برای آنانی که در جنگ الجزایر مشارکت داشتهاند شباهتهای اندکی بین این منازعه و خشونتهای کنونی در عراق وجود دارد اما ارتش ایالات متحد کماکان بر بررسی این جنگ هشت ساله که حد فاصل سال 1954 تا 1962 میلادی جریان داشت برای گرفتن درسهایی که به مقابله با شورشیان عرا کمک کند، ادامه میدهد.
توماس هامس، از کارشناسان جنگهای نامتقارن میگوید: نمونههای بسیار اندکی از شورشها مدرن در تاریخ معاصر وجود دارد که همه آنها یکجا در جنگ استقلال الجزایر قابل مطالعه است. اگر چه فرانسویها عاقبت ناچار به عقبنشینی از الجزایر شدند اما به گفته هامس آنان توانستند شورشها را تا حدود زیادی مهار کنند. به اعتقاد او با وجود تفاوتهای ماهیتی بین جنگ استقلال الجزایر و شورشها عراق بین این دو شباهتهای زیادی وجود دارد و به همین دلیل پنتاگون میتواند از درسهایی که فرانسویها در ضمن این جنگ گرفتند بهره زیادی ببرد. در الجزایر درست به سان عراق نیروی خارجی و غیر عرب کشوری عراب را تحت اشغال خود در آورده بود. نیروهای فرانسوی همچنین با شورشیانی سازمان نیافته روبهرو بودند که از شیوههای تروریستی به شکل سیستماتیک استفاده کرده استفاده کرده و از حمایتهای پارهای از همسایگان الجزایر برخوردار بودند.
فرانسویها در واکنش به این شرایط اقدام به ایجاد مجموعهای پیچیده از موانع کردند که عملاً توانست مرزهای الجزایر را مسدود کند. در نبرد الجزایر نقشهای از ساختار جمعیتی شهر و پیشینه اجتماعی ساکنان شهر ترسیم شد. داشتن درکی بهتر از ساختار اجتماعی ساکنان هر منطقه از الجزایر موجب شده بود نظامیان فرانسوی عملیات خود را برای کنترل پایتخت الجزایر را هوشمندانهتر طراحی کرده و با سهولت بیشتری اماکن تهیه بمب توسط شورشیان را شناسایی کنند.
آنان همچنین افراد معتمد و سرشناس هر محله را شناسایی کرده بودند و او را در صورت وقوع اقدامات خرابکارانه یا انجام حملات علیه فرانسویها مسئول میدانستند. گروهی از سربازان، که تعدادشان کم بود در هر محله استقرار مییافتند تا جامعهای را که مسئولیت کنترلاش را بر عهده داشتند بهتر بشناسند. این دقیقا همان تاکتیکهایی است که در بغداد به کار گرفته شده است.
500 هزار سرباز فرانسوی در الجزایر
بسیاری از گامهایی که توسط ارتش فرانسه در الجزایر برداشته شد متضمن درسهایی گرانبها برای پنتاگون است اما همه آنها الزامات قابل الگوبرداری نیستند.
استقلالطلبان الجزایر دهه 50 میلادی با نیروهای شورشی عراق تفاوتهای زیادی دارند و همانطور که ارتش فرانسه آن زمان خیلی به ارتش ایالات متحده امروز شبیه نبوده است.
فرانسویها با حجم عظیمی از نیروی انسانی و با هدف اشغال دائم الجزایر به این کشور رفتند حدود نیم میلیون سرباز فرانسوی در عملیات اشغال کشوری که در آن زمان تنها 9 میلیون نفر جمعیت داشت، مشارکت داشتند و از کمک و مساعدت هزاران سرباز آموزش دیده و آماده الجزایری که هارکیت نامیده میشدند، برخوردار بودند.
در عراق کمتر از 150 هزار سرباز آمریکایی در کشوری با 26 میلیون نفر جمعیت استقرار یافتهاند در حالی که تلاشها برای آموزش دادن ارتش و نیروی امنیتی کارآمد و قدرتمندی در این کشور تاکنون به ثمر نرسیده است. انسداد مرزها یکی از درسهایی است که آمریکاییها در آموختن آن کاملا ناکام بودهاند. محمد دباه، از اعضای گروههای استقلالطلب الجزایر که در سال 1956 میلادی تحصیل در دبیرستان را رها کرد تا به نیروهای ملیگرای الجزایر موسوم به مجاهدین بپیوندند، اعتقاد دارد تجربیات الجزایر پاسخ چندانی برای مشکلات عراق به دست نمیدهد. او به عنوان نمونه به متحد و یکپارچه نبودن شورشیان عراق و مناقشه شبهنظامیان سنتی و برخی گروههای مسلح شیعه اشاره میکند که همزمان با اقدام علیه آمریکاییها گهگاه بر ضد یکدیگر نیز وارد کارزار میشوند.
دباه میگوید: شباهت چندانی بین این دو جنگ وجود ندارد چون در عراق یک گروه واحد در حال جنگ علیه آمریکاییها نیست و همه چیز به هم ریخته به نظر میرسد او که امروز از کارکنان ارشد سازمان مجاهدین در الجزیره است و وظیفه حمایت از بازماندگان جنگ استقلال الجزایر را بر عهده دارد، میافزاید: ما پیروز شدیم چون با هم بودیم و این اختلافات مذهبی را نداشتیم.
البته ماهیت برخورد فرانسویها با جنگ الجزایر هم تفاوتهای بنیادینی با رویکرد آمریکاییها با جنگ عراق داشت. در فرانسه در اوایل دهه 1960 میلادی مناقشه بر سر جنگ آنچنان شدت یافته بود که بسیاری این کشور را در آستانه گرفتن جنگ داخلی توصیف میکردند.
این بحران تا بدان جا بالا گرفت که مخالفتهای سیاسی بیشترین سهم را در صدور فرمان عقبنشینی نیروهای فرانسوی از الجزایر در سال 1962 توسط شارل دوگول، رئیسجمهور وقت این کشور داشت در حالی که دولت بوش لااقل تاکنون با مخالفتی دردسرساز با ادامه جنگ عراق در داخل آمریکا مواجه نبوده است.