تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۲:۱۰  ، 
کد خبر : ۹۶۸۶۸

گزارش «اسکات ریتر» از ایران


پروفسور حمید مولانا
اسکات ریتر یکی از کارشناسان و بازرسان تسلیحات هسته ای است که سال ها از طرف دولت آمریکا و سازمان ملل مأمور بررسی تأسیسات نظامی و هسته ای عراق در حکومت صدام حسین بود. وقتی که جرح بوش رئیس جمهور آمریکا به بهانه کشف تسلیحات هسته ای عراق را تسخیر کرد این کارشناس آمریکایی روش فریب دهنده بوش را مورد انتقاد قرار داد.
«ریتر» اخیراً از ایران و تأسیسات هسته ای نطنز در نزدیکی اصفهان بازدید کرد و در بازگشت به آمریکا در مقاله ای در مجله «نیشن» (20 نوامبر 2006) حقایقی از ایران را منعکس کرده است که در مطبوعات و رسانه های اصلی و مسلط آمریکا به ندرت به چشم می خورد. رسانه های آمریکا از زمان انقلاب اسلامی ایران تا امروز همواره یک تصویر مخدوش از نظام و جامعه ایران ترسیم کرده اند. رسانه های به اصطلاح «مترقی» و «دست چپی» آمریکا نیز گرچه همیشه از سلطه گرائی انتقاد می کنند ولی به طور کلی هیچ وقت روی خوشی به انقلاب اسلامی ایران نشان نداده و همراه با نخبگان سکولار «دست راستی» و «معتدل» آمریکا اسلامگرایان و اصولگرایان و به ویژه روحانیون انقلابی را مورد حمله قرار داده اند.
«ریتر» در مقاله خود می نویسد «بازدید از ایران چشم های من را باز کرد» و «ایرانی که من مشاهده کردم با ایرانی که معمولا در رسانه های (آمریکا) ترسیم می شود متفاوت است.» او این گزارش های متعصبانه درباره ایران را یک «جهالت و نادانی همگانی و مشترک» می خواند و نگران است که اینگونه تحریف در بین مردم و نخبگان آمریکا، ایالات متحده را به یک گرداب دیگر مثل عراق بیندازد. «ریتر» ایران را یک «جامعه متحرک» می بیند که با جامعه عراق تحت کنترل صدام متفاوت است. او می نویسد «ایران یک جامعه بسته نیست» و مخالفان و منتقدان دولت و نظام به راحتی از ایران به خارج رفت و آمد می کنند.
«ریتر» در مسافرتش به تهران به جنوب تهران هم می رود و با مردم گفت وگو می کند. اینجاست که «ریتر» دریچه ای به جامعه عمومی ایران پیدا می کند و می نویسد که تحلیل های رسانه های غرب و آمریکا از ایران، از اصولگرایان، و از دولت احمدی نژاد و علل پیروزی او مخدوش است. او دکتر احمدی نژاد را یک «اصلاح طلب» اسلامی و مردمی می بیند، از نهاد ولایت فقیه و مقام معظم رهبری و اختیاراتی که قانون اساسی جمهوری اسلامی به ایشان داده به احترام یاد می کند و می افزاید: «اختیارات و قدرت مقام رهبری مطلق نیست.» او به پیچیدگی و توازن قدرت در نظام و جامعه اسلامی ایران تا حدودی آشنا می شود و از شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان نهادهای تعادل قدرت در مردم سالاری ایران نام می برد.
«ریتر» سال هاست که کارشناس و مهندس در امور فنی است و به همین دلیل کمتر گرفتار تعصبات سیاسی است. تجربه او در عراق چشم هایش را باز کرد و مسافرت آزادانه او به ایران به آگاهی و درک او از جوامع اسلامی کمک کرده است. وقتی که او با یک نفر از سپاه انقلاب هم صحبت می شود تعجب می کند که چطور می شود بوش و آمریکائی ها هنوز هم ندانند که ایران از آغاز با گروه طالبان و القاعده و عملیات تروریستی آنها مخالفت کرده است. آیا آمریکا از مواضع شیعه و وهابی آگاه نیست؟ «ریتر» سپس می نویسد: «شواهدی وجود ندارد که نشان دهد ایران به دنبال برنامه تسلیحات هسته ای است»، و اضافه می کند که «ادعای بوش مبنی بر اینکه ایران یک تهدید است محصول جهالت بوش است.»
در این شرایط امروزی بین المللی چه باید کرد؟ جواب «ریتر» روشن است: «حل این مسئله آسان است. بهترین راه منطقی این است که کاندولیزا رایس وزیر خارجه را سوار هواپیما کرده و به تهران بفرستد تا مستقیماً با مسئولان عالی (نظام جمهوری اسلامی) ایران از جمله مقام معظم رهبری مذاکره کند.» به عقیده ریتر رایس از درجه اعتدال ایرانی ها تعجب خواهد کرد و همچنین شگفت انگیز خواهد بود که بداند و درک کند که ایرانی ها حاضرند با آمریکایی ها نشسته و درباره ثبات عراق و تقلیل تنش در خاورمیانه از جمله حزب الله و اسرائیل برنامه و سیاست صادقانه ای طرح کنند. او می نویسد «در انتها این یک سیاست خوبی خواهد بود چیزی که در واشنگتن وجود ندارد.»
«ریتر» این ارزیابی و مقاله را چند هفته قبل از شکست بوش و جمهوریخواهان در انتخابات اخیر کنگره آمریکا نوشته است. آیا بوش و دارودسته او از شکستی که خورده اند و جریان هایی که در سطح بین المللی و داخلی به وجود آمده عبرت خواهند گرفت؟ و آیا دموکرات ها که اکنون کنترل کنگره را به دست گرفته اند از سیاستگذاری چند سال اخیر آمریکا که عملا و تلویحاً حمایت می کردند درسی خواهند آموخت؟ نتیجه انتخابات اخیر کنگره در حقیقت پیروزی هیچ کدام از دو حزب نبود بلکه شکست سیاست نظام آمریکا بود که کنگره و هر دو حزب تا حدودی همکاری کرده و در آن شرکت داشتند. مخالفت مردم و احزاب در آمریکا با جنگ موقعی شروع می شود که آمریکا به طور واضح و روشن رو به شکست است و ما این را بارها در تاریخ آمریکا، به ویژه در جنگ ویتنام دیدیم.
تجربیات و شواهد «ریتر» تئوری مثلث بحران امپراتوری آمریکا- یعنی طمع، ترس و جهالت- را که بارها در این ستون تبیین کرده ام، تأیید می کند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات