به نظرتان مهمترین دلیل به تعویق افتادن اصلاحات ساختاری در نظام بودجهریزی کشور چیست؟
بحث اصلاح بودجه سالهاست که میان دولت و مجلس مطرح است؛ اگر چه صحبتهای زیادی درباره جابهجایی برخی ردیفها و کدهای بودجه یا هزینه کردهای دولت و ایجاد تغییراتی در مالیات شرکتهای دولتی و... شده است؛ اما به نظر میرسد دولت ارادهای برای اصلاح ساختاری بودجه ندارد. اینکه رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس میگوید مجلس چیزی حدود 5 تا 10 درصد امکان اصلاح ساختاری لایحه بودجه را دارد، ناشی از نبود اراده و تمایل دولت برای ایجاد اصلاحات لازم در تدوین بودجه ارائه شده به مجلس است. حتی اگر دولت هم ارادهای برای اجرای اصلاحات ساختاری در بودجه داشته باشد، اصلاح بودجه نیازمند یک برنامه مدون است. برنامهای که فرآیندها و سازوکارهای آن به درستی مشخص شده باشد؛ یعنی مشخص باشد اصلاح بودجه باید از کجا شروع شود و چه مواردی باید در بودجه اصلاح شود؟ اینها همه موضوعاتی است که دولت باید تعیین کرده و مجلس با وضع یا اصلاح قوانین ریلگذاریهای لازم را برای آن آماده کند.
دست مجلس برای اصلاح بودجه چقدر باز است؟
مجلس طبق قانون برای اصلاح بودجه میتواند از دو مسیر ورود کرده و نقشآفرینی کند. هم میتواند ریلگذاری مناسبی پیش روی مسیر اصلاحی بودجه قرار دهد، هم اینکه بر اجرای درست آن از سوی دولت نظارت کند. فرآیندی که مجلس در آن نقش دارد، یعنی مسیری که به صورت عادی دولت لایحه بودجه را به مجلس میفرستد و بعد در مجلس چکشکاری میشود تا به قانون تبدیل و سپس ابلاغ شود، فرآیند مهمی است. در این فرآیند دولت و مجلس باید هر دو پای کار باشند و نمیتوان فقط از مجلس انتظار داشت که بتواند به تنهایی این کار را انجام دهد. وقتی در بسیاری از موارد دولت اقدامی نمیکند یا اگر مجلس اقدامی کند، دولت به سرعت معترض میشود یا حتی اگر تغییراتی از سوی مجلس در بودجه اعمال شود دولت تمایلی به اجرای آن ندارد، واقعاً چگونه میتوان انتظار داشت بودجه کشور اصلاحات جدی داشته باشد.
به نظرتان مجلس به درستی بر عملکرد بودجهای دولت نظارت نمیکند؟
بحث نظارت بر عملکرد بودجهای دولت مسئلهای بسیار جدی است؛ اما برای نظارت باید ابزارهای لازم موجود باشد. در حال حاضر، تنها ابزاری که مجلس در اختیار دارد استیضاح دولتیهاست که متأسفانه این موضوع هم به یک ابزار سیاسی تبدیل شده و منتقدان به سرعت با آن برخورد میکنند؛ یعنی به گونهای با موضوع روبهرو میشوند که عملاً مجلس نتواند از این ابزار به درستی و طبق قانون استفاده کند. به هر حال وقتی در عملکرد بودجه تخلفی صورت بگیرد، یعنی فساد محرزی وجود داشته باشد، قوه قضائیه به موضوع ورود میکند که بحث این موضوع جدای از کار مجلس است؛ اما مسئله اصلی این است که باید جلوی موضوعات و مواردی که منجر به هر گونه قانونگریزی بودجهای از سوی دولتیها میشود، به نوعی سد ایجاد کرده و مانع دولت شد. به هر حال دولت آخرین لایحه بودجه خود را بدون اینکه اصلاحات چندانی در آن صورت داده باشد، تقدیم مجلس کرد و بار دیگر به مردم نشان داد امید چندانی به دولت نیست. به هر حال باید صبر کنیم تا عمر دولت به سر بیاید و با دولت بعدی تلاش کنیم خسارتهایی را که این دولت وارد کرده، تا حد زیادی مرتفع کنیم.
مهمترین وظیفه دولت آینده برای اصلاح ساختاری بودجه چیست؟
به هر حال دولت بعدی هر دولتی که باشد، برای اصلاح ساختار بودجه باید پیشگام شود. همانطور که رهبر معظم انقلاب خواستهاند باید پاسخ منطقی به اصلاحات ساختاری بودجه داشته باشد؛ یعنی مشخص کند که چگونه و با چه ابزارهایی میخواهد اصل مهم اصلاح نظام مالیاتی را که در اصلاح نظام بودجه بسیار تأثیرگذار است، نهادینه کند؟ شفافسازی درآمدها چگونه انجام میشود؟ اصلاحات مدنظر در شفافسازی بودجه شرکتهای دولتی از کجا و چگونه آغاز میشود؟ قرار است نظام بانکی چگونه اصلاح شود؟ اینها یک به یک باید توضیح داده شوند و از کارشناسان و استادان خبره اقتصادی کمک گرفته شود تا بتوان اصلاحاتی اساسی در بودجه صورت داد.
در حال حاضر مهمترین نقطه ضعف بودجه را چه میدانید؟
یکی از مواردی که متأسفانه در هفت سال گذشته در عملکرد دولت دیدیم، این بود که دولت با استفاده از بودجه، قصد داشت تمام قوای کشور را که به موازات و هم ردیف دولت هستند، تحت کنترل و هدایت خود در بیاورد و تا حدود زیادی هم موفق به انجام این کار شد؛ یعنی گاهی شاهد بودیم دولت در پرداخت بودجه مجلس، قوه قضائیه، سازمان صدا و سیما و... مسائلی را ایجاد کرد یا بودجهها را به موقع پرداخت نکرد و افزایش نداد. اینها مواردی است که باید در بودجه کنترل شود تا دولتها با استفاده از چنین ابزارهایی نتوانند نهادها یا قوای دیگر را تحت فشار قرار دهند. جالب است دولت که بودجه دستگاههای دیگر را میپردازد و اصلاً بودجه آنها به خواست و اعمال سلیقه دولت وابسته است، هر زمان که در مدیریت کشور ناتوان بوده، به مظلومنمایی رو میآورد که سایر دستگاهها و قوا اجازه کار به من نمیدهند؛ در حالی که این حرفها فرار رو به جلو و مقصرتراشی برای توجیه عملکرد غلط اقتصادی خود بوده است. به نظر میرسد دولت باید در محدود کردن بودجه نهادهای دیگر خیلی اختیار عمل نداشته باشد؛ چرا که واقعاً قوه قضائیه قوه مستقلی است یا مجلس و شورای نگهبان قوا و نهادهای مستقلی هستند؛ اما متأسفانه دولت میتواند بودجه این نهادها را در برخی بزنگاهها به گروگان بگیرد؛ لذا به نظر میرسد این موارد هم باید جزء موضوعات اصلاحی در بودجه باشد؛ به این معنا که تکلیف بودجه این نهادها مشخص بوده و اختیار کامل آن به دست دولت نباشد.
چه راهکارها و مسائلی باید در اصلاح ساختاری بودجه گنجانده میشد که نشده است؟
به هر حال انتظار میرود بودجه براساس برنامههای توسعهای کشور مانند برنامههای پنج ساله توسعه بسته شود. ما همیشه برنامههای توسعهای مصوبی داریم که زیبا نوشته میشوند؛ اما زیبا و به درستی محقق نمیشوند. هر چند برنامهها زیبا نوشته شده، اما چون منطقی تعریف نشده و در آن مشخص نشده که اقدامات از کجا آغاز میشود و در کجا به پایان میرسد، همین موضوع تحقق این برنامهها را دور و بعید کرده است. برای نمونه، در این برنامهها از خودکفایی صحبت شده است، اما معنای خودکفایی تعریف نشده که برای نمونه خودکفایی در صنعت نفت به چه معناست؟ خودکفایی در صنایع کلیدی و سایر صنایع یعنی چه؟ یا مثلاً دولت هیچ گاه آمار درستی ارائه نداده که اقتصاد ما الآن چند درصد خودکفاست؟ چند درصد خودکفا نیست؟ برای نمونه، اگر 20 درصد قطعات مورد نیاز را در داخل میسازیم و 80 درصد را وارد میکنیم، چگونه براساس برنامه قابل اجرا در ده سال آینده میزان تولید داخل به مراتب نسبت به میزان ده سال پیش بیشتر شده باشد؟ برای این منظور، میتوان خدماتی که به واحدهای تولیدی داده میشود، معافیتها یا میزان مالیاتی که از این واحدها گرفته میشود و تسهیلاتی که به واحدهای تولیدی داده میشود، به طور دقیق و با جزئیات مشخص شود. اگر این موارد در بودجه مشخص شود و اصلاحات عنوان شده در آن صورت گیرد، میتوان به بستن بودجههای عملیاتی و کاربردی امیدوار بود که اقتصاد را از گرداب بحرانهایی که در آن دست و پا میزند نجات دهد.