* اخیرا با درگذشت خواننده جوانی با نام مرتضی پاشایی روبهرو بودیم. جامعهشناسان معتقدند که قهرمانان نسل جوان ما از آدمهای سیاسی جدا شدهاند و به سمت هنرمندان آمدهاند و این نشاندهنده درونشان است. شعرهای مرتضی پاشایی بهشدت غمگین است و امیدی در آن نیست. شبکههای اجتماعی در یکسالی که ایشان سرطان داشتند خیلی فعال بودند و قطعا در این زمینه نقش داشتند. مسوولان آیا متوجه هستند که جوانهای ما با این گرایش دارند یکسری مفاهیم را میرسانند؟
** نمیدانم اما امیدوارم که متوجه باشند. ما در جشن بخشش که در خرداد سال ٩٢ برگزار شد و شخصیتهایی چون جناب سید حسن خمینی، سرکار خانم ابتکار، وزیران محترم ورزش و فرهنگ، بسیاری از قضات و مقامات قضایی، برخی اساتید حوزه و دانشگاه به همراه جمعی از هنرمندان و ورزشکاران که در گرفتن عفو فعالیت داشتند در آن حضور پیدا کردند از مرتضی پاشایی دعوت کردیم که خواننده جشن باشد. او همان زمان با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد و در دوران درمان خود بود اما با روییگشاده این دعوت را پذیرفت. در همان زمان برخی مسوولان اجرایی جشن بخشش به من گفتند سالن در زمان اجرای مرحوم پاشایی دو بخش شده بود.
بخش ابتدایی تالار وحدت که بیشتر مقامات و شخصیتها نشسته بودند و بخش عقبتر جوانان حاضر در مراسم. نیمه اول سالن در زمان اجرا واکنشی نشان نمیداد و شاید حتی نمیدانستند که این خواننده با بیماری سرطان در حال مبارزه است. اما چند ردیف عقبتر برخی جوانان سالن شعرها را زیر لب زمزمه میکردند و بعضی حتی اشک میریختند. در نخستین ساعاتی هم که این جوان هنرمند فوت کرد در اینستاگرامم درگذشت ایشان را تسلیت گفتم و نخستین مقام دولتی بودم که اظهارنظر کردم. من هم قبول دارم که پدیده مرتضی پاشایی باید از زوایای مختلف بررسی شود. برنامهیی را شبکه سوم سیما در نظر دارد درباره تفاوتهای بین نسلی دهههای ٥٠ ، ٦٠ و ٧٠ بسازد. پژوهشگران این برنامه پیش ما آمدند و من برای اینکه با آنها همکاری کنیم از یک دانشجوی خوب دهه ٧٠ دعوت کردم و بخشی از تحقیقات را به او دادم و نگاهش را خواستم.
دختری ٢١ ساله بود که حرف جالبی زد. گفت ما دهه هفتادیها افرادی هستیم که هیچ مرجعی نداریم، نه اینکه قبول نداریم بلکه برای ما مراجع رسمی علمی و فرهنگی و الگوهای ورزشی و هنرمندان رنگ باختهاند. نه سیاسیون و نه مذهبیون و نه ورزشکاران دیگر مرجع ما دهه هفتادیها نیستند. با ناراحتی هم میگفت که ما آدمهای بیتکیهگاه و سرگردانی هستیم. این مساله آسیب میزند. میگفت افرادی مثل مرتضی پاشایی انگار به این سرگردانی و سرگشتگی ما نزدیکترند و خود او هم همین گونه بود و برای همین میتواند برای ما نه اینکه مرجع باشد بلکه نشانهیی از همذاتپنداری ما باشد تا در پشت جنازهاش فریاد غربت و سرگشتگی سر دهیم. میگفت ما بچههای بدی نیستیم اما شماها را قبول نداریم.
به خودمان هم فشار آوردیم که شما را باور کنیم اما نمیشود. به نظرم مرتضی پاشایی نماد یک نسل است نه شخص مرتضی پاشایی بلکه پدیده پاشایی که نمایانگر و نشانگر سرگشتی است. نمیگویم بیهویتی یا حتی ناامیدی، بلکه میگویم سرگشتگی و مقداری هم بیتکیهگاه بودن دهه هفتادیها را نشان میدهد. پدیده مرتضی پاشایی باعث شد تا ما متوجه شویم مثل اینکه میلیونها جوان ما این گونهاند.
این جمعیت نه طغیانگرند و نه پدیده سیاسیاند بلکه تکتک اینها سرگشتگی دارند و در عین حال بچههای خوبی هستند. خیلی از این بچهها ظاهر عصیانگری دارند اما درونشان دنیایی پر از غم است. این موضوع بسیار نگرانکننده است. به نظر من وضعیت جوانان با این موضوع پدیدار و نشان داده شد. روانشناسان بحثی دارند با عنوان آزمایشهای فرافکن مثلا هنر، خصوصیت فرافکنی درون انسانها را دارد، بنابراین من معتقدم که پاشایی درون جوانان ما را نشان داده است و کمکی به ما است و میتواند مثل یک تست باشد. مثلا تست معروف لکههای جوهر که یک کاغذی میدهند تا فرد با نقاشی کردن روی آن یا نگاه کردن به نقاشی آن، درونش مشخص شود، به نظر من مرتضی پاشایی یک ابزار تشخیصی فرافکن است که ما متوجه شویم درون جوانها چه میگذرد.
* قدرت شبکههای اجتماعی در این بین بار دیگر دیده شده است. در این شرایط، استقبال جوانان از این شبکههای اجتماعی و مقابله مسوولان را چگونه میبینید؟
** اول باید اعتماد ایجاد شود. شبکههای اجتماعی گویی صدها هزار نفر را یک جا جمع کردند و انگار اعتماد به آن بیشتر از من واقعی است و خود این هم قابل بحث است که گویی اعتماد به مجاز بیشتر از اعتماد به واقع میشود که باید بررسی شود.
* اشتغال یکی از مطالبات اصلی جوانان است. شما در وزارت ورزش و جوانان برای حل این مشکل چه کردهاید؟
** انتظار جامعه جوان کشور از ما این است که برای اشتغال آنان گامهای اساسی برداریم. البته معاونت جوانان در سطح اقتصاد کلان فقط میتواند به جامعه گزارش دهد. اما در ذیل کمیتههای تخصصی ستاد ملی ساماندهی امور جوانان مباحث موثری در خصوص اشتغال صورت گرفته است. دو کمیته اشتغال و مسکن جوانان و کمیته فضای مجازی جوانان از پویاترین و کاربردیترین کمیتههای تخصصی هستند که هر دو روی مساله اشتغال تمرکز دارند. هماکنون سه طرح ایجاد مراکز تخصصی و فنی اشتغال، تشکیل جوانسراها و المپیاد شغلی در دستور کار کمیته اشتغال و مسکن جوانان قرار دارد تا بتوانیم به معضل اشتغال جوانان از نگاهی متفاوت توجه کنیم. مراکز تخصصی و فنی کار و شغل میتواند یکی از عوامل بهبود فضای کسب و کار باشد و در شرایط فعلی معقولترین روش افزایش بهرهوری در تولید است.
جوانان در مسیر اشتغالیابی به حمایتهای ویژهیی نیاز دارند تا بتوانند متناسب با استعدادهای خود در مراکز شغلی صلاحیتدار مشغول فعالیت شوند و این مراکز مشاوره میتوانند حلقه واسطی بین جوانان جویای کار و کارفرمایان باشند. تاکید ما بر تولید دانش و افزایش توانمندی جوانان است و طرحهایی مانند مراکز مشاوره اشتغال میتواند به این موضوع کمک موثری کند چرا که در کشورهای پیشرفته نیز این مراکز وجود دارند و توانستهاند اقدامات خوبی را نیز انجام دهند. کمیته تخصصی فضای مجازی نیز تمرکز خود را بر موضوع فضای مجازی با رویکرد فرهنگسازی استفاده از فضای مجازی و موضوع اشتغال قرار داده است. طرح ملی توانمندسازی جوانان برای کسب و کارهای فضای مجازی تدوین شده و منتظر تصویب آن و انجام مراحل قانونی اجرای این طرح هستیم.
* بحث ازدواج یکی از مهمترین بحثهای این معاونت است و در این میان، پدیده ازدواج سفید نیز مدتی است در گفتههای مسوولان انعکاس زیادی دارد. به نظر شما چه سیاستی باید در مقابل این پدیده اتخاذ شود؟
** باید توجه کرد که پدیدههای مختلفی در جامعه وجود دارد اما اینکه میزان گستردگی این پدیدهها چقدر است تا بتوانیم آنها را آسیب جدی تلقی کرد و در مقابل آنها سیاستهای پیشگیرانه و پیشروانه اتخاذ کرد، بحث دیگری است. داشتن شاخص در خصوص برنامهریزی برای آسیبهای اجتماعی امری ضروری است. طلاق هم آسیب است و ثبت میشود و سازمان ثبت احوال مرتب آمار میدهد که آیا این آسیب به طور منظم رو به افزایش یا کاهش است.
اعتیاد را نیز میتوان ازطریق آمار دستگیرشدگان مشخص کرد. حتی پدیدههایی مثل خشونتهایی که منجر به دستگیر شدن میشوند مشخص است و ثبت میشود. بحث ازدواج سفید در حالی مطرح میشود که شاهد هستیم پدیدههایی مثل انواع انحرافات دیگر نیز در کشور وجود دارد و تعدادشان خیلی بیشتر از ازدواج سفید است اما نه پدیده شده است و نه به عنوان آسیب از آنها نام برده میشود. من معتقدم هیچ منبعی در کشور برای ثبت این نوع ازدواج نداریم البته در کشورهای دیگر وجود دارد. اما در ایران وجود ندارد بنابراین افرادی که میگویند این نوع ازدواج خیلی زیاد است باید آمار ارایه کنند و بگویند بر اساس کدام شاخص کمی یا زیادی آن را تشخیص دادهاند. نکته دیگر این است که اگر از مردم سوال شود آیا در خانواده شما یا نزدیکان شما دختر و پسری را میشناسید که بدون عقد شرعی در حال زندگیاند؟ شاید کمتر از این موضوع مطلع باشند .
* بنابراین شما معتقدید که آمار ازدواج سفید در ایران پایین است؟
** بله به نظر من آنقدر کم است که نه مردم میشناسند و نه متخصصان گزارش دادهاند و جای رسمی هم برای ثبت ندارد. به همین دلیل به نظر من آنقدر کم است که نباید به آن دامن زد چرا که این کار خودش باعث اشاعه آن میشود. نکته دیگری که در این مبحث خلط شده است ازدواج سفید با خانه مجردی است. ازدواج سفید از اینجا آمده است که شناسنامه دو طرف سفید است یعنی دو نفر هستند که با هم همسرند و آدمهای بیبند و باری نیستند و نباید آنها را با مفهوم برخی از خانه مجردی که در آن آدمهایی هستند که انواع و اقسام فسق و فجور را انجام میدهند، یکی دانست.. همین الان خانه مجردی بیشتر از ازدواج سفید است.
پس خانه مجردی با ازدواج سفید متفاوت است. خود خانههای مجردی هم دو دسته است، هم سالم است و هم پرآسیب. سالم آن است که پدر دختر یا پسر دانشجو در تهران یا شهرستان خانهیی برای فرزندش اجاره کرده است تا ادامه تحصیل دهد. برخی مسوولان وزارت کشور اعلام کرده بودند دخترانی که در خانههای مجردی زندگی میکنند زیادند اما باید توجه کرد که این تعداد، به معنای فراری شدن از خانه نیست. بسیاری از آنها زندگی دانشجویی دارند. یا مثلا جوانی کارگر است و با دوستش زندگی میکند یا نمونههایی از این دست اما خانههای مجردی پرآسیب که یک نفر در آن زندگی نمیکند و انواع و اقسام آسیبها را هم دارند پدیدهیی جدی است و باید با آن مبارزه کرد.
اغلب ازدواجهای سفید در غرب رخ میدهد اما خانوادهها میدانند که فرزندشان بدون ثبت ازدواج در جایی در حال زندگیاند و نام آن را به هم باشی، هم بالینی، هم خانگی و... ترجمه کردهاند. من قصد تایید ازدواج سفید را ندارم. این ازدواجها در غرب نیز مشکل ایجاد کرده و آسیبهای آن مورد مطالعه قرار گرفته است. اما تاکید میکنم که محل تجمیع فسق و فجور و بیبند و باری به معنای برخی خانههای مجردی نیست. ما حتی آماری نداریم که مشخص کند آیا این ازدواجهای سفید در ایران، با آگاهی خانواده انجام میشود یا خیر؟ در مراکز مشاوره انحرافات اجتماعی بسیاری که برخی از آنها واقعا نیز نادر است هم دیده میشود. اما اینکه چرا در این یک سال به این موضوع تا این حد پرداخته شده جای سوال دارد. یکی از نگرانیهای جدی من این است که بیان طرح ازدواج سفید برای ناامن کردن جامعه و ذهنیت دادن به افراد در جهت تخریب ارزشها در این دولت باشد.
صاحبنظران متعددی در ایران گفتهاند که این پدیده در کشور کم است و آمار نداریم و حتی آنقدر کم است که ما نباید به مقابله پیشگیرانه با آن برویم ولی عدهیی باز این موضوع را دوست دارند پررنگ جلوه دهند. به نظرم نباید این داستان را وارد هیاهوهای سیاسی کنیم. من در مصاحبه مطبوعاتی سال گذشتهام با سوالی درباره ازدواج سفید روبهرو شدم. در آن روز هم گفتم که من همخانگی را نقد میکنم و گفتم که چه آسیبهایی دارد و گفتم که در ایران کم است اما اگر هم باشد میشود آن را با رویکردهای فقه پویای شیعه به خانواده برگرداند اما دوستان گفتند که دکتر گلزاری ازدواج سفید را تایید و بقیه ازدواجها را سیاه نامیده است. من هم تمام حرفهای رسانههایی که درست و نادرست از سخنان من را منتشر کرده بودند در یک جزوه آوردم و به کمیسیونی مربوط به آسیبهای اجتماعی که در دفتر مقام معظم رهبری تشکیل میشد، دادم. در سایت دولت هم نوشتم که من مخالف ازدواج سفیدم و آمارش هم اینقدر نیست و حرفهای من هم این نیست.
اما حالا ببینید که میگویند چرا آقای گلزاری میگوید ازدواج سفید نیست؟! از آغاز این دولت این پروژه دارد میچرخد. یکی از کارشناسان گفته است که بخشی از این ٣٠ درصد دختران مجرد حتما ازدواج سفید کردهاند. این جمله خیلی توهینآمیز است. چرا باید فکر کنیم هر دختر جوان مجردی به سمت ازدواج سفید میرود و چقدر علمی است و با کرامت دختران ما همسان است؟ اگر میگویند تعدادش زیاد است بیایند آمار بدهند. یا اگر هر کار پژوهشی در این سالها انجام دادهاند منتشر کنند تا بتوانیم بر مبنای آن برنامه پیشگیری را تدوین کنیم. نمیشود عدهیی مدام بگویند این شیوه ازدواج در کشور خیلی زیاد است یا رو به رشد است اما برای ادعای خود نتوانند مستندات بیاورند.
البته آنجا که چهرههای سیاسی وارد میدان میشوند میتوان از اهدافشان آگاه شد اما انتظار از چهرههای دانشگاهی این است که همواره مستندات علمی خود را در تبیین پدیدهها اعلام کنند. نکته آخر این است که بر فرض ازدواج سفید زیاد باشد آیا وظیفهیی بر گردن وزارت ورزش و جوانان است؟ الان از هر پنج ازدواج یکی منجر به طلاق میشود، در تهران از هر سه ازدواج یکی منجر به طلاق میشود و آمار سالانه ١٦٠ هزار طلاق را ایجاد کرده است. مگر وزارت ورزش و جوانان مسوول است؟ متولی این آسیبها کیست؟ یک معاونت در کل دستگاههای کشور؟ در حوزه ازدواج و خانواده در حال حاضر ۱۱ میلیون جوان در آستانه ازدواج داریم که مهمترین وظیفه معاونت جوانان برنامهریزی برای آنهاست.
* آخرین خبر از طرح تفکیک جوانان از ورزش چیست؟
** امروز همه بر ادغام نادرست حوزه ورزش و جوانان صحه میگذارند. اخیرا مطلبی را دیدم از جناب آقای هاشمیطبا، رییس سابق سازمان تربیتبدنی که از رییسجمهور خواسته بود سازمان تربیتبدنی را احیا کند. این چه ادغامی است که در حوزه جوانان همه مینالند و حالا صدای ورزشیها هم دارد درمیآید. من بارها گفتهام که کار مجلس هشتم تنها یک ادغام نبود. حوزه جوانان را مثله کردند. امروز معاونت جوانان در خود وزارتخانه دستش از داشتههای سابق خودش کوتاه است. در همین بودجه سال ۹۴ در حوزه جوانان، پژوهشها و مطالعات در زمینه امور جوانان، حمایت از پایاننامههای مرتبط با امور جوانان و حمایت از فعالیتهای جوانان ایران در حوزه بینالملل پیشبینی شده اما تصمیمگیری در این حوزهها هم با معاونت جوانان نیست. در وزارت ورزش معاونت جوانان یکی از هفت معاونت است.
شخص وزیر هم که از چهرههای دانشگاهی شناخته شده در ورزش است. معاونت ورزش قهرمانی، ورزش همگانی و بانوان که به صورت مشخص فعالیت ورزشی میکنند. معاونت حقوقی که جناب آقای دکترخادم مسوولیت آن را برعهده دارند، هم خودشان ورزشکار بوده و هم مسوولیتهای مشخصی در حوزه ورزش به ایشان محول شده است. معاونت فرهنگی که جناب آقای دکتر احمدی مسوولیت آن را برعهده دارند از ابتدای تاسیس وزارت ورزش و جوانان مهمترین وظیفهاش فرهنگسازی در ورزش بوده است. خود ایشان نیز سالها رییس انجمن ورزشینویسان بودهاند.
