تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱۳۹۳ - ۰۲:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۷۱۱۸۵

تشدید خطر داعش در سایه انفعال جهانی


سرویس خارجی: تروریست‌های داعش در پنج ماهی که از بحران عراق می گذرد، جنایات زیادی مرتکب شده‌اند، کشتارهای دسته جمعی، کوچ اجباری و آوارگی شهروندان، تجاوز، آدم ربایی و تخریب و انهدام میراث فرهنگی جهانی در عراق و سوریه از جمله این جنایات به حساب می‌آید که جهان با آن به صورت انفعالی برخورد کرده است. اقدامات تروریست‌های داعش، جنایاتی است که اگر جامعه جهانی همین گونه نسبت به آن بی تفاوت باشد، در آینده جهان ناامنی به ویژه برای زنان خواهیم داشت.

داعش در جریان یورش های اخیرش به مناطق مختلف شمال عراق و آوارگی بیش از یک میلیون و 800 هزار عراقی، چندین هزار دختر و زن جوان از شیعه و ایزدی و دیگر طوایف و فرقه های دینی را به اسارت گرفته و به بازارهای برده فروشی برده است.هر روز از مناطق تحت اشغال داعش، اخباری در رسانه های جهانی منتشر می شود که حاکی از تجاوزهای جمعی به زنان و دست به دست کردن میان مردان و فروش آنان در بازارها است. آخرین گزارش مربوط به پخش فیلمی در رسانه ها است که از یکی از مقرهای داعش درج کرده که نشان می‌دهد اعضای این گروه در حال چانه زنی با شیوخ کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند. آنها در حال معامله بر سر یک زن ایزدی بودند.

تازه ترین گزارش سازمان ملل متحد نیز حاکی از آن است که این گروه بطور سازمان یافته و نظامند درحال جنایت جنگی، به ویژه علیه زنان است. دفتر حقوق بشر این سازمان در عراق، یک گزارش 26 صفحه ای در دوره ژوئیه تا سپتامبر 2014 تهیه کرده که در آن به جزئیات بخشی از این جنایات اشاره کرده است .

این گزارش که به گفته بسیاری از ناظران مسائل عراق، بخش کوچکی از جنایات داعش علیه زنان را شامل می شود، به تنهایی سند قابل اعتنایی است که می توان داعش را به عنوان یک سازمان و گروه جنایتکار بین‌المللی معرفی کرد و دادگاه جنایت جنگی برایش تشکیل داد.کشتار مردان و پسران جوان و ربودن زنان و دختران به عنوان برده های جنسی معنایی جز پاکسازی نژادی و مذهبی ندارد.

رفتارهای داعش در ارتباط با زنان به ویژه در موضوعات بردگی، تجاوزهای جمعی، فروش در بازارهای برده فروشی، ازدواج های اجباری، یک تهدید جدی علیه امنیت جهانی است.در شرایطی که جهان نسبت به این موضوع بی تفاوتی نشان می دهد، باید از مجامع و سازمان های بین المللی سوال کرد که آیا خرید و فروش زنان توسط داعش مغایر کنوانسیون های بین المللی و قوانین حقوق بشری نیست؟

آیا خریداران و کسانی که با داعش در این زمینه معامله می کنند، شریک جرم و جنایت این گروه تروریستی محسوب نمی شوند؟آیا دولت هایی که موسسات ، شرکت ها و شهروندانشان، در این معاملات شرکت کرده و با داعش همکاری می کنند، مرتکب تخلف و شریک در جنایات تروریست‌های داعش نیستند؟آیا جامعه جهانی ابزارها و اهرم‌های لازم را برای واداشتن دولت‌ها و نیز اعمال قدرت در برابر داعش در اختیار ندارد؟

این حوادث ناگوار در حالی اتفاق می‌افتند که در شرایطی جهان امروزی حبس اطلاعات معنایی ندارد و باید دولت ها و شهروندان متخلف آنان را به راحتی شناسایی کرد.جامعه بین الملل می تواند دولت ها را موظف کند که با شبکه های مافیایی و جنایتکار شریک در اعمال و رفتار داعش و سایر گروه‌های تروریستی برخورد کنند، می توان برای شرکت ها، موسسات و افراد حقیقی و حتی دولت های خاطی مجازات های سختی تعیین کرد تا با اجتناب از مشارکت در جرم و جنایات داعش، میدان عمل این گروه تروریستی و تکفیری هرچه بیشتر محدود شود.

بی شک اگر امروز جامعه جهانی برای جلوگیری از این رویه داعش اقدام نکند، این به معنای مشروعیت بخشیدن به بردگی زنان است که به‌زودی به یک رویه عادی تبدیل می شود و جهان پیش روی زنان در تمامی نقاط عالم، جهانی ناامن خواهد شد.

از طرفی اگر جامعه جهانی به صورت سازمان یافته، رسمی و قانونی با این جنایات مقابله نکند و جنایتکاران مجازات نشوند، بیم آن می رود که خانواده های قربانیان که شمارشان کم نیست، درصدد انتقام جویی برآیند، همان‌ها که یا فرزندانشان با دست‌های بسته تیرباران شده یا پدرانشان را سربریده‌اند و زنان و دخترانشان را مورد تجاوز قرار داده و به بردگی جنسی وادارشان کرده و در حقیقت مورد هتک حرمت قرار گرفته اند و شرفشان را برباد رفته می بینند.

آنگاه چشم انداز جهان آینده، خیلی وحشتناک تر از آنی خواهد بود که هست.از طرفی، جریان عمومی تروریسم خاورمیانه، هر جایی نمی‌تواند تحرک داشته باشد، به همین دلیل هرجا را که در آن پایگاهی دارد یا دچار آشفتگی ‌می‌کند یا به مناطقی که مردمش ترسیده باشند هجوم می برد و برای چاه‌های نفت منطقه، بازارهای پر رونق و رسیدن به آب‌های بین المللی برنامه دارد .

با این توصیف که شواهد و عملکردها، بویژه در سوریه، عراق، لیبی و سایر مناطق، آن را تایید می‌کند، می توان زمینه های آسیب پذیری کشورها و نقاط مختلف منطقه و جهان از تهدیدهای گروههای تروریستی بویژه داعش را از این ابعاد مورد بررسی قرار داد.

عربستان: عربستان سعودی را می‌توان مهد گروه‌های افراط گرای تکفیری قلمداد کرد و القاعده که به عنوان مادر جریان های تکفیری شناخته می شود، در لایه های مختلف حکومتی در این کشور نفوذ دارد.موقعیت جغرافیایی عربستان و نیز ذخائر عظیم نفت و گاز آن جاذبه زیادی برای القاعده و به تبع آن داعش که هجومی ترین گروه تکفیری است، ایجاد کرده است .

یکی از مهمترین دلایلی که این کشور آسیب پذیرتر از دیگر طعمه های القاعده و داعش محسوب می شود، نفوذ قابل ملاحظه جریان تندرو سلفی در دستگاه حاکمه عربستان است. بندر بن سلطان که در دوران اقتدارش در دستگاه های اطلاعاتی سعودی، تلاش داشت نظام سوریه را با استفاده از گروه‌های تندرو تکفیری ساقط کند، بسیاری از نیروهای القاعده و داعش را وارد تشکیلات حکومتی کرد که اکنون نفوذ قابل ملاحظه ای دارند.

به علاوه تبلیغات تند و سنگین عقیدتی با هدایت بخشی از علمای سعودی افکار عمومی این کشور را بیش از حد انتظار به گروه‌های تروریستی گرایش داده است، به‌طوری که کارشناسان مسائل منطقه معتقدند، ساختار سیاسی امنیتی این کشور شاید یک تکان کوچک را هم تحمل نکند.

اردن: براساس اعلام رسمی مقامات این کشور، جمعیت زیادی در این کشور طرفدار گروه‌های افراطی هستند که این رقم به 60 درصد هم می‌رسد. این کشور همچنین از نظر ایدئولوژیک و مدارس دینی نیز زمینه‌های فراوانی دارد. تاکنون چند تن از رهبران و فرماندهان اصلی گروه‌های القاعده و النصره ، مانند الزرقاوی اردنی الاصل بوده اند و به نظر می رسد چشم به این کشور دارند. موقعیت جغرافیایی اردن نیز جاذبه های لازم را برای این گروه‌ها فراهم کرده تا چشم طمع به آن داشته باشند.اگرچه عراقی ها معتقدند که این کشور درحمایت گروههای تروریستی فعالیت زیادی داشته است، اما به نظر نمی رسد گروه‌های تروریستی نظام حاکم بر اردن را تحمل کنند و هر زمان فرصت دست بدهد، معطل نخواهند کرد .

قطر: این شیخ نشین جنوب خلیج فارس که تلاش دارد با درآمدهای هنگفت نفتی به یک بازیگر اصلی در منطقه تبدیل شود، طی چهارسال گذشته یک ریسک بزرگ انجام داد. این شیخ نشین تلاش کرد با استفاده از نفوذ مالی بر بخش های بزرگی از خاورمیانه از تونس تا عراق از یک دولت کوچک حاشیه‌ای خارج شود، اما قمار این کشور کوچک بر سر سقوط نظام سوریه و نیز سرمایه گذاری‌هایش در مصر به شکست انجامید. در سوریه مقاومت و در مصر برادر بزرگ و رقیب منطقه‌ای‌اش یعنی عربستان، مانع تحقق بلندپروازی های شیخ دوحه شدند.

اگر چه این کشور هنوز به وقوع حوادثی که صحنه را به نفعش تغییر دهد، امیدوار است، اما اتفاقی که افتاده، این است که عناصر دست بالای گروه‌های تروریستی با استفاده از فرصتی که دوحه برایشان ایجاد کرد و نیز سازوکارهای قانونی و غیرقانونی، قدرت گرفته‌اند و در سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی و همچنین دوایر مختلف حکومتی این کشور نفوذ کرده‌اند.این کشور طی این سال‌ها، یکی از مهمترین مبادی و مجاری انتقال پول ، سلاح و تجهیزات میان شرکت های بین المللی و القاعده و داعش بوده است.

در عین حال جامعه کوچک قطر نیز به دلیل ارتباطات گسترده میان گروه‌های تروریستی و بازار قطر و شرکت های بزرگ آن که فرصت آن را دولت قطر ایجاد کرد، اکنون به یک چالش جدی برای این کشور تبدیل شده است.

دروازه‌های اروپا:

الف - ترکیه: ترکیه یکی از دروازه‌های شرقی اروپا محسوب می شود که میزان آسیب پذیری اش از تروریسم بسیار بالاست. همین حالا دست‌کم 10 تا 15 شهر ترکیه به‌طور مستقیم و صدها شهر این کشور در جنوب، جنوب غرب و جنوب شرق این کشور به‌طور غیر مستقیم با داعش ، القاعده و النصره و دیگر گروههای تروریستی ارتباط داشته و دارند.این ارتباطات تاثیر عمیق خود را می گذارد.

این تاثیرات تا قلب ترکیه یعنی آنکارا و استانبول نیز نفوذ کرده به‌طوری که در گزارش های مختلف ابراز علاقمندی نسبت به داعش در این شهرها از سوی مردم عادی دیده و حتی به رسانه ها کشیده شده است.

علاوه بر این برخی دستگاه‌ها و شخصیت های ترک نیز به دلیل ارتباطات ویژه با این گروه، به نوعی زمینه های نفوذ این گروه‌ها را در دستگاه‌های مختلف این کشور فراهم کرده اند.ترکیه از هم اکنون دچار شکاف اجتماعی بزرگی است. کردها، علوی ها، سلفی ها، عثمانی گراها، آتاتورکیست ها و ملی گراها که هر کدام دارای باورهای ویژه خود هستند.سیاست دولت ترکیه دراین سال‌ها نیز تمایل زیادی به ایجاد یک همدلی نسبی میان این جریان های فکری نشان نداده و از همین رو باید سوال کرد که آیا دولت آنکارا در روزهای سخت ترکیه قادر خواهد بود این ایده های بسیار دور از هم را متحد کند؟

اگر چه هرج و مرج و بی ثباتی در سوریه و عراق برای شرکت های ترکیه ای سود موقتی دارد، اما منافع کلان آنکارا با وجود دولت های مقتدر در سوریه و عراق بیشتر تامین خواهد شد. بی شک ترک ها باید آماده هر احتمالی در آینده باشند.

ب - روسیه: یکی از اهداف دور و شاید نزدیک گروه‌های افراط گرای خاورمیانه روسیه، دروازه جنوبی اروپا باشد که در مناطق جنوب غربی آن نزدیک به 25 میلیون مسلمان سنی زندگی می کنند. این کشور بعد از فروپاشی شوروی سال‌ها در جمهوری چچن و برخی جمهوری های دیگر درگیر جنگ داخلی بوده است.

اکنون گروههای قابل توجهی از اهالی این مناطق در سوریه و عراق برای داعش و النصره می جنگند و همین‌ها به‌طور بالقوه برای مسکو تهدید به حساب می آیند. برخی ها اعتقاد دارند که تلاش داعش برای تصرف اربیل و منطقه اقلیم کردستان عراق، در دو ماه پیش تلاشی بود برای دست به دست دادن با عوامل این گروه در جمهوری آذربایجان و منطقه قفقاز بوده است.

البته این حدس و گمان بود و به نظر هم نمی رسد واقع گرایانه باشد، اما حقیقت روسیه این است که در مرزهای جنوبی این کشور ، در قزاقستان، تاجیکستان، ازبکستان و حتی ترکمنستان و قرقیزستان گرایش‌ها به گروه‌های افراطی زیاد است و این کشور از دو منطقه جنوبی در شرق و غرب دریای خزر با تهدید روبه روست.

همین دلیل کافی بود که بندر بن سلطان در طول سال‌های 91 تا 93 بارها مسکو را تهدید کند که مهمترین آن زمستان سال گذشته و هنگام بازی‌های زمستانی سوچی صورت گرفت و خشم مسکو را به دنبال داشت.با این همه اگر کشورهای غربی و منطقه درقبال برخورد با تروریسم اقدام کنند، روسیه به تنهایی قادر به مهار این گروه‌ها در خاک خود است.

ج- شمال آفریقا: کشورهای شمال آفریقا از جمله مصر، تونس، لیبی، الجزایر و مغرب درمعرض تهدید داعش و سایر گروههای افراط گرای خاورمیانه قرار دارند. مصر هم اکنون با چالش جدی در شبه جزیره سینا ، کانون گروه‌های افراطی با گرایش به القاعده و داعش روبه روست و لیبی به نوعی در اشغال این گروهها قرار داشته و حتی منابع نفت آن را در اختیار دارند.

رویدادهای اخیر نشان داده، تونس بسیار آسیب پذیر است و الجزایر و مغرب نیز زمینه های افراط گرایی را دارند. بی شک موفقیت‌های بیشتر داعش در عراق و سوریه، کشورهای شمال آفریقا را به اهداف جدی تری تبدیل خواهد کرد تا به این ترتیب دروازه های مدیترانه ای اروپا به کانون جدی تروریسم تبدیل شود.

به این ترتیب، برخی کشورهای منطقه به دلیل وجود زمینه های جدی بحران مانند عربستان، ترکیه، قطر ، اردن و حتی سایر کشورهای جنوب خلیج فارس مانند کویت و امارات که از قدرت و نیروی قابل ملاحظه برای مقابله با افراط گرایان برخوردار نیستند، در خطر مستقیم افراط گرایان قرار دارند و کشورهای اروپایی نیز در صورت برهم خوردن نظم در روسیه و قدرت گرفتن بیشتر گروه‌های تکفیری در شمال آفریقا، باید آماده سنگر بندی در خیابان هایشان باشند؛ به‌ویژه آنکه در میان اتباع این کشورها ، خاورمیانه تبارهای زیادی زندگی می کنند.

البته افراط گرایان برای کشور ایران نیز می توانند دردسرساز باشند، اما تجربه های سال‌های اخیر نشان داده که آنها نمی توانند یک چالش جدی برای این کشور تلقی شوند.

القاعده و داعش اگر چه بخش‌های وسیعی از خاک دو کشور سوریه و عراق را توانستند به تصرف در آورند، اما هیچگاه نتوانستند از دروازه‌های شهرهای شیعه نشین عبور کنند. آنها اگرچه به بغداد، آمرلی، بلد، سامرا، خالص ، مسیب در عراق و حتی شهرک کوچک شیعه نشین «نبل الزهرا» در سوریه صدمات زیادی زده و خیلی ها را به خاک و خون کشیدند، اما هیچگاه پایشان به داخل این شهرها نرسید و برغم حمایت های رسمی و غیر علنی کشورهای مختلف منطقه نتوانستند به اهداف خود در عراق و سوریه نایل آیند.

آنها شهر شیعه نشین آمرلی در شمال بغداد را بیش از 80 روز در محاصره گرفتند و شهرک نبل الزهرای سوریه را نیز بیش از سه سال در محاصره داشتند.اینها نشان می دهد که اگر چه داعش می تواند دردسرهایی برای ایران ایجاد کند، اما این کشور قادر است به سرعت بحران ها را مهار کند، اما آیا کشورهای پیش گفته هم به همین میزان در قبال افراط گرایان مصونیت دارند؟

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات