امید کاجیان: میلاد امام حسن (ع) و قرابت آن با مذاکرات حساس هسته ای، بسیاری را به یک واقعه تاریخی سوق میدهد و آن واقعه صلح امام حسن(ع) است. بهخصوص از زمانیکه رئیس جمهور حسن روحانی، پنجشنبه گذشته در جمع استانداران با بیان این موضوع که تصمیم گیری برای صلح گاهی سختتر از جنگ است، به شکل گیری صلح امام حسن (ع) اشاره کرد و سپس ادامه داد که امام حسن علیه السلام صلح را انتخاب کردند و ما نیز باید راه همان امام همام را پیش بگیریم. روحانی در آن جلسه توضیح میدهد که امام حسن علیهالسلام به ما یاد دادند که باید به مصلحت ملت و خواست مردم تن داد.
حال پرسش اینجاست چرا شخص حسن روحانی ترجیح میدهد که با توجه به روزهای پیشرو به این واقعه تاریخی اشاره کند؟ این مقایسه در واقع برآمده از کجا و با چه هدفی است؟ شاید اگر نیم نگاهی به سخنان ماههای اخیر مقام معظم رهبری کنیم از جمله بحث نرمش قهرمانانه که از سوی ایشان مطرح شد و همین طور بیانات چند وقت پیش ایشان که ضمن پشتیبانی قوی از مقامات مذاکرهکننده ایران، به نیاز به تغییر در برخی از تاکتیکهای گذشته اشاره فرمودند، میتوان بیشتر به چرایی مطرح شدن این واقعه دینی و تاریخی با آنچه امروز در وین میگذرد پی برد.
اما این روزها واژه صلح امام حسن (ع) و مقایسه آن با مذاکرات هستهای به مزاج برخیها خوش نمیآید تا جایی که نهادها و یا گروههایی به نوعی در تلاش برای رد این مقایسه، از عنوان کردن صلح امام حسن میهراسند و حتی باقی را هم مجاب میکنند تا چنین مقایسهای را انجام ندهند، گروهی هم در این میان هستند که در واقع با واژه صلح آن هم در شرایط فعلی که مذاکرات هستهای در پیش است مشکل دارند. اما دلیل این هراسها از چیست؟ و چرا گروهی براین باورند که نباید واقعه تاریخی صلح امام حسن را آنگونه که حسن روحانی ازآن یاد میکند، این روزها به پیش کشید؟ آیا این نشان از آن دارد که این عده به خوبی میدانند که در بحث مذاکرات هستهای قرار است صلحی شکل بگیرد که آنها آن را برنمیتابند؟ چرا موضوعی(واقعه صلح امام حسن (ع)) که در نگاه اول صرفا یک واقعه تاریخی و مذهبی به شمار میآید در این زمان تا این اندازه رنگ و بوی سیاست بهخود گرفته است؟
دو طرف موافقین و مخالفین این قیاس به چه پیامدی اشاره دارند و از چه پیامدی برحذر هستند؟
چرا صلح امام حسن(ع)
حجه الاسلام رسول منتجب نیا در اینباره به آفتاب یزد میگوید: «در قرآن کریم داریم که اگر کسانی با شما وارد جنگ خانمان سوز شدند ودر میانه جنگ به شما پیشنهاد صلح و آتش بس دادند، تو بپذیر و به خداوند توکل داشته باش، بنابراین قرآن و اسلام آتش افروزی را به عنوان یک اصل قبول ندارد، مگر زمانی که طرف مقابل به دشمنی بربیاید، بنابراین خود حضرت هم در طول دوران حیات با مشرکین معاهده و پیمان بستند و بر اساس پیمانشان هم عمل کردند. تاریخ اسلام هم پر از این مسائل است»
وی اضافه میکند:«در واقعه امام حسن (ع)، وقتی امام مجتبی دیدند که معاویه نامه صلح را نوشتند، ایشان آن را پذیرفتند و فرمودند من اگر صلح را پذیرفتم به خاطر صلاح امت بود تا خونی از مردم ریخته نشود، پس هرجایی که صلاح ملت باشد رهبر اسلامی صلح را باید بپذیرد.»
دراینباره اما حجه الاسلام ناصر قوامی به آفتاب یزد پاسخ میدهد:« مسئله صلح امام حسن یک تاریخ است و آموزههای دینی ما میگوید آنچه ائمه ما انجام دادند یک الهام الهی بوده است. حضرت امام حسن هم صلحی را با معاویه تنظیم کردند که اگر همان برنامههای صلح عملی میشد خیلی هم صلح خوبی بود هر چند این اتفاق نیفتادو عهد شکنی از سوی معاویه صورت گرفت. »
قوامی اضافه میکند:«امام حسن (ع) در آن زمان راهی به غیراز صلح نداشت و راه حفظ نیروهایی که بتوانند مذهب شیعه را ادامه بدهند صلح بود.»
مخالفان این قیاس کداماند؟
اما چرا عدهای از گروهها از اینکه این روزها صحبت از صلح امام حسن(ع) شود ناراضی و با آن مخالفاند؟
این سوالی است که حجت الاسلام منتجب نیا اینگونه به ما پاسخ میدهد:« در زمان امام حسن مجتبی(ع) وقتی ایشان آماده جنگ شده بودند، افرادی شروع به مخالفت کردند اما وقتی او مصلحت را در این دید تا صلح را بپذیرد همین افراد در مقابل او ایستادند و گفتند: ای کسی که مومنان را ذلیل و خوار کردی!» پس همیشه چنین افرادی هستند که دم از اسلام و قرآن و عزت مسلمانان میزنند ولی در باطن اغراض دیگری دارند یا دشمن ویا دوست نادان هستند.
منتجب نیا اضافه میکند:« در دوران امروز هم همانهایی که با امام حسن (ع) آن برخورد را داشتهاند و مانع تصمیم گیریشان میشدند وجود دارند و من متاسفم که برخی از رسانهها و یا مدیران آنها و یا گروههای مخالف توافق، سیاست هایشان را برخلاف مصالح نظام تنظیم میکنند و به مخالفت با برنامه مذاکرات هستهای میپردازند.»
منتجب نیا میافزاید:«ما امروز هم در شرایط مشابهی هستیم وقتی که در برابر قدرتهای بزرگی قرار گرفتیم و آنها اجماع جهادی علیه ما ایجاد کردند. متاسفانه بعضی از مسئولان وقت از روی مسائل احساسی یا جهالت و نادانیشان این اجماع را تحریک و زمینه سازی میکردند و هر روز شانتاژهایی راه انداختند تا دنیا را علیه ما تحریک کنند، امروز باید خردورزی دولتمردان فعلی باشد تا برپایه صحبت مقام معظم رهبری مبنی بر نرمش قهرمانانه، توافق و مذاکره و صلح را انتخاب کنیم »
هدف چیست؟
حجه الاسلام ناصر قوامی اما در باره این موضوع که هدف از این که عدهای دیگران را در این روزها از مقایسه مذاکرات با صلح امام حسن (ع) منع میکنند و از این مقایسه بیزارند به ما پاسخ میدهد:« گروهی نمیخواهند واقعه صلح امام حسن (ع) در زمان مذاکرات هستهای مطرح شود، تا این دو واقعه یعنی صلح امام حسن(ع) با معاویه و عهدشکنی بعد از آن، با مذاکرات هستهای مقایسه نشود گروهی هم به دلیل مخالفت با صلح در مذاکرات، چنین نگاه و مقایسهای را دوست ندارند. »
کاسبان سیاسی
اما صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی در اینباره به آفتابیزد میگوید: « کسانی که با صلح در مذاکرات مخالفاند افرادی هستند که از توافق هستهای راضی نیستند، امروز آنهایی که به سمت مذاکرات سنگ پرتاب میکنند یا عایداتی از بابت تحریمها به دست میآوردند یا اینکه از دید سیاسی با پایان یافتن تحریمها و توافق هسته ای، ناراحت هستند، عدهای در این مملکت از بحران هستهای کاسبی سیاسی کردهاند به همین خاطر این عده که عمدتا از طرفداران دولت قبلی هستند و به نام جبهه خاص آنها را میشناسیم وظرف 18-19 ماه گذشته هر چه میتوانستند علیه مذاکرات هستهای انجام دادند از واژه صلح ناراضی هستند.»