آقای دکتر مناف هاشمی هم به عنوان معاون مالی یکی از مهمترین دغدغههایش تامین اعتبار بودجه ورزش بوده و این را میتوان از مجموعه مصاحبههای ایشان دید. آقای ناظمی هم به عنوان مدیرکل روابط عمومی نسبتش با ورزش روشن است. تمام مدیران کل استانها گرایش ورزشی دارند. معاون جوانان مدیرکل هم تنها معاون جوانان نیست. معاون فرهنگی هم هست یعنی یک نفر برای کار دو معاونت در استانها. این یعنی جوانان تنها هستند. چه در ساختار کشوری و چه در ساختار این وزارتخانه.
عدهیی مدام میگویند مشکل جوانان ورزشیها هستند. اصلا این گونه نیست. مقصر این وضعیت نه وزیر است و نه معاونان. اتفاقا تمام افرادی که ذکر کردم به معاونت جوانان و بنده تاکنون لطف داشتهاند و سعی کردهاند در جهت تسهیل امور همه نوع همکاری بکنند. ساختار این مشکل را دارد. خب طبیعی است در این شرایط بودجه معاونت جوانان هم ۱۲ درصد بودجه کل وزارت ورزش و جوانان است. بودجه ورزش رشد ۵۰ درصدی میکند اما بودجه جوانان هیچ رشدی نمیکند.
البته مساله اصلی برگرداندن نقش نظارت و هماهنگی بین دستگاهها و بخشهاست و بودجه در اولویتهای بعدی قرار دارد. هرازچندگاهی عدهیی مصاحبه میکنند که مشکلات جوانان همان مشکلات جامعه است یا قبلا که سازمان ملی جوانان داشتیم چه اتفاقی برای جوانان افتاده بود که حالا دنبال احیا آن هستید. این عده که امروز دیگر اقلیت بسیار کمی را در بین کارشناسان، مدیران و حتی اصحاب رسانه تشکیل میدهند اگر خدایی نکرده حب و بغض شخصی نداشته باشند خیلی تجربه اجرایی و مدیریتی کلان ندارند.
به هرحال داشتن یک ستاد فرماندهی ولو ضعیف بهتر از نداشتن آن است. با این تفاصیل در آخرین جلسه شورای عالی جوانان جناب آقای دکتر جهانگیری، معاونت راهبردی ریاستجمهوری را مامور کرد تا در خصوص ساختار جوانان جمعبندی نهایی را انجام دهد. جلسات متعددی در معاونت راهبردی انجام شد و مشکلات و موانعی که از ادغام ورزش و جوانان به وجود آمده مورد بررسی کارشناسان و مسوولان دستگاههای مختلف قرار گرفت. اخیرا وزیر ورزش و جوانان هم اعلام کردهاند که نظر معاونت راهبردی بر تفکیک حوزه جوان از ورزش است. البته باید ساختار جدید هم مورد بررسی قرار گیرد تا در جلسه آینده شورای عالی جوانان جمعبندی نهایی و پیشنهاد معاونت راهبردی به رای گذاشته شود.
امیدوارم دولت تدبیر و امید مساله جوانان را یکی از حیاتیترین مسائل خود بداند و با درایت شخص رییسجمهور محترم همان طور که سازمان مدیریت و برنامهریزی احیا شد سازمان ملی جوانان نیز در سال آینده احیا شود.
* برای جوانان در برنامه ششم توسعه چه جایگاهی را متصور هستید؟
** اخیرا مصاحبه از خانم دکتر مولاوردی منتشر شد که به بیان مشکلات و نگرانیهای ایشان در خصوص زنان بازمیگشت. این دغدغهها در خصوص حوزه جوانان هم کاملا مصداق دارد. به هر حال مشکل ساختار، نیروی انسانی و بودجه از مهمترین مشکلات حوزه جوانان هم هست. اما مهمترین تصمیمگیری به قانون برنامه ششم بازمیگردد. به هرحال این قانون نقشه راه دولت و دستگاههای اجرایی است و اگر به درستی تدوین شود بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
ما هم نگران جایگاه جوانان در برنامه ششم هستیم. اصولا فعالان اجتماعی کمی نگران تدوین برنامه ششم توسعه هستند. به هرحال دولت از زمانی که سرکار آمده با مشکلات اقتصادی و بینالمللی فراوانی دست و پنجه نرم کرده و بخش عمدهیی از انرژی خود را صرف حل این معضلات کرده است. همین رویکرد باعث نگرانی صاحبنظران اجتماعی شده است. بسیاری از افراد منصف محدودیتها و تنگناهای دولت را درک میکنند اما وقتی قرار است برنامه پنج ساله تدوین شود باید نگاه جامعی داشت. فعالان حوزه جوانان، زنان و فعالان اجتماعی نگرانند که این بخشها در قانون ششم نادیده گرفته شود.
* این روزها که بحث بررسی بودجه دستگاهها بسیار مطرح است. وضعیت بودجه جوانان را در لایحه بودجه ۹۴ چگونه میبینید؟
** متاسفانه هنوز پس از سه سال از ادغام نامبارک حوزه جوان با ورزش و تشکیل وزارتخانه اعتبارات برنامه جوانان در ذیل فصل فرهنگ، هنر، رسانههای جمعی و گردشگری تامین میشود. در این شرایط بدون تردید مسائل فرهنگی و هنری نسبت به مساله جوانان در اولویت قرار میگیرد.
از سویی دیگر ماده ۴۱ قانون برنامه پنجم توسعه کاملا مورد بیمهری قرار گرفته است. در این ماده باید تمامی دستگاههای مرتبط با جوانان بخشی از اعتبارات خود را صرف مسائل جوانان میکردند. اما متاسفانه تنها برای سازمان تبلیغات اسلامی، صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد این بودجه در نظر گرفته شده است. همین بودجه هم شفاف نیست و معلوم نیست دستگاهها ذیل چه برنامههایی آن را برای جوانان هزینه میکنند و میزان تاثیرگذاری این برنامهها چقدر است.
اما مساله مهمتر حذف عناوین اصلی و کاربردی فعالیت همچنین امسال تعداد عناوین برنامههای ذیل ردیف بودجه کاهش پیدا کرده است. همان طور که در گزارشهای قبلی روزنامه اعتماد هم آمده بود. ردیف برنامههای حمایت از تشکلها و مشارکت اجتماعی جوانان و زنان و حمایت از برنامههای اوقات فراغت جوانان و ازدواج نیز حذف شده است. هرچند برخی معتقدند که این حذف به معنی کاهش بودجه نیست چون در فعالیتها تحت عناوین کلی پیشبینی شده است.
البته همین فعالیتها هم جای سوال دارد. یعنی بودجه حمایتی از تشکلهای جوانان را کاهش دادند اما فعالیتی را اضافه کردهاند تحت عنوان کمک به جوانان ایرانی. خوب این برنامه چه مفهومی دارد؟ سازو کارش چیست؟ سازوکار کمک به جوانان مگر چیزی به غیر از فعالیتهایی است که قانون برای ما پیشبینی کرده است. آن وقت از بودجه کار قانونی و رسمی ما کم میشود و به یک برنامه گنگ و مبهم و خلقالساعه اضافه میشود. اجازه بدهید کمی صریحتر صحبت کنم. احساس میکنم عدهیی در بدنه کارشناسی میخواهند دولت را از پایگاه اجتماعی خود جدا کنند. مگر میشود که عناوینی مانند حمایت از تشکلها و مشارکت اجتماعی جوانان را حذف کرد. این یک نشانه است. آنهم در سال ۹۴ که بدون تردید نظام علاقهمند به حضور پرشور و با انگیزه جوانان در انتخابات مجلس است. دولت باید تشکلهای جوانان را مهم بداند و این مساله در بودجهنویسی هم باید لحاظ شود. از بزرگان دولت میخواهم به این مساله ورود پیدا کنند و نگذارند یک بیرغبتی در تشکلهای جوانان پدید بیاید.
* البته گفته میشود این عنوان برنامه به معاونت زنان ریاستجمهوری داده شده و همین امر موجب افزایش بودجه آنان شده است.
** باور کنید از افزایش بودجه معاونت زنان بسیار خرسندم. به عنوان یک کارشناس حوزه خانواده امیدوارم این افزایش بودجه بتواند کمک حال آنها باشد. هرچند که باور دارم اگر به توسعه متوازن و پایدار معتقدیم باید در جهت حمایت از اقشاری چون زنان و جوانان گامهای موثرتری برداریم که با این بودجهها امکانپذیر نیست.
دغدغه ما چیز دیگری است. وزارت ورزش و جوانان از معدود دستگاههایی است که در توافق با وزارت کشور اعتبارنامه تشکیل سازمانهای مردمنهاد را به جوانان میدهد. تعامل، حمایت و برنامهریزی برای سمنهای جوانان نیز از مهمترین وظایف اجرایی ما است. از روز اول یکی از شعارهای این معاونت ترغیب جوانان به حضور در فعالیتهای اجتماعی و تشکیل سازمانهای مردم نهاد بوده است. کسانی که این بخش بودجه را برای جوانان نوشتهاند نگاهشان این بوده که در خوشبینانهترین حالت همین وضعیت حفظ شود و در جهت افزایش مشارکت جوانان هیچ کار جدیدی انجام نشود. همان وضعیتی که از دولت قبل به میراث رسیده، خوب است. به خاطر همین موضوع است که از بزرگان دولت میخواهم ورود کنند.
* با این تفاصیل بودجهیی که برای جوانان در نظر گرفته شده چه میزان است و چه تفاوتی با بودجه سال گذشته دارد؟
** متاسفانه جمع کل اعتبارات پیشبینی شده برنامههای مربوط به جوانان که در ذیل ردیف وزارت ورزش و جوانان آورده میشود در لایحه بودجه سال ١٣٩٤ نسبت به سال ١٣٩٣ رشدی نداشته است. و این مساله میتواند کمی مشکلساز باشد. البته نقطه مثبت در بودجه امسال گنجاندن دو تبصره ١٦ و ٢١ در ذیل ماده واحده بودجه در ارتباط با ازدواج، مسکن و اشتغال جوانان است.
این دو تبصره میتواند فرصتی جدیدی برای کاهش مشکلات جوانان محسوب شود. تبصره ۱۶ بانک را مکلف میکند که از طریق بانکهای دولتی نسبت به تامین و پرداخت تسهیلات به مبلغ ١٤ هزار و ٤٠٠ ریال از محل پسانداز قرضالحسنه با در نظر گرفتن دوره تنفس دو ساله و در اقساط ده ساله برای ازدواج جوانان و جهت اشتغال مددجویان سازمان زندانها و اقدمات تامینی و تربیتی کشور به بنیاد تعاون و حرفهآموزی و صنایع زندانیان کشور اقدام کند.البته در این تبصره هم جای وزارت ورزش و جوانان خالی است و هم اولویتها مشخص نشده است.
یعنی اولویت با ازدواج جوانان است یا مددجویان سازمان زندانها. امیدواریم این مشخص نبودن اولویتها همان مشکلی را ایجاد نکند که صندوق قرضالحسنه در خصوص وام ازدواج بارها مطرح کرد. در تبصره ۲۱ نیز دولت با اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها و از طریق اصلاح قیمتها تا مبلغ ١٣ هزار میلیارد ریال برای تامین بخشی از یارانه سود تسهیلات تامین مسکن حمایتی زوجهای جوان، اقشار آسیبپذیر، روستاییان، ساماندهی مسکن در بافتهای فرسوده، سکونتگاههای حاشیه شهرها و مسکن مهر و تا مبلغ ١٠ هزار میلیارد ریال برای کمک به برنامههای اشتغال جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهها پیشبینی کرده است. نکته مثبت این است که وزارت ورزش و جوانان یکی از تدوینکنندگان آییننامه اجرایی این تبصره است.
* آیا برنامههایی که وزارتخانه ورزش و جوانان در سال گذشته به دنبال اجرای آنها بود با بودجه تناسب داشت یا این وزارتخانه مجبور بود از نهادهای دیگر نیز برای پیشبرد امور خودش یاری بگیرد؟
** نباید فراموش کنیم مسائل جوانان که جمعیتی در حدود ٢٣ تا ٢٤ میلیون نفر در میانگین سنی ١٥ تا ٢٠ سال کشور را تشکیل میدهند، حوزههای مختلف و متنوعی دارد که هر کدام از این حوزهها، تکالیف بهخصوصی را برای ما تعریف میکنند. تعدادی از این وظایف، تکالیف ذاتی برخی از دستگاههاست که میتوان از فرآیند آموزش در این رابطه مثال زد. آموزش افراد ۱۵ تا ۲۹ سال در حوزه آموزش و پرورش و آموزش عالی است.
از سوی دیگر مسائلی در حوزه وظایف وزارت بهداشت نیز مطرح است. به عبارت دیگر بخش عمدهیی از مسائل مربوط به جوانان مانند مسائل سایر مردم کشور است که سازمانهای مشخص اجرایی مسوول رسیدگی به آنها هستند. از مواردی که به طور مشخص با جوانان ارتباط دارد، میتوان اوقات فراغت را نام برد که بسیار موضوع مهمی است به این دلیل که اوقاتی است که فرد نه یک کار خشک و رسمی انجام میدهد و نه آموزش میبیند. ضمن اینکه بیشتر تاثیرپذیریهای فرد از محیط و دوستان، در زمان فراغت به دست میآید که اگر بهدرستی از آن استفاده شود به سلامت و شادابی و روحیه انسان کمک میکند. اگر این اوقات فراغت را حتی برای یک دانشآموز هم در نظر بگیریم، میبینیم که مدت زمان زیادی از عمر او را در بر میگیرد که چون فرد با اختیار خودش کاری را بدون اجبار انجام میدهد، چگونگی بهره بردن از آن اهمیت بالایی دارد.
از نظر روانشناسی کارهایی که در اوقات فراغت انجام میشود، اختیاری است و از این بابت تاثیرش هم بیشتر است. بنابراین یکسری کارهایی به طور خاص مربوط به دستگاههای مشخص است و یکسری دیگر هم در ارتباط مستقیم با واحد یا دستگاهی نیست و به عنوان کار جنبی به آن نگاه میشود. یکسری کارها هم با اینکه بسیار مهمند اما متولی ندارند نمونه آن مساله ازدواج جوانان است که از تشویق جوانان به ازدواج تا راهکارهای متناسب با فرهنگ ما برای پیدا کردن همسر را شامل میشود.
در حال حاضر با توجه به بزرگ شدن جامعه، ترغیب به ازدواج، مساله شده است. به این معنا که خانواده نمیتواند این کار را انجام دهد. بخشی به مسائل اشتغال بازمیگردد که مسوولان وزارتخانه کار و امور اجتماعی باید در این زمینه فعالیت کنند اما بخشهای نرمافزاریاش به این معنا که جوانی که توانایی مالی دارد اما انگیزهیی برای ازدواج ندارد را چگونه به این امر ترغیب کنیم، در حوزه کارهای وزارت جوانان است.
بنابراین وزراتخانههای متعددی باید در حوزه جوانان حضور داشته باشند. رسانهها ظرف انجام این کارند اما متولی وجود ندارد. حاکمیت گفته است که بخشی از امور جوانان در حوزه ذاتی وزارتخانههاست که باید انجام شود و یک سری هم باید منظم شود و تقسیم کاری صورت بگیرد و نظارت انجام شود که دستگاهها کار خودشان را انجام دهند.
در قضیه مشارکتهای اجتماعی جوانان و ترغیب آنها به فعالیت در سمنهای جوانان نیز همینگونه است. باید جوانان را علاوه بر تشویق به حضور در عرصههای گوناگون جامعه توانمند کنیم و این مهم نیز از وظایف ذاتی ما است. با این اوصاف میتوانم بگویم گنجاندن تبصره ۱۶ و ۲۱ در قانون بودجه نشاندهنده اهتمام دولت به کاهش مشکلات اساسی جوانان است اما عدم رشد بودجه جوانان در ذیل ردیف وزارت ورزش و جوانان میتواند باعث کندی پیشبرد اهداف ذاتی این وزارتخانه در حوزه جوانان شود.
* یعنی وزارت جوانان مسوولیت هماهنگکننده بین نهادهای مختلف مسوول در حوزه جوانان را بر عهده دارد؟
** بله، مساله اول بررسی محتوای برنامهها به این معنا که متناسب مسائل روز جوانان باشد نیز کار اصلی است. دومین موضوع، نیازهایی جوانان که در دستگاهها هست اما نیاز به هماهنگی و غنیتر و به روز شدن دارد و حوزه سوم مربوط به نیازهایی است که متولی ندارد مثل ازدواج، دنیای مجازی، هویتیابی، سبک زندگی و حتی مساله آسیبهای اجتماعی جوانان. در آسیبی مثل مواد مخدر گفته میشود ستاد مستقلی دارد اما مثلا در مشکل طلاق، دستگاهی متولی نیست. مساله خشنونت نیز از این دست است. در بندهای الف، ب و ج ماده ٤١ام برنامه پنجم توسعه آمده است که دستگاهها باید بودجهیی برای جونان تخصیص دهند و مشخص کنند که سهمشان چیست.
در این بین باید شاخصهایی برای ارزیابی آنها تعیین شود. متاسفانه این ماده بسیار پرسود برای جوانان را در سالهای گذشته جز چهار دستگاه از ٣٠ دستگاه مرتبط با حوزه جوانان انجام ندادهاند و همین امر موجب نادیده گرفتن این ماده از سوی قانونگذار در بودجه شده است. به طور خلاصه وظیفه وزارت جوانان دو چیز است؛ یکی هماهنگکننده و نظارت بر دستگاههای مربوط به جوانان و دوم کارهایی است که مشخصا خودش باید انجام دهد. در حوزه دوم چند کار را در نظر گرفتهایم. یکی از آنها مشارکتهای اجتماعی جوانان است. ما معتقدیم ان جی اوهای جوانان نباید سختیهای انجمنها و تشکلهای بزرگسالان را داشته باشد.