سفر نتانیاهو به آمریکا بیش از آنکه نشانه قدرت باشد برگرفته از زنجیره بحرانهای داخلی و خارجی نتانیاهو و نیز وضعیت نابسامان رژیم صهیونیستی بویژه شکست آن در برابر اقتدار مقاومت غزه می باشد. سوابق کاریاش نشان میدهد که او بحرانسازی در منطقه را راهکار حفظ قدرت میداند. بر این اساس از ابعاد سفر وی را مسائلی همچون اشغالگری این رژیم در سوریه و جوسازی علیه ایران تشکیل میدهد.
دفتر نخست وزیری رژیم صهیونیستی اعلام کرد بنیامین نتانیاهو روز یکشنبه به واشنگتن سفر می کند.در این بیانیه آمده که نتانیاهو قرار است در جریان این سفرش با دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده دیدار کند. این سفر در حالی صورت میگیرد که در باب اهداف ترامپ و نتانیاهو از این دیدار چند نکته قابل توجه است
نتانیاهو در به در چیست؟
یکی از اصلیترین دلایل سفر نتانیاهو را در وضعت آشفته وی در عرصه داخلی و جهانی میتوان جستجو کرد.
نخست آنکه سران رژیم صهیونی همچون نتانیاهو در حالی مدعی بودند که با عملیات نظامی اسرای در بند مقاومت را ازاد و حماس را برخواهند چید که پس از 15 ماه در نهایت مشخص شد که دستاورد این رژیم صرفا ویران سازی غزه و شهادت 47 هزار فلسطینی با دهها هزار مجروح بوده است و در عمل هیچ کدام از اهداف آنها محقق نشده است. اکنون رژیم صهیونیستی با رسوایی تن دادن به آتش بسی مواجه است که شروط آن را حماس تعیین کرده است و اسرای این رژیم نیز نه با عملیات و اقتدار نظامی بلکه در چارچوب مبادله اسران آزاد شدهاند آن هم با تناسبی که حماس تعیین کرده است یعنی برای هر اسیر عادی صهیونیست 30 اسیر فلسطینی آزاد می شوند و در ازای هر اسیر نظامی صهیونیست نیز 50 فلسطینی. تاکنون چهار مرحله از این تبادل اجرایی شده است که نتیجه آن نیز آزاد شدن صدها اسیر فلسطینی بوده است. نکته بسیار مهم در این تبادل اسرا آن است که نه تنها در حوزه نظامی بلکه در جنگ ادراکی و تبلیغاتی نیز دست برتر با حماس بود و توانسه حقارتهای سنگینی را به این رژیم تحمیل نماید. حضور گسترده نیروهای حماس و جهاد اسلامی در مراسم تبادل اسرا، بهره گیری از سراسر غزه از شمال تا جنوب که نشانگر تسلط کامل حماس بر غزه است، حضور گسترده مردم و اعلام حمایت آنها از مقاومت که نشانگر نهادینه بودن مقاومت نزد فلسطینیهاست، حسن رفتار حماس با اسرا که موجب شده تا حتی صهیونیستها مجبور شوند تا به سلامتی کامل اسرا اذعان نمایند، اقدام انسان دوستانه مقاومت در دادن هدیه به اسرا و رعایت کردن تمامی حقوق اسرای جنگی، تفاوت اشکار وضعیت اسرای صهیونیست و اسرای فلسطینی که ماهیت تروریستی و جنایت کار صهیونیستها بیش از پیش برای جهانیان اشکار کرده است، شکستی سنگین برای صهیونیستها در عرصه داخلی و جهانی رقم زده است. تبادل اسرا رسما به صحنه حقارت و شکست صهیونیست ها پس از 15 ماه نسل کشی در غزه مبدل شده است.
در همین حال از یک سو صهیونیستها در طول جنگ به دنبال جمعیت سوزی غزه و تبدیل این منطقه به محلی غیر قابل سکونت بودهاند و از سوی دیگر نیز ترامپ در اقدامی غیر انسانی خواستار کوچ اجباری یک تا یک و نیم میلیون ساکن غزه به سایر کشورها بویژه اردن و مصر بوده است حال آنکه صدها هزار فلسطینی همزمان با آتش بس بازگشت به شمال غزه و خانههای ویران شده را آغاز کردند و نشان دادند که تسلیم زیاده خواهیها صهیونیستها و حامیانشان نمیشوند. آنها سیلی سختی بر پیکر ترامپ و نتانیاهو وارد ساخته و اراده خویش را به رخ جهان کشیدند.
نتانیاهو هر چند که شکست در غزه و لبنان را در کارنامه دارد و در داخل نیز با وضعیت بحرانی مواجه است اما سوابق کاریاش نشان میدهد که او بحرانسازی در منطقه را راهکار حفظ قدرت میداند. بر این اساس از ابعاد سفر وی را مسائلی همچون اشغالگری این رژیم در سوریه و جوسازی علیه ایران تشکیل میدهد.
این وضعیت موجب شده تا نتانیاهو بیش از پیش به سرنگونی نزدیک گردد بویژه انکه برخی اعضای کابینه وی به دنبال جدایی نتانیاهو هستند. در این شرایط میتوان گفت که نتانیاهو با سفر به آمریکا برآن خواهد بود که جایگاه سیاسی خود را حفظ نماید. به عبارتی دیگر خواست اولیه نتانیاهو اهداف شخصی او می باشد.
دوم آنکه صهیونیستها هر چند که مدعی ادامه مذاکرات آتش بس هستند اما همزمان نیز از یک سو به دنبال اشغال بخشهای بیشتری از کرانه باختری هستند و از سوی دیگر نیز خواهان اجرای طرح ترامپ مبنی بر اخراج فلسطینیهای غزه به سایر کشورها از جمله اردن و مصر می باشند. نتانیاهو امیددارد تا در دیدار با ترامپ مجوز اشغال کرانه باختری و اجرای کوچ اجباری فلسطینیها را کسب نماید در حالی که همزمان دریافت کمکهای بیشتر نظامی را نیز طلب میکند.
سوم آنکه نتانیاهو هر چند که شکست در غزه و لبنان را در کارنامه دارد و در داخل نیز با وضعیت بحرانی مواجه است اما سوابق کاریاش نشان میدهد که او بحرانسازی در منطقه را راهکار حفظ قدرت میداند. بر این اساس از ابعاد سفر وی را مسائلی همچون اشغالگری این رژیم در سوریه و جوسازی علیه ایران تشکیل میدهد. رویکردی تکراری که پیش از این نیز سران رژیم صهیونیستی در سفر به آمریکا اجرا کردهاند تا هم سرپوشی بر ضعفها داخلی آنها باشد هم به زعم خویش توانشان مبنی بر تاثیرگذاری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران و مقاومت را به نمایش گذارند. این امر برای نتانیاهو در مقطع کنونی از آن جهت اهمیت بیشتری مییابد که مسئله مذاکره میان ایران و آمریکا مطرح است.
ترامپ به دنبال چیست؟
اولا ترامپ نیز مانند سایر روسای جمهور آمریکا وابسته به لابی صهیونیستی و نئوکانها است که حمایت از رژیم صهیونیستی را همواره در اولویت دارند. در شرایط کنونی ترامپ در حالی سیاست انتقام گیری از مخالفانش و نیز نمایش اجرای وعدههای انتخاباتی از جمله اخراج مهاجرین را اجرا میکند که همزمان نیز جلب نظر لابی صهیونیستی است. عفو شهرک نشینان، برداشتن ممنوعیت ارسال بمبهای سنگر شکن و دوهزار پوندی به رژیم صهیونیستی، اصرار بر محکوم سازی حماس، ارائه طرح کوچ اجباری فلسطینیها به کشورهای دیگر، باز گذاشتن دست صهیونیستها برای اقدام نظامی علیه ایران و... در این چارچوب قابل تعریف است که حلقه تکمیلی آن را نیز سفر نتانیاهو به آمریکا تشکیل میدهد.
سفر نتانیاهو به آمریکا بیش از آنکه نشانه قدرت باشد برگرفته از زنجیره بحرانهای داخلی و خارجی نتانیاهو و نیز وضعیت نابسامان رژیم صهیونیستی به ویژه شکست آن در برابر اقتدار مقاومت غزه می باشد
ثانیا، ترامپ در حالی خود را محور آتش بس غزه معرفی میکند که این رزوها به دنبال سوق دادن کشورهای عربی به سازش با رژیم صهیونیستی است که با سیاست تهدید و مذاکره صورت میگیرد. سفر نتانیاهو میتواند بخشی از این طراحی آمریکا باشد در حالی که ترامپ ادعاهایی همچون صلح خاورمیانه را بهانه این سازشکاری ها عنوان میکند.
نکته پایانی
در نهایت میتوان گفت که سفر نتانیاهو به آمریکا بیش از آنکه نشانه قدرت باشد برگرفته از زنجیره بحرانهای داخلی و خارجی نتانیاهو و نیز وضعیت نابسامان رژیم صهیونیستی به ویژه شکست آن در برابر اقتدار مقاومت غزه می باشد. در این میان سفر مذکور بار دیگر نشان داد که پیوند میان آمریکا و رژیم صهیونیستی برای بحرانسازی در منطقه همچنان ابعاد گستردهای دارد و تصور آنکه آمریکا بر اساس منافع خویش به دوری از این رژیم بپردازد یک تصور خام و پوچ است. آمریکا را باید در چارچوب رژیم صهیونیستی مورد ارزیابی قرار دارد که بر اساس آن نیز راهکار پایان وضعیت بحرانی غرب آسیا اجماع کشورهای منطقه در مقابله با رژیم صهیونیستی و نیز اخراج آمریکا از منطقه می باشد.