طلوع منبع مهر و باران رحمت حق، ولادت سرچشمه هدایت و تقوا حضرت امام زین العابدین(ع) مبارک باد
تاریخ تشیع گواه این مطلب است که هر یک از ائمه (ع) به فراخور زمان و با توجه به حاکمیت حاکم بر جامعه، موضعگیری خاصی نسبت به حاکمان وقت داشتهاند؛ امام سجاد (ع) هم با توجه به اینکه دوران امامت آن حضرت توأم با اختناق شدید و سختگیریهای حاکمان بنیامیه علیه شیعیان بود، توانست با سیاست حکیمانه خود هدایت و رهبری امت را مدیریت کند. به مناسبت ولادت امام امام زین العابدین(ع) سعی کردهایم در این نوشتار بر موضعگیری سیاسی حضرت سجاد (ع) بپردازیم.
در ابتدا برای فهم بهتر برنامههای سیاسی امام زینالعابدین(ع) لازم است نسبت به شرایط آن زمان نگاه دقیقتری داشته باشیم. امام سجاد(ع) در ماجرای کربلا سن شریفشان حدود 23 یا 24 سال بوده است. بنابراین اقدامات و برنامههای معاویه و پسرش یزید را به خوبی میداند.بنی امیه با شهادت امام حسین(ع) به خیال خود، آخرین تیر را به اسلام اصیل زد و در این اندیشه بود که با واقعه خونین کربلا، همه چیز به سود آنها پایان یابد، البته با توجه به جوی که ساخته بودند، به طور طبیعی نیز چنین به نظر می رسید. در ادامه به چهار برنامه از برنامههای بنی امیه برای ریشهکن کردن اسلام ناب میپردازیم:
1. نخست اینکه دست به ترور شخصیت ائمه معصومین(ع) میزدند؛ تا جایی که هر چه از دروغ و تهمت نسبت به ائمه(ع) دیده میشود، سر نخی در دستگاه اموی دارد. امویان تا آنجا پیش رفتند که اگر روشنگری های امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) نبود، امام حسین(ع) را به راحتی خارجی معرفی میکردند و این طور مطرح می شد که خود سبب کشتن خویش گردیده است.
2.دومین برنامه امویها فشار آوردن بر اقتصاد و معشیت شیعیان بود آنها میخواستند با این روش یاران ائمه معصومین(ع) را به پایینترین حد خود تقلیل دهند؛ از طرفی هم امویها با این اقدام در پی این بودند تا شیعیان نتوانند اعلام موجودیت و قدرت کنند و وقتی که دست خود را از همه جهات کوتاه دیدند،دست به کاخ و سلطنت امویها دراز کنند.
3.سومین سیاست امویها در بعد فرهنگی بود به این صورت که آنها مردم را در نادانی نگه میداشتند و بعد به تزریق فرهنگ فاسد میپرداختند. به همین جهت در تاریخ می خوانیم که ده نفر از پیر مردهای شام نزد «ابی العباس سفاح» ـ از بنی عباس ـ قسم یاد کردند که ما تاکنون باور نداشتیم که پیامبر(ص) خویشاوندی و قومی غیر از بنی امیه داشته باشد. در بعد دوم هم می بینیم بازرگانان حدیث، دروغ پردازان و تازه مسلمان های اهل کتاب، به ساختن احادیث دروغین پرداختند حتی به دستور دستگاه خلافت اموی، این احادیث در تمام مراکز فرهنگی تدریس می شد.
4. چهارمین اقدامی که بنیامیه در راستای کاهش اقبال مردم به سمت اهل بیت(ع) انجام میدادند این بود که از سیاست خشونت استفاده میکردند؛ این شیوه در تمام دوره حکومت اموی ها و مروانیها بسیار رایج بوده است. برای نمونه در تاریخ آمده است که «حجاج» در اجرای این سیاست صد و سی هزار نفر را کشت. و هشتاد هزار نفر در زندان حجاج، محبوس بودند؛ برای اجرای این خشونتها نه فقط شیعه بودن، بلکه اتهام و ظن به شیعه بودن کافی بود. پس از به شهادت رساندن امام حسین(ع) و واقعه خونین کربلا، بنی امیه بر این اندیشه بودند که به پیروزی رسیدهاند و رفتار یزید در روزهای اول پس از واقعه کربلا، به خاطر دستیابی به هدفی بود که اجدادش موفق نشده بودند به آن برسند. از این روی پس از مشاهده سر مبارک امام حسین(ع) می گوید: «لیت أشیاخی ببدرٍ شهدوا» بعد از یزید، فرزندش معاویه بن یزید به روی کار آمد. برخورد امام سجاد(ع) او را وادار کرد تا بر منبر بگوید: جدم و پدرم غاصب بودند و من نمی خواهم سیاست غاصبانه آنها را دنبال کنم. ای مردم! من دیگر خلیفه نیستم. در نتیجه می بینیم مدت خلافتش، چهل روز بیشتر طول نکشیده است. مروانیان دیدند که اگر قدرت را به دست نگیرند، موقعیت را از دست دادهاند آنها «مروان بن حکم» را بر سر کار آوردند. حکم کسی است که در زمان پیامبر(ص) تبعید شده بود. اولی و دومی هم او را نپذیرفته بودند. وقتی مروان بر سر کار آمد، طی بخش نامهای اعلام کرد: هر جا شیعه ای را دیدید، او را دستگیر کنید و جان و مالش را از بین ببرید.
حال با شناخت نسبی از شرایط روزگار امام سجاد(ع) و برنامههای بنیامیه، امام زینالعابدین(ع) برای مقابله با دستگاه بنیامیه چه برنامهای خواهد داشت. بر همین اساس امام(ع) الهی ترین سیاست را در حفظ و بقای اسلام به کار بردند. اگر بخواهیم بر دو اصل سیاسی امام سجاد(ع) اشاره کنیم میتوان این دو مورد را تبیین کرد:
1. احیای نهضت عاشورا و بهره برداری از آن؛ امام سجاد(ع) در این باره سه سخنرانی معروف پس از ماجرای عاشورا و در دوره اسارت و پس از اسارت دارند (در کوفه، شام، هنگام ورود به مدینه) و در این سه سخنرانی با به کار بستن عالی ترین و اساسی ترین نکات موثر در خطابه، به همو اهداف خود دست یافتند. سخنان حضرت، هم اثر مقطعی و هم اثر دراز مدت داشته است. اثر ابتدایی آن ابراز حزن و پشیمانی مخاطبان بود و در دراز مدت ماجرای توابین روی داد که موجد این قیام، سخنرانی های امام سجاد(ع)، حضرت زینب کبری(س) و ام کلثوم(س) بود. از موثرترین سیاستهای امام(ع) برای احیای نهضت عاشورا همین برخوردهای عملی حضرت است. حضرت در طول دوران امامت خود، پیوسته سوگوار قصه عاشورا بودند و در این مصیبت آن قدر گریستند که از «بکائین عالم» لقب داده شدند. امام سجاد(ع) به هر بهانهای و در هر مناسبتی قضیه کربلا را یاد آوری میکردند. این برخوردهای عملی امام در کنار بیدارگریهای حضرت زینب(س) و سخنرانیهای ام کلثوم(س) بیداری عمومی مردم کوفه و شام را به دنبال داشت.
2. کار گسترده فرهنگی در پوششی آرام؛ اوج این برنامه در مبارزه در پوشش دعا بود؛ با توجه به اینکه در جو خفقان نمیتوان خیلی صریح صحبت کرد، و امام(ع) هم باید حرفش را بزند و هم جلوی تحریف اسلام را بگیرد، لذا در پوشش دعا وارد مبارزه می شود و دو مجموعه گرانبها ارائه می دهند. یکی صحیفۀ سجادیه و دیگر مناجات خمس عشر. صحیفه سجادیه حاوی یک دوره معارف توحیدی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است. و تنها یک کتاب دعا به معنای مصطلح آن نیست، بلکه امام(ع) با زبان دعا، بسیاری از حقایق اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را تشریح فرموده اند.
به عنوان نمونه: در 50 باب آن، 220 بار صلوات بر محمد و آل محمد(ص)، یادآوری شده است. به عبارتی می توان گفت، ترجیع بند دعاهای امام سجاد(ع) صلوات است که با توجه به جو حاکم بر آن روز، بیانگر مبارزه شدید سیاسی حضرت بوده است. در شرح نهج البلاغه «ابن ابی الحدید» معتزلی آمده است: برای حجاج شنیدن کلمه (کافر) یا (ذمی) خیلی بهتر از شنیدن کلمۀ «شیعه» بوده است». امام سجاد(ع) در چنین جوی زندگی می کردند و باید اذعان داشت که صلوات فرستادن در آن روز، کمتر از مبارزه علنی نبوده است و این صلوات ها کاملاً وجهه و رنگ سیاسی داشته است. زمانی که دشمنان در صدد بودند تا تمام مفاهیم اسلامی را واژگون نمایند، کتاب «صحیفه سجادیه» چون سدی محکم در برابر آنها قرار داشت. دعاهای این کتاب تماماً به صورت علنی مطرح شده است و تودۀ مردم در جریان آن قرار داشتند. این دعاها در محافل عمومی و نمازهای جمعه مطرح می شده است.