صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت مخاطبین
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۵  ، 
کد خبر : ۳۲۵۸۴۵
پشت پرده عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی

حفظ امنیت اشغالگر!

پایگاه بصیرت / الله‌کرم مشتاقی

مطالعه رفتار آمریکا و دخالت‌های واشنگتن در غرب آسیا نشان داده است، این رژیم همه تصمیمات راهبردی خود را با رویکرد «سلسله‌وار» عملیاتی کرده است. به عبارتی هر نوع رفتار آمریکایی‌ها در منطقه تکه‌هایی از جورچین بزرگی است که واشنگتن درصدد تکمیل آن است. نکته دیگر اینکه آمریکایی‌ها ثابت کرده‌اند از مذاکره صرفاً هنگام اضطرار استفاده می‌کنند. طرح عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی را به هیچ عنوان نباید طرح ترامپ و آمریکای پس از 2016 دانست. ترامپ جمهوری‌خواه با همه تعارض ظاهری که با دموکرات‌ها دارد، در مسائل کلان بین‌المللی و منطقه‌ای از یک مسیر مشترک عبور می‌کنند؛ به همین دلیل طرح معامله قرن که عادی‌سازی روابط تل‌آویو و کشورهای عربی تنها یکی از مفاد آن است، بخشی از زنجیره‌ای است که از ابتدای دهه ۹۰ میلادی در دوره کلینتون پایه‌گذاری شده است. به عبارت دیگر، طرح عادی‌سازی ادامه راهی است که بوش در طرح صلح نقشه راه سال  ۲۰۰۰  میلادی و طرح آناپولیس ۲۰۰۷ پیمود و اوباما در مذاکرات ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ ادامه داد. در آن برهه نیز مقامات آمریکایی، طبق رویکرد سنتی خود سیاست چماق و هویج را به اجرا در آوردند، واشنگتن با باز گذاشتن دست رژیم صهیونیستی در انجام جنایات مختلف تل‌آویو را به عنوان چماق یا پلیس بد و خود را به عنوان هویچ یا پلیس خوب که در صدد سازش و صلح فراگیر است، معرفی کرده است. بزرگ‌ترین اشتباه در تحلیل روند عادی‌سازی رژیم صهیونیستی و دنیای عرب بررسی مقطعی، محدود و تک مسئله‌ای آن  و محدود کردن اهداف این عادی‌سازی به مسائلی مانند حضور مستمر آمریکا در منطقه، ایران‎هراسی، مسئله نفت و امنیت‌سازی برای صهیونیست‌هاست. اگرچه موارد فوق بخشی از اهداف آمریکایی‌هاست؛ اما هدف ‌نهایی و بنیادین عادی‌سازی روابط رژیم اشغالگر قدس با کشورهای عربی ضربه به جریان مقاومت و کمرنگ کردن آن است. در تاریخ معاصر غرب آسیا و شمال آفریقا شش کلان گفتمان ظهور کرده‌اند که عبارتند از گفتمان وهابیت، گفتمان صهیونیسم، گفتمان سوسیالیسم عربی، گفتمان اخوانی و گفتمان مقاومت. تنها گفتمانی که عملاً با زیاده‌خواهی آمریکا مقابله کرده و هیچ گاه دچار افراط و تفریط و تناقض نشده است، گفتمان مقاومت است که کانون مرکزی آن در جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.

نکته موازی در تحلیل مسئله عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی تلاش آمریکا برای خلق یک گفتمان در مقابل گفتمان مقاومت است. آمریکایی‌ها می‌دانند اگر گفتمان مقاومت مورد تعرض قرار گیرد، لاجرم باید گفتمانی بدیل را معرفی کنند. واشنگتن می‌داند که به دلایل متعدد رهیافت لیبرال دموکراسی نمی‌تواند در دنیای اسلام موفق شود و با وجود پدیرش آن از سوی حکام عرب، اما مورد پذیرش مسلمانان قرار نخواهد گرفت، لذا در تلاش است همین گفتمان لیبرال دموکرات را با رنگ و لعابی اسلامی تبلیغ کند. حاصل این طرح، خلق گفتمان سازش است. گفتمانی که ظاهری اسلامی دارد، اما از درون با اسلام و مبانی آن در تضاد است. امارات و عربستان به عنوان دو متحد سنتی آمریکا در منطقه درصدد هستند خود را پرچمدار این گفتمان جدید معرفی کنند. رقابت‌های ریاض و ابوظبی در برخی مسائل منطقه‌ای را می‌توان از همین زاویه تحلیل و تفسیر کرد. عربستان خود را برادر بزرگ دنیای اسلام می‌داند که با انجام اصلاحات داخلی بر اساس چشم‌انداز ۲۰۳۰ تلاش دارد به آمریکابی‌ها ثابت کند بهترین گزینه برای پرچمداری این گفتمان است. اماراتی‌ها نیز با ثروت افسانه‌ای خود تلاش دارند به واشنگتن ثابت کنند بهترین گزینه برای عملیاتی کردن این گفتمان، ابوظبی است. به همین دلیل ننگ اولین رابطه با رژیم صهیونیستی در میان کشورهای عربی‌ـ اسلامی در هزاره سوم را به جان خرید تا به آمریکایی‌ها ثابت کند، در انجام طرح‌های آمریکایی پیش قدم خواهد بود.

 

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات