سریال «آقازاده» را میتوان یک گام جدی، اما ناقص و ناتمام برای اصلاح جریان سریالسازی در شبکه نمایش خانگی دانست. برای پرداختن به این محصول ابتدا باید به اختصار، وضعیت جریان سریالسازی در شبکه نمایش خانگی را مرور کرد.
یک دهه است که پخش مجموعههای نمایشی دنبالهدار یا همان سریالها به صداوسیما محدود نیست، بلکه بخش خصوصی نیز این فرصت را یافته تا در رقابتـ یا تکمیلـ رسانه ملی، سریالهایی را عرضه کند. با این حال، آنچه طی این 10 سال به عنوان سریال در شبکه نمایش خانگی منتشر شده، چندان در شأن فرهنگ ما نبوده است؛ رقابت با صداوسیما نه تنها باعث ورود آثار شاخص و با کیفیت از سوی بخش خصوصی نشد؛ بلکه شاهد نوعی نزول محتوایی و کیفی در این عرصه بودهایم! بخش خصوصی به جای آنکه در کیفیت و محتوای برتر با سریالهای تلویزیونی رقابت کند، صرفاً در پی جذب مخاطب و فروش بیشتر است و برای رسیدن به این هدف، به هر وسیلهای متوسل میشود. از این رو، همه آن انتقاداتی که به بیشتر سریالهای سیما وارد بود، حالا چند برابر بیشتر به سریالهای شبکه نمایش خانگی وارد است؛ از آب بستن به قصه و ریتم کند گرفته تا ضعف کارگردانی و بازیگری و فراتر از این نقدها ابتذال محتوایی این آثار جای نقد دارد! گویا تمام همت سازندگان اغلب سریالهای شبکه نمایش خانگی آن است که با کمترین وقت، زحمت و هزینه، به بیشترین بازدهی مالی برسند. در نتیجه، سریالهای شبکه نمایش خانگی به جای اینکه آلترناتیو مجموعههای تلویزیونی باشند و خلأها و کمبودهای آن را پر کنند، به شعبه داخلی سریالهای مبتذل و ضدخانواده ترکیه تبدیل شدهاند! از طرف دیگر، ضعف مدیریت و نظارت بر این عرصه سبب شده است تا سریالهای شبکه نمایش خانگی، به مأمنی برای صاحبان سرمایههای آلوده تبدیل شوند تا از طریق سرمایهگذاری در این سریالها هم پولشویی کنند و هم برای خودشان اعتبار و جایگاه فرهنگی و هنری درست کنند! بنابراین برای اصلاح این فضا در کنار تقویت نظارت و مدیریت کیفی و محتوایی باید کار ایجابی هم انجام شود؛ یعنی هنرمندان و نهادهایی وارد شوند که در مقابل سلایق نازل و سرمایههای آلوده، آزاده باشند و توان خلق آثاری پرجاذبه، بدون تکیه بر تصاویر و روایتهای سخیف را داشته باشند. همان طور که انتظار میرفت، سازمان «اوج» اولین و بهترین گزینه برای رقابت با سازندگان آثار مبتذل شبکه نمایش خانگی بود.
چون این سازمان هم پشتوانه و توان مالی حمایت از هنرمندان توانا را داشته و هم از ابتدا نشان داده که سراغ سوژههای بر زمین مانده میرود و روی موضوعات ملی و راهبردی سرمایهگذاری میکند؛ به همین دلیل هم اقدام سازمان اوج در تولید سریال «آقازاده» به عنوان جایگزینسازی در شبکه نمایش خانگی و رقابت با سریالهای شبه ترکیهای، اتفاقی مثبت و سازنده است. به ویژه، این سریال در همان قسمتهای اول نشان داد که علاوه بر برخورداری از قدرت جذب مخاطب، مضامین تازهتری را هم هدف قرار داده است؛ مضامینی مانند حضور رانتخوارها و مفسدان اقتصادی در برخی از حراجهای هنری، تقابل آقازادههای فاسد با نظام اقتصادی کشور و نفوذشان در دستگاههای مختلف و مقابله دستگاه قضا با آنها و... . به واقع سالهاست که نوعی از سینمای اجتماعی در ایران پا گرفته است که فقط سیاهنمایی میکند، اما جرئت رفتن به سراغ ریشهها و عوامل اصلی ایجاد کژتابیهای اجتماعی و اقتصادی را ندارند. سریال «آقازاده» از معدود حرکتهای دراماتیک برای بازنمایی زمینه فساد و بیعدالتی و ظهور زالوهای اقتصادی است. آنچه به این جریانشناسی نمایشی جذابیت بخشید، نزدیک شدن به واقعیت از طریق ارائه برخی از نشانهها در جهت معرفی مابهازاهای واقعی بود؛ مانند مسئول عالیرتبهای که همسر جوان خود را به ضرب گلوله به قتل میرساند، در قالب شخصیت «بحری» یا شخص صاحب قدرتی به نام «حسن» که حامی متهمان اقتصادی است و... . اما متأسفانه همزمان با این سوژهیابی خوب، «آقازاده» از همان ترفندهای نخنمای برخی از آثار مبتذل هم استفاده کرد که قابل انتقاد است. مانند محوریت برخی اتفاقات در تعدادی از قسمتها، از جمله همان ماجرای مشهور به «آش و شکلات». همچنان که نحوه نمایش بانوان در این سریال، آلوده به استفاده ابزاری از زن برای ایجاد جذابیت کاذب است. همچنان که داستان سریال نیز در میانه کار به شدت افت میکند و این ضرباهنگ کند تا پایان ادامه مییابد! چه بسا اگر «آقازاده» بر خط افشاگری اقتصادی و سیاسی پیش میرفت و به ورطه خورده روایتهای شبه ترکیهای نمیافتاد، به موفقیت بیشتری میرسید و بیشتر به اوج میرفت.