماربودن اصل بدنه , امکان پذیر نیست و زود است که بیماری از اعضای دیگر به این عضو اصلاح شده سرایت کند و حتی در یک جامعه نمی توان به اصلاح یک بعد از ابعاد آن پرداخت تا به اصلاح تمام ابعاد آن به طور مساوی و همگام پرداخته نشود. برای مثال , برای اصلاح بعد کشاورزی نمی توان از اصلاح دیگر ابعاد اقتصادی کشور چشم پوشید و حتی ابعاد علمی , فرهنگی و سیاسی را نادیده گرفت و نیز اصلاح یک طبقه از طبقات گوناگون هر جامعه بدون در نظر گرفتن دیگر طبقات امکان پذیر نیست , و مساله سرایت , از بزرگ ترین آفات جامعه هاست .
مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی در این زمینه می گوید :
« برای شناخت فرهنگ حاکم بر جامعه , کافی است با یک قشر از آن جامعه تماس حاصل کرد زیرا اعضا(اقشار و طبقات ) یک جامعه سرو ته یک کرباسند. »
در قرآن کریم می خوانیم :
« و کذلک جعلناکم امه وسطالتکونوا شهدا علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا » (5 )
امت اسلامی مکلفند تا بر مردم جهان نظارت داشته , در ساخت وساز ملت ها بکوشند , و بدین سان مسوولیت خود را در پیشگاه پیامبر اسلام ایفا کنند.
ملاحظه می شود که در این آیه , با صراحت بر مساله جهان سازی تاکید شده و آن را مسولیت خطیر و برعهده جامعه اسلامی می داند که باید با تمام توان (و با امکانات و حیانی فراوان ) در اصلاح جوامع بشری در سراسر جهان بکوشند. البته باید توجه داشت که مساله جهانی سازی , همواره همراه تحمیل فرهنگ ها است . هر ملت یا هر گروه که به پاخاسته درصدد جهانی سازی باشد , خواه و ناخواه فرهنگ حاکم خود را که فرهنگ برتر می داند , تحمیل می کند , و از همین راه درصدد اصلاح فرهنگ ها برمی آید.
پیش تر اشاره شد که , اساسا ملتی به جهانی سازی روی می آورد که فرهنگ خود را غنی تر و پربارترمی داند و برای ملت ها مفیدتر می شمارد. و همین برتری فرهنگ سبب شده تا به پاخیزد و به اصلاح دیگران بپردازد که این شرایط همگی در شریع اسلام فراهم است .
« هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و کفی بالله شهیدا » (6 )
در این آیه به برتری فرهنگ اسلامی اشاره شده تا شایستگی هیمنت بر دیگر فرهنگ ها را مبرهن سازد , البته این به توانمندی مسلمانان بستگی دارد تا چگونه فرهنگ اسلامی را جلوه گر سازند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات