تاریخ انتشار : ۲۲ فروردين ۱۳۹۰ - ۰۸:۴۶  ، 
کد خبر : ۲۱۱۱۳۶
سرلشگر رضایی:

جمهوری اسلامی باید برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای آماده شود


* لطفاً یک ارزیابی کلی از شرایط سیاسی ـ نظامی منطقۀ خلیج‌فارس ارایه کنید. به نظر شما در حال حاضر چه بحرانهای بالقوه و بالفعلی جمهوری اسلامی ایران را تهدید می‌کند؟
** رضایی: اولاً من یک بحث را مقدم بر این صحبت‌ها باید بگویم و آن این است که الان چند چالش مهم در دنیا وجود دارد. ما ابتدا بحثی پیرامون این چالشها بکنیم و ببینیم که ما درگیر چه بخشی از آنها هستیم. یک چالش الان در سطح اروپا مطرح است بین اروپای غربی و اروپای شرقی تحت عنوان گسترش ناتو به سمت اروپای شرقی. که این چالشی است بین روسها از یک طرف، اروپایی شرقی از یک طرف و اروپای غربی و آمریکا هم از یک طرف این چالشی جدی است. چالش دیگر در سطح آفریقاست که عمدتاً فرانسه و آمریکا درگیر آن هستند.
یک چالش دیگر در سطح خاورمیانه مطرح است که تازه‌ترین آن بحث رژیم صهیونیستی و ترکیه است. که این بحث مربوط به شرق دریای مدیترانه است و هدف آن خروج اسرائیل از انزوا و ایجاد شکاف بین کشورهای عربی و تهدید ایران از ناحیه غرب می‌باشد. که از خود اسرائیل شروع می‌شود و اردن، عراق، ترکیه و قفقاز را دربر می‌گیرد. این چالشی است که خیلی به ما نزدیک است و در مجاورت مرزهای غربی ما قرار دارد و ما به طور غیرمستقیم با این چالش درگیر هستیم که من اسم آن را کمربند آبی گذاشته‌ام چون محور آن چالش رودهای دجله و فرات است.
چالش چهارم چالشی است که در خلیج‌فارس در مورد مسأله انرژی و نفت و به منظور تهدید ایران از ناحیه جنوب، انزوای جمهوری اسلامی و جلوگیری از اتحاد ایران و اعراب صورت گرفته است. که آغاز آن از حمله عراق به کویت شروع شد ولی امروز به تشکیل ناوگان پنجم آمریکا در خلیج‌فارس و دریای عمان و شمال اقیانوس هند کشیده شده است. چالش پنجم در سمت شرق کشور ماست. یعنی پاکستان، افغانستان به سمت آسیای میانه که پدیده طالبان نام گرفته و هدف آن تهدید جمهوری اسلامی از ناحیه شرق و تهدید روسیه و چین می‌باشد. چالش ششم مسأله حوزه آسیای جنوب‌شرقی خصوصاً سمت چین، تایوان، کره جنوبی و کره شمالی است.
این 6 چالش عمده در حال حاضر وجود دارد که از این 6 چالش سه تای آن مربوط به ماست. و این مسئله، نظریه‌ای را که می‌گفتند پس از فروپاشی شوروی موقعیت ژئواستراتژیک ایران از بین رفته نفی خواهد کرد. چون می‌گفتند موقعیت ژئوپولتیک ایران به خاطر وضعیت جغرافیایی آن است اما موقعیت ژئواستراتژیک آن به خاطر شوروی است. حالا من ثابت می‌کنم که ما یک موقعیت ژئواستراتژیک جدی پیدا کرده‌ایم که رو به افزایش است. و شاید این فرضیه که قلب دنیا در منطقه ایران می‌تپد اصلاً به طور جدی در آینده مطرح شود.
اولاً می‌توان گفت این سه چالش یعنی چالش خاورمیانه، چالش خلیج‌فارس و دریای عمان و چالش پاکستان و افغانستان و آسیای میانه، هر کدام به بخشهای قاره‌ای و فرامنطقه‌ای ارتباط پیدا می‌کنند. یعنی چالش که در فرای مرزهای غربی‌مان وجود دارد، تهدیدی علیه جنوب روسیه هم هست. به عبارت دیگر، این تهدید چون به جنوب قفقاز کشیده می‌شود جنوب روسیه را از سمت دریای سیاه و از سمت ترکیه مورد تهدید قرار می‌دهد. از طرف دیگر این تهدید در شمال کشورهای عربی هم هست. هم مصر و دریای سرخ و هم عربستان و یمن را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
یعنی ولو اینکه کانون تهدید، ترکیه و اسرائیل است اما امواج آنها تنها ما را نمی‌گیرد، البته قوی‌ترین موج آن به سمت ماست. ولی دومین موج آن از نظر اولویت به سمت شمال کشورهای عربی است و سومین موج از نظر اولویت به سمت جنوب روسیه است. پس این یک تهدید فرامنطقه‌ای است.
می‌آئیم روی چهارمین چالش که اسم آن را کمربند سیا، گذاشتیم آن هم به خاطر وجود نفت و انرژی که مهمترین مسأله آن انرژی است. یک قسمت از این کمربند، شورای همکاری خلیج‌فارس است و یک بخش آن، دخالت مصر است. با آنکه مصر آن سوی دریای سرخ است اما تلاش زیادی کردند که اتحاد (2+6) را درست کنند و پای مصر را به خلیج‌فارس بکشند ولی مهمترین مسأله تشکیل یک ناوگان آمریکایی است. معمولاً ناوگانهای آمریکایی برای بحرانهای فرامنطقه‌ای ساخته می‌شوند.
مثل اقیانوس آرام، اقیانوس اطلس و اقیانوس هند. حالا اینکه بیایند برای خلیج‌فارس و دریای عمان و شمال اقیانوس هند یک ناوگان پنجم را طراحی کنند بیانگر این است که بحث، یک بحث فرامنطقه‌ای است. و بدین ترتیب مستقیماً خلیج‌فارس و تنگه هرمز و مسأله نفت و سواحل جنوبی ما را درست در اینجا مورد تهدید قرار دادند.
چالش بعدی چالشی است که در شرق کشور قرار دارد که از پاکستان و افغانستان به سمت قزاقستان ادامه پیدا می‌کند. این هم چالشی است که یک طرف آن مرزهای شرقی ما را تهدید می‌کند و یک بخش آن هندوستان را تهدید می‌کند و یک بخش هم‌مرزهای غربی چین را تحت تأثیر قرار می‌دهد. یعنی این حرکتی که در سمت شرق صورت می‌گیرد هم ما را متأثر می‌کند و هم هند و هم‌چنین و هم یک جناح دیگری از جنوب روسیه از سمت قزاقستان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
خب، بدین ترتیب روشن می‌شود که ایران امروز یک موقعیت ژئواستراتژیک جدیدی پیدا کرده است. درست است که موقعیت ژئواستراتژیک گذشته ایران از بین رفت چون در رابطه با چالشهای بین کمونیسم و سرمایه‌داری بود. اما تغییر و تحولاتی که در ماهیت و ترکیب قدرتها پیدا شده، مجدداً یک موقعیت ژئواستراتژیک جدیدی را برای ما خلق کرده است. اما انگیزه این چالشها چیست؟
انگیزه این چالشها به دو سه نکته مهم و تقریباً بین‌المللی برمی‌گردد. یکی مسأله اسلام‌خواهی است که قانون اسلام خواهی در ایران است. استکبار جهانی قصد دارد که ما را از اتصال با جهان اسلام منع کند. در حقیقت این به معنای محاصره انقلاب در کانون خودش است. آمریکا اگر قادر بشود. این انقلاب را در کانون خودش به محاصره بکشاند، از اثرات این انقلاب در شمال آفریقا و شرق آفریقا و کل خاورمیانه می‌توانند با این دو کمربند سیاه و کمربند آبی جلوگیری کنند. نقش کمربند زرد (که من کمربند شرق را کمربند زرد نام نهاده‌ام به خاطر اتصال با نژاد زردی که در چین و بخشی از آسیای میانه و جاهای دیگر این منطقه وجود دارد) این هم به تئوریسین‌های آمریکایی باز می‌گردد که می‌گفتند احتمالاً در آینده تمدن ایرانی و آریایی می‌تواند با تمدن چین متحد شوند و یک قدرت بزرگ جهانی را به وجود بیاورند.
در حقیقت ما هم یک هویت آسیایی خیلی قوی داریم و هم یک هویت اسلامی خیلی قوی. از یک طرف دنیا در تلاش است که از ایجاد مناطق قدرت در آسیا یعنی حرکتی که در شرق ما و غرب چین انجام می‌شود جلوگیری کند البته با کمک چالشی که در کره جنوبی به وجود آمد و از آن سمت صورت می‌گیرد. ولی یک بخش هم با کمک این کمربند در حال تأمین شدن است که از اتصال ما با تمدنهای روبه رشد هند و چین جلوگیری کنند و نگذارند یک پیوند تمدنی در اینجا برقرار شود. در حقیقت آمدند خط فاصل ما را با این حرکت پر کنند. اگر اینطور باشد، قاعدتاً روشن است که موقعیت ایران روز به روز مهمتر خواهد شد و پیش‌بینی ما این است که تمامی کارهایی که برای انزوای سیاسی ما انجام می‌دهند خنثی خواهد شد.
اینها در کوتاه مدت ممکن است که موثر باشد اما در درازمدت، هم موقعیت ژئوپولتیک و هم ژئواستراتژیک فزاینده ما، همه اینها را می‌تواند از بین ببرد البته سیاستهای داخلی خود ما، کارهایی که خودمان می‌توانیم بکنیم، بهره‌هایی که ما می‌توانیم از این ببریم خیلی موثر است که می‌تواند سریعتر از آن چیزی که تا حالا بوده حرکات بین‌المللی را خنثی بکند. حالا با توجه به این چهارچوب ذهنی که من از تهدیدات و موقعیت خودمان ارائه دادم راحت‌تر می‌توانیم به سوالات شما پاسخ بدهیم.
ما فکر می‌کنیم که خودمان را باید برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای آماده کنیم. شرایط منطقه‌ای و شرایط بین‌المللی به ما حکم می‌کند که می‌بایستی از این استعدادی که به طور طبیعی در فرایند قدرت و در فرایند جهانی اسلام و در فرآیند توسعه خودمان دارد به وجود می‌آید، باید خودمان را برای پذیرفتن این نقش آماده کنیم. من از میزان همکاریهای برادران دولت قبلی در آماده شدن برای اینکه یک نقش دفاعی و امنیتی را بتوانیم در منطقه ایفا کنیم راضی نیستم.
ما فرصت‌های خیلی خوبی در اختیار داشته‌ایم و از آن کم استفاده کرده‌ایم و هنوز فرصت‌های بسیار خوبی در اختیار داریم که باید با سرمایه‌گذاری بیشتری برای نیروهای مسلح، خودمان را برای ایفای این نقش امنیتی منطقه‌ای آماده کنیم که بتوانیم فعالانه در این ترتیبات منطقه‌ای آینده جهانی و منطقه‌ای به نقش فعال‌تر، موثرتر و سازنده‌تری دست یابیم.
* بحرانی که شاید برای ما بیشتر اهمیت داشته باشد، بحران خلیج‌فارس و تهدیدات آمریکا علیه جمهوری اسلامی است. ابعاد عملی این بحران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
** رضایی: این تهدید الان هم کاملاً فعال است و باعث شد که فاصله ما با کشورهای عربی بیشتر شود آمریکایی‌ها از پیوند دوستی میان ما جلوگیری کردند و از آن طرف، یک سری امکانات و تسهیلات را در منطقه به دست آوردند. تلاش ما این بوده که این تهدیدات را تضعیف کنیم و از شدت آنها بکاهیم و روی آنها اثر بگذاریم. استقبال اخیر کشورهای عربی در خصوص ایجاد ارتباط با ایران حکایت از این دارد که ما توانسته‌ایم تا حدی موفق شویم. کشورهای عربی امروز بیش از گذشته آماده ایجاد رابطه دوستی و برادری با ما هستند و تقریباً احساس می‌کنند که آمریکا از این تهدیدات به نتیجه‌ای نخواهد رسید.
و نمی‌تواند ایران اسلامی را کنترل کند و آن ایده‌هایی را که طرح کرد که من جلوی ایران می‌ایستم، ایران را تنبیه خواهم کرد، ایران را به وضع گذشته برمی‌گردانم، تقریباً دنیا از وعده آمریکا ناامید شده برای اینکه وعده آمریکا طول کشید و آمریکا به اهدافش نرسید. ما داریم مرتب پیشرفت می‌کنیم. پیشرفت نظامی، درست بغل گوشی آمریکا داریم سنگر می‌سازیم، موشک مستقر می‌کنیم، نیرو جابجا می‌کنیم.
همین اخیراً آمریکائیها آمده بودند و یک لنج ما را محاصره کرده بودند. لنجی که یا در حال رفتن به کویت بوده، یا از کویت به ماهشهر می‌آمده. این ناو آمریکا می‌آید و دستور ایست می‌دهد و لنج ما را بازداشت می‌کند. بعد یک قایق را توی آب می‌اندازد و پنج شش نفر آمریکایی سوارش می‌شوند و می‌آیند و دور لنج مرتبا گشت می‌زنند و می‌گویند که پلکان لنج را بیاندازید ما می‌خواهیم بیائیم لنج را بازدید کنیم.
* در‌ آبهای بین‌المللی؟
** رضایی: در آبهای بین‌المللی بوده ولی لنج مال ما بوده و کالای آن هم ایرانی بوده. بلافاصله فرمانده لنج با پایگاه دریایی سپاه در ماهشهر تماس می‌گیرد و مسأله را با آنها در میان می‌گذارد.
فرمانده سپاه به آنها می‌گوید که شما حق ندارید به آنها اجازه چنین کاری را بدهید و اگر این کار را بکنید به محض رسیدن به اینجا بازداشت می‌شوید. شما نباید بترسید و باید ایستادگی کنید الان ما خودمان را به آنجا می‌رسانیم. کمتر از یک ساعت بعد 3 قایق تندرو ما در محل حاضر شدند. قایق آمریکایی از لنج ما فاصله گرفت و به سمت ناو حرکت کرد. و برادران ما مرتب با بیسیم‌های بین‌المللی تماس می‌گرفتند و به آنها هشدار می‌دادند که این کار شما خلاف قانون است و خلاف مقررات بین‌المللی است و اگر شما اینجا کاری بکنید و حادثه‌ای اتفاق بیافتد مسئولش خود شما هستید. آنها گفتند که مأمور سازمان ملل هستیم و مسئولیت داریم.
دوستان می‌گفتند که مسئولیت شما در مورد بازرسی از کشتی‌های ایرانی نیست، در مورد عراق است. اگر بخواهید دست به کشتی ایرانی بزنید هر حادثه‌ای که اتفاق بیفتد شما باید جوابگو باشید. که همین چالش و منازعه ما، آمریکایی‌ها را به عقب‌نشینی کشاند. خب، این خبر حتماً پخش می‌شود. خود آمریکایی‌ها هم می‌فهمند که اینجا یال و کوپالی ندارند و نمی‌توانند خیلی اعمال قدرت کنند.
ما الان یک حرکت رو به عقب را در نیروهای آمریکا در خلیج‌فارس می‌بینیم. خیلی بعید نیست که چند سال دیگر آمریکا اعلام کند که چون در خلیج‌فارس یک محدودیت‌هایی دارد، به دریای عمان عقب‌نشینی می‌کنند و با یک گام عقب‌نشینی، نیروهای خودش را در دریای عمان مستقر کند. آمریکا نتوانست منافع اصلی و نهایی خودش را از این حضور تا الان به دست آورد. یک بخش مهم این مسأله به عملکرد خوب نیروهای ما در خلیج‌فارس مربوط بوده که تهدید آنها را تقریباً کم شدت کرده است. بارها آمریکایی‌ها آماده شده بودند که به ما حمله کنند. یا قرار شده بود که اسرائیلی‌ها یک حمله‌ای به ما بکنند و آنها غیرمستقیم حمایت کنند.
این بحث‌ها در طول چند سال گذشته چند بار تا نزدیکی اجرا رسید. اخبار و اطلاعات این را به ما می‌گفت که حمله‌کننده اسرائیلی‌ها هستند و کمک‌کننده و پشتیبانی‌ کننده آمریکائی‌ها. اما این امر صورت نگرفت حتی اطلاعات دقیقی داشتیم که خلبانانی در اسرائیل برای این امر در نظر گرفته و تربیت شده‌اند. مسیرهای پروازی را تقریباً تعیین کردند که از کجا وارد شوند و از کجا قرار کنند که همان مسیر برگشت نباشد و از مسیر دیگری در بروند اما این کار صورت نگرفت.
اگر آنها می‌توانستند یک ضربه‌ای به ما بزنند، فاصله ما را با کشورهای منطقه بسیار دورتر می‌کردند. مثل همین وضعی که برای عراق درست کردند. الان عراق را در انزوای جدی و مطلق قرار داده‌اند که هیچ تکانی نمی‌تواند بخورد و مثل یک عقاب بالای سرش ایستاده‌اند. اما اینجا ما تنه به تنه هم زده‌ایم زورآزمایی کرده‌ایم و برای آمریکایی‌ها ثابت شده است که نه، اینجا جای خطرناکی است. ممکن است بتوانند هجوم کنند ولی قطعاً خروج خوبی از جنگ نخواهند داشت و قطعاً ‌شکست خورده از صحنه نبرد بیرون خواهند رفت. خب، این تصویر ایران توانمند برای آمریکایی خیلی جدی و واقعی است و باعث شده که این تهدیدات وجود داشته باشد اما به ثمر نرسد با به جنگ و درگیری کشیده نشود به خاطر اینکه عملکرد نیروهای ما باعث کاهش شدت این تهدیدات شده است.
* پس به نظر شما قراین و شواهدی دال بر احتمال حمله مستقیم و جدی آمریکا در آینده‌ای نردیک به ایران وجود ندارد؟
** رضایی: خیر، بلعکس من فکر می‌کنم که آمریکایی‌ها به این فکر افتاده‌اند که یک روز باید از خلیج‌فارس خارج شوند. مسأله حضور دائمی الان برای آمریکایی‌ها کاملاً سیر نزولی پیدا کرده است. شاید مثلاً تا یک سال پیش این سیر از نظر اراده آمریکایی‌ها برای درگیری با ما شکل صعودی داشته ولی امروز اراده آمریکائیها و اراده منطقه برای اینکه جنگی در اینجا رخ بدهد روز به روز در حال کاهش است.
* از زمان پیروزی انقلاب تاکنون روابط جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عربی خصوصاً کشورهای حوزه خلیج‌فارس هیچگاه وضع مطلوبی نداشته است. کشورهای عربی منطقه ما را به عنوان یک تهدید علیه خودشان احساس می‌کنند. این خطی است که از سوی کشورهای استکباری و به ویژه آمریکا در منطقه تبلیغ شده است. در مقابل، مقامات جمهوری اسلامی نیز همواره تلاش کرده‌اند که این ذهنیت غیرواقعی را از بین ببرند و باب روابط دوستانه و مسالمت‌آمیز را با این کشورها باز کنند. به نظر شما در این زمینه در چه وضعیتی قرار داریم؟
** رضایی: اتفاقاً این یک سوال مهمی است. از یک سال اخیر یک تحول مثبتی در کشورهای عربی در حال شکل گرفتن است که به نظر من این امر دو علت دارد. یک علت مربوط به خود آمریکا و اسرائیل است که حیثیت کشورهای اسلامی و سران آنها را در دنیا برده‌اند. اینها آمدند یک پروژه صلح تعریف کردند، کشورهای اسلامی بیش از خود اسرائیلی‌ها در صحنه این پروژه آمریکا شرکت کردند یعنی مشارکت کشورهای عربی، حتی انقلابی‌ترین آنها بسیار مثبت بوده است. فاجعه رفتن عرفات به سمت اسرائیلی‌ها در تاریخ فلسطین بی‌سابقه بود که یک گروه انقلابی سردمدار نهضت فلسطین اینگونه عمل کند. مسلمانان چه امتیازی بیش از این می‌توانستند به آمریکا و اسرائیل بدهند؟
یعنی مسلمانها از دادن امتیاز آمریکا و اسرائیل هیچگونه کوتاهی نکردند. اما همینکه قرار شد امتیازات مسلمانها را بدهند، یک مرتبه اینها را با یک پدیده جدید مواجه کردند یعنی اعلام کردند که آقای «نتانیاهو» بر سر کار آمده است در حالی که شما با «پرز» و دیگران توافق کردید. این آقا یک آدم تندی است که برای برقراری صلح یک سری امتیازات دیگر هم می‌گیرد تا قانع شود! مسلمانها هم کاملاً متوجه شدند که دارند با آنها بازی می‌کنند. الان یک آدمهای مرتجعی در کشورشان در مقابل آمریکا و اسرائیل حرف می‌زنند که شاید یک بار در عمرشان به چنین وضعی عمل نکرده بودند.
دلیل چنین واکنشی هم این است که اوضاع خیلی روشن شده و مشخص شده که آمریکا و اسرائیل دارند سر همه کلاه می‌گذارند. این مسأله در درازمدت خیلی به ضرر آمریکا تمام شد. آمریکائیها الان به روی خودشان نمی‌آورند. این باعث شد که مسلمانان بفهمند که باید برای ایستادن در مقابل آمریکا و اسرائیل دنبال پشتیبان بگردند. در این شرایط چه پشتیبانی بهتر و نزدیک‌تر از ایران برای این کشورها وجود دارد؟ چه کشوری با انگیزه اصولی و اعتقادی بیشتر از ایران علیه اسرائیل و آمریکا عمل می‌کند؟ پس یکی از علت‌های نزدیکی کشورهای عربی به ایران خود آمریکا و اسرائیل هستند.
مسأله دومی که اتفاق افتاد، رفتار خوب ما بود. مثلاً همین مساله سه جزیره را در نظر بگیرید، مالکیت بر این جزایر مسأله بسیار روشن و مسلمی برای ما است و از نظر سند و مدرک همه چیز روشن است. اما رویه و برخورد ما رویه بسیار مسالمت‌آمیزی بود. در این مدت ما به هیچ وجه نمایش توسعه‌طلبی از خودمان در این رابطه نشان ندادیم. بعضی کشورها هستند که می‌روند یک جایی که مثلاً صد سال پیش متعلق به اینها بوده و فرضاً آنجا را انگلیس یا آمریکا گرفته، می‌روند و روی آن ادعای مالکیت می‌کنند.
در نزدیکی ما نیز کشورهایی هستند که 30 سال پیش از ما جدا شده‌اند و الان برای خودشان کشوری هستند اما در این حادثه جزایر، جمهوری اسلامی هیچ ادعای بر روی آنها نکرد. این علامت مثبتی برای برادران عرب ما بود که اصلاً ایران به دنبال توسعه‌طلبی نیست. و گرنه بهترین فرصت بود که به محض اینکه آنها مساله جزایر را مطرح کردند ما نیز روی آن کشوری که 30 سال پیش از خاک کشور ما جدا شده است نه صد سال پیش، باید دست می‌گذاشتیم روی آن و ادعای مالکیت می‌کردیم. اما ما حتی برای چانه‌زنی سیاسی هم این قیافه توسعه‌طلبی را به خودمان نگرفتیم.
رویه سیاسی ما هم در این مدت ثابت کرد که ایران واقعاً به دنبال یک روابط حقیقی، دوستانه و سازنده با کشورهای اسلامی است. به نظر من این دو علت باعث شد که از سال گذشته تحولی در روابط ایران و اعراب آغاز بشود و روبه افزایش بگذارد. در حال حاضر طرفداران تقویت رابطه ایران و اعراب در حال افزایش هستند. این مسأله را ما به فال نیک می‌گیریم که انشاءالله در آینده وضعیت مناسب‌تر و بهتری را با برادران عرب و کشورهای اسلامی داشته باشیم.
* کوشش در مورد رفع تخاصم بین ایران و عراق را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
** رضایی: درست است که بین ما و عراق آتش‌بس شد و ما وضع را یک مقدار عادی کردیم و رابطه سیاسی با هم برقرار کردیم، ولی رابطه سیاسی ما با عراق رشدی ندارد و تقریبآً متوقف است. رابطه مسالمت‌آمیز است ولی توقف دارد و هیچ رشد رابطه‌ای ما با عراق نداریم. علت اصلی به نظر من به حاکمیت سیاسی عراق برمی‌گردد و تحلیل‌های خاصی که اینها از ارتباطشان با ما دارند. شرایط منطقه‌ای ایجاب می‌کند که الان عراق بیش از دیگران به ما تمایل نشان دهد. آمریکائیها در شمال عراق کاملاً فعالند. ترکیه بارها شمال عراق را مورد حمله قرار داده اسد. ترکیه و اسرائیل دست به دست هم داده‌اند. سوریه که فاصله‌اش از ما زیادتر است. الان نیاز بیشتری دارد که با ما در رابطه با حل مسائل عراق وارد مذاکره شود.
از طرف دیگر، بهبود رابطه ایران و عراق باعث می‌شود که ما یک پلی به سمت شرق دریای مدیترانه پیدا کنیم و لازم نیست که ما دریای عمان و اقیانوس هند و دریای سرخ را دور بزنیم و از آنجا به سمت مدیترانه برویم. ما فاصله کوتاهی در اینجا داریم. ضمن اینکه وحدت بین ما و عراق و سوریه، وحدت بسیار موثری در جهان اسلام است. اصلاً این محور ایران ـ عراق ـ سوریه محور بسیار قدرتمندی است و شکل‌گیری آن به نفع هر سه کشور است. منافع بسیاری در رابطه عراق با ایران وجود دارد. که خود عراقی‌ها بیش از ما از این رابطه منفعت خواهند برد. یعنی منفعت ارتباط عراق با ما برای خود عراق بیش از ماست.
اما بنا به دلایلی دولت عراق هیچ تلاشی در زمینه تقویت ارتباط دوستانه انجام نمی‌دهد. مثلاً در مسأله زیارت، وقتی ما دیدیم که تمام اختلافاتمان یک جا حل نمی‌شود، گفتیم که پله پله جلو برویم. مسأله زیارت را مطرح کردیم. در زیارت اینها شرایط خاصی گذاشتند که عملاً این کار انجام نشود. مثلاً در رابطه با تحویل گرفتن زوار ما شرایطی گذاشتند از این قبیل که زوار ایران را بگردیم (بازدید بدنی هنگام عبور) ‌و ما دیدیم که این تحقیری برای زوار ماست که ما هم حاضر نبودیم زوارمان تحقیر شوند.
یا هزینه‌های زیارت را آنقدر بالا می‌گرفتند که هیج توجیه منطقی نداشت که معلوم بود که نمی‌خواهند این کار انجام شود و قصد ندارند رابطه‌ای برقرار کنند. علتش برای ما روشن است. علتش این است که حاکمیت سیاسی عراق بقای خودش را در ادامه خصومت با جمهوری اسلامی می‌بیند. یعنی احساس می‌کند فردای روزی که با ما به طور جدی وارد بحث بشود، ممکن است که در خود عراق کودتایی علیه او ترتیب بدهند و آمریکایی‌ها او را از بین ببرند. با مثلاً آنها را ترور کنند. معلوم است که حاکمیت عراق از بهبود روابط با ایران هراس دارد.
معروف است که می‌گویند اصلاً بقای صدام فقط به خاطر ایران است. اگر ایران نبود تا حالا آمریکا صدام را از بین برده بود. اگر بقای صدام به خاطر وجود ماست پس خود صدام برای حفظ خودش نباید قاعدتاً با ما یک رابطه عمیق دوستانه ایجاد کند. مثلاً اخیراً صحبت کرده‌اند که آمدن آقای خاتمی هیچ تأثیری در رابطه ایران و عراق نخواهد گذاشت. همه دنیا می‌گویند که با روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید در ایران باید نگرشی جدیدی داشته باشیم اما عراقی‌ها در این شرایط می‌گویند تحولات اخیر در ایران هیچ تأثیری در روابط ایران و عراق نمی‌گذارد چون هواپیماهای ما را باید به ما تحویل بدهند. خب، حالا هواپیماهای شما در مقابل این همه منافع ملی عراق که در ارتباط ایران و عراق وجود دارد مگر چه ارزشی دارد؟
روشن است که در عراق هم مسأله بصورت خیلی جدی مطرح است و اینها با این توجیهات دنبال این هستند که سر مردم عراق کلاه بگذارند و یک مقداری فشار درون جامعه عراق را با این حرف‌ها پاسخ بدهند. دارند توجیه می‌کنند. الان در عراق یک فشار جدی هست که چرا ما با ایران یکی نشویم. اگر می‌خواهی با آمریکا بجنگی برو با ایران یکی شو. اگر می‌خواهی با آمریکا مشکلت را حل کنی، برو با‌ آمریکا مذاکره کن. لذا این سوال، سوالی جدی در جامعه عراق است.
حرف‌هایی هم که اینها می‌زنند به نظر من توجیه ندارد. علت اصلی ادامه این وضع بین ما و عراق خود عراق و شخص رئیس‌جمهور عراق است ایشان کافی گاهی به نظر من خیلی حرف‌های غیرقابل قبول سیاسی و غیرقانع‌کننده‌ای بیان می‌کنند که نشان می‌دهد اشکال اصلی و علت اصلی در خود عراق است.
* شما فکر می‌کنید در کشور ما موانعی در سر راه ایجاد این ارتباط وجود ندارد؟ به نظر می‌رسد در بین نیروهای سیاسی داخلی نیز گروهی در مقابل بهبود رابطه ایران و عراق مساله‌آفرینی می‌کنند.
** رضایی: ممکن است چنین مساله‌ای وجود داشته باشد و ما این را نفی نمی‌کنیم. هستند کسانی که به طور جدی نمی‌خواهند این کار صورت بگیرد ولی رهبری ما، سیاستمداران ما و مسئولان ما مصمم هستند که اگر عراق یک رفتار صادقانه و جدی از خودش نشان بدهد حتماً از این رفتار استقبال کنند ولی ما صداقت و جدیتی در کار عراقی‌ها نمی‌بینیم. سنگ‌اندازی هم هست. بله خب، قاعدتاً یکی از مشکلات ما در آن موقع این خواهد بود که پاسخ مخالفین با این ارتباط را در داخل کشورمان چگونه بدهیم. اما ما پیه آن را به خود می‌مالیم به شرطی که عراق یک رفتار توام با صداقت و جدیت در جهت بهبود روابط از خودش نشان بدهد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات