تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۸۷ - ۱۵:۱۱  ، 
کد خبر : ۴۴۲۳۱

قطع گاز و سفرهای استانی رئیس‌جمهور


صادق زیباکلام

هیچکس مدعی نیست که ریزش برف و باران،‌ بند آمدن مسیرها، وزش کولاک و قطع گاز در بسیاری از مناطق کشور در نتیجه سوءمدیریت برخی از مسئولان دولت نهم است، ضمن آنکه هستند کشورهای زیادی در دنیا که شدت سرما و ریزش برف در آنها به مراتب بیشتر از کشور ماست و در عین حال نیز نه دچار بحران می‌شوند، نه گازشان قطع می‌شود و نه مردمشان در راه گیر می‌کنند و بعضاً می‌میرند. هدف این یادداشت نیز تعیین سهم طبیعت از یک‌سو و سهم مسئولان در گرفتاری‌های اخیر نیست،‌ بلکه مراد آن بیشتر طرح چند فقره پرسش پیرامون سفر رئیس‌جمهوری محترم به استان مازندران برای رفع مشکلات مردم این استان در نتیجه قطع گاز می‌باشد. نفس اینکه مسئولان در غم و شادی مردمشان شریک باشند و به هنگام بروز مشکل این احساس را به مردم بدهند که آنان را فراموش نکرده‌اند، البته که امری ستوده است اما همدردی با مردم یک مساله است و در هیبت «فرشته» نجات ظاهر شدن امری دیگر. مطبوعات دولتی یا طرفدار دولت تلاش کردند سفر یک روزه ایشان به ساری را به‌گونه‌ای نشان دهند که با رفتن ایشان به آن خطه مشکلات یا حل شده‌اند یا در شرف حل شدن قرار گرفته‌اند.

اما تاملی در کم‌وکیف اخبار این سفر استانی که محافل وابسته به دولت طبق معمول روی آن بسی مانور دادند، پرسش‌های زیادی را به‌وجود می‌آورد. رئیس‌جمهور که کمتر ظرف این 30 ماه حاضر شده‌اند قصور اشکال و ضعفی را از سوی دولتشان و سیاست‌های مربوطه بپذیرند، در سفر به ساری و مواجهه با مشکلات قطع گاز و... نیز به همان سنت حمیده پای فشردند و همه مشکلات و گرفتاری‌ها را از ناحیه دیگران (پیشینیان و...) دانستند.

در خصوص قطع گاز اساساً فرمودند:‌ شبکه گازرسانی کشور دارای اشکالات فنی است و طوری طراحی نشده که پاسخگوی نیازهای کنونی کشور باشد. با توجه به دسته‌گل‌های بزرگ و علی‌الدوامی که ما برای دانش، فناوری و نبوغ مهندسین و متخصصین میهن‌مان ارسال می‌کنیم و اینکه چگونه جوانان متخصص ما کارهای فنی و محیرالعقولی را در کشور انجام داده و می‌دهند، در آن صورت چگونه ممکن است که آن متخصصین، دانشمندان و نوابغ به عقلشان نرسیده باشد لوله‌کشی گاز را طوری طراحی کنند که به گفته آقای احمدی‌نژاد در استان‌های شمالی کشور با افت فشار و قطع گاز روبه‌رو نشویم؟ ثانیاً این اشکالات فنی در شبکه گازرسانی کشور را ایشان کی متوجه شدند؟ همین هفته گذشته که برف و سرما آمد، یا قبلا هم می‌دانستند؟ در صورت اخیر چه تمهیداتی از قبل‌ (ظرف 30 ماه گذشته) برای اصلاح این سیستم ناقص اندیشیده بودند؟

دیگر اینکه جناب رئیس‌جمهور در سفرشان به ساری به وزیر نفت دستور می‌دهند که بلافاصله (یعنی در همان جلسه‌ای که در شهر ساری منعقد می‌شود) از خط لوله‌ای که از عسلویه به خراسان رضوی گاز می‌برد، انشعابی هم به مازندران داده شود تا دیگر در آینده چنین مشکلی به وجود نیاید و تجربه این سه سال نشان می‌دهد که تصمیم‌های انقلابی، رادیکال و خلق‌الساعه معمولا بعدها کشور را با هزار و یک مشکل روبه‌رو ساخته‌اند. اما من امیدوارم این تصمیم انقلابی و مردمی مصداق آن قاعده کلی نشود. در عین حال یک پرسش ساده بدون پاسخ می‌ماند: چگونه می‌شود که راه‌حلی به این سادگی که از خط لوله گاز عسلویه ـ خراسان انشعابی برای مازندران بگیریم، به عقل این همه متخصص، مهندس، پیمانکار، مدیر و مسئول شرکت گاز و وزارت نفت نرسیده بود؟ فرض می‌گیریم مدیران گذشته به دلیل آنکه وابسته به «اصلاح‌طلب»، «رفاه‌طلب» و خلاصه «غیرمردمی» بودند، نتوانسته بودند چنین امری را تشخیص دهند. چرا مدیران مردمی که ظرف 30 ماه گذشته مصدر کار بوده‌اند این مهم را ندیدند؟ آنان حتی ظرف یک هفته‌ای که گاز مازندران قطع بود نیز به فکرشان نرسید این راه‌حل را به رئیس‌جمهور پیشنهاد دهند و مردم را از گرفتاری نجات بخشند.

حکماً خود رئیس‌جمهور می‌بایستی به مازندران می‌رفتند تا این راه‌حل کشف شود. آن‌وقت عده‌ای هنوز هم نسبت به حکمت مسافرت‌های مشارالیه ایمان پیدا نکرده و در تردیدند. دستور بعدی که جناب رئیس‌جمهور در راستای حل معضل قطع گاز در مازندران صادر کردند آن بود که «6 میلیون مترمکعب از گاز موردنیاز ذوب آهن و فولاد مبارکه اصفهان به خط لوله گاز استان مازندران انتقال یابد.» بعد هم روزنامه‌های دولتی خبر دادند که «با اجرایی شدن دستور رئیس‌جمهوری... بحران قطعی گاز در برخی از شهرهای این استان (مازندران) کاهش یافته است.» من فرض می‌گیرم که به راستی هم اینگونه است و با سفر رئیس‌جمهوری به ساری و صدور دستور بالا، بحران قطعی گاز در برخی از شهرهای استان مازندران کاهش یافته باشد. پرسشی که مشابه پرسش‌های قبلی مطرح می‌شود آن است که آیا نمی‌شد این دستور را ایشان از همین تهران و آن هم قبل از اینکه گاز مازندران قطع شود، صادر می‌کردند؟ آیا مسئولان و متخصصان گاز کشور نمی‌توانستند از همان روز اولی که گاز استان مازندران قطع شد، به رئیس‌جمهور بگویند که ایشان دستور دهند تا گاز ذوب‌آهن اصفهان به استان مازندران انتقال یابد؟

اگر برای همه این پرسش‌ها دلایل متقن و منطقی وجود داشته که حکمت ضرورت سفرهای رئیس‌جمهور به استان‌ها و از جمله به ساری را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد، در خصوص آخرین فقره اقدامات و دستورات ایشان در سفر به استان مازندران، انسان متحیر می‌ماند که این یکی را دیگر چگونه توجیه کند؟ حسب آنچه که مطبوعات گزارش دادند «در جلسه‌ای که با حضور رئیس‌جمهور در ساری تشکیل می‌شود، ایشان (یعنی رئیس‌جمهور) به وزیر بازرگانی دستور داد با تامین مایحتاج ضروری مردم هرچه سریع‌تر وسایل گرمایشی در اختیار آنان قرار گیرد.» واقع مطلب آن است که اگر دستورات دیگر رئیس‌جمهور در سفرش به مازندران، به هر حال و با لطایف‌الحیلی می‌شد که بدون رفتن ایشان به آن استان تحقق یابد، این آخری دیگر غیرممکن بود، چرا که انسان هرقدر فکر می‌کند که یک چنین دستور کارشناسی، پخته و مطالعه‌‌شده‌ای به وزارت بازرگانی، چگونه ممکن بود بدون سفر استانی مشارالیه به استان مازندران تحقق یابد، عقلش به جایی راه نمی‌برد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات