از آغاز دیکتاتوری پهلوی بسیاری از امور ایران با هماهنگی اعضای رسمی سفارت و عوامل سیا انجام میشد. با این حال، سیا در فعالیتهایش از استقلال عمل كافی برخوردار بود و چه بسا فعالیتهای پرشماری از آن، از دید و اطلاع اولیای سفارت مخفی میماند. به عبارت دیگر، سیا در گزارش اقدامات و فعالیتهایش در امور گوناگون به اولیای رسمی سفارت آمریکا در تهران الزام و اجباری نداشت. با این حال، این به مفهوم تقابل یا تضاد سفارت و سیا نبود، بلكه طرفین در امور بسیاری در هماهنگی با یكدیگر عمل میكردند و گزارشها و اقدامات و فعالیتهای آنان در عملكرد و خط مشی طرفین تأثیری انكارناپذیر و بسزا داشت. در همان حال، میان سفارت و نمایندگی سیا در تهران و وزارت خارجه آمریکا و نیز سازمان مركزی سیا در آمریکا ارتباط تنگاتنگ قابل توجهی وجود داشت و اساساً با مجموع تعامل اطلاعاتی و فعالیتهای سیاسی طرفین بود كه سیاستها و تصمیمسازیهای ریز و درشت دولتمردان و سیاستگذاران آمریکا در مورد ایران اجرا میشد.
در مقدمه کتاب «خاطرات همسر سفیر» نوشته «سینتیا هلمز» آمده است: «از میان سفیران آمریکا در تهران حداقل سه تن پیش از انتصاب به این مقام در سازمان سیا عضویت داشتند كه از آن میان ریچارد هلمز مشهورترین آنهاست. ریچارد مككارا هلمز كه در آمریکا به دیگ شهرت داشت، برادرش در سوئیس همكلاسی محمدرضا شاه پهلوی بود. از اواخر دهه 1930 م در سازمانهای اطلاعاتیـ جاسوسی آمریکا جذب شد و از آغاز تأسیس سیا در 1947 به استخدام آن درآمد و به سرعت از مسئولان درجه اول سیا شد و در 1962 به معاونت عملیاتی سیا ارتقای مقام یافت و در نهایت در 30 ژوئن 1966 به عنوان رئیس سیا منصوب گردید. وی در میان اعضای بلندپایه سیا تحت عنوان «سلطان مطلق جاسوسان» لقب داشت. ریچارد هلمز در تمام دورانی كه در ریاست سیا بود، از حكومت ایران سخت پشتیبانی میكرد و شاه نیز متقابلاً با او احساس نزدیكی فزایندهای داشت. ریچارد هلمز طی سالهای 1345ـ 1351 ش/ 1966ـ 1972 م. به مدت هفت سال رئیس سیا بود و طی این سالها بارها به ایران مسافرت كرد. آگاهان به امور، ریچارد هلمز را «یكی از دو مرد آگاه جهان» میدانستند. نفر بعدی رئیس كا.گ.ب بود. ریچارد هلمز به دنبال رسوایی واترگیت از مقامش عزل شد(20 نوامبر 1972) و مدت كوتاهی بعد به عنوان سفیر آمریکا در تهران منصوب شد.»