بصیرت: موسوی در دانشگاه فردوسی مشهد به وضوح از گفتمان پیشین خود و دغدغه هایی که در پاییز و زمستان 87 مطرح کرده بود فاصله می گیرد و به موضوعاتی می پردازد که مسئله های ژورنالیستی دوم خردادی بود. موضوعاتی که به دلیل مبنایی نبودن یا شایعه بودن تاریخ مصرف گذرایی داشت. بسیاری از این مطالب نیز جنبه شعاری داشت و اصولاً از حوزه اختیارات و وظایف رئیس قوه مجریه به دور بود. در واقع موسوی چه می خواست و چه نمی خواست خود را در جریان و موجی انداخته بود که او را با خود
می برد. دقیقاً این موسوی نبود که هدایت آن جریان را بر عهده داشت، بلکه بر عکس او به طور منفعلانه، خود در مسیر این جریان قرار گرفته بود. جریانی که ابعاد دیگری از آن را که با موج آفرینی های بازیگران بین المللی پیوند داشت، در آینده مورد بررسی قرار خواهیم داد. موسوی با دغدغه هایی از جنس خود وارد شد، اما در ادامه با موضوعات دیگری مواجه شد که وی را مجبور کرد هر روز به نفع آنها گامی از گفتمان خویش بازپس نشیند و به سوی آنچه که از بیرون او را احاطه کرده بود، برود. محیط بسته ای که جبهه دوم خرداد برای او ساخته بود و به تدریج موجب شد موسوی آن را به عنوان همه واقعیت های کشور بپذیرد. در این وضعیت او جمعیت فراوان اطراف خود را در محل های سخنرانی می دید، اما جمعیت چند برابری بیش از آن را در اطراف احمدی نژاد نمی دید. مطلبی که احمدی نژاد در مناظره سیزده خرداد به آن اشاره کرد و خطاب به موسوی گفت: «چرا شما فکر می کنید که فقط افراد اطراف شما مردم هستند؟»
به این ترتیب موضوعات مورد بحث را نیز عملاً تشویق کنندگان و فضای پیرامون موسوی تعیین می کرد؛ نه خود او.
موسوی در دانشگاه فردوسی در پاسخ به پرسش دانشجویی که پرسید نظر شما درباره دستگیری دانشجویان چیست، گفت: «من با بازداشت افراد به جرم عقیده و اعتقاد و بیان مخالفم. با بازداشت های سیاسی نیز مخالفم و این کار را مخالف منافع کشور می دانم و این یک اصل است؛ چه در فضای دانشگاه که فضای گفت و گو و چند صدایی است و افکار باید بدون ترس جاری وساری شود و چه در فضای جامعه. اندیشه فاقد آزادی سودی ندارد. تشکل های سیاسی باید جان بگیرند و جریان هایی نیرومند بسازند و من موافق قدرت یافتن تشکل های سیاسی که قطعاً بخشی از آنها بر نیروی دانشجویی تکیه دارند هستم. دانشجو چه می خواهد جز آزادی؟ و چه نعمتی بالاتر از آزادی؟ ما انقلاب کردیم که آزاد شویم. چرا باید به دلیل اظهارنظر، نگاه امنیتی پیدا کنیم که تعدادی از جوانان ما اینک در زندان باشند.»
در طی این فرایند استحاله گفتمانی، موسوی به رد نظرات استصوابی نیز می پردازد. او می گوید: «نظارت استصوابی در ابتدای انقلاب مطرح نبود و ما انتخابات های موفقی را نیز برگزار کردیم. این مسئله در شرایطی مطرح شد و با وجود آن که عده زیادی مخالف آن بودند از لحاظ قانونی تصویب شد و همان زمان من در مجمع تشخیص مصلحت نظام صریحاً اعلام کردم که به این مسئله اعتقادی ندارم. اما باید دانست که یکی از اولین قدم هایی که باید برای تحقق آزادی برداریم اجرای قانون حتی در صوری ترین شکل آن است و در گام بعدی باید به سمت اصلاح قانون برویم. اما از آنجایی که نظارت استصوابی با روح قانون اساسی سازگار نیست، بهتر است مردم را آزاد بگذاریم و در این راه کوشش کنیم. دولت باید از تمام ساز وکارها استفاده کند تا این موضوع به وجدان عمومی تبدیل شود و صرف مخالفت کردن، کافی نیست. ما باید با حرکت در چهارچوب قانون اساسی این موضوع را در جامعه جا بیندازیم که نظارت استصوابی هزینه دارد، به نفع کشور نیست و مخالف یک رقابت انتخاباتی است.»
موسوی در این دیدار از تلاش برای برگزیدن وزیر زن سخن می گوید و درباره موضوع «آقازاده ها» به طور محافظه کارانه پاسخ می دهد: «به نظر من آقازاده ها در فضای شفاف بودجه ای شکل نمی گیرند؛ بلکه در فضایی شکل می گیرند که رقم هنگفتی از بودجه مملکت گم شود. آقازاده ها وقتی بودجه ها شفاف است چک می گیرند یا وقتی شفاف نیست.»167
نکته قابل توجهی که در این نشست رخ می دهد، سر دادن شعار سازماندهی شده «مرگ بر دیکتاتور» در کنار «درود بر خاتمی» از سوی برخی حضار است. در واقع این موضوع نشان از آن داشت که اتخاذ این شعار که بعد از انتخابات بسیار مورد تأکید قرار گرفت، اصولاً پیشاپیش طراحی شده بود و ربطی به مسائل مربوط به ادعای «تقلب» نداشت. اگر به شعارهای مطرح شده در برنامه های انتخاباتی موسوی در سفر استانی به خراسان رضوی بنگریم، درمی یابیم که این شعارهای حاشیه ای به تدریج از حاشیه به متن می آیند و گفتمان موسوی را متأثر می سازند. از آن جمله می توان به شعارهای زیر اشاره کرد: «صل علی محمد بوی صداقت آمد»؛ «دانشجوی سیاسی آزاد باید گردد»؛ «آزادی اندیشه»، «مرگ بر طالبان، چه کابل، چه تهران»؛ «دانشجو، کارگر، معلم، اتحاد اتحاد»؛ «مرگ بر دیکتاتور»؛ «وزیر زن، نفی استبداد، انتخابات آزاد، حکومت مردمی»؛ «بوی نفت و سفره های خالی»؛ «سهام عدالت نمی خواهیم».168
موسوی در استان کرمانشاه ضمن آن که سیاست های دولت نهم را با دادن پول توجیبی و صدقه دادن مقایسه کرد، گفت: «در شرایطی که نرخ بی کاری در استان کرمانشاه نزدیک به سی درصد است و در دیگر استان ها نیز وضعیت مشابه داریم، بحث از عدالت اجتماعی بی معناست. به نظر من قدم اول ثبات در سیاست ها، احیای تولید و فربه و بزرگ کردن طبقه میانی جامعه است و دولت باید بتواند با استفاده از همه ظرفیت های مستعد کشور به قشرهای مستضعف کمک کند. هر مسئولی که تصور کند بدون ثبات و توازن در سیاست ها می تواند عدالت برقرار و فقر را ریشه کن کند، دیدگاه غیرعلمی و غیرواقعی دارد. تنها راه توزیع عادلانه ثروت عقلانیت است و در غیر این صورت کشور را با اقتصاد صدقه ای اداره خواهیم کرد.» موسوی همچنین با استقبال از حمایت هاشمی رفسنجانی از او گفت: «آقای هاشمی رفسنجانی از یاران امام و رهبری است و علاوه بر داشتن شخصیتی برجسته و مسئولیت های متعدد در کشور در سی سال گذشته و پیش از آن کارهای بسیاری برای کشور انجام دادند، ممکن است کسی با ایشان اختلاف نظر داشته باشد، اما بی شک هر کس در مسیر تغییر وضعیت کنونی از ما حمایت کند، استقبال می کنیم.»
موسوی که دیگر در تحولات جدید، گفتمان ضداستعماری خود را فراموش کرده بود، درباره مسائل بین المللی به مثابه کسی که گناه دزد را مورد تغافل قرار دهد و تنها به سرزنش مالباخته بپردازد مشکلات ایران در برخی موضوعات بین المللی را یکسره متوجه سیاست های دولت نهم دانست. او گفت: «متأسفانه در سه سال گذشته در سیاست خارجی و روابط با کشورها سر و صداهای بسیار داشته ایم که هزینه های زیادی را به ما تحمیل کردند اما عقلانیت در آن کم دیده می شود. سئوال اینجاست که چرا ما قادر نیستیم با همه جهان روابط و تعاملات درست داشته باشیم. همه مخالفند که در یک مجمع جهانی به مقام مسئول جمهوری اسلامی توهین شود، ولی در عین حال سئوال اینجاست که آیا لازم است رفتار ما، نوع صحبت کردن و همچنین سیاست های ما به گونه ای باشد که به جمهوری اسلامی اهانت شود؟»
موسوی که ترجیح می داد اهانت های دولت های غربی به جمهوری اسلامی را پس از یازده سپتامبر 2001 و به ویژه در مسئله هسته ای که به تعطیلی بیش از دو سال فعالیت های علمی ایران در این زمینه انجامید نادیده بگیرد و حتی موفقیت های سیاست خارجی دولت نهم پیشرفت های هسته ای را به خاتمی نسبت دهد، تنها سیاست های دولت نهم را عامل چالش های سیاست خارجی ایران معرفی کند. در این جهت، اصولاً «نظام سلطه» موضوعیت خود را در گفتمان موسوی از دست می دهد و رقابت برای کسب منافع ملی نیز به «ماجراجویی» تفسیر می شود. به عبارت دیگر، موسوی نیز همانند دولت های غربی که خود را «همه جهان» می دانند و در بیانیه های خود خواست خود را خواست جهانی عنوان می کنند، دولت های وابسته به نظام سلطه را «همه جهان» معرفی می کند.169
موسوی در کرمانشاه همچنین تمرین می کند که چگونه گفتمان «عدالت، اصلاحات» را برای جامعه جا بیندازد. لذا تأکید می کند که قانون مندی، عدالت و آزادی راه پیشرفت است و راه دیگری وجود ندارد. فقط با آزادی اندیشه می توان رشد کرد. جلوگیری از نشر کتاب ها به ضرر ماست و آزادی اندیشه به نفع کشور است. آمار ریزش چاپگران در کشور بالاست و این به نفع ما نیست. بر عکس آزادی فکر و اندیشه و کتاب، و انتشار آنها می تواند به شکوفایی کمک کند. وی همچنین در همان روز، یعنی هشتم اردیبهشت، پیامی را به مناسبت دهمین سالگرد تشکیل شورای اسلامی شهر و روستا صادر می کند و ضمن آن که احیای آن را به خاتمی نسبت می دهد، می نویسد: «متأسفانه در دوران اخیر عده ای تفکری را نمایندگی می کنند که اعتقادی به استقلال و قدرت تصمیم گیری شوراها ندارد. این تفکر، شوراها را رقیب دولت تلقی می کند و از ساختارها و ابزارهای دولتی برای تضعیف و محدودسازی اختیارات شوراها بهره می گیرد. در حالی که این نگاه قیم مآبانه نسبتی با روح قانون اساسی و آرمان های بلند انقلاب اسلامی ندارد.» به هر طریق، او که یکی از آثار مهم شوراها را «تمرکززدایی» می داند، یکی از اولویت های خود در دولت بعدی را تقویت شوراها معرفی می کند.170
برگزاری همایش موج سوم در نهم اردیبهشت، آغاز جدیدی در برنامه تبلیغاتی ستاد موسوی بود. در این همایش موسوی بعد از سخنان خاتمی به اتفاق همسر خود، زهرا رهنورد به روی صحنه رفت و در کنار خاتمی به نشان اتحاد دستان یکدیگر را گرفتند و شال سبزی که پیش تر از سوی برگزارکنندگان مراسم تهیه شده بود به عنوان «دو سید اصلاحات» بر دوش آنان انداخته شد. در واقع از این روز به بعد تأکید بر نماد سبز به تدریج در ستاد موسوی پاگرفت. در این همایش موسوی که دیگر به تشویق های هیجان زده حلقه طرفدارانش خو گرفته بود، به عباراتی هیجان آفرین روی می آورد. او در این همایش می گوید: «کافی نیست که فقط دولت امنیت داشته باشد. انسان ها نیز باید امنیت داشته باشند. باید همه اقشار کشور ما دارای امنیت باشند و وقتی به آینده نگاه می کنند احساس آرامش کنند.»
در فضای هیجان زده ربط منطقی جملات گوینده موضوعیت ندارد، آنچه که اهمیت دارد دمیدن بر شوری است که مخاطب آن را می طلبد. لذا وقتی که در سخنرانی موسوی هنوز اشاره ای به آزادی نشده بود و به همین دلیل حاضران فریاد زدند «آزادی» موسوی پاسخ داد به این نکته هم در صحبتهایم می رسم. او ادامه داد: «رهایی از نیاز» مسئله بسیار مهمی است. آن کسی که در جبر این نیازها یعنی نان، سفره و امکانات اسیر است، فراغت ندارد که راجع به آزادی فکر کند و آن کس که به آزادی فکر نمی کند نمی تواند در شرایط دشوار امروزی طرحی برای رهایی از نیاز ملت داشته باشد. امنیتی که متعلق به مردم است مهم تر از امنیت دولت است. گمان نکنیم وقتی تشنجی را نه از سر دلسوزی برای منافع ملی بلکه بدون سبب در جهان ایجاد می کنیم باعث آرامش خیال مردم می شویم. اینگونه نیست بلکه وحشت درمردم ما رسوخ می کند. جوانان ما به دنبال گردش آزاد اطلاعات هستند. مردم ما و جوانان ما از مسکن، اشتغال و آینده شان نگرانی دارند و در عین حال نمی خواهند از ابراز عقیده ترس داشته باشند، بلکه می خواهند به آنها اعتماد شود. جوانان ما انتخاباتی را می خواهند که در آن بیم تقلب و دستکاری وجود نداشته باشد، انتخاباتی که رسانه های محدود کشور در اختیار یک فرد یا جناح نباشد، انتخاباتی که در آن سرمایه های مردم، منافع محدود کشور در خدمت خریدن آرای مردم قرار نگیرد.»«171
در واقع آنچه که گفتمان موسوی را با چالش جدید و تردید جدی مواجه می ساخت و درباره داوری ها، ناعادلانه بودن را تداعی میکرد، سکوت در برابر ضعف های 24 سال گذشته و افراط در انتقاد به دولت نهم بود که معنایی جز تخریب و سیاه نمایی نمی یافت. به طور نمونه در میان جامعه شناسان و اقتصاددانان ایرانی یکی از باورهایی که اکثریت آن را می پذیرند این است که الگوهای رفتاری و ارزشی پس از انقلاب از اواخر دهه شصت و به ویژه در طول دهه هفتاد دگرگون شد و اصولاً منتقدان دولت های گذشته بیش از هر چیز بر روی این نقد تأکید داشتند، اما موسوی به طور وارونه تلاش می کرد سودازدگی جامعه ایرانی را به دولت نهم نسبت دهد؛ دولتی که خود با طرح همین موضوع توانست در انتخابات سال 84 به پیروزی برسد. موسوی در جمع مردم ورامین می گوید: «در زمان جنگ فضا به گونه ای بود که کسی برای تزویر، خدمت نمی کرد، سیاست های دولت شفاف بود، قانون دولت هم در خدمت آنها بود اما مشکل از آنجا پیدا شد که فضای ارزشی به فضای سوداگرانه انتقال یافت و دولتی که هم اکنون در صحنه است، سهم زیادی را در این فضای سوداگرانه داشته است. ما با تکیه بر عزت مردم پیروز شده ایم و تکیه بر همین روحیه باعث شد تا در دفاع مقدس نیز پیروز شویم. باید این موارد مورد پاسداری قرار گیرند. نباید به خاطر مصالح حزبی، ارزش ها را خرید و فروش کنیم واین سرمایه ها را برای حفظ قدرت هزینه کنیم.« از سوی دیگر، موسوی در گفتمان جدید خود به سمت پوپولیسم گراییده بود و بارها از مسئله ای چون «پرتقال اسرائیلی» سخن می گفت و دولت را عامل واردات پرتقال اسرائیلی معرفی می کرد.172 عملی که روزهای بعد معلوم شد از سوی بنک داری سودجو سر زده است.
اگر به گفتمان موسوی به دقت بنگریم، می یابیم که وی از گفتمانی سه گانه بهره می برد. به این معنا که وی به سه طریق کلی اعتقاد دارد؛ یکی را طریق افراطی می نامد، دیگری را طریق تفریطی می خواند و راه سوم که خود را به آن متعلق می داند، طریق میانه روانه می داند؛ طریقی که آن را «اسلام ناب محمدی» می نامد. ذهن موسوی به این تقسیم بندی سه گانه عادت کرده است و تمام کسانی را که با آنها اختلاف ارزشی و اعتقادی دارد در این دو جهت افراطی و تفریطی تقسیم می کند. لذا استفاده فراوان او از واژه «تحجر» برای از میدان به در کردن رقیب انتخاباتی مسئله ای است که اصولاً در گفتمان او ریشه دارد. اما موسوی در روزهای انتخابات این فضای سه گانه را به مرزی دوگانه تقسیم کرد. مرز «اسلام ناب محمدی» که خود را نماینده آن می دانست و جبهه تحجر که احمدی نژاد را نماد آن برمی شمرد. دیگر، جریان سکولاریستی و جبهه غرب مدار که موسوی سالها آنان را نیز از خط مستقیم «اسلام ناب محمدی» دور می دانست مورد تعرض او قرار نمی گرفت. علت عمده اینجا بود که در این انتخابات این جبهه تمام قد به حمایت از جبهه دوم خرداد و به ویژه شخص او برخاسته بود. موسوی دیگر لزومی نمی دید که از سه گانه پیشین خود بهره ببرد و جبهه سومی را در میان غرب زدگان و متحجران معرفی کند. در آرایش سیاسی جدید و موردنظر او تنها دو جبهه وجود داشت، جبهه ای که وی نماینده اصلی آن بود و خود را مدافع «اسلام ناب محمدی»، «ارزش های انقلاب» و «گفتمان امام خمینی» می دانست و جبهه ای که عامل تمام ویرانی ها و خرابی ها و تباهی ها معرفی می شد.
البته موسوی دور از هیاهوی انتخابات و تب تبلیغات و هیجانات سخنرانی ها، در دولت نهم «حسن های زیادی» را مشاهده می کرد که به دلیل راهبرد تبلیغاتی طراحی شده در جبهه دوم خرداد صلاح می دید چیزی درباره آنها نگوید. موسوی در مصاحبه با خبرگزاری مهر در 12 اردیبهشت درباره نقد بر عملکرد دولت نهم می گوید: «در جواب این سئوال شما نکته کلی تری می گویم که از قبل و پیش از آن که کاندیدای ریاست جمهوری بشوم به آن اعتقاد داشته ام. ضمن این که این مسئله به دولت نهم بازنمی گردد. بر این باورم هر دولتی که می آید مسئولیت هایی دارد، تصمیماتی می گیرد و حوزه اقتداری دارد. تا زمانی که یک دولت بر سر کار است و به وظایف خود عمل می کند، دولتهای بعدی اگر با دولت قبل موافق یا مخالف باشند مجبورند تعهدات دولت سابق را انجام دهند... در قدم اول دولت فعلی هر کاری کرده و هر وعده ای داده باشد، دولت بعدی که بر سر کار می آید باید به این وعده ها عمل کند. در دولت فعلی هم کارهایی نظیر سفرهای استانی، به کارگیری سیاست «رو در رو با مردم»، شعارهای عدالت محور و امثال اینها انجام شده است... معلوم است که من در دولت آقای احمدی نژاد حسن های زیادی می بینم. چرا نبینم؟ اما این حسن ها دائماً در طول شبانه روز از طریق صدا و سیما اعلام می شود در حالی که من فقط کمتر از دو ماه فرصت دارم نقدهای خود را بگویم. ... من سفرهای استانی را ادامه می دهم اما با شکل و ساختار جدید و متفاوت. به صراحت می گویم من مردم را دنبال ماشین نمی دوانم، در مورد سهام عدالت هم چون وعده دولت است نمی توان از آن عقب نشینی کرد و این سهام در دست مردم باقی خواهد ماند ولی تکمیل خواهد شد و پایه های محکم تری برای ادامه این پروژه طراحی خواهم کرد. بر این باورم در مورد موضوعاتی نظیر بنزین، اصلاح یارانه ها و سهمیه بندی در اصل مسئله هیچ تردیدی نیست. ولی بحث اجرای دفعی این مسئله تحت عنوان «لایحه هدفمند کردن یارانه ها» می تواند شوک آفرین باشد و قشرهای مستضعف را تحت فشار قرار داده و مشکلات را بیشتر کند. به همین دلیل در این زمینه من تابع یک برنامه تدریجی و ملایم چند ساله هستم... هیچ تردیدی در ادامه دادن این طرح ندارم اما می توان مسکن مهر را با طرح های دیگری نظیر مشارکت یا تعاونی ها تکمیل کرد.»173
موسوی در این مصاحبه درباره مناظره با احمدی نژاد می گوید «فکر نمی کنم مناظره تلویزیونی راه حل مناسبی باشد و خیلی به فضای جامعه برای تدبر کمک نمی کند. این بدین معنی نیست که از مناظره گریزان باشم بلکه همین مصاحبه ها و اظهارنظرها هم نوعی مناظره است.»
اما موسوی چند روز بعد در استان مازندران با اشاره به شاخص های موردنظر خویش در سیاست، اقتصاد و فرهنگ گفت: «این شاخص ها، دورنماها را تیره کرده و امیدها را کم فروغ کرده است.« موسوی همچنین با اشاره به سیاست های دولت نهم گفت: «ظاهر این رفتارها، البته مدرن است، اما در حقیقت اگر به معیارها و نحوه تصمیم گیری در این سالها رجوع کنیم، خواهیم دید که به نظر می آید مربوط به دوران قاجار است... ما پای بندی دولت برای اطاعت از ولی فقیه را در جدا کردن سازمان حج علی رغم دستور رهبری دیدیم. حرف از اطاعت از ولایت فقیه ساده است، ولی اجرای آن خیلی ساده نیست.»174
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
167 . «انتقاد شدید موسوی به بازداشت های سیاسی و ماجراجویی در سیاست خارجی برای مصرف داخلی»؛ پایگاه اینترنتی کلمه؛ پنجشنبه 3 اردیبهشت 1388؛ کد مطلب: 6664.
168 . «موسوی تشریح کرد: تبعات حضور مدیرانی بی علاقه به سرنوشت ملی؛ پایگاه اینترنتی کلمه، پنجشنبه 3 اردیبهشت 1388؛ کد مطلب: 6686.
169 . «میرحسین موسوی در کرمانشاه: مردم سرنوشت خود را با پول تو جیبی و صدقه عوض نمی کنند»؛ پایگاه اینترنتی کلمه؛ سه شنبه 8 اردیبهشت 1388؛ کد مطلب: 7280.
170 . «برنامه مهندس موسوی برای تمرکززدایی و تفویض اختیارات بیشتر شوراها»؛ پایگاه اینترنتی کلمه؛ سه شنبه 8 اردیبهشت 1388؛ کد مطلب 7282.
171 . «خاتمی و موسوی در همایش موج سوم»؛ پایگاه اینترنتی کلمه؛ چهارشنبه 9 اردیبهشت 1388؛ کد مطلب 7386.
172 . «سخنرانی میرحسین موسوی در ورامین؛ دولت دفاع مقدس سوداگر نبود؛ پایگاه اینترنتی کلمه؛ جمعه 11 اردیبهشت 1388؛ کد مطلب 7482.
173 . «موسوی در گفتگو با مهر: برنده انتخابات دومرحله ای هستم/ دولتم به قانون و رهبری وفادار خواهد بود»؛ خبرگزاری مهر، 12/2/1388.
174 . «موسوی: پای بندی دولت به اطاعت از ولی فقیه را در جدا کردن سازمان حج دیدیم»؛ پایگاه اینترنتی قلم؛ 14/2/1388.
------------------------
حمیدرضا اسماعیلی