اما سوال اینجاست که این سنگ اندازان در پی اهدافشان تا چه میزان موفق خواهند بود؟
حجه الاسلام منتجب نیا در اینباره به ما میگوید:
«مسئله جنگ و صلح مسئلهای است که بر اساس احساسات یا لجاجت نباید انتخاب شود بلکه بر اساس عقلانیت و مصلحت اندیشی ملی توسط بزرگان و پیشتازان کشور باید تنظیم شود. در فرهنگ اسلامی هم میگوییم که اصل اولی صلح و سازش است و جنگ و نبرد در استثناست، "الصلح الخیر"، سازش بهترین راه است.»
اما حجه الاسلام ناصر قوامی در اینباره به آفتاب یزد پاسخ میدهد: « صلح امام حسن با مذاکرات هستهای از این جهت ارتباط دارد که ما هم گاهی باید صلح کنیم. در تفاهم نامه لوزان هم امتیازاتی به آژانس دادیم، اما چارهای غیر از این نیست. غیر از این چه باید میکردیم؟ کسانی چنین شرایطی را برای ما پیش آوردند که در زمان مسئولیتشان بیش از 7 قطعنامه علیه ما تصویب شده، آنها باید پاسخگوی وضعیت امروز ما باشند اما حالا تبدیل به مخالفین سازش شدهاند.»
صداو سیما و دلواپسان هستهای
از طرفی صادق زیباکلام دراینباره که چه کسانی بیشتر از واژه صلح در مذاکرات در هراس هستند؟ به ما میگوید: « متاسفانه از یکطرف صدا و سیمای ایران که باید یک رسانه ملی باشد و منافع ملی را لحاظ کند منافع سیاسی یک گروه را لحاظ میکند، از طرف دیگر گروه دلواپسان را داریم که یکبار نگفتند تیم مذاکرهکننده فعلی! - شما به خاطر ندانمکاریهای تیم مذاکرهکننده قبلی!- مجبور شدید همه چیز را از صفر شروع کنید دستتان درد نکند! آنها یک بار از دکتر جلیلی هم نپرسیدهاند که در آن 6 سال چقدر در پیشرفت هستهای گام برداشتی اما شبانهروز تیم مذاکره کننده هستهای الان را مورد حمله قرار میدهند.»
وی ادامه میدهد:«شما فقط برنامههایی که تلویزیون علیه تیم مذاکره کننده آقای روحانی در طی این 18ماهه انجام داده را نگاه کنید، آیا یک بار در زمان دولت احمدینژاد این برنامهها را ساخته بود؟ من 10 سال است که برنامههای صدا وسیما را دنبال میکنم ولی یک بار بهطور جدی نبود که صدا و سیما مسئله هستهای را به نقد بکشد و موافقین و مخالفین را دعوت کند تا بیایند در رادیو و تلویزیون در خصوص مسئله هستهای بحث انجام دهند تلویزیون در آن زمان هر چه بود تصدیق احمدینژاد و سعید جلیلی بود که بحمدالله امروز شاهد هستیم که صدا و سیما تازه به یاد آورده است که باید برنامه هستهای نقد شود!»
مقایسه صلح امام حسن (ع) با زمان حال و شرایط مذاکره هسته ای، دلیلش هر چه که باشد یک چیز در آن هویداست، اینکه این روزها درایران عدهای از روند مذاکرات هستهای ناراحت هستند و آرزومندانه برای به نتیجه نرسیدن آن دعا میکنند.