دکتر یدالله جوانی/دولت جدید ایالات نامتحده آمریکا، با ادبیات تکراری ۳۷ سال گذشته مقامات این کشور، شروع به رجزخوانی علیه جمهوری اسلامی کرده است. لفاظیهای این روزهای ترامپ و همفکرانش در کاخ سفید بر ضد ملت انقلابی ایران، در کانون توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته، همگان را با این سؤالات مواجه کرده است که: آیا رئیسجمهور جدید آمریکا، طرح و برنامهای خاص و متفاوت از طرح و برنامههای اسلاف ناکامش در قبال انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی دارد؟ آیا آمریکا در دوره ریاستجمهوری ترامپ به صورت مستقیم وارد جنگ با جمهوری اسلامی خواهد شد؟ و نهایت اینکه، نقطه هدف در رجزخوانیهای ترامپ علیه جمهوری اسلامی چیست؟
نکته قابل توجه در این رجزخوانیها، ظاهر و شکل پیامها و ادبیات به کار گرفته شده از سوی ترامپ و دیگر مقامات دولت جدید آمریکا علیه ایران است. پیامها، تهدیدات و لفاظیها، به لحاظ محتوایی، تکرار رجزخوانیهای شش رئیسجمهور ناکام پیشین آمریکا در قبال انقلاب اسلامی در ۳۷ سال گذشته است. ترامپ با به کارگیری برخی عبارتها، میخواهد در قبال ملت انقلابی ایران خود را متفاوت از پیشینیانش نشان دهد. برای نمونه وی در پیامهای توئیتری خود در روزهای گذشته، پیامهایی با این محتوا و الفاظ به ایران ارسال میکند: «ایران رسماً به خاطر پرتاب موشک بالستیک اخطار گرفته است. آنها باید قدر این توافق بسیار بد با آمریکا را میدانستند.» یا «ایران داشت نفسهای آخر را میکشید و رسماً در حال فروپاشی بود که آمریکا آمد و با یک توافق نجاتش داد!» یا «ایران با آتش، بازی میکند. آنها قدر مهربانی اوباما را ندانستند، من آن طور نیستم!» این روزها این نوع رجزخوانیها و لفاظیها، در بیان دیگر مقامات کاخ سفید نیز دیده میشود و به طور قطع در آینده، حجم بیشتری پیدا خواهد کرد. برای نمونه، آقای مایکل فلین، مشاور امنیت ملی آمریکا نیز با لحنی مشابه، به تکرار حرفهای ترامپ پرداخته و میگوید: «ما امروز رسماً به ایران اخطار میدهیم.» اما در این میان، یک جمله بسیار تکراری و نخنما شده در دولت اوباما، به دولت جدید هم به ارث رسید و ترامپ هم علاقهمند به تکرار آن شده است: «همه گزینهها در قبال ایران روی میز است!» رجزخوانیهای ترامپ از زوایای مختلف قابل تحلیل است، لکن در این نوشتار، بر این نکته تمرکز میشود که هدف اصلی از این رجزخوانیها چیست؟ اولاً باید دانست که، رجزخوانیهای دولت جدید آمریکا، همانند سروصداهای یک طبل توخالی است. این نکته را بیش از هر کس دیگر، شخص ترامپ میداند. ترامپ باید، در مقام رئیسجمهور کشوری سخن بگوید که، در تبلیغات انتخاباتی خود، توصیفش کرد: «آمریکای ضعیف شده، آمریکای بدهکار، آمریکای تروریستپرور، آمریکای ناکام در جنگهای خاورمیانه با تحمل هزینههای سنگین در حدود شش هزار تریلیون دلار، آمریکای فرسوده از نظر زیرساختهای داخلی و نیازمند به بازسازی و نوسازی و آمریکایی که دیگر نمیتواند مثل گذشته در دیگر مناطق دنیا خرج کند.»
حال سؤال این است که آمریکا با این مختصات توصیف شده از سوی ترامپ، در قبال جبهه انقلاب اسلامی بر اساس رجزخوانیهای ترامپ، میخواهد چگونه رفتار کند؟ آیا نقطه هدف به راه انداختن یک جنگ مستقیم علیه ایران است؟ به طور قطع میتوان گفت، اولاً آمریکا در موقعیت و شرایط مناسب برای ورود به یک جنگ پرهزینه قرار ندارد، ثانیاً اگر دولتمردانش دست به حماقت زده و با یک اشتباه محاسباتی دچار چنین خطای راهبردی شوند، نتیجهای جز شکست مفتضحانه و شتاب بخشیدن به فروپاشی آمریکا نصیب آنان نخواهد شد.ترامپ، بهتر از هر کسی میداند که چرا تمامی رؤسای جمهور قبلی، با وجود تهدیدات مستمر و پر حجم علیه ایران، هرگز به صورت مستقیم به سمت جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران گام برنداشتند. آمریکای دوران بوش پسر، ایران را برای حمله هدفی سخت و تسخیرناپذیر ارزیابی کرد و بر همین اساس، با تصور مرعوب ساختن ایرانیها، به اشغال افغانستان و عراق روی آورد، لکن برخلاف تصورات به باتلاق فرو رفتند. ترامپ، اکنون رئیسجمهور کشوری به گل نشسته و در باتلاق فرو رفته است. آمریکا هماکنون در باتلاق عراق، سوریه، افغانستان، لبنان، سرزمینهای اشغالی و یمن، و به طور کلی منطقه غرب آسیا گرفتار است. به یقین نتیجه هر نوع حرکت نابخردانه از سوی چنین آمریکایی برای جنگ با ایران، نتیجهاش جان دادن هزاران هزار آمریکایی در تمامی این باتلاقها در حواشی ایران و به ویژه در خلیج فارس خواهد بود. ایرانیها آغازگر جنگ نخواهند بود، لکن اگر جنگی از سوی آمریکا یا هر کشور دیگر همسو با آمریکا علیه ایران آغاز شود، جهان را برای متجاوزان به جهنم پر از آتش تبدیل خواهد کرد. آری تمام هدف این رجزخوانیها کوتاه آمدن ایران در برنامه موشکی و مدیریت منطقهای است.