از شیرین هانتر
ترجمه دکتر جلیل روشندل
علاوه بر آن، تحلیلگران روسی نوع خاصی از اسلام را پیشرو میدیدند، زیرا اندیشه برابری، خودداری از اسراف و محکوم دانستن دزدی، فساد و رباخواری که توسط اسلام وعظ میشود... از نیاز به ایجاد روابط عادلانه بین مردم، در شکلی مذهبی، برمیخیزد و مفهومی است که در شکل اجتماعی و در ویژگی خود پیشرو است. علاوه بر آن تأکید میکردند که این جنبههای اسلام، علیالخصوص در شیعهگری قوی است(2).
آن تصور کاملاً غلط نبود(3).
مسکو همچنین به درون بخش اداری و تأسیسات نظامی ایران نفوذ کرده بود. حدود و میزان نفوذ در 1982 و به دنبال افشاگریهای یک مأمور کا.گ.ب در غرب معلوم شد. این قضیه به یک تصفیه عناصر رادیکال چپگرا، غیرقانونی شناخته شدن حزب توده و زندانی شدن رهبر آن منتهی شد(4).
این تحولات - توأم با تحقق این امر که ضدآمریکائیگری رژیم اسلامی در رفتار شورویگرایی آن تحقق نمییابد و تقبیحی که تهران از شرق و غرب میکرد - موجب تسریع تغییر سیاست شوروی نسبت به ایران شد. مسکو به این نتیجه رسید که ایدئولوژی اسلامی تهران روز به روز بیشتر با سوسیالیسم رقابت میکند و برای امنیت و منافع سیاسی شوروی یک تهدید به حساب میآید. آن ترسها با درگیری مسکو در افغانستان و تأثیرات جنگ افغان بر مسلمانان شوروی تشدید شد.
در ایران، تصفیه چپگرایان رادیکال، نفوذ طرفداران شوروی داخل رهبری کشور را کاهش داد. بین 1984 و 1986، ایران یک سیاست مخفی تجدید روابط با غرب را در پیش گرفت و بدین طریق دوری شوروی - ایران فزونی یافت. در 1987، پس از قضیه اسفناک ایران کنترا (باید گفته شود ایران گیت.م) ایالات متحده نسبت به ایران سرسختی بیشتری نشان داده، نقش مستقیمتری را در جنگ ایران و عراق برعهده گرفت. این سختتر شدن موضع ایالات متحده در ماجرای استفاده از پرچم آمریکا برای نفتکشهای کویتی و مساعدتهای گستردهتر نسبت به عراق نمودار شد. این حرکات در مسکو به عنوان گسترش حضور آمریکا در خلیجفارس ایجاد نگرانی کرد و موجب تسریع در تغییر سیاست کرملین به نفع ایران شد.
در این ضمن، به دنبال مجادلات ایران - کنترا (باید گفته شود ایران گیت.م) کسانی که متمایل به همکاری با مسکو بودند، مجدداً امکان نفوذ در ایران به دست آوردند. نتیجه، گرایش مشخصی در جهت پیوندهای بیشتر مسکو - تهران بود.
در فوریه 1989، ادوارد شواردنادزه وزیر امور خارجه وقت اتحاد شوروی در ملاقات خود با (حضرت) آیتالله (امام) خمینی(ره) به یک موفقیت عمده دیپلماتیک دست یافت. ملاقات، مهر تائید آیتالله [حضرات امام خمینی(ره)] بر روابط گسترده بین تهران و مسکو بود، به نحوی که در آینده، هیچکسی در دستگاه رهبری ایران نتوانست با عقلایی بودن روابط با مسکو به چالش برخیزد. اتحاد شوروی دیگر یک «شیطان کوچک» که فقط کمی از ایالات متحده بهتر است شناخته نمیشد، بلکه یک شریک بالقوه مهم و استراتژیک به حساب میآمد.
روابط شوروی - ایران موقعی مستحکمتر شد که آیتالله علیاکبر هاشمیرفسنجانی در ژوئن 1989 از مسکو بازدید و یک سری موافقتنامه همکاری صنعتی و نظامی امضاء کرد. این موافقتنامهها نیاز بسیار شدید ایران را به هواپیماهای نظامی از جمله میگ 29 و سوخوی 24 برطرف میکرد(5). تا اواخر 1989، ایران چارچوبهای برای سیاست خارجی خود انتخاب کرد که سنگ بنای آن روابط نظامی با مسکو بود(6).