احسان آیتی
اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان که روزی خواهد آمد و بشریت را از چنگال ظالمان و مستکبران عالم نجات داده و عدل و مهربانی را در سرتاسر عالم اقامه میکند، تقریباً یکی از مشترکات همه ادیان است. این اعتقاد در میان شیعیان و عقاید تشیّع جایگاه والاتر و ویژهتری دارد، بهگونهای که یکی از مشخصات شیعه «انتظار فرج» است. سلسله علمای شیعه پس از غیبت امامزمان(عج) بهاتفاق، به نیابت عام علما در زمان غیبت قائل بودهاند و هستند. با پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی، یکی از پرسشهای مهم درباره این تحول بنیادی، «نسبت انقلاب اسلامی با انقلاب مهدوی» بوده که قاعدتاً باید پاسخ آن را در اندیشه امام راحل(ره) یافت. از بررسی دیدگاههای حضرت امام(ره) برمیآید که ایشان انقلاب اسلامی را تکلیف و تحولی بزرگ و مشروع، در راستا و بسترساز انقلاب جهانی مهدوی میدانستند.
امامخمینی(ره) حکومت را از شئون قطعی پیشوای معصوم(ع) میدانستند و در غیبت امام معصوم(ع) هم این مسئله را معلق نمیدانستند و اعتقاد داشتند، این شأن در اختیار علمایی است که در دوران غیبت زندگی میکنند. بهعبارت دیگر ایشان حکومتهایی را که در زمان غیبت بدون اذن حاکم دینی قدرت را در اختیار داشتند، غاصب میدانستند و مقابله با آنها برای بازستاندن قدرت و واگذاری آن به حاکم دینی را تکلیف میدانستند و چنانچه آن حکومت غاصب ظالم و وابسته به بیگانگان نیز بود، انجام تکلیف مذکور فوریت و ضروریت پیدا میکرد.
امامخمینی(ره) با این دیدگاه پرچم مبارزه را برافراشت و به پشتوانه این اعتقاد لحظهای از تکاپو و مبارزه باز نایستاد؛ زیرا باور قطعی داشت، در راستای تکلیف عصر غیبت عمل میکند و زمانه را به نفع انقلاب مهدوی تغییر میدهد.
امامخمینی(ره) زمانی مبارزه انقلابی خود را علیه حکومت جبار پهلوی آغاز کرد که دو مانع بزرگ بر سر راه داشت:
۱ـ شبهات حوزه معرفتی؛ در آن زمان بودند کسانی که به استناد برخی از روایات هرگونه اقدامی در راستای تأسیس حکومت دینی را منع میکردند و آن را برخلاف جریان مهدویت و انقلاب وعده دادهشده مهدوی میدانستند و دانسته یا ندانسته، گرفتار آمده در این برداشت نادرست، عملاً به ستمگران کمک میکردند و شریک آنها در ظلم به مظلومان و مانع بزرگی بر سر شکلگیری جریان مهدوی حقیقی بودند.
۲ـ رخوت و رفاهزدگی؛ جمع قابل توجهی از متدینان و یا کسانی که با آموزههای اسلامی آشنا بودند، به سبب فرو رفتن در تمتعات مادی و دنیوی دچار رخوت و رفاهزدگی شده بودند که به هیچوجه مایل نبودند با گردن نهادن به تفسیر امام از وظیفه در دوران غیبت، گردن نهند.
امامخمینی(ره) با انقلاب اسلامی سبب شد شکل جدیدی از رابطه با امامزمان(عج) پدید آید.
ترویج و تبیین تفکر مهدویت و ارتباط امت با امام زنده و ملموس کردن آثار امامت بر زندگی مردم یکی از نمودهای آن بود که حضرت امام با تعابیر و اشکال مختلف در میان ملت برای آن میکوشید، بهگونهای که در آن برهه، فرهنگ مهدوی در میان مردم انقلابی و بهویژه جوانان جریان داشت. نگاهی به وصیتنامه شهدا نشان میدهد، شهدا و رزمندگان خود را در وهله اول سرباز امام زمان(عج) میدانستند و توسل و مناجاتهای فراوانی با امام زمان داشتند، بهگونهای که میتوان گفت، گویا با حضرت حجت زندگی میکردند.
امامخمینی(ره) ظهور و انقلاب مهدوی را یک حادثه و تصادف بیگانه با قواعد منطقی رخدادها نمیدانست، بلکه آن را جریانی میدید که دقیقاً از قوانین پیدا و پنهان آفرینش تبعیت میکند و تحت تأثیر آن قرار میگیرد. از اینرو، با تلاش برای سرنگون کردن حکومت جور و تأسیس نظام اسلامی، زمان و مکان را به نفع انقلاب مهدوی تغییر داد و آن دو (زمان و مکان) را به جریان مهدویت متصل ساخت و آن را پیش برد.
اینچنین است که ایشان انقلاب اسلامی را مقدمهای در فرایند ظهور دانسته و تأکید میکند، این انقلاب باید به ظهور ختم شود، به این ترتیب اذهان امت را اینگونه تربیت میکند که بایستی آرمانی بیندیشند و افق بلندی داشته باشند.
امام راحل با چنین نگاهی از انتظار فرج یاد میکند و بیان میدارد: «از خداوند تعالی مسئلت میکنم که ظهور ولیعصر(عج) را نزدیک فرماید و چشمهای ما را به جمال مقدسش روشن. ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت بکنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه بشود.» (صحیفه امام، ج۸، ص3۷۴)
این مسئله را امام با تعابیر مختلف بیان کرده است: «امیدواریم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای ظهور حضرت بقیهالله(عج) باشد.» (همان، ج16، ص132) و میفرماید: «...ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی(ص) است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی مصلح و کل و امامت مطلق حق امام زمان(عج) هموار میکنیم.» همان، ج20، ص346)
این تفکر مبتنیبر تعریف خاص ایشان از انتظار فرج است که انتظار را یک واکنش توفنده و فعال میداند، نه صرفاً یک عمل انفعالی و انزواطلبانه.
سیاست خارجی مبتنیبر این تفکر سیاستی فعال و ضمن احترام به مستضعفان عالم، در برابر مستکبران مقاوم و مستحکم است.
«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است... باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند. (همان، ج21، ص328)
در اندیشه حضرت روحالله که برگرفته از قرآن و کلام اهلبیت(علیهمالسلام) است، این جهان روزی عدالت کامل را به خود خواهد دید و کاخهای ظلم ویران شده و مستضعفان عالم بر زمین حکومت خواهند کرد و تا رسیدن آن روز وظیفه ما آمادهسازی بشریت برای تحقق ظهور است و به این ترتیب مردم و مسئولان باید برای خود نقشی در ظهور منجی دیده و طبق آن نقش، مشی کنند.