فاجعه کوی دانشگاه
چند ماه پس از ماجرای پرافت و خیز قتل های زنجیره ای، به یکی دیگر از غمبارترین رویدادهای این دوره یعنی فاجعه کوی دانشگاه می رسیم.
ماجرا از آنجا آغاز شد که فضای فرهنگی کشور سخت مورد تاخت و تاز عده ای قلم به دست بی تعهد و تعدادی فرصت طلب که در وابستگی شان به دشمن تردیدی وجود نداشت، قرار گرفت. مسئولان فرهنگی نیز بی توجه به هشدارهای رهبر بصیر انقلاب، مراجع عظام تقلید و عناصر متدین و دلسوز نظام، همچنان بر سیاست بی ضابطه مدارا و تساهل در عرصه فرهنگی پای می فشردند و در حالی که رهبری نظام پیوسته از تهاجم، شبیخون، قتل عام و توطئه فرهنگی سخن می گفتند، مسئولین وزارت ارشاد از این مسایل به عنوان توهم یاد می کردند.(1)
مجلس شورای اسلامی با مشاهده این آشفتگی ها در عرصه فرهنگ کشور و نیز بی نتیجه بودن توصیه ها و ارشادات رهبری و مراجع عظام تقلید، در یازدهم اردیبهشت 1378 به استیضاح عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد اسلامی وقت پرداخت اما با تبانی برخی از نمایندگان و ملاحظات سیاسی عده ای دیگر، مهاجرانی مجددا موفق به کسب رأی اعتماد شد. وی پس از جلب نظر نمایندگان، این بار بی محاباتر از گذشته همان استراتژی فرهنگی را دنبال کرد.
شماری از نمایندگان مجلس پنجم در اوائل سال سوم دوره نمایندگی، با علم به این واقعیت که بخش مهمی از ناهنجاری های موجود، ناشی از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصمیم به اصلاح آن گرفتند که این تصمیم به بهانه تهدید آزادی مطبوعات و تعارض آن با اصول قانون اساسی، با مخالفت صریح وزیر ارشاد به عنوان موضع رسمی دولت محمد خاتمی روبه رو شد.
اهمیت مطبوعات برای مجریان اصلاحات آمریکایی تا حدی بود که وقتی خبر طرح تغییر قانون مطبوعات مصوب سال 64 برای مقابله با این جریان در اوایل سال 78 و اواخر عمر مجلس پنجم منتشر شد موجی از تبلیغات و جنگ روانی در کشور به راه افتاد. تشکل آمریکایی خبرنگاران بدون مرز در اطلاعیه خود در این باره تاکید کرد: تندروها(!) مبارزه شدیدی را علیه مطبوعات آغاز کرده اند و اصلاح قانون مطبوعات ایران در جهت سرکوب روزنامه های لیبرال است.
مدیر مسئول روزنامه کیهان در سرمقاله خود تحت عنوان «... رهبر دست مجلس را گرفت»، درباره اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم و نقاط قوت آن نوشت:
قانون مطبوعات مصوب سال 1364، اگرچه یکی از بهترین قوانین در نوع خود بود و ضمن تاکید بر آزادی قلم و بیان، حقوق شهروندان را نیز تامین می کرد، اما این قانون با نواقص و کمبودهایی روبه رو بود که در عرصه عمل و اجراء پدیدار شده بودند. این کمبودها از سوی قانون شکنان قانون دان به صورت دست آویزی به اصطلاح قانونی مورد سوءاستفاده قرار گرفته و عرصه مطبوعات کشور را به میدان تاخت و تاز دشمنان تابلودار نظام و مردم تبدیل کرده بود. برای رفع این نواقص، طرح اصلاحیه قانون مطبوعات تهیه و بعد ازماهها بحث و بررسی و اظهارنظر از سوی موافقان و مخالفان، سرانجام در آخرین روزهای عمر مجلس پنجم به تصویب رسید.
مخالفان اصلاحیه قانون مطبوعات، هیچ گاه حاضر به بحث و اظهارنظر درباره مواد و محتوای آن نشدند و تنها به کلی گویی و شعارهای دور از واقعیت علیه آن اصلاحیه بسنده کردند، چرا که ضرورت آن اصلاحیه قابل انکار نبود.(2)
آن ها در ادامه به اصلی ترین مواد اصلاحیه پرداختند که بخش هایی از آن را مرور می کنیم:
الف: ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی برای عوامل بیگانه، اعضای گروه های تروریست و ضدانقلاب، جاسوسان، وابستگان و سردمداران رژیم طاغوت... و این در حالی بود که طیف یاد شده، آزادانه در عرصه مطبوعات داخلی به تخریب افکار عمومی و زمینه سازی برای دیکتاتورهای خارجی مشغول بودند.
ب: بند دیگری از اصلاحیه قانون مطبوعات، تاکید داشت که مدیران مسئول و صاحبان امتیاز نشریات، بایستی به قانون اساسی جمهوری اسلامی التزام عملی داشته باشند و این تضمین قانون گرایی و پیشگیری از سوءاستفاده قانون شکنان بود.
ج: براساس بند دیگری از اصلاحیه تصویب شده، مطبوعات کشور از دریافت کمک مالی کشورهای بیگانه منع شده بودند و در این بند، تصریح شده بود در صورتی که یک نشریه از کشورهای خارجی کمک مالی دریافت کند، و این اقدام در دادگاه ثابت شود، نشریه مزبور توقیف خواهد شد. بدیهی است که این بند از اصلاحیه، استقلال مطبوعات کشور و پیشگیری از وابستگی آنها به قدرت های بیگانه را تضمین می کرد...
د: در ماده 4 از قانون مطبوعات مصوب سال 1364 آمده بود که «هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب و یا مقاله ای درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند.»
در اصلاحیه تصویب شده، نه فقط این سند گویای آزادی بیان و قلم تغییری نکرده بود بلکه با افزودن یک تبصره تصریح شده بود که اگر مقامات دولتی یا غیردولتی از این ماده تخلف کنند، به حکم دادگاه از خدمات دولتی منفصل و یا تعزیر خواهند شد... و این بند نیز تأکید دوباره و مستحکمی بر آزادی بیان و قلم و پیشگیری از اعمال قدرت مسئولان بر مطبوعات است.(3)
همزمان با ارسال اصلاحیه قانون مطبوعات به هیئت رئیسه مجلس، مجمع روحانیون مبارز با صدور اطلاعیه ای که در روزنامه دولتی ایران 12تیر 78 به چاپ رسید، اعلام کرد: «طرحی توسط تعدادی از نمایندگان مجلس در دستور کار اعمال مجلس قرارگرفته که فقط تحدیدکننده مطبوعات است و سایه استبداد را بر فضای مطبوعات کشور می گستراند محدودیت و ممنوعیت همان طور که در گذشته نتیجه ای مطلوب در پی نداشته، اینک نیز چنین دستاوردی نخواهد داشت.»
همچنین روزنامه نشاط در تاریخ 13تیر با انتشار بیانیه شورای شهر تهران و سردبیر 10 نشریه دوم خردادی نسبت به طرح این اصلاحیه در مجلس هشدار داد.
روزنامه سلام هم در 15تیر یعنی یک روز مانده به مطرح شدن اصلاحیه در صحن علنی مجلس، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نموده و با تیتر درشت نوشت: «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»
انتشار این نامه توسط روزنامه سلام، تعجب همگان را برانگیخت. روزنامه نشاط- ارگان غیررسمی نهضت آزادی- در واکنش به انتشار این نامه نوشت: «خطر ریسک (انتشار نامه محرمانه وزارت اطلاعات) به اندازه ای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسوی خوئینی ها بسپارد. سعید حجاریان به سردبیرانش توصیه کرده بود که فتیله را پایین بکشند و اگر خبری یا نامه ای افشاگرانه دردست دارند، آن را به همکاران دیگری که احتمالا حاشیه امنیتی قوی تری دارند، بسپارند.
به صحنه آوردن مدیر مسئول روزنامه سلام- آقای موسوی خوئینی ها- مرد خاکستری جریان مدعی اصلاحات با هدف ایجاد هزینه ای غیرقابل پرداخت و در نتیجه عدم تصویب اصلاحیه قانون مطبوعات صورت پذیرفت اما با شکایت «وزارت اطلاعات و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، پرونده اتهامی وی به دادگاه ویژه روحانیت ارجاع داده شد و با احتساب حکم تعلیقی سال 1372، روزنامه سلام تا تعیین تکلیف نهایی تعطیل شد.
البته در همان روز وزارت اطلاعات در پی فشارهای سیاسی حامیان دولت ناچار به پس گرفتن شکایت خود شد(4) در عین حال هیچ گاه محرمانه بودن این نامه را انکار نکرد، بلکه یونسی وزیر وقت اطلاعات بارها پس از این ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأکید کرد.
وی چند ماه پس از انتشار نامه و توقیف روزنامه سلام، در مصاحبه ای با «روزنامه انتخاب» تصریح کرد:
«روزنامه سلام مستندی را افشا کرد که کار بسیار بدی بود. این روزنامه سندی را منتشر کرد که از اسناد قطعی وزارت اطلاعات بود.»(5)
یونسی چندی بعد در جمع خبرنگاران این اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندی که روزنامه سلام چاپ کرد، در حقیقت یک نوع سرقت بود که نباید چنین کاری صورت می گرفت.»(6)
دانشگاه تهران که مدت ها در اثر تحریکات عوامل افراطی، خصوصا گروهک نهضت آزادی و نیز اتفاقات سیاسی پیاپی در تب و تاب به سر می برد(7)، پس از اطلاع از ماجرای توقیف روزنامه سلام و نیز با انگیزه مخالفت با تصویب کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات، در شامگاه هفدهم تیرماه به صحنه تجمع های اعتراض آمیز و درگیری های خشونت بار تبدیل گردید. دفتر تحکیم وحدت در روز پنجشنبه 17تیر 1378 بنابر گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، یک میتینگ اعتراض آمیز را در دانشگاه تهران برگزار کرد. پس از آن واقعه در ساعت 45/22 دقیقه حدود 150نفر از دانشجویان کوی دانشگاه اقدام به راهپیمایی غیرقانونی کرده و سپس با تحریکات عده ای از عناصر افراطی از کوی دانشگاه خارج می شوند و با سر دادن شعارهای تند به تشنج آفرینی مبادرت می کنند.
در همین حال نیروهای انتظامی و پلیس ضدشورش به دعوت مسئولان دانشگاه وارد منطقه می شوند و با تذکرات پی در پی و دعوت از دانشجویان به حفظ آرامش، از آنها می خواهند که به داخل کوی دانشگاه باز گردند، اما این تلاش ها هیچ نتیجه ای دربرندارد.
چندی بعد با ملحق شدن تعدادی از عناصر ضد انقلاب و فرصت طلب در خیابان های اطراف کوی دانشگاه، فضا برای اعمال خرابکارانه و کاملا خلاف قانون، نظیر سلب آسایش مردم محل، تعرض به عابران و اشخاص درحال گذر، ضربه زدن به اموال عمومی و خصوصی و اهانت و هتاکی علیه مسئولان بلندپایه نظام فراهم می شود.
پلیس نیز پس از تشدید اوضاع، با دریافت مجوز از وزیر کشور، مبنی بر لزوم برخورد با تحرکات غیرقانونی از جمله راهپیمایی های بدون مجوز دانشجویان که به بروز آشوب انجامید، وارد عمل می شود اما با مقاومت اغتشاشگران روبه رو می گردد. با تشدید درگیری ها و آشوب، پلیس ضد شورش برای دستگیری تعدادی از آشوبگران و آزادی سه نفر از پرسنل خود که توسط دانشجویان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه کوی دانشگاه می شوند که این امر بر دامنه فاجعه می افزاید و ماجرا را پیچیده تر می سازد.
کوی دانشگاه در شب هجدهم تیر ماه درحالی که آبستن حوادث ناگواری بود، شب بسیار سخت و ناآرامی را سپری کرد. عناصر ضدانقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به دانشگاه هجوم آوردند و تحریک کنندگان حزبی درون حکومت نیز هرازگاهی با دمیدن در تنور احساسات با سخنرانی ها و شایعات و جعل اخبار صددرصد کذب نظیر به خاک و خون کشیده شدن تعدادی از دانشجویان کوی دانشگاه، زبانه های این آتش را شعله ور ساختند. فردای آن روز، حادثه غم انگیز دیگری (آشوب های خیابانی 18 تیر) شکل می گیرد و فصل تازه ای از حوادث رقم می خورد، حوادثی که به قطع و یقین دست ناپاک دشمن خارجی در ایجاد و هدایت آن نقش آفرین بوده است.
آشوبهای خیابانی 18 تیر 1378
از هیجدهم تیر ماه 78 به بعد، اتفاقاتی رخ داد که کاملا از تصمیم و عزم جدی عاملان آن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی حکایت می کرد. در ادامه خط تشنج و خشونت که در کوی دانشگاه کلید خورده بود، عده ای اوباش و اغتشاش گر به اسم دانشجو در حمایت از جنبش دانشجویی و به انتقام از شهدای دروغین این حادثه، دست به آشوبی فراگیر در سطح شهر زدند.
دانشجویان معترض کوی دانشگاه بی آن که از عواقب این بازی خطرناک مطلع باشند، با تحریک عده ای ماجراجوی حزبی و تعدادی از عناصر سرخورده از انقلاب، به ماجرایی کشانده شدند که دیگر قادر به مهار آن نبودند. تنها کاری که می توانستند انجام دهند این بود که با اعلان مواضع صریح خود، اقدامات اعتراضی را پایان یافته اعلام کرده و از اتفاقات شومی که در شرف تکوین بود، بیزاری بجویند.
آشوبگران با شعارهای تحریک آمیز و با ایجاد جوی از رعب و وحشت به عابران و رهگذران حمله ور می شدند، به اموال عمومی و خصوصی تعرض و آنها را به آتش می کشیدند و به مسئولان عالی رتبه نظام از جمله امام راحل و مقام معظم رهبری توهین و هتاکی می کردند. این اتفاقات ناگوار درحالی رخ می داد که دستان پلیس که مأمور حفظ امنیت در جامعه است بسته و دستان پلید اغتشاشگران کاملا باز بود.
سردار نظری که فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ را در آن سال برعهده داشت، در کتاب خود، «برای تاریخ» می نویسد:
«با توجه به گستردگی آشوب و شورش در حساس ترین مناطق پایتخت در 18 تیر 1378 دستور عدم برخورد با تظاهرکنندگان و آشوبگران از سوی وزیر کشور ابلاغ گردید و 48 ساعت به طول انجامید. در این مدت آشوبگران و اراذل و اوباش نقابدار تحت حمایت بعضی از مدعیان اصلاحات، آزادانه هر کاری که دلشان می خواست انجام دادند. از قبیل: دایر کردن پست های ایست و بازرسی، خلع سلاح بعضی از مامورین گشت های انتظامی، ضرب و شتم و مجروح ساختن بسیاری از مردم و پرسنل شریف نیروی انتظامی...» (8)
خیابان جلال آل احمد، کارگر شمالی، میدان ولی عصر، خیابان فلسطین و بلوار کشاورز از جمله میادین درگیری و خشونت های خیابانی بودند، آشوب و شورش در حساس ترین مناطق شهر در جریان بود و لحظه به لحظه برگستره آن افزوده می شد. آشوبگران درحالی که مجهز به پیشرفته ترین سیستم های ارتباطی، حتی بی سیم های سازمانی بودند، آشوب را به هر نقطه ای از این شهر بزرگ که می خواستند، می کشاندند.
تلاش برخی از عناصر افراطی برای کشاندن این حوادث به مسابقه فوتبال بین دو تیم پیروزی و استقلال در استادیوم صدهزار نفری آزادی در روز یکشنبه مورخ 20تیرماه 1378 می توانست بر ابعاد این فاجعه افزوده و کشور را در وضعیت بحرانی غیرقابل تصوری قرار دهد. فرماندهان نیروی انتظامی پس از ناکامی در متقاعد کردن مسئولان ذی ربط، برای به تعویق انداختن این مسابقه تنها با امید به عنایت الهی و تدبیر و درایت خود، نگذاشتند آنچه که خواست بدخواهان نظام بود، اتفاق بیفتد.
به هر روی نیروی انتظامی این بازوی امنیتی کشور دراین بازی سیاسی، قربانی توطئه ای شد که دشمنان نظام آن را طراحی و بازی خوردگان سیاسی داخلی نیز آن را به اجرا درآورده بودند. پس از واقعه کوی دانشگاه، هجوم سازماندهی شده بی سابقه ای به نیروهای انتظامی صورت گرفت و نیروی انتظامی در آن شرایط بس خطیر، از ناحیه دوست و دشمن به شدت مورد بی مهری و هتاکی و توبیخ واقع شد.
بزرگ نمایی برخی از اتفاقات و درج دروغین برخی از اخبار نظیر: کشته شدن تعدادی از دانشجویان، حتی تعدادی از علمای قم را وادار به موضع گیری کرده بود. روزنامه خرداد با تیتر درشتی نوشته بود:
«کوی دانشگاه به خاک و خون کشیده شد» (9)
یکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، در تجمع مقابل درب اصلی دانشگاه اعلام کرده بود:
«اجساد شهدای دانشجو باید به ما تحویل داده شوند و دولت باید امنیت تشییع جنازه باشکوه آنها را که ما برگزار می کنیم، تضمین کند.» (10)
این درحالی بود که به تصریح گزارش کمیته تحقیق شورای عالی امنیت ملی، هیچ دانشجویی در حادثه کوی دانشگاه کشته نشده بود.
درحالی که در روزهای بعد از 18تیر جمعی از اشرار و ضدانقلاب به کمک و همراهی برخی گروه های سیاسی و با آتش تهیه برخی روزنامه های منتسب به جریان دوم خرداد که مورد حمایت و پشتیبانی دشمنان خارجی بود به فساد و تخریب و ارعاب و عربده کشی در سطح تهران پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده بود.
رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با اقشار مختلف مردم که برای کسب تکلیف از محضر مولا و مقتدایشان در 21تیرماه در حسینیه امام خمینی جمع شده بودند، ضمن ابراز ناخشنودی از حمله به خوابگاه دانشجویان و سفارش آنان به دشمن شناسی از سردمداران خطوط و گرایش های سیاسی خواستند که از پرداختن به قضایای بیهوده که موجبات سوء استفاده دشمن را فراهم می کند، پرهیز کنند و ملت رشید و قهرمان ایران خواستند با هوشیاری در صحنه حاضر شوند و دشمنان نظام و اسلام و انقلاب را مرعوب و منکوب سازند.
هشدار رهبر انقلاب نسبت به اهداف دشمن
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی بیست ویکم تیرماه خود با مخاطب قرار دادن دانشجویان، جوانان، جریان های سیاسی و نهادهای مسئول نسبت به توطئه های پیچیده دشمنان هشدار دادند و شرح کامل و مبسوطی را از اهداف جبهه استکبار و مزدوران و فریب خوردگان داخلی در حادثه کوی دانشگاه ارائه کردند.
الف: دشمن، دانشجو را هدف گرفته است
مقام معظم رهبری ضمن تأسفبار خواندن حادثه کوی دانشگاه و تقبیح حمله عناصر مشکوک به خوابگاه دانشجویان به اسم نیروی انتظامی و با شعارهای اسلامی، خواستار تحقیق و برخورد با مجرمان این حادثه می شوند و از دانشجویان به نحو شایسته ای دلجویی می کنند. پخش مستقیم این سخنرانی از طریق رسانه ها و به خصوص به وسیله بلندگوهای اطراف دانشگاه، تأثیر بسیار زیادی در فرو نشاندن التهابات سیاسی آن روز داشت. مقام معظم رهبری در این سخنان، خطاب به دانشجویان فرمودند:
«حرف من به شما دانشجویان این است که مراقب دشمن باشید، دشمن را خوب بشناسید، مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید، غریبه هایی که در لباس خودی در همه جا دخالت می کنند اینها را بشناسید، دست های پنهان را ببینید، هیچ کس به خاطر غفلت ستایش نمی شود، هیچ کس به خاطر چشم ها را برهم گذاشتن مدح نمی شود. اگر بر آدم غافل ضربه ای وارد شد، اول کسی که مسئول و مذموم است، خود اوست، مراقب باشید. دانشجو، قشر فاخر و با ارزشی است. دشمن، دانشجو را هدف گرفته است.
چند سال است سعی می کنند بلکه بتوانند دانشجویان را در مقابل نظام قرار بدهند. اما موفق نشدند، بعد از این هم موفق نخواهند شد. اگر یک عده نفوذی خواستند از فرصتی استفاده کنند و از آب گل آلودی ماهی بگیرند، وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایی درست کردند و حرف هایی زدند، خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد، نه، ما اشتباه نخواهیم کرد. ما مخاطب و طرف خودمان را می شناسیم. دانشجو، فرزند ماست، متعلق به ماست، متعلق به این کشور است، دشمن است که می خواهد با نفوذ در میان دانشجویان، فساد و تباهی کند، خود دانشجویان بایستی هوشیارانه متوجه باشند.»(11)
ب: اگر عکس مرا هم آتش زدند باید سکوت کنید
مقام معظم رهبری در بخشی دیگر از سخنان خود، با تأکید بر این که دشمن در این وضعیت، امنیت ملی را هدف گرفته است و در همین راستا به دستگاه های اطلاعاتی و انتظامی ضربه ای ناجوانمردانه وارد کرده است، خطاب به جوانان پرشور و از جان گذشته ای که برای ابراز احساسات خویش به دیدار رهبر مظلوم خویش شتافته بودند، فرمودند:
«یک حرفی هم به شما جوانان عرض می کنم، جوانان عزیز! شماها امیدهای انقلاب و اسلامید. رفتار شماها می تواند این مملکت را در جهت شکوفایی با سرعت به پیش ببرد. وقتی جوان مملکت هوشیارانه با تدبیر، با حلم، با توجه به موقعیت ها، حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل کند، کشور گلستان خواهد شد. وقتی هیجانات کور پا وسط بگذارند دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها ما این حرف را گفتیم چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمی کنند؟!
حتی اگر یک چیزی که خون شما را به جوش می آورد- مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند- باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس من را هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را برای آن روزی که کشور به آن نیازمند است، برای آن روزی که نیروی جوان و مؤمن و حزب اللهی باید درمقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید. والا حالا فرض کنیم یک جوانی، یا یک دانشجوی فریب خورده ای هم حرفی زد و کاری کرد،چه اشکالی دارد؟ من از او صرف نظر می کنم.» (12)
ج: در دعواهای سیاسی خط قرمزی قائل بشوید
و اما سران و سردمداران جریان ها و جناح ها که همواره به دلیل نزاع های بی حاصل، سعی درایجاد فضای پرتنش سیاسی داشته اند، راهی جز تحمل عتاب و سرزنش مقام معظم رهبری نداشتند. که اگر اندکی به آنچه این دیدبان بصیر، دراین سال های پی درپی، فرموده بود جامه عمل می پوشاندند، در آن روز شاهد رویدادی از این دست نبودیم. معظم له خطاب به این گروه ها فرمودند:
«یک نکته هم به این خط و خطوط سیاسی عرض کنیم. آقایانی که سردمداران خطوط سیاسی و گرایش های سیاسی هستند، حالا برسید به این حرفی که ما می گوییم، شما خودی ها وقتی سر قضایای بیهوده این طور با هم درگیر می شوید، دشمن سوء استفاده می کند، بفرمایید، این یک نمونه! دیدید دشمن چه طور استفاده کرد؟ دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! اختلافات سلیقه ای و سیاسی را کنار بگذارید.
البته ما اصرار نداریم که همه یک طور فکر کنند، اما برای کار سیاسی و درگیری سیاسی، حدی قائل بشوید و یک خط قرمزی بگذارید. بی حساب و کتاب با هم مبارزه نکنید که آن قدر مشغول شوید که به دشمن اجازه بدهید این طور بیاید و داخل این میدان ها بشود. سر این قضیه قانون مطبوعات، سر قضایای گوناگون دیگر، چه جنجال و دعوایی به راه افتاد! همه اش مسائل خط و خطوط! برای چه؟ برای اینکه یک قانونی دارد در مجلس تصویب می شود!
من به یک جریان سیاسی خاص اشاره نمی کنم. خطاب من به همه است. برای من، آن خط و هر خط سیاسی و سلیقه سیاسی دیگر، تفاوت نمی کند. برای من مناط و ملاک، راه خدا و راه امام و راه اسلام و حفظ کشور و رعایت مصالح مردم و حفظ آینده کشور مطرح است. برای من فرقی نمی کند که فلان کس متعلق به خط «الف» است. فلان کس متعلق به خط «ب» است. من به همه عرض می کنم، شما هم هوشیار باشید.»(13)