با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و استقرار نظام مبتنی بر ولایت فقیه، برخی از مفاهیم در حوزه سیاست و احزاب سیاسی دچار دگرگونی و مفاهیم جدیدی مطرح شد. در آن میان، حزب سیاسی از لحاظ تئوریک و فعالیت احزاب در جنبه علمی مورد کاوش قرار گرفت. احزاب سیاسی با محتوا و بنیادهای نظری پیشین در تعارض جدی با دیدگاههای ایدئولوگهای انقلاب قرار گرفتند که اوج آن در مناظرههای فکری و منازعات مسلحانه بود.
وجود نظام تکحزبی در سلطنت پهلوی و ممنوعیت فعالیت سایر احزاب از کمونیستها گرفته تا اسلامگرایان، حکومتی بودن احزاب اصلی و فضای سیاسی موجب شد با آغاز استقرار جمهوری اسلامی رویآوری به فعالیت حزبی و گروهی با استقبال فراوان همراه شود و گروههای متعددی پدید آیند. نبود تفاهم و وفاق این گروهها، تشتت و پراکندگی را به همراه داشت.
این مسئله امام(ره) را واداشت تا درباره احزاب و فعالیت آنها موضعی صریح و روشن اتخاذ کنند. سیاست در اندیشه امام خمینی(ره) بر آمده از آموزههای قرآنی، روایات و مبتنی بر مبانی فقهی و اصولی، فلسفی، کلامی، و عرفانی است. از نگاه امام خمینی(ره) سیاست حقیقی آن سیاستی است که مد نظر انبیاء و ائمه معصوم(ع) بوده تا شرایط رشد انسان را در ابعاد گوناگون فراهم کند. در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت یکی از موضوعاتی که ذهن امام را به خود مشغول کرده بود، مسئله احزاب سیاسی بود. در همین زمان بود که ایشان فعالیت احزاب را منوط به زیان نرساندن به جامعه اعلام کردند؛ به بیان دیگر، ملاک ارزیابی احزاب به نظر ایشان توجه به عملکرد آنان بود، نه مبانی فکری. از نگاه امام اصل تحزب پذیرفته است؛ اما ایشان در مورد مفید بودن و اصالت احزاب از لحاظ نظری و عملی تردید کرده است. در عین حال، ایشان ملاک ارزیابی را عملکرد و رفتار بیرونی آنها میداند. برای بررسی جایگاه احزاب سیاسی و وظیفه آنها در جامعه اسلامی از منظر امام خمینی(ره) با حمیدرضا ترقی، فعال سیاسی و معاون امور بینالملل حزب مؤتلفه اسلامی گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
* جریانها و احزاب سیاسی را از منظر امام خمینی(ره) و در مکتب سیاسی ایشان چطور ارزیابی میکنید؟
جریانهای سیاسی از نظر امام(ره) به دو دسته تقسیم شدهاند: یکی، جریان حزبالله و دیگری، حزب شیطان. طبیعتاً جریان حزبالله جریانی است که حافظ و مدافع انقلاب اسلامی و در جهت حفظ آرمانهای انقلاب اسلامی تلاش میکند و تمام نیرو و تلاش خود را برای تحقق دستاوردها و آرمانهای انقلاب اسلامی بسیج میکند. جریان حزب شیطان در واقع تحت تأثیر دشمنان انقلاب اسلامی و شیطان بزرگ و در واقع استکبار جهانی در مسیر تقابل یا منحرف کردن انقلاب اسلامی و در جهت اهداف استکبار جهانی تلاش میکند و قصد دارد حاکمیت غرب و غربگرایان را بر کشور محقق کند.
آنچه از این دستهبندی حضرت امام(ره) استنباط میشود، این است که طبیعتاً جریانهایی در این بین هستند که گرایشهایی به جریان غرب و حزب شیطان دارند که ممکن است گرایششان صد درصد نباشد و با پوشش دینی و اسلامی، اما در باطن در جهت خواستههای دشمن حرکت کنند. اینها هم جریانهایی هستند که متهم به نفاق و دورویی بوده و ظاهرشان یک چیز است و باطنشان چیز دیگری است.
آنچه از این فرمایش حضرت امام(ره) میتوان استنباط کرد، این است که جریانها را اولاً بر اساس وضعیت حالشان و ثانیاً عناصری که تشکیلدهنده و شکلدهنده این جریانها هستند و همچنین اهداف و اساسنامه و مرامنامهشان تجزیه و تحلیل کنیم و آنها را در دستهبندیهای موافق و مخالف، خودی و غیرخودی، دوست و دشمن و... تعریف کنیم.
* نقش این جریانها در دوران انقلاب از ابتدا تا امروز و براساس مبانی نظری و علمی امام در این زمینه را چطور ارزیابی میکنید؟
این جریانها طی 40 سال گذشته نوسانات زیادی داشتند. جریانهایی که به اسلام ناب معتقد بودند، همچنان به مبانی انقلاب و حمایت از ولایت فقیه و اسلام حداکثری در جامعه و کشور و همچنین پیاده کردن ارزشها در جامعه بر اساس معیارهای حکومت دینی و اسلامی تلاش کردهاند و به دنبال این هستند که نگاه تمدنی به انقلاب اسلامی داشته باشند و در گام دوم بتوانند زمینه جامعهسازی اسلامی و دولت سازی اسلامی و همچنین تمدن نوین اسلامی را محقق کنند.
اما جریان مقابل اینها تلاش کردهاند که طی این سالها با انعطاف نشان دادن نسبت به غرب و غربگرایان و خواستههای غرب و استکبار جهانی، جامعه را به سمت دموکراسی مطلق و آزادی ولنگار و همچنین سیاستهایی که مورد قبول و پذیرش استکبار جهانی باشد، سوق بدهند. این جریانها به دنبال پیاده کردن اسلام حداقلی در جامعه بودهاند و سعی کردهاند که نهاد دین در سیاست کمتر دخالت کند و روحیه انقلابی کردن پس از انقلاب به اتمام برسد و این روحیه تداوم پیدا نکند و در مسیر تداوم انقلاب اسلامی اعتقادی به جامعهسازی و دولتسازی اسلامی ندارند و معتقد هستند باید کار به مردم سپرده شود، بدون رعایت شاخصها و ارزشهای دینی و اسلامی و مردمسالاری را بدون دینی بودنش قبول دارند و دموکراسی را بدون اینکه اسلام، آن را جهت بدهد.
بنابراین، طی این سالها در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و حوزههای اجتماعی تأثیرات قابل توجهی بر فرآیند انقلاب اسلامی گذاشتهاند و اگر امروز شاهد مشکلات و آسیبهای فراوان در حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... هستیم، ناشی از تأثیراتی است که این قشر برای اسلام و انقلاب اسلامی پدید آوردهاند.
* نقش جریانهای مخالف آرمانها و مبانی انقلاب را در اوضاع و احوال این روزهای جامعه چگونه توصیف میکنید؟
این جریان در عمل به فقیه سیاسی اعتقادی نداشت. اینها پس از رحلت حضرت امام(ره) مسیر خودشان را مشخصتر کردند و به تحریف انقلاب اسلامی مشغول شدند و تلاش کردند حتی با تحریف حضرت امام(ره) دیدگاههای انقلابی امام را پوشانده و کمتر به آن توجه کنند و در حرکت انقلاب اسلامی تا جایی که میتوانند انحراف و اختلال ایجاد کنند. در حالی که این جریان در ابتدای انقلاب اسلامی خودشان را ضد استکبار و طرفدار انقلاب اسلامی میدانستند؛ اما در واقع به مرور با تجدیدنظرطلبی و تجدید مبانی فکری و اعتقادی خودش نه تنها به آمریکا و پیرو خواستهها و سیاستهای آمریکا متمایل شدند؛ بلکه به سمت اشرافیگری و فراموش کردن مستضعفان و دنیاطلبی حرکت کردند و بر این اساس مشی اولیه خودشان را به طور کامل از دست دادند.
اتخاذ این نوع سیاست ناشی از این بود که مبانی فقهی و سیاسی آنها با اسلام ناب فاصله داشت و در ابتدای انقلاب تحت تأثیر تفکرات سوسیالیستی یا غربگرایانه بودند و امروز هم از اسلام ناب فاصله گرفته و به دنبال یک اسلام حداقلی در عرصه سیاسی کشور هستند، به گونهای که هیچ اختلاف و تعارضی با سیاستهای استکبار جهانی و قدرتهای سلطهگر نداشته باشد و با سازش با آنها مسیر وابستگی و اتکا به بیگانگان و نه ظرفیتهای داخلی را دنبال کند.
* امروز تبیین افکار امام راحل در حوزههای گوناگون سیاسی، به ویژه احزاب و گروههای سیاسی چطور جامعه را به سوی سعادت سوق میدهد؟
بدون شک مواضع امام(ره) امروز در رفتار و اندیشه و منش جانشین ایشان، رهبر معظم انقلاب متبلور است و کسانی که میخواهند راه امام را بشناسند و منظومه فکری امام را بشناسند و در مسیر بنیانگذار انقلاب اسلامی حرکت بکنند، باید با توجه به گفتمان رهبری و سیاستها و هدایتهای رهبری گفتمان خودشان را به گونهای تنظیم کنند که نه از رهبری جلو بیفتند و نه عقب و بلکه ملازم با رهبری در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گام بردارند.
به نظر میرسد، این میتواند اولاً تفسیر برای دیدگاههای مختلف حضرت امام(ره) برای جامعه ما باشد و ثانیاً متناسب با مقتضیات زمان میتواند دیدگاهها و منظومه فکری حضرت امام(ره) را تفسیر عقلی کند.