از همان روزی که اولین مسجد اسلام ساخته شد، یک نهاد فرهنگی و سیاسی بود و کارکرد آن منحصر در برگزاری نماز جماعت نبود. به دیگر سخن، مسجد یک معبد نیست؛ بلکه تلفیقی از «منبر» و «محراب» است و روشنگری و بصیرت دینی و سیاسی، مباحثات علمی و جهاد نظامی و کرسیهای قضاوت همگی در مسجد انجام شده است[...]
از همان روزی که اولین مسجد اسلام ساخته شد، یک نهاد فرهنگی و سیاسی بود و کارکرد آن منحصر در برگزاری نماز جماعت نبود. به دیگر سخن، مسجد یک معبد نیست؛ بلکه تلفیقی از «منبر» و «محراب» است و روشنگری و بصیرت دینی و سیاسی، مباحثات علمی و جهاد نظامی و کرسیهای قضاوت همگی در مسجد انجام شده است.
حجم زیادی از امور جامعه در مسجد حل و فصل میشد و تصمیمات مهم حاکمیتی، مدنی و نظامی در خانه خدا اخذ میشد.
جامعه ایمانی همیشه نیازمند مراکز تجمع مردم برای کسب معنویت و رسیدگی به نیازهای متعدد مردم بوده است؛ به همین دلیل بسیاری از مساجد را مردم بنا نهادهاند.
با وجود این، حکومت دینی هم برای رونق و مدیریت مساجد وظیفه خطیری دارد که نخستین آن ساخت مسجد واقعی و فعال با کارکردهای پیش گفته است.
۱ـ هویت محلات را باید با مساجد تعریف کرد. این مهم با ساخت مساجد کوچک و جانمایی مناسب محقق میشود. مسجدی که اداره آن با مردم همان محل است و متناسب با نیازهای اهالی آنجا کارکرد آن مساجد تعریف میشود، کودکان و جوانان و زنان و مردان نقش خود را پیدا کرده و معضلات و مشکلات محل را برطرف میکنند.
مسجد باید مرکز و محوریت داشته باشد و در حاشیه آن کارهای فرهنگی، علمی و... انجام داد. متأسفانه، در برخی موارد این نگاه معکوس است و مسجد را حاشیهای برای بوستان و مترو و اداره و... تلقی میکنند! مسجد باید محل گفتوگو و مباحثه و حتی مناظرهها باشد.
مطالبهگریها باید از مسجد شروع شود و مؤمنان از مسجد به حکومت نظارت داشته باشند.
۲ـ از ارکان مهم یک مسجد امام جماعت است که مدیر اصلی مسجد است. امام جماعت برای آنکه بتواند فعالیت تبلیغی، تربیتی و فرهنگی خود را با تأثیر بیشتری انجام دهد، باید با مردم زیست داشته باشد و مستقر در محل باشد. امروز بسیاری از محلات و مساجد امام جماعت مروری دارند که غالب وقتش برای نماز سپری میشود و تعامل سازنده و مستدام با اهالی محل و کاسبان و حتی نمازگزاران ندارد. اگر حکومت قرار است هزینهای برای مساجد داشته باشد بهتر است به جای ساخت مساجد بزرگ و مجلل در این بخش هزینه شود.
۳ـ مسجد در روند تمدنسازی و جامعهسازی آنچنان اهمیت دارد که جا دارد در حکومت دینی، یک متولی قوی و واحد به امورات مسجد از ابتدا تا انتها رسیدگی کند.
اینکه چندین نهاد با سلایق گوناگون (بسیج، شهرداری، اوقاف، وزارت مسکن، وزارت ارشاد، امام جمعه و...) هر کدام بخشی از فعالیتهای مسجد را دست بگیرند، جز تضعیف نهاد مسجد و تشتت تصمیمات حاصلی ندارد!
همین امر نشان میدهد مسجد در کشور ما همچنان در حاشیه قرار دارد.
امروز هیچ نهادی در کشور به طور مستقل وظیفهاش تشویق مردم به حضور در مسجد نیست و همه دستگاهها اتفاقا برای پیشبرد اهداف خود نهادی موازی و رقیب مسجد بنا کردهاند. (سرای محله، فرهنگسرا، امامزاده، هیئت و حسینیه، کانون فرهنگی و مؤسسه قرآنی و...). در چنین وضعیتی امام جماعت به جای مدیریت مسجد و محل باید درگیر ارتباط با چندین نهاد باشد. آیا خلوت شدن مساجد امری عجیب است؟ متأسفانه این سوءمدیریت و اشکال ساختاری به دینداری مردم ربط داده میشود!
۴ـ برای فعال بودن مساجد وجود خادم کافی نیست، بلکه مساجد در جایگاه یک پایگاه مهم حکمرانی، باید کارگزارانی داشته باشد تا بتواند نقش محوری خود در اجتماع را به خوبی ایفا کند. امروز مسجد برای آنکه در طول روز بتواند خدمترسانی کند، به امنیت، نظافت و نظارت نیاز ویژهای دارد. بخشی از این مهم با کمک بسیج و نیروهای مردمی و جهادی و هیئت امنا انجام میشود؛ اما برای تحقق مسجد تراز این مقدار کفایت نمیکند. بخشی از هزینههای حکومت اسلامی باید صرف این حوزه شود تا مسجد بتواند یک نهاد مؤثرتر شود.
امروز هزینهای در اختیار ستاد اقامه نماز در ادارات است؛ در حالی که با احیای درست مساجد به جای این هزینه میتوان مساجد نزدیک ادارات را تقویت کرد تا هم رابطه مردم با دستاندرکاران بیشتر شود و هم نقش مسجد بازیابی شود.