ضربه و کارکرد عملیات غافلگیرانه طوفانالاقصی که ارکان اصلی موجودیتی رژیم صهیونیستی را در خطر قرار داده و در امتدادهای منطقهای و بینالمللی منافع راهبردی آمریکا و غرب را هدف قرار داده است، منطق و چرایی مداخله گسترده و همهجانبه آمریکا و غرب را بیان میکند. این شکست که بارها از زبان مقامات نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بیان شده و اولین قربانی آن را نتانیاهو و عمر سیاسی وی دانسته و مورد اجماع افکار عمومی و احزاب سیاسی و حتی حزب لیکود است، ارکان این رژیم و آمریکا را بر سر دو راهی راهبردی قرار داده است. تسلیم در مقابل حماس و مقاومت و پذیرش همه پیامدهای آن یا دنبال کردن راهبرد حداکثری و در چارچوب ایدههای آرمانی صهیونیسم و تأمینکننده منافع منطقهای آمریکا، دو گزینه نهایی آنهاست.
برخی شاخصها نیز ابعاد دیگری از رفتار آمریکا یا رژیم صهیونیستی و نتانیاهو را روشن میکند؛ چرا که آمریکا با حمایت تمام قد از رژیم صهیونیستی یا شعار منافقانه ضرورت رعایت ابعاد انسانی و قوانین بینالمللی در حملات صهیونیستها، به دنبال کسب رضایت لابی صهیونیستی است و تا حدودی به بیشترین ترکیب یهودی در دولت بایدن نیز مرتبط است. شعار فریبکارانه اقدامات و ابعاد انساندوستانه در اقدامات جنایتکارانه از یکسو به مؤلفههای اجتماعی در آمریکا برای جلب آرای انتخاباتی و از سوی دیگر برای کاستن از فضای افکار عمومی جهانی است که در عمل با فاجعهآفرینی کینهتوزانه ارتش صهیونیستی در قتل عمد و نسلکشی علیه مردم غزه همراه است.
سفر وزیر خارجه آمریکا برای سومین بار به تلآویو و چند ساعت قبل از سخنرانی سیدحسن نصرالله با شعار اجرای توقف چند ساعته جنگ و با هدف آزادی شهروندان خارجی و مخالفت با آتشبس، ابعاد دیگری را روشن میکند. از یکسو آمریکا تحقق اهداف راهبردی در غزه را در گرو ممانعت از گسترش جنگ در منطقه میداند و این موضع را بلینکن و کاخ سفید با ارعاب و تهدید و خواهش یا چنگ و دندان نشان دادن امکانپذیر میداند. مسئله برای آمریکا همانگونه که با عظمت و یرانگیری طوفانالاقصی مرتبط است، خسارت محدود به رژیم صهیونیستی یا سقوط نتانیاهو نیست؛ بلکه منظومه نظم منطقهای از حکومتهای مزدور که در مدار سیاستهای آمریکاست، با متزلزل شدن رژیم صهیونیستی و گسترش ناتوانی آن، شرایط گریز از مرکز و تمرد از طرحهای صهیونیستی را دنبال خواهد کرد. لذا نه نتها مشغول اداره جنگ جنایتکارانه علیه مردم غزه است؛ بلکه در تحرک سیاسی و دیپلماتیک ژست فریبکارانه کاستن از وسعت نسلکشی گرفته؛ ولی در حقیقت به دنبال فرصت سازی برای رژیم اشغالگر است.
در ده روز گذشته رژیم صهیونیستی اقدامات هدفمندی را با فرماندهی آمریکا برای حمله زمینی به غزه به موازات بمبارانهای وحشیانه علیه مردم دنبال کرده است. کشتار عمومی مردم غزه فراتر از انتقام و کینه صهیونیستی است؛ بلکه بخشی از پازل تحقق کوچ اجباری است تا حتی در بیمارستانها امان نداشته و در جنوب و شمال نوار غزه پناهی نداشته و از مستلزمات حیات محروم و عملاً زمینه کوچ اجباری فراهم شود.
در همین زمینه اشغالگران در سه مرحله از اقدامات حمله زمینی، از محورهای گوناگون و با هدف تست وضعیت، آمادگی مقاومت و امکانپذیری، به حملات محدود (تک محدود) دست زدند که از محورهای رفح، صوفا، جنوب محله شجاعیه در شرق غزه، محور بیت حانون و بیت لاهیا انجام گرفت که تیمهای کماندویی آمریکایی نیز در کنار نیروهای ویژه صهیونیستی و تانکها و بلدوزرهای آنان قرار داشته و با خسارت و تلفات جدی عقبنشینی کردند. در سه روز گذشته به موازات طرح کلان تخلیه شمال غزه و زمینهسازی برای سیطره بر شمال نوار غزه، سه محور عملیاتی شمال غرب در نوار ساحلی بیتلاهیا و از شمال شرق و معبر ایرز و از محور مقابل محله زیتون در جنوب شهر غزه که مانند محورهای شمالی، مناطق باز کشاورزی و خالی از سکنه است، با استعداد یکصد تانک و نیروهای زرهی و با پوشش حملات هوایی و توپخانه و آتشبازی از ناوها در دریا اقدام به پیشروی در بخشهای کشاورزی کرده و در ابتدای مناطق مسکونی متوقف شدند و تلاش کردند با مستندسازی تصویری در افکار عمومی و بدنه ارتش صهیونیستی اعتمادسازی از توانمندیهای ارتش صهیونیستی کنند. اینها با کمینها و تلههای انفجاری و موشکهای ضد زره و آتش خمپاره با خسارت و تلفات عقبنشینی کردند. ۱۰ تانک و حداقل ۲۶ کشته از نظامیان صهیونیست و احتمالاً آمریکایی و تعداد نامعمولی که معمولا رژیم صهیونیستی آنها را پنهان میکند، حاصل این اقدام بود.
صهیونیستها با تبلیغات روانی تلاش کردند اینگونه القا کنند که باریکه غزه را در محاصره قرار دادهاند، در حالی که تانکهای این رژیم در محور جنوب شجاعیه و محله زیتون و در مناطق غیر مسکونی مستقر بوده و خیابان رشید را از شرق و توپخانه و موشکهای ناوهای این رژیم از دریا این منطقه را برای ساعتی ناامن کرده بودند که با پاتک مقاومت مجبور به عقبنشینی شدند. طرح عملیاتی صهیونیستها و با مدیریت ژنرالهای آمریکایی در تستهای اولیه عملیاتی ابتدا مسیرهای پیشروی را با آتش سنگین هوایی و بمبهای فسفری یا شیمیایی با شدت هدف قرار میدادند و سپس تانکها حرکت کرده و از طریق پهپادهای آمریکایی که پنتاگون نیز به فعالیت آنها اعتراف کرد، به دنبال کشف محلهای خروجی از تونلها که نیروهای مقاومت برای مقابله با تانکها بیرون میآیند، بودند.
با نزدیک شدن به موعد سخنرانی سیدحسن نصرالله و کابوس کاخ سفید و تلآویو از موضع گسترش جنگ با رژیم صهیونیستی به خوبی درک میشد که پیامهایی از مسیرهای گوناگون برای کاهش شدت موضع سیدحسن نصرالله منتقل شده و به همین دلیل بلینکن صبح جمعه به تلآویو وارد شد و اینگونه نشان داد، برای یک توقف محدود جنگ و کمکهای بشردوستانه سومین سفر خود را سامان داده است؛ ولی وی و جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید تأکید کردند که حمایت از صهیونیستها ثابت است و آتشبس را مطالبه نمیکنند تا حماس بار دیگر خود را ساماندهی نکند.
بلینکن اعلام کرد، با شرکای منطقهای برای مخالفت از گسترش جنگ رایزنی و با مقامات اسرائیلی درباره آینده اداره غزه و بحث انتقال مردم از غزه گفتوگو خواهد کرد که همگی نشان میدهد، آمریکا و مقامات یهودی آن راهبرد ثابت خود را به طور کامل و به شکل مرحلهای دنبال میکنند و آنچه مقامات تلآویو انجام میدهند، تکههای تکمیلی پازل راهبردی است.
ولی از سوی دیگر مقامات آمریکایی که در یک هفته گذشته متحمل خسارت مهمی از حملات مقاومت اسلامی در سوریه و عراق شده و با موج حملات موشکی و پهپادی یمنیها مواجه بودند، حتی با ارعاب ناوگان دریایی خود یا پیامهای هشداردهنده نتوانستند به نقطه اطمینان دست یابند؛ یعنی از یکسو باید طرح خود را در دو سقف حداقلی با تقسیم نوار غزه به منطقه شمال و جنوب و حداکثری و دستیابی به کوچ اجباری از طریق استمرار نسلکشی، ارعاب، ویرانی و بمبارانهای کاملا عامدانه و قطرهچکانی کردن کمکهای بشردوستانه دنبال کنند و از سوی دیگر با چالش راهبردی واکنشهای مقاومت منطقهای روبهرو بودند که هیچگونه آمادگی برای یک جنگ منطقهای نداشتند.
به همین دلیل با ژست نرمش محدود در روند جنگ در غزه و بدون عقبنشینی از راهبردهایشان در تلآویو حاضر شدند تا با شوک جدید حزب الله لبنان از مرزهای شمالی مواجه نشوند.
سیدحسن نصرالله با هوشمندی ضمن برشماری و تأکید بر قواعد جنگ، بر اجرای بازدارندگی از طریق درگیری هدفمند و آزاردهنده و فرسایشدهنده و اینکه در مقابل قتل شهروندان عادی به شهروندان صهیونیست در رژیم صهیونیستی واکنش نشان میدهند و اینکه همه گزینهها متناسب با روندهای مرتبط با صهیونیستها در غزه و به رویکرد آنها در قبال لبنان در دستور کار است، تاکید کرد. یکی از جملات طلایی در سخنرانی سیدحسن نصرالله، تأکید بر اینکه منحنی واکنشهای مرزی شکل جنگ محدود دارد، تغییر کمی و کیفی پیدا میکند و در مقابل چنگ و دندان آمریکایی تهدید جدیدی را اضافه نمود، مبنی بر اینکه برای مداخله آمریکا نیز ابزار لازم را مهیا کردهاند و ناوهای آنها مدت زیادی است که خاصیتی برای ارعاب ندارد. در واقع سیدحسن با برشماری قواعد جنگی فوق «راهبرد ابهام» را با هشدارهای جدید دنبال کرد؛ چرا که طرف آمریکایی نیز با نوعی ابهام در رویکردهایش به مانور دست زده بود. تصویر کلی جنگ این گونه است که صحنههای دلخراش و قتل عام و نسلکشیها با وحشیگری متعمدانه ادامه دارد و حتی میتوان گفت، نظامیان ارتش صهیونیستی که مصداقیت خود در افکار عمومی اسرائیلی و در عرصه منطقهای را از دست دادهاند، با اینکه آمریکا در شرایط دشواری قرار داشته و از هفته پیشرو با فاز جدیدی از واکنش مقاومت اسلامی عراق مواجه است، ولی اصرار دارند با تکرار حمله زمینی از سه محور یاد شده در شمال غربی و شرقی غزه و در شرق غزه بتوانند یک پیروزی نمایشی را ثبت کنند و به همین دلیل بر تعداد فجایع کشتار در بیمارستانها، اتوبوسهای آوارگان یا مناطق حضور شهروندان عادی افزودهاند و طی یکی دو روز آینده عملیات زمینی را با هدف نمایشی جداسازی شمال از جنوب نوار غزه اجرا میکنند. طی این دو روز نیز بلینکن با مصر و اردن و حکومت خودگردان و احتمالاً امارات و قطر و سعودی به سازوکارهای اجرایی توقف چند ساعته جنگ میپردازند. اگر روندهای فشار به آمریکا و رژیم صهیونیستی آنچنانکه رهبر معظم انقلاب و سیدحسن نصرالله از افکار عمومی کشورهای اسلامی و عربی و به ویژه از سوی مقاومت منطقهای افزایش پلکانی و با فرسایش بیشتر را به اجرا بگذارند و مقاومت غزه نیز همانند چند روز گذشته عملیات زمینی از سه محور را عقیم بگذارد، با توجه به اینکه آمریکا فرصت چندانی به نتانیاهو نداده و هزینههای امنیتی آنان در منطقه و جهان افزایش مییابد، سیر تحولات و جنگ غزه به پایان خود نزدیک میشود. اگر ارزیابی خسارت راهبردی در آمریکاییها از طوفانالاقصی آنان را وارد ریسکهای جدید یا اصرار بر طرحهای جنایتکارانه بیشتر کند، فضای جهانی و واکنش کشورها و مقاومت منطقهای به شاخص جنگ منطقهای نزدیک خواهد شد. «استمرار راهبرد ابهام» از سوی سیدحسن نصرالله و لحن و محتوای موضع رهبر معظم انقلاب به دنبال وسعت دادن به فضای چالش علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی و افزایش تدریجی و پلکانی اقدامات عملی علیه صهیونیستهاست و ضریب تابآوری صهیونیستها و آمریکا نیز نه به جنگ بزرگ و نه به جنگ طولانی نمیتواند تکیه کند. به همین دلیل مدیریت راهبردی جنگ، روشها و ابزارهای فشار و گسترده کردن چالشها به موازات راهبرد ابهام و حفظ گزینههای کابوسوار علیه صهیونیستها و آمریکا میتواند به یک چشمانداز پیروزمند و بزرگ و ارزشمند منتهی شود که در تراز مظلومیت و پایداری مردم غزه و استقامت و ایثار و حکمت مقاومت باشد.
به جز صهیونیستها و نتانیاهو که همه چیز را از دست دادهاند و ابلهانه و پرریسک عمل میکنند، آمریکا به دنبال کاستن از هزینههای همهجانبه در رویکرد خود است و گزینههای مقاومت فلسطینی و مقاومت منطقهای نیز باید از همین شاخص پیروی کرده و سطح چالش و هزینههای رژیم صهیونیستی و آمریکا را در جنگ در منطقه و جهان و افکار عمومی جهانی گسترش داده و فضای انزوای کامل را بر آنها حاکم کند.