در واکنش به اتفاقاتی که این روزها شاهد آن هستیم، کارشناسان معتقدند، نظام بینالملل بهگونهای دچار ناکارآمدی شده که ملتها به آن بیاعتماد شدهاند. سازمان ملل متحد رأس این هرم قرار دارد و اگر جوامع اعتماد خود را نسبت به عملکرد آن از دست بدهند[...]
در واکنش به اتفاقاتی که این روزها شاهد آن هستیم، کارشناسان معتقدند، نظام بینالملل بهگونهای دچار ناکارآمدی شده که ملتها به آن بیاعتماد شدهاند. سازمان ملل متحد رأس این هرم قرار دارد و اگر جوامع اعتماد خود را نسبت به عملکرد آن از دست بدهند، نظم جهانی مختل خواهد شد. متأسفانه در دهههای اخیر، خشونت میان کشورها افزایش یافته و برخی درگیر جنگ شدهاند. نکته مهم اینجاست که آتش جنگ را کشورهایی برافروختهاند که بیش از همه مدعی دفاع از حقوق بشر بودهاند و به شکل افراطی از آن دفاع کردهاند. به بیان دیگر، بازیگرانی که خود را منادی آزادی و برابری و عدالت میخوانند، با حمایت از تروریسم از آنها بازیگرانی فعال در نظام بینالملل ساختهاند.
تروریسم از نگاه کاخ سفید
در این میان، تعریفی که غرب به محوریت آمریکا از تروریسم ارائه میدهد، نه یک تعریف فنی و کارشناسی، بلکه مبتنی بر یک تعریف منفعتجویانه است؛ یعنی برخورد آنها با موضوع تروریسم دوگانه و گزینشی است. بهعبارت دیگر، آنها معتقدند تروریسم خوب و بد وجود دارد. از نگاه کاخ سفید، تروریسم خوب، همسو با منافع آمریکاست؛ ولی اگر تروریسم علیه منافع آمریکا باشد، بد خواهد بود. در این باره «علیرضا تقوینیا» کارشناس مسائل سیاسیـ امنیتی تصریح میکند: «از خصیصههای استاندارد دوگانه غربیها، ساخت و پرداخت تروریسم است و داعش، مادامی که مزاحم منافع غرب نباشد و تضمینکننده خواستههای آنها مثل قاچاق سوخت و تخریب منطقهای بشود، در دستهبندی خوب است، اما وقتی خطر تروریسم تکفیری به قلب اروپا کشیده میشود، آنها به ائتلافسازی دست میزنند.»
این کارشناس مسائل امنیتی با بیان اینکه آمریکاییها در عراق مشوق حرکت داعش بودند، گفت: «اعضای ناتو در طول دوران بحران تروریسم در سوریه و عراق از آن به عنوان عامل تأمین منافعشان استفاده میکردند. برای نمونه ترکیه با تجهیز داعش و کمک به تکفیریها برای فروش نفت قاچاق سوریه، همچنین آمریکاییها با حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی از آنها، اثبات کردند داعش بخشی از پروژه غرب است.»
یک بام و دو هوای غرب
دول غربی در حالی که به اقدامات تروریستی دست مییازند، ادعای مبارزه با تروریسم را دارند. آنها به گونهای با استفاده از سازمانهای اطلاعاتی خود تروریسم دولتی را ایجاد کردهاند که نمونه آن را میتوانیم در ترور دانشمندان هستهای ایران مشاهده کنیم. ترور شهید «محسن فخریزاده» رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بار دیگر استاندارد دوگانه و سیاست یک بام و دو هوای کشورهای غربی را در مواجهه با تروریسم به تصویر کشید؛ بسیاری از کشورهای اروپایی یا به این رخداد تروریستی بیاعتنایی و سکوت کردند یا اینکه بازی با واژهها را برای رهایی از محکوم کردن این اقدام تروریستی برگزیدند.
در این میان، موضعگیری آمریکا که با حضور نظامیان خود در گوشه و کنار کره خاکی و مسلح کردن کشورهای مختلف جهان نقش قابل توجهی در پیدایش و تقویت گروههای تروریستی دارد، قابل توجه بود. ترامپ ساعتی پس از انتشار خبر ترور شهید فخریزاده از طریق رسانههای ایران توئیت «یوسی ملمان» خبرنگار صهیونیستی درباره شهادت وی را بازنشر کرد. خبرنگار صهیونیست ادعا میکرد، این مسئله ضربه حرفهای و روانی بزرگ به ایران بود.
ستیزهجو مانند «بولتون»
ستیزهجویانهترین واکنش را از «جان بولتون» شاهد بودیم که در دوران تکیه زدن بر کرسی مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت ترامپ، تلاش بسیاری را برای رویارویی نظامی ایران و آمریکا به کار بست. روابط نزدیک او با گروهک مجاهدین خلق تأثیر قابل توجهی بر دیدگاه ضدایرانی وی داشت. بولتون در واکنش به ترور دانشمند برجسته کشورمان، این اقدام تروریستی را توجیهپذیر تلقی کرد و در پیامی توئیتری با بازنشر خبر ترور شهید فخریزاده در روزنامه «والاستریت ژورنال»، مدعی شد: «حکومت ایران به دنبال تسلیحات هستهای است. در مواجهه با چنین تهدیدی، حملهای پیشدستانه کاملاً توجیهپذیر است.» بررسیهای اتفاقات چند دهه اخیر نشان میدهد، مبارزه با تروریسم همواره بهانهای برای اقداماتی، مانند حمله به افغانستان و عراق، ایجاد جنگ در سوریه، حمله به لیبی و سپس ایجاد جنگ داخلی در این کشور، همراهی در حمله به یمن و قتلعام هزاران کودک بوده است. در این میان، آمریکا و متحدانش برای آنچه مبارزه با تروریسم میخوانند، خود را به دخالت مستقیم نظامی محدود نکرده و همواره سعی کردهاند با تقویت گروههای شبهنظامی در کشورهایی که از نظر آنها متخاصم دانسته میشوند، به اهداف خود دست یابند.
خلاصه اینکه...
دیدگاه تقسیم تروریسم به خوب و بد، سبب شده است تا نهتنها غربیها اقدامات تروریستی گروهک منافقین راـ که طی سالهای گذشته بیش از 17 هزار نفر را در ایران را به شهادت رساندهاندـ نادیده بگیرند؛ بلکه همواره سعی میکنند از این گروهک در پیشبرد اهداف خود استفاده کنند. بنابراین، حمایت و پشتیبانی آمریکا و متحدانش از گروهک تروریستی منافقین و همچنین چشمپوشی و سکوت برخی نهادهای بینالمللی در مقابل آنها، با وجود تصویب قطعنامهها و قوانین متعددی در راستای مبارزه با تروریسم معیارهای دوگانه دولتهای غربی و نهادهای بینالمللی را در افکار عمومی جهانیان متبادر میکند.
اتخاذ رویکرد دوگانه در زمینه مبارزه با تروریسم نهتنها منجر به نقض اصول و قواعد حقوق بینالملل و نقض حقوق بنیادین بشری از جمله حق بر حیات، حق بر صلح و حق بر امنیت و... شده است؛ بلکه سبب انحراف تلاشها در مبارزه جهانی علیه تروریسم و در نهایت سبب تقویت و رویش بیشتر تروریسم شده است.