حدود دو سال پس از حضور در قرارگاه حمزه، واحدهاي زبده خود را به دنبال دشمن در عمق حدود 120 کيلومتري خاک عراق فرستاد و موفق شد با محاصره دشمن،گروههاي مسلح را وادار نمايدکه طي توافقنامه اي بپذيرند که دست از عمليات مسلحانه و ناامن کردن فضاي زندگي مردم کرد و آذريها بردارند و او توانست با آن نبوغ ذاتي اش امنيت را به کردستان بازگرداند.
مقدمه:
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که اکنون وارد سی هفتمین سال حضور خود در عرصه های گوناگون کشور شده، به یک نیروی نظامی، امنیتی، سازندگی و اطلاعاتی کارآمد و خستگی ناپذیر برای نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است. وقتی که این نیروی انقلابی تشکیل شد، می بایست از انقلاب اسلامی و دستاوردهایش که همه کفر برای نابودی و سرنگونی آن بسیج شده بود، حفاظت و پاسداری کند. پاسداران انقلاب اسلامی در این راه چنان از خود ایثار، فداکاری و رشادت به خرج دادند که امام خمینی(ره) پس از گذشت دو سال از تشکیل آن، فرمودند:« اگر سپاه نبود، کشور هم نبود».
بحرانهای گنبد و ترکمن صحرا، سیستان و بلوچستان، کردستان، خوزستان و آذربایجان به دست سپاه به کلی از بین رفتند و چندین کودتا و طرح براندازی توسط آن خنثی و سرکوب گردید همچنین بسیاری از احزاب، گروهها و افراد ضد انقلاب و معاند با نظام جمهوری اسلامی که در برابر آن دست به خشونت و اسلحه برده بودند، توسط این نهاد انقلابی فروپاشیده یا کشته شدند. در این زمان، نظام نوپای جمهوری اسلامی می رفت تا دوران بحران اولیه انقلاب را پشت سر بگذارد و وارد دوره ثبات، بازسازی و استحکام خود شود که رژیم بعث صدام با تمام توان خود به یاری شرق و غرب آن را مورد تاخت و تاز قرار داد. پس از این حادثه، سپاه چاره ای جز این نداشت که مقابله با دشمن متجاوز و دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور را به دفاع از انقلاب و دستاوردهایش ضمیمه کند. وقتی سپاه وارد جنگ شد، خوش بین ترین فرد در داخل و خارج از ایران تصور نمی کرد که فرزندان خمینی کبیر(ره)، بتوانند ارتش تا بن دندان مسلح عراق را پس از هشت سال نبرد بی وقفه، به زانو درآورند و عملیات هایی را طراحی و اجرا کنند که باعث حیرت ارتش های بزرگ دنیا شود.
پس از پایان جنگ تحمیلی، سپاه وارد عرصه سازندگی و عمران و آبادانی کشور شد و امکانات مهندسی خود را به میدان آورد و بزرگترین طرحها عمرانی و سازندگی کشور را با دقت و مهارت طراحی و اجرا کرد. همزمان با اجرای طرحهای بزرگ از نظر سازمانی، تجهیزات و تکنولوژی نظامی و آموزش نیروهای انسانی هم رشد و تکامل پیدا کرد و توان نظامی و رزمی اش را ارتقاء داد و هم اکنون یکی از نیروهای نظامی برجسته منطقه خاورمیانه محسوب می شود.
سپاه پاسداران در سایه سار کلام رهبر
رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت اللّه خامنهای درباره جایگاه سپاه در نظام جمهوری اسلامی ایران میفرماید: «سپاه در تاریخ شناخته شده خود ما، یک پدیده کمنظیر و شاید بینظیر است؛ یعنی سپاه، موجودی است که ولادت و رشد و نمای آن در صحنه انقلاب، آن هم در عرصه دشوارترین آزمونهای انقلاب بود.
ایشان در جای دیگر میفرماید: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در سایه روحیه انقلابی و معنویتی که از سرچشمه جوشان دل منوّر و روح مصفای آن امام عارفان و قُدوه صالحان، پیوسته میجوشید و بیش از همه، جوانان رزمنده و خالص سپاه و بسیج را سیراب میکرد، توانست نقش تعیین کنندهای در دفع حمله ایادی استکبار به جمهوری اسلامی، ایفا... و حفظ و استمرار نظام را تضمین کند.
وجود نيرو هاي مختلف نظامي و انتظامي در كشور به دليل تقسيم حوزه هاي عملياتي و فعاليت هاي گوناگوني كه هريك از اين نيروها بر عهده دارند سبب شده تا ضمن پرهيز از موازي كاري ، دستاورد هاي درخشاني را در حوزه هاي گوناگون خصوصا تامين امنيت كشور ، مقابله با تهديدات داخلي و خارجي و خنثي سازي توطئه هاي دشمنان داشته باشند.
مهمترین خصوصیات سپاه پاسداران به عنوان حافظ امنیت ملی ایران1-سپاه پاسداران دارای این خاصیت می باشد که تعالیم و فرامین رهبر را به عنوان آیین زندگی و نبرد، به صورت یک دکترین قدرتمند در سیستم فرماندهی و کنترل خود تسری و تعمیم دهد و از سوی دیگر از روزنه و چشم انداز بسیج به منافع عظیم ملت متصل باشد و قدرت سازماندهی، هدایت و کنترل این نیروی بزرگ را در اختیار داشته باشد.
2-ویژگی دیگر سپاه این است که ساختار این نهاد منعطف و فراگیر است. این سازمان به سرعت در مقابل انواع مختلف بحرانها تغییر شکل و تغییر ساختار می دهد و سریعاً برای انجام ماموریتهای متنوع آماده می گردد. شرایط جغرافیایی صحنه عملیات، وضعیت جوی، عوامل سیاسی و خشونت میدانهای جنگ بر اثر بخشی و کارایی عملیاتی این نیرو تاثیرات اندکی دارد، زیرا سپاه متکی به یک مکتب دفاعی است که فلسفه مقاومت و منطق جهاد را از آن دریافت می دارد. در این مکتب دفاعی که حدود و قیود جنگ و مبانی فلسفی آن منعکس می باشد، اصل تکلیف عنصر غالب شکل دهی حرکت سپاه محسوب می شود و شکست و پیروزی براساس میزان رعایت این اصل ارزیابی می گردد. این مکتب دفاعی منبعث از مکتب دفاعی عاشورایی است که برای رزمندگان آن وسعت میدان نبرد و استعداد نیوری دشمن تعیین کننده نیست، بلکه عمل به تکلیف الهی حدود نبرد را مشخص می نماید.
3- سپاه پاسداران دارای برد و گسترده عملیاتی وسیعی است که آن را قادر می سازد تا به سرعت در درون مرزها و حتی در وراء آن واکنش نشان دهد. این نهاد قادر به انجام ماموریت در هر نقطه از جهان می باشد و در داخل کشور در همه جا حتی در دورافتاده ترین روستاها حضور دارد. وسعت و سطح گسترش سپاه به اندازه وسعت کشور است و این امر به صبغه مردمی سپاه و مردمی کردن امنیت کشور کمک می کند و این نهاد را برای پاسخگویی سریع به بحرانها یاری می دهد.
4- سرعت عمل در کنار استحکام و انسجام روحی و وحدت اعتقاد یکی دیگر از صفات و خصلتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. ممکن است تحرک فیزیکی به دلیل کمبود واحدهای حمل و نقل کافی یا کمبود یگانهای مکانیزه و زرهی فراهم نباشد، اما تحرک ذهنی و تعادل روحی فرماندهان و پرسنل آن امکان حضور به موقع و اتخاذ متعادل تصمیمات در وضعیتهای ناگهانی را فراهم می سازد. مانور عاشورا نمونه ممتاز تحرک، سرعت عمل، انسجام، تطبیق تئوری و عمل و قدرت انعطاف پذیری سپاه را نشان می دهد.
5- یکی دیگر از ویژگیهای سپاه توانایی آن در سازماندهی ، هدایت و استفاده از نیروهای بسیج مردمی است. ویژگیهای روحی و مشخصه های فردی و اجتماعی بسیجیها به گونه ای است که تنها در درون ساختار سپاه تشکل می یابند. به عبارت دیگر، ارتباط روحی عمیق و همگنی که در پاسداران و بسیجیان وجود دارد چنین اقتضا می کند که این نیروها تنها در قالبها و چهارچوبهای روحی و ساختار سپاه سازماندهی شوند و بنابراین سپاه قدرت توسعه سریع سازمان رزم خود را دارد و به همین دلیل دشمن هرگز نمی تواند برآورد و محاسبه دقیقی از میزان قدرت رزمی آن به عمل آورد. لذا براساس امکان توسعه سازمان سپاه و تغییرپذیری ساختار و ابعاد آن ، سپاه می تواند متناسب با ابعاد تهدیدات تغییر شکل و اندازه یابد.
استراتژی امنیت ملیهر یک از دولتهای جهان براساس نظامها و سیستمهای امنیتی مختلف و بر طبق الگوهای استراتژیک موجود، استراتژی امنیت ملی خود را شکل می دهند. در یک نگرش کلان دو نوع استراتژی برای تامین امنیت ملی کشورها وجود دارد. یکی تحت عنوان استراتژی ملی که در آن کشور اتخاذ کننده این استراتژی برای تامین امنیت ملی خود به ارکان داخلی و عناصر قدرت ملی خود متکی است . در این نوع استراتژی خود توسعه یافتگی نظامی، کفایت ملی و اثر بخشی مولفه های قدرت ملی اجزاء اصلی امنیت را تشکیل می دهند. دومین استراتژی به استراتژی امنیت بین المللی معروف است و در آن چند کشور با ایجاد اشتراک منافع و بسط حوزه سرمایه گذاریهای مشترک قلمرو و امنیتی وسیعی را تشکیل می دهند و در نتیجة آن تهدید علیه منافع یک کشور به منزلة تهدید علیه منافع سایر کشورها تلقی می گردد. در این استراتژی ، یک زنجیره به هم پیوسته امنیتی از کشورهای مختلف تشکیل می شود که موجب پیوند منافع بین آنان و در نتیجه کاهش احتمال وقوع جنگ در میانشان می گردد.(6) برای درک این موضوع که هر کشور براساس چه عواملی به گونه هایی از سیستمهای امنیتی و یا استراتژیهای مرتبط به امنیت ملی روی می آورد، ذکر این نکته ضروری است که برداشت و درک دولتها و نظامهای سیاسی مختلف از مفهوم و محتوای امنیت ملی با یکدیگر متفاوت است. تفسیر و تعبی عملی دولتها از مفهوم امنیت ملی به ماهیت سیاسی این نظامها و فرهنگ حاکم بر آنان بستگی دارد.
عوامل مؤثر در ایجاد امنیت ملیملاحظات و عوامل موثر متعددی در برقراری امنیت ملی کشورها دخالت دارند، که می توان آنها را در دو بعد (امنیت ملی در مقابل تهدیدات خارجی) و (امنیت ملی در مواجهه با تهدیدات داخلی) تقسیم بندی نمود.
الف-عوامل مؤثر بر امنیت ملی در مقابل تهدیدات خارجی:
1-قدرت زیر ساختهای داخلی و یا به عبارت دیگر میزان پتانسیل مولفه های قدرت ملی
2-قدرت و ظرفیت بازدارندگی موثر
3-توانایی در ایجاد قدرت مکمل از طریق مشارکت در پیمانهای منطقه ای و یا اتحادهای نظامی
4-منافع امنیتی مشترک با سایر قدرتها
5-منافع اقتصادی و سیاسی مشترک با سایر دولتها
6-وجود یک تاریخ نظامی درخشان (اجراء جنگهای موفق به ویژه درگذشته نزدیک)
7-میزان توانائی در هدایت و مدیریت بحرانها
8-موقعیت جغرافیایی و ژئوپولیتک مناسب
9-توانایی نظامهای امنیت جمعی در کنترل ناامنی
ب-عوامل موثر بر امنیت ملی در مقابل تهدیدات داخلی
1-وحدت ملی و اعتقادی
2-اعتماد متقابل ملت و رهبری
3-وجود مشروعیت نظام حاکم نزد افکار عمومی
4-اقتدار نظام در اعماق قانون
5-توانائی نظام در هدایت و مهار بحرانهای داخلی
6-عدم وجود نیروهای گریز از مرکز
7-توسعه پایدار
8-سلامت سیستم اقتصادی و اداری کشور
9-تاثیر ناپذیری فرهنگ بومی از نفوذ عوامل فرهنگی بیگانه
نقش سپاه در امنیت ملی کشور با تحلیل عوامل مؤثر در ایجاد امنیت ملی
با نظر به محیط امنیتی جهان امروز، روابط بین الملل، طبیعت سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و ارزیابی جایگاه ایران در روابط بین الملل چنین بر می آید که امکان مشارکت ایران در یک پیمان امنیتی منطقه ای یا عضویت در یک اتحاد نظامی وجود ندارد، زیرا عوامل مؤثر بر شکل گیری نظامهای امنیتی و یا اتحادهای نظامی به منظور دستیابی به قدرت مکمل ، تقویت قدرت دفاعی و دستیابی به توازن قوا عبارتند از
1-درک مشترک دولتهای عضو از تهدیدات خارجی (اعتقاد به یک تهدید مشترک بین دول عضو)
2-وجود منافع امنیتی، اقتصادی و سیاسی مشترک
3-وجود فرهنگ و مواضع سیاسی واحد
با نظر و توجه به موارد فوق، چنین استنباط می شود که هیچیک از قدرتها با دولتهای منطقه دارای درک و تفسیر مشترکی از تهدیدات خارجی با جمهوری اسلامی ایران نیستند، زیرا همانگونه که قبلاً اشاره گردید از دیدگاه اغلب دولتهای منطقه و همجوار، ایالات متحده آمریکا یک حامی و متحد امنیتی محسوب می گردد، در حالی که از دیدگاه نظام جمهوری اسلامی، ایالات متحده آمریکا خطرناکترین و جدی ترین تهدید امنیتی به شمار می رود.
جایگاه و نقش سپاه در برقراری امنیت ملی در مقابل تهدیدات خارجی به عوامل زیر وابسته می باشد:1-قدرت بازدارندگی مؤثر
2-وجود تاریخ نظامی درخشان و اجراء جنگهای موفق
3-میزان توانایی در هدایت بحرانهای وسیع
4-موقعیت ژئوپولیتیک و جغرافیایی مناسب
5-قدرت و توانایی ساختارهای داخلی
بررسی نقش سپاه در امنیت ملی در مقابله با تهدیدات داخلییکی دیگر از انواع چالشهایی که نظام جمهوری اسلامی ایران با آن روبرو بوده و خواهد بود، تلاش دشمن در ایجاد بحران داخلی است. البته همواره خطرناکترین شکل تهدید، ترکیب یک تهدید خارجی با عوامل بحران زای داخلی است که ابعاد جدال را وسعت می بخشد. از آغاز پیروزی انقلاب تاکنون حوادث مهم و اتفاقات داخلی گسترده ای به وقوع پیوسته است . حوادثی نظیر شورشهای خلق عرب در خوزستان ، حوادث کردستان، آمل، گنبد، سیستان و بلوچستان ، پدیده ترور توسط منافقین، حادثه 30 خرداد سال 60، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی ، شهادت رهبران و مسئولان نظام، هواپیما ربایی و حوادثی که طی سالهای اخیر در بعضی از شهرهای کشور رخ داد، همگی زنجیره به هم پیوسته توطئه ها و بحرانهایی بوده است که به منظور براندازی و تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران هدایت شده اند. نکته مهم این است که این حوادث با یک جنگ وسیع خارجی توام بوده و دقیقاً هنگامی اتفاق افتاده اند که نظام در حال شکل دهی بنیادها و پایه های حاکمیت و اقتدار خویش بوده و مسئولان آن در برخورد با چنین بحرانهایی تجربه کافی نداشته اند. اما با عنایت خداوند بزرگ و رهبریهای الهی حضرت امام و با حضور نسل مؤمن و فداکار انقلاب در صحنه های مختلف تمام بحرانها یکی پس از دیگری خنثی و کنترل شده اند و حاصل آن وجود رهبران، دولت و ملتی مجرب، نیرومند و آبدیده و پیدایش نیروهای مسلحی مطمئن می باشد که اکنون برای هر حادثه تدبیر و استراتژی مشخصی دارند.
نقش سپاه در کنترل و مهار بحرانهای داخلی بسیار وسیع و گسترده است . حضور موفق سپاه در کردستان و اعاده امنیت پایدار در این منطقه حساس و استمرار این نقش تا به امروز، کنترل ناامنی در سیستان و بلوچستان و برقراری امنیت در جهت ایجاد توسعه پایدار و محرومیت زدایی در این بخش وسیع از کشور و استمرار این نقش حیاتی تاکنون، نقش منحصر به فرد سپاه در حفاظت از شخصیتهای انقلاب و سرکوب گروهکهای محارب، خنثی سازی توطئه های هواپیما ربایی، حفاظت از اماکن حساس انقلاب و حفاظت از استوانه و رکن متین انقلاب یعنی رهبری و ولایت امر مسلمین همگی نشان دهنده سهم این نهاد در بهبود امنیت داخلی جامعه اسلامی ایران می باشد.
نقش سپاه در اقتدار و امنیت ملی ایران از آغاز تأسیس تا کنونالف- نقش سپاه در حل و فصل بحرانهای قومیتی محلی و ملیپراکندگیهای قومی، نژادی، زبانی، فرهنگی و مذهبی مختلفی که در سرزمین ایران از زمانهای دور وجود داشته و دارد، همیشه بهانه مناسبی برای سوء استفاده دشمنان ملت ایران بوده است. بخصوص زمانی که حکومت مرکزی بنا به دلائلی آن قدرت و اقتدار لازم را ندارد، این مسأله تشدید می شود. با پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی رژیم شاه، ایران از نظر نظامی، انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی. دچار مشکل اساسی شد؛ چرا که نهادهای نظامی و امنیتی باقی مانده از رژیم پیشین نه توان گذشته را داشتند و نه قابل اعتماد بودند و هنوز هیچ سازمان نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی قابل اعتنایی نیز تشکیل نشده بود. به همین دلیل، احزاب و گروهکهای وابسته به بیگانه از این موقعیت بی ثبات و هرج و مرج گونه کشور، سوء استفاده کردند. آنها با تحریک دشمنان ایران و انقلاب اسلامی، بعضی از این قومیتها را برای تجزیه کشور تحریک و آنها را دعوت به شورش و قیام مسلحانه کردند، که در این بخش از مقاله به آنها اشاره کرده و نقش سپاه در آرام کردن و حل و فصل آنها اشاره خواهد شد.
1-کردستان و غائله ضد انقلاب
2-خوزستان و گروه خلق عرب
3-آذربایجان، حزب خلق مسلمان و شریعتمداری
ب-نقش سپاه در سرکوب کودتاها و گروههای ضد انقلابتجربه تلخ شکست آمریکا در ویتنام و پیامدهای منفی بین المللی، منطقه ای و داخلی آن برای دولتمردان این کشور، آنها را مجاب کرده بود که حمله مستقیم نظامی به ایران دارای عواقب فاجعه آمیزی خواهد بود. زیرا از یک سو امام خمینی(ره) از جایگاه و پایگاه بسیار عمیق اجتماعی و مردمی برخوردار بود و از سوی دیگر، زمین گیر شدن شوروی سابق در این زمان در باتلاق افغانستان در برابر دیدگان دولتمردان امریکایی قرار داشت. به همین دلیل، این کشور پس از شکست نظامی به طبس در بهار سال 1359، طرح و اجرای کودتای نظامی را در دستور کار خود قرار داد.
دولت امریکا تصور می کرد که بتواند با طراحی یک کودتا جمهوری اسلامی را سرنگون کند و افراد مورد نظر خود را دوباره بر سر کار آورد و شکافی را که در نظام امنیتی اش در منطقه با سقوط شاه به وجود آمده بود، ترمیم کند و ایران کماکان حافظ منافع غرب در خاورمیانه و خلیج فارس باقی بماند. به همین دلیل چندین کودتا به وسیله افراد مختلفی طراحی شد که همه آنها در نطفه خفه شدند که به چند مورد آن اشاره خواهد شد.
1-سرکوب کودتای نوژه
2-سرکوب طرح براندازی قطب زاده
3-سرکوب کودتای حزب توده
پ-نقش سپاه در سرکوب گروههای ضد انقلاب و معاندسپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر سرکوب گروههای تجزیه طلب قومی و طرح های کودتا و براندازی، نقش مهمی در سرکوب گروههای ضد انقلاب و معاند، نظام نیز داشته است. این گروهها نیز دست به خشونت و جنگ مسلحانه علیه نظام و یا عملیات تروریستی و ترور شخصیتهای نظام و یا هر دو دست زدند و در صدد نابودی نظام جمهوری اسلامی ایران بر آمدند که به چند مورد مهم آنها اشاره می شود.
1-سرکوب گروه فرقان
2-سرکوب سازمان مجاهدین خلق (منافقین)
ت-نقش سپاه در جنگ تحمیلیشکست توطئه های کودتای نظامی و بحرانهای قومیتی و براندازی و ترور علیه جمهوری اسلامی باعث شد که دولتمردان آمریکایی به راه حل نظامی روی بیاورند. به همین دلیل، صدام حسین به دلیل مسائلی که از قبل با ایران داشت، گزینه مناسب برای این کار بود. ارتش عراق در 31 شهریور 1359، تجاوز گسترده خود را از زمین، هوا و دریا علیه ایران آغاز کرد. این در حالی بود که نظام نوپای جمهوری اسلامی هنوز بحرانهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در داخل را پشت سر نگذاشته بود، از بیرون هم مورد خشم و تجاوز قرار گرفت و از این به بعد باید در دو جبهه داخلی و خارجی با دشمنان خود مبارزه می کرد.
امام خمینی(ره) با آغاز حمله صدام به ایران، بی درنگ فرمان مقاومت را صادر کرد و در مورد نقش آمریکا در شروع جنگ فرمودند:امریکا عراق را وادار نموده است خون جوانان ما را بریزد... بدانید که ما با عراق جنگی نداریم و مردم عراق پشتیبان انقلاب اسلامی ما هستند. ما با امریکا در ستیزیم و امروز دست امریکا از آستین دولت عراق بیرون آمده است... بارها گفته ام مامور جنگیم و تسلیم برای مسلمانان معنا ندارد.(صحیفه نور، ج 13، ص 212 – 213)
در این میان، مهمترین مسأله در هم ریختگی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود، زیرا ارتش پس از انقلاب اسلامی تا حدودی کارآیی خود را از دست داده بود و نیروهای نظامی انقلابی مانند سپاه و بسیج هنوز به شکل منسجم سازماندهی نشده بودند. ولی با این حال، پس از حدود یکسال و نیم درگیری سپاه با بحرانی های داخلی، کشف و خنثی سازی کودتا و طراحهای براندازی، پاسداران انقلاب اسلامی تا حدودی به تجربه، درک و آگاهی نظامی رسیده بود. به همین دلیل، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراهی بسیج و نیروهای مردمی در کنار ارتش جمهوری اسلامی وارد جنگ شدند. هدف اول در این مرحله از جنگ سد کردن پیشروی دشمن و زمین گیر کردن آن و جلوگیری از اشغال بیشتر خاک جمهوری اسلامی ایران بود. فرمان هشت ماده ای امام خمینی (ره) مبنی بر مقاومت ملت ایران، خطوط اصلی چگونگی اداره امور جنگ، حجت را بر سپاه و بسیج تمام کرد و این دو به طور گسترده وارد عرصه نبرد با دشمن متجاوز شدند.
ابتدا با حضور ابوالحسن بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا و عدم اعتقاد به جنگ مردمی، روند جنگ با مشکل مواجه شد و عملیاتهای کلاسیک طراحی شده در هویزه و محور جاده ماهشهر - آبادان با شکست مواجه گردید؛ زیرا نیروهای مسلح ایران به علت عدم وجود توازن با ارتش عراق در جنگ کلاسیک، توان انجام موفقیت آمیز چنین عملیاتی را نداشتند.
اما پس از عزل بنی صدر و به دست گرفتن فرماندهی جنگ توسط امام خمینی(ره) و طراحی عملیات مشترک توسط فرماندهان ارتش و سپاه، روند جنگ وارد مرحله دیگری شد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با مشارکت در طراحی و عملیاتهای مهمی مانند عملیات حصر آبادان، عملیات طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس و پیروزی چشمگیر در این عملیاتها،اندک اندک، نبض جنگ را به دست گرفت.
پیروزی در این مرحله از جنگ و آزاد سازی تقریباً بیشتر خاک ایران از دشمن بعثی، جنگ وارد مرحله دیگری شد. بعضی معتقد بودند که جنگ پس از آزاد سازی خرمشهر باید به پایان می رسید. اما اشغال بخشهای دیگر از خاک جمهوری اسلامی، ایران از یکسو و عدم اعتماد به صدام از سوی دیگر، ایران را ناچار کرده بود که در این مرحله، روش دیگری را در پیش گیرد تا باقی مانده نقاط اشغالی آزاد شوند. امام خمینی(ره) هم پایان جنگ را مشروط به تنبیه متجاوز و گرفتن غرامت کرده بود. بی گمان، تنبیه متجاوز و گرفتن غرامت، بستگی به این داشت که نیروهای مسلح وارد خاک دشمن شده و بخشی از آن را اشغال کرده تا با بخشهای اشغال شده ایران معاوضه شود. به همین دلیل، عملیاتهای والفجر مقدماتی، والفجر یک و عملیات رمضان در خشکی طراحی شدند، اما منجر به پیروزی قابل اعتنایی نشدند.
بعد از به بن بست رسیدن عملیات در خشکی، سپاه پاسداران دست به ابتکار جدیدی زد و عملیاتهایی در هور، باتلاق و عبور از رودخانه طراحی کرد. عملیاتهای خیبر و بدر که در جزیره مجنون عراق طراحی و اجرا شدند، در نوع خود بی نظیر بودند. سپس از عملیات والفجر هشت در منطقه شهر استراتژیک فاو توسط سپاه طراحی و اجرا شد. ورود نیروهای سپاه به فاو و عبور از رودخانه خروشان اروند توسط نیروهای سپاه و بسیج تعجب و حیرت همگان را برانگیخت پس از عملیاتهای بزرگ کربلای پنج و حلبچه، قطع نامه 598 شورای امنیت صادر شد. به دنبال تصرف فاو و جزیره مجنون، امام خمینی(ره) قطع نامه 598 را پذیرفت و جنگ به پایان رسید و در کشور به مرزهای بین المللی عقب نشینی کردند. بدین سان، صدام حسین که وعده تصرف ایران را داده بود بدون هیچ نتیجه ای تسلیم خواست جمهوری اسلامی ایران شد و طی نامه ای به رئیس جمهور ایران، تمام شرایط ایران را پذیرفت.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در اردیبهشت 1358 به عنوان یک نیروی محدود برای دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن تشکیل شده بود، در طول جنگ تحمیلی به یک نیروی نظامی و دفاع نوین تبدیل شد و نیروهای پنج گانه آن شکل گرفت. نیروهای سپاه و بسیج نقش مؤثری در شکست ارتش بعث عراق داشتند و به همراه ارتش جمهوری اسلامی ایران از کیان نظام و کشور دفاع کردند و اجازه ندادند، دشمن به هیچ یک از خواسته های خود برسد.
ث-سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عرصه سازندگیانجام موفقیت آمیز مهندسی رزمی سپاه در جنگ تحمیلی مسئولان کشور را بر آن داشت تا در دوره سازندگی و پایان جنگ نیز از توان مهندسی آن در راه سازندگی کشور استفاده کنند. به همین دلیل بخشی از توان مهندسی سپاه از سال 1368 وارد عرصه سازندگی شد تا این نهاد مردمی از راه دیگری به جهاد خود ادامه دهد. به منظور سازماندهی و عرضه خدمات بهتر در سرتاسر کشور، قرار گاه مرکزی سازندگی خاتم الانبیا توسط سپاه تشکیل شد. از آن زمان تا کنون صدها طرح مهم سازندگی و مهندسی توسط سپاه انجام شده یا در حال انجام است که به اختصار بدانها اشاره خواهد شد.
1-پروژه های عظیم سد سازی
2-راه سازی
3- خطوط انتقال آب، گاز و فاضلاب
4- سازه های دریایی
چ-فعاليتهاي فرهنگي سپاهاز آنجايي كه اصل 150 قانون اساسي جمهوري اسلامي، مسئوليت نگهباني و پاسداري از انقلاب اسلامي و دستاوردهاي آن رابه عنوان مأموريت سپاه تعريف كرده است ، هرگونه تهديدي كه عليه انقلاب اسلامي و دستاوردهاي آن انجام بگيرد، مقابله با آن جزو مأموريتهاي سپاه مي باشد. يكي از اين تهديدات ، تهديدات فرهنگي است كه از همان روزهاي اول انقلاب مطرح بوده است.
اهم اقدامات فرهنگي سپاه عبارتند از:
1-مقابله با فعاليتهاي فرهنگي گروههاي منحرف كه براي كمرنگ كردن ارزشهاي انقلابي و اسلامي در ذهن جوانان و جذب آنها انجام مي گرفت.
2- مقابله با عمليات رواني كه گروهكهاي ضد انقلاب و جريانهاي انحرافي سياسي- فرهنگي در سطح كشور انجام مي دادند.
3- جلوگيري از انحراف انقلاب و استحاله فرهنگي آن در درون كشور
4- تبليغ و گسترش مكتب اسلام و نشر معارف اسلامي
5- دفاع فرهنگي از رهبري حضرت امام (ره) و مشخصاً ولايت مطلقه فقيه
6- تبليغ انقلاب و دستاوردهاي آن
7- حضور فرهنگي و سياسي در مناطق بحراني كشور 8- ايجاد حركت و انگيزه در مردم براي حضور در جنگ و پشتيباني از آن
9- دميدن روح اميد و اعتماد به نفس در مردم و رزمندگان
10- توسعه و تقويت وحدت و انسجام داخلي در سطح كشور و در درون جبهه هاي جنگ
ح- اقدام در راستای آبادسازی ویرانیها و زدودن خرابیهاخ- نقشآفرینی در اقتدار منطقهای و توان بازدارندگی دفاعیسپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر فعالیتهای مذکور در دوران سازندگی، در بسیاری از مأموریت هایی که بنا به ضرورت به آن واگذار شده، به نحو شایسته موفق به انجام آنها شده است. شرکت در آوار برداری و نجات افراد در زلزله های مخوف رودبار و بم از جمله این موارد می باشد. علاوه بر این، سپاه در موارد و حوادث پیش نشده دیگر مثل سیل زدگی، سرما و برف زدگی، طوفان زدگی، واکسیناسیون و ریشه کنی فلج اطفال، امنیت انتخاباتها، مبارزه با مواد مخدر، مبارزه با قاچاق کالا، ارز، بنزین، نفت، گازوئیل، مبارزه با باندهای سرقت، آدم ربایی، مواد مخدر و... همواره یار و یاور مسئولان اجرایی و مدیران کشور بوده است، حفاظت و حراست از مرزهای کشور و جلوگیری از ورود غیر قانونی بیگانگان و گروههای ضد انقلاب مسلح از جمله دیگر فعالیت های این نهاد انقلابی بوده است. حفاظت از شخصیتهای نظام و امنیت پروازهای هوایی از دیگر مأموریتهای سپاه می باشد که با شجاعت، ایثار و فداکاری در این دو عرصه نیز موفق بوده است.
زندگی نامه سردار سرلشکر احمد کاظمی
سردار سرلشکر پاسدار شهيد احمد كاظمي در دوم مرداد سال 1338 در نجف آباد اصفهان در كوچه ملاصدرا در خانوادهاي مذهبي بهدنيا آمد.دوران تحصيل را در مدرسه دهقان گذراند و سال1358 موفق به اخذ ديپلم ماشينآلات كشاورزي ازهنرستان دكتر شريعتي شد.با پیدایش جرقههای انقلاب اسلامیدوشادوش ملت به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداخت پس از پيروزي انقلاب اسلامي به اتفاق شهيد محمد منتظري، شهيد غلامرضا صالحي و شهيد غلامرضا يزداني در دي ماه سال1358 راهي سوريه شد. او تصميم داشت همراه با گروههاي فلسطيني آموزشهاي چريكي را در كنار سازمانهاي فعال و مبارز فلسطيني فراگيرد و وارد مبارزه عليه رژيم صهيونيستي شود، اما حوادث كردستان او را مجبور به بازگشت به كشور كرد. او در كردستان و در كنار سرلشكر رحيم صفوي، شهيد حسين خرازي، شهيد همت و ديگر برادران سپاه موفق به شكست ضدانقلابيون و بازگرداندن امنيت به كردستان شد.او دوران جوانی خود را با لذت حضور در جبهههای نبرد از کردستان گرفته تا جای جای جبهههای جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی در سِـمتهایی چون: دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان، شش سال فرماندهی لشکر ۸ نجف، یکسال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین(ع)، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشت.
رزمندگان و ایثارگران بسیاری، خاطراتی شیرین و به یادماندنی از رشادتها و شجاعتهای این دلاور زمان بیاد دارند. حضور مستقیم در خط مقدم جبهه و ارتباط صمیمانه با پاسداران و رزمندگان بسیجی تا بدانجا بود که از ناحیه پا، دست، و کمر بارها مجروح گردید و یک بار نیز انگشتش قطع شد. در طی سالها با استفاده از مجالهایی از عشق به تحصیل بهره جست و کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی گردد. کفایت و شجاعت آن بزرگوار تا بدانجا بود که مقام معظم رهبری ۳ مدال فتح بر سینه پر عطش شهادت ایشان نصب نمودند. وی در اواسط سال ۸۴ از سوی فرمانده کل سپاه، به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد و توفیق خدمت را در سنگر دیگری یافت. این فرمانده قهرمان در آخرین دیدار خود با محبوب خویش فرمانده معظم کل قوا، تقاضای دعا برای شهادت خویش را نمود، زیرا مرغ جانش بیش از این تحمل ماندن بر این کره خاکی را نداشت و سرانجام در پروازی دنیوی به پرواز اخروی شتافت. اوج گرفت و به ملکوت اعلی پیوست. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
سوابق و خدمات سرلشکر کاظمی
سردار شهید سرلشکر پاسدار "احمد کاظمی” در سن ۱۸سالگی ، پس از تحصیلات دوره دبیرستان در صف مبارزین و جبهههای جنوب لبنان حضور پیدا کرد و مبارزه با استکبار و اشغالگران را آغاز نمود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامیجزو اولین کسانی بود که به سپاه پاسداران پیوسته و از فرماندهان شجاع ، پر انرژی ، مدیر و خلاق بود و به همین دلیل حکم مسوولیتهای زیادی را از دست مبارک مقام معظم رهبری دریافت کرد. شهید کاظمی، با شروع جنگ تحمیلی ، با یک گروه ۵۰نفره در جبهههای آبادان حضور یافت و مبارزه را با دشمن متجاوز آغاز کرد. وی، از همان اول فرماندهی یکی از جبهههای آبادان را برعهده گرفت و در عملیات حصر آبادان و در یکی از محورهای عملیات مسوولیت مهمیبرعهده داشت . وی در پایان جنگ تحمیلی همان گروه ۵۰نفره روز اول جنگ را تبدیل به یکی از لشکرهای قوی و مهم سپاه کرد و لشکر را با سلاحهای به غنیمت گرفته شده از عراقیها به یک لشکر زرهی با صدها تانک و نفربر و توپخانه و ماشین آلات ، تحویل نظام داد. وی در راهاندازی و شکلگیری نیروی زمینی سپاه به عنوان معاون عملیاتی نیروی زمینی سپاه خدمات شایانی داشت. سردار کاظمیهمچنین در سال ۱۳۷۲با حضور در منطقه شمال غرب کشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حکم فرماندهی را از دست مقام معظم رهبری دریافت کرد . مقام معظم رهبری در همان دوران مسوولیت سردار کاظمیدر استان اذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا کردند و از برقراری امنیت منطقه توسط سردار کاظمیتقدیر به عمل اورد . در سال ۱۳۷۹حکم فرماندهی نیروی هوایی سپاه را از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد و نیروی هوایی را از نظر سازمان ، ساختار و سازماندهی و سازمان موشکی ارتقا داده تا جایی که دشمنان جمهوری اسلامیایران از توانمندی موشکی کشور حیرت زده بودند . وی پس از ۵سال خدمت ارزنده در نیروی هوایی سپاه ، در سال ۱۳۸۴حکم فرماندهی نیروی زمینی سپاه را از مقام معظم کل قوا دریافت کرد و طی سه ماه فعالیت شبانهروزی، بیش از ۱۰۰سفر به تمامییگانهای نیروی زمینی داشت و وضعیت یگانهای نیروی زمینی را از نزدیک بررسی میکرد. سردار شهید کاظمیمحور عمده فعالیتهای نیروی زمینی را تقویت و ارتقای یگانهای صفی نیروی زمینی سپاه اعلام کرد و در این زمینه ،خدمات ارزندهای را ارایه داد. وی ، شب شهادت در جلسهای ، ضمن آنکه که حسرت میخورد که چرا شهید نشده و یاران او رفتهاند ، سفارش کرد ، ” شهدا خیلی به گردن ما حق دارند ، باید تلاش زیادی کنیم ” باید در اردوهای راهیان نور از همه شهدا ( ارتش ، سپاه ، بسیج) بگویید ، از خودتان نگویید از دیگران بگویید.از نیروی هوایی ارتش از هوانیروز ارتش ، از شهدای ارتش و جهاد بگویید . وی صبح روز شهادت عازم منطقه شمال غرب شد.
حضرت آیت ا… خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامیدر پیامیشهادت سردار رشید اسلام، سرلشگر احمد کاظمیو تعدادی از سرداران و افسران سپاه را در حادثه سقوط هواپیما تسلیت گفتند. متن پیام مقام معظم رهبری به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم فقدان شهادت گون سردار رشید اسلام، سرلشکر احمد کاظمیو تعدادی از سرداران و افسران سپاه در حادثه هواپیما، اینجانب را داغدار کرد. این فرمانده شجاع و متدین و غیور از یادگارهای ارزشمند دوران دفاع مقدس و در شمار برجستگان آن حماسهی بینظیر بود. تدبیر و قدرت فرماندهی او در طول جنگ هشت ساله کارهای بزرگی انجام داده و او بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله میکشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیشقدم میگشت. اکنون او به آرزوی خود رسیده و خدا را در حین انجام دادن خدمت ملاقات کرده است. اینجانب شهادت این سردار رشید و نامدار و دیگر جان باختگان این حادثه را به همهی ملت ایران به ویژه مردم عزیز و شهید پرور نجف آباد، تبریک و تسلیت میگویم و از خداوند متعال برای بازماندگان این شهیدان، بردباری و قدرت تحمل و پاداش صابران و برای خود آنان علو درجات اخروی را مسالت میکنم. سید علی خامنهای
سید حسن نصرالله ، دبیر کل حزب الله لبنان ، نیز به این مناسبت خطاب به سردار صفوی ، فرمانده وقت سپاه پاسداران ، پیامی صادر کرد که در بخشی از آن آمده است: ما که از نزدیک حاج احمد کاظمی را میشناختیم اذعان میکنیم که او به حق فرماندهی نمونه و مجاهدی بزرگ و عبدی صالح و برادری وفادار برای ما بود.
سردار صفوی درخصوص شهدای سانحه سقوط هواپیمای فالکن گفت: سردار”احمد کاظمی” فرمانده نیروی زمینی سپاه، از اولین پاسدارانی بود که در سال ۵۸به سپاه پیوست و رشادتهای زیادی در دوران دفاع مقدس از خود نشان داد . وی اظهار داشت : سردار کاظمیجانباز ۴۵درصد، فرماندهی مدبر و شجاع بود که با پذیرفتن مسوولیتهای مختلف در ردههای فرماندهی سپاه ، نقش موثری در پیروزیهای عملیات جنگی نظیر، عملیات آزادسازی مناطق شمال غرب از دست ضد انقلاب ، عملیات شکست حصر آبادان ، فتح خرمشهر ، فتحالمبین ایفا کرد . وی گفت: سردار کاظمیکه حدود پنج ماه فرماندهی نیروی زمینی سپاه را برعهده گرفته بود از نیروهای تحصیل کرده بود که سه مدال فتح و شجاعت را بعد از جنگ گرفت و این اواخر نیز شدیدا به یاد شهدای دفاع مقدس خصوصا ،شهید خرازی و باکری بود.
سردار سرلشگر قاسم سليماني پيرامون شخصيت شهيد احمد كاظمي اذعان داشت: احمد واقعا يك قلهاي بود، متفاوت بود، خيلي فضيلت داشت، براي همين ميگويم احمد واقعا خلاصهاي از شخصيت امام خميني (ره) بود در ابعاد مختلفي.
نقش شهيد كاظمي در جنگ
در سال1360 و با توجه به وضعيت كردستان و اصرار برخي فرماندهان سپاه به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در آمد و با شروع جنگ تحميلي ـ بهرغم مجروحيتي كه در يكي از جنگهايي كه با عناصر ضدانقلاب در كردستان داشت و هنوز با عصا راه ميرفت ـ با اصرار زياد خودش به همراه گروه شهيد غلامرضا محمدي به پادگان گلف اهواز رفت تا در نصاره، نقطهاي نزديك آبادان به دوستانش بپيوندد. تجربيات آموزش چريكي در پادگان حموريه سوريه و جنگ كردستان برايش خيلي ارزشمند بود و در جبهه جديد جنگ در محور فارسياد و دارخوين به كمكش آمد بهطوري كه نيروهاي مردمي بهصورت خودكار فرماندهي او را پذيرفتند و احمد نخستين دوره فرماندهي بر نيروهاي مردمي را در جبهه فارسياد تجربه كرد.
جبهه فياضيه
احمد و جبهه فارسياد تبديل به يک موضوع مورد توجه در تمامي جنگ شد و اقدامات چريکي او به همراه گروه کوچک چند ده نفره،جبهه فياضيه را براي دشمن تبديل به يک کابوس کرد و فياضيه در کنار جبهه دارخوئين به فرماندهي شهيد حسين خرازي زبانزد تمامي جبهه ها شد.احمد تا پايان مرداد ماه همان سال،قبل از عمليات ثامن الائمه (ع)نيروهاي مستقر در فياضيه را به سه گردان رسانيد و با آمادگي کامل در پنجم مهرماه سال 60 به دشمن حمله سختي نمود و با تدبيري که برخواسته از شجاعت او بود با دور زدن دشمن موفق گرديد حصر آبادان را بشکند و به هدف خود دست يابد.
وي همچنين توانست با غنايم فراواني که از دشمن بدست آورد مقدمات تشکيل تيپ 8 نجف اشرف را فراهم نمايد.بعد از اتمام موفقيت آميز عمليات ثامن الائمه(ع),در اجراي عمليات طريق القدس هم نقش آفريني کرد.
فتح المبیندر سوم آذر ماه 1360 با استفاده از دوستان همرزم خود و امكانات بهدست آمده از دشمن در عمليات ثامنالائمه، در 22 سالگي يك تيپ قدرتمند را به نام تيپ 8 نجف اشرف تشكيل داد و با استقرار در شهر شوش، يكي از مهمترين محورهاي عملياتي را عهده دار شد و مقدمات مهمترين عمليات جنگ كه بعدا از سوي امام (ره) فتحالمبين نام گرفت را فراهم كرد. در ساعت دوازده اولين نيمه شب هزارو سيصدو شصت از طريق ارتفاعات برغازه به دشمن حمله شديد و غافلگير کننده اي نمود و در حالي که در تمامي جبهه ها دشمن به شدت مقاومت مي کرد و عمليات با بن بست مواجه شده بود و پاتکهاي شديد دشمن براي باز پس گيري مناطق از دست رفته ادامه داشت, با دور زدن تمامي جبهه (که شگرد خاص او بود) و راهکاري بي نظير از طريق تنگه رقابيه و ورود به عقبه جبهه دشمن آخرين ضربات خود را وارد نمود و دشمن را در جبهه اي به وسعت سه هزار و پانصد کيلومتر مربع وادار به شکست نمود. بعد از آن نام احمد آوازهء جبهه خودي و دشمن گرديد.
فاتح خرمشهریک هفته پس از عملیات فتحالمبین، او بدون وقفه و استراحت وارد دارخوین شد و مقدمات عملیات آزادسازی خرمشهر را ـ که بیتالمقدس نام گرفت ـ فراهم کرد. او یکی از طولانیترین و سختترین محورها را عهدهدار شد و چهار روز پس از عملیات فتحالمبین در نیمههای شب، در حالی که دشمن در خواب عمیق فرو رفته بود، به آرامی از رودخانه پرخروش کارون گذشت و بانفوذ به عمق بیست کیلومتری خط دشمن، خود را به جاده استراتژیک اهواز ـ خرمشهر رساند. در حالی که هنوز واحدهای دشمن در خطوط اولیه و در نزدیک رودخانه کارون بودند، در کنار جاده جنگ تن به تن رخ داد. فرماندهان دشمن که متحیر از این پیشروی بودند در حالی که صدام و جوخههای اعدام پشت آنها ایستاده بود، بارها به نیروهای احمد حمله کردند اما همه این تلاشها ناکام ماند و او با تثبیت جاده آسفالت، حملات بعدی خود را به خرمشهر آغاز کرد، در حالی که خود و دیگر همرزمانش به شدت زخمی بودند.
او در شرايطي بسيار سخت و نابرابر با دشمن با قبول يكي از بهياد ماندنيترين تصميمات در حاليكه همه از آزادي شهر خرمشهر نااميد بودند بهصورت استشهادي بهاتفاق شهيد خرازي (فرمانده لشكر 14 امام حسين) به انبوه دشمن در خرمشهر حمله كرد و از روش منحصر به فرد خود كه دور زدن دشمن بود استفاده كرد و شهر خرمشهر را با هزاران نفر از نيروهاي دشمن به محاصره خود درآورد و لحظاتي بعد از آن بيش از 15هزار نفر از نيروهاي دشمن با زيرپوشهاي سفيد خود را تسليم او كردند و صداي بانگ اللهاكبر در شهر خرمشهر طنين افكن شد. اما هرگز كسي ندانست كه احمد به همراه حسين، فاتح اصلي خرمشهر بود و او هيچگاه حاضر نشد به اين عمل اعتراف كند.
عملیات خیبر و بدر
شهيد احمد كاظمي در عمليات خيبر و بدر به اتفاق رفيق شفيق خود مهدي باكري كه بهشدت به او عشق ميورزيد يكي از متهورانهترين صحنههاي جنگ را به نمايش گذاشت و در نيمههاي شب با هلي برد به روي جزاير مجنون در عمق هورالعظيم- كه خود و شهيد باكري در نخستين فرود در آن شركت داشتند- در طول يك شب دو جزيره بسيار مهم نفتي را بهنام جزيره مجنون شمالي و جنوبي از تصرف دشمن خارج و از آن عبور كرده و در شمال شرق بصره ضربات سنگيني به دشمن وارد كردند.
در همين عمليات، يكي از انگشتان احمد بر اثر اصابت تركش قطع شد. ايشان با وجود درد شديد جهت جلوگيري از عفونت، محل زخم انگشت را در آب و نمكي كه از سنگر عراقيها آورده بودند قرار ميداد ولي حاضر به ترك جبهه نبود.
در عمليات بدر مهدي باكري آهنگ رفتن كرد و با شهادتش احمد را در حسرتي جانسوز فرو برد. با شهادت باكري احمد بهشدت ناراحت بود. احمد حاضر نبود دوست صميمي خود را كه حالا جنازه مطهر او در دست دشمن بود تنها بگذارد. اما با اصرار شديد، احمد با چشماني مالامال از اشك سوار قايق شد و به عقب برگشت، اما او از شدت دوري مهدي مريض شد و مدتي در سنگر در بستر بيماري افتاد. خروش و شدت عمل او در جنگ و عدمفرصت به دشمن در تاريكيهاي شب و صحنه نبرد در كنار اين روح لطيف همه را متعجب ميساخت.
آذر ماه سال1364 او يكي از برجستهترين فرماندهان شناخته شده جنگ در سطح كشور بود. حاج احمد در نزديكترين مناطق به خطوط دشمن حمام آب گرم براي رزمندهها فراهم ميكرد. بهترين غذا را در خط مقدم خطوط فرماندهياش براي بچههاي لشكر تهيه ميديد؛ تئورياش اين بود چلوكباب در خط مقدم و ساچمهپلو در عقب جبهه. در لشكر احمد نظم حرف اول را ميزد طوري كه بارها سپهبد شهيد صياد شيرازي نظم و نگهداري تجهيزات را در لشكر 8 نجف بينظير و بهعنوان الگو مطرح ميكرد.
احمد كاظمي پس از شهادت دوست صميمياش مهدي باكري شاهد مصيبت سخت ديگري شد. شهادت دوست بسيار صميمياش حسين خرازي در عمليات كربلاي 5 احمد را بسيار متأثر كرد.او منتظر بود كه در لحظات پاياني جنگ به دوستان شهيدش بپيوندد، اما مصلحت چيز ديگري بود. احمد در بيست و هفتم بهمن ماه سال69 به درجه سرتيپ تمامي نايل آمد. کمترین تلفات در عملیاتهای جنگ در لشکر 8 نجف بود. برای تأمین امنیت جانی رزمندگان دغدغه فراوان داشت. بدون تحلیل جزء به جزء اهداف و نتایج عملیات وارد عمل نمیشد. بهترین راهکار عملی و تاکتیکی در صحنه رزم را در دشوارترین شرایط طراحی و اجرا میکرد.
او از هر عملیات زخمی به یادگار داشت و در هشت سال جنگ واحد خود را از تیپ به لشکر و سپاه ارتقا داده بود و جنگهای مهمی همچون رمضان، محرم، والفجر (1، 2، 4، 8) و تمامی عملیاتهای که به نام کربلا نام گرفت (کربلای 2، 3، 4، 5، 6) شرکت کرد و در همه این عملیاتها، نام احمد، آرامبخش جمع فرماندهان و لشکر بود و عدم حضور او به عنوان یک خلأ در صحنه عملیات حس میشد.هيچ عملياتي نيست كه در طول جنگ اتفاق افتاده باشد و احمد كاظمي در آن پيروز نباشد. او هميشه نقشاش را به بهترين شكل انجام ميداد حتي در عمليات رمضان كه عمليات ناموفقي بود حاج احمد تنها فرماندهي بود كه در شرق بصره تا نهر كتيبان جلو رفت و قلب دشمن را شكافت ولي بهعلت عدمپيشروي در مناطق ديگر به منطقه قبلي بازگشت.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه میگوید: ما در حقیقت چهار لشکر داشتیم که اینها وقتی هر جا وارد میشدند، هیچ خطی در مقابلشان قدرت مقاومت نداشت، حاج همت و لشکر 27 محمد رسول اله (ص)، حسین خرازی و لشکر 14 امام حسین (ع)، مهدی باکری و لشکر 31 عاشورا، احمد کاظمی و لشکر 8 نجف که در هر کجا وارد میشدند، بدون استثنا با موفقیت همراه بود. دو تن از فرماندهان عراقی که اسیر شده بودند، میگفتند وقتی نام احمد کاظمی، حسین خرازی و مهدی باکری میآمد ما بر انداممان لرزه میافتاد و دعا میکردیم ما روبروی این لشکرها نباشیم چون مطمئن بودیم اینها میآمدند و میزدند و هیچ کس جلودارشان نبود. احمد مرد پر قدرت و با اراده بود، فرد طراحی بود و تاکتیک را خوب میفهمید.
سرلشکر رحیم صفوی نیز میگوید: کوههای سر به فلک کشیده و پر از برف کردستان و دشتهای سوزان خوزستان شهید کاظمی را میشناسند. در فتح و آزادی بستان محور عملیات بود. در فتحالمبین جبهه رقابیه را ایشان شکافت و بزرگترین پیروزی را آفرید. در همه عملیاتها، فرماندهای بود که با نبوغ و خلاقیت دشمن را به زمین میکشاند. هیچ جبههای در هشت سال دفاع مقدس نبود که در مقابل لشکر هشت نجف تاب استقامت بیاورد. یکی از فرماندهان فتح فاو شهید کاظمی بود. نیروهای دشمن در رمضان و در کربلای 5 دیدند که با آرامش چگونه دروازه شرق بصره را شکافت و آنان را مجبور به صدور قطعنامه 598 کرد.
فرمانده سپاه قدس حاج قاسم سلیمانی از شهید کاظمی این گونه یاد میکند: در بین فرماندهان جنگ سه تن بودند که اگر در جلسهای نبودند، حتما در آن نقص بود: حسن باقری، حسین خرازی و احمد کاظمی. اگر همه ما مینشستیم در جنگ حرف میزدیم، تصمیم گیری میکردیم، سکوت هر یک از این سه تن حتما «امکان تصمیم گیری را مشکل میکرد. اگر مخالفت میکردند با عملیاتی، حتما یک مسأله و دلیل داشت.
سردار مهدی کلیشادی از فرماندهان دوران دفاع مقدس میگوید: اگر تا شب پیش از عملیات خودش مطمئن نمیشد که این معبری که برای عملیات باید از آن بگذرند، پاک شده است یا نه، کاری نمیکرد. به جزئیترین چیز میاندیشید. حقوق زیر دست برایش خیلی مهم بود. با کمترین تلفات اهداف را تصرف میکرد.
سردار احمد سوداگر در خاطرات خود در کتاب «جادههای سربی» مینویسد: کاری که احمد کاظمی در والفجر 8 کرد، خارج از توان یک انسان معمولی است.هرگز کسی ندانست که احمد به همراه حسین، فاتح اصلی خرمشهر بود.
نقش شهید کاظمی پس از جنگپس از جنگ، احمد کاظمی کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی گردد.در سال1379 با حكم فرمانده كل قوا بهمدت 5سال بهعنوان فرمانده نيروي هوايي سپاه منصوب شد. در اين مقطع براي نخستين بار نيروي هوايي سپاه را مجهز به هواپيماي جنگنده سوخو 24 كرد و سازمان هليكوپتري را با خريد هليكوپترهاي ام.آي 17 سازماندهي كرد و حتي موفق به ساخت هليكوپتري شد كه امروز در سطح ملي مورد توجه واقع شده است.
حضور در خطوط مرزی شمال غرب ایران
سردار کاظمی در سال 1372با حضور در منطقه شمال غرب کشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حکم فرماندهی را از دست مقام معظم رهبری دریافت کرد. سال هزار و سيصدو هفتاد و دو با بروز مجدد ناامني ها در کردستان و علاج چنين بحراني و کمک به مردمي که در تنگناهاي ناامني گروههاي ضد انقلاب بودند مقام معظم رهبري حکم فرماندهي قرارگاه حمزه سيد شهداء(ع) را به ايشان ابلاغ کردند تا هيبت، شجاعت و فرماندهي مقتدرانه او ريشه ظلم و ستم را در منطقه بخشکاند. رفتن او همه را خوشحال کرد. حدود دو سال پس از حضور در قرارگاه حمزه، واحدهاي زبده خود را به دنبال دشمن در عمق حدود 120 کيلومتري خاک عراق فرستاد و موفق شد با محاصره دشمن،گروههاي مسلح را وادار نمايدکه طي توافقنامه اي بپذيرند که دست از عمليات مسلحانه و ناامن کردن فضاي زندگي مردم کرد و آذريها بردارند و او توانست با آن نبوغ ذاتي اش امنيت را به کردستان بازگرداند.تا سالها بعد اثرات اين اقدام شجاعانه احمد در منطقه باقي ماند و مردم منطقه از آن به نام «طرح سردار کاظمي»ياد مي کردند. مقام معظم رهبری در همان دوران مسوولیت سردار کاظمیدر استان اذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا کردند و از برقراری امنیت منطقه توسط سردار کاظمی تقدیر به عمل اوردند.
فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداراندر 8 تیر 1379حکم فرماندهی نیروی هوایی سپاه را از رهبر معظم انقلاب دریافت کرد و نیروی هوایی را از نظر سازمان ، ساختار و سازماندهی و سازمان موشکی ارتقا داد.
پيشرفت در سيستم موشكي سپاه
نقش قابل توجه او در پيشرفت سيستم موشكي سپاه بود. براي موشك شهاب 3 با بردهاي گوناگون شبانهروز وقت گذاشت تا به ثمر رسيد. مدت ماموريت احمد در نيروي هوايي به شش سال و نيم رسيد. احمد كاظمي بهعلت جراحتهاي زياد در طول دوران دفاع مقدس به 55درصد جانبازي نايل شد و به جهت رشادتها و توانمنديها خود از دست مقام معظم رهبري 3مدال فتح و شجاعت را به افتخارات خود افزود. سال1384 حاج احمد با حكم مقام معظم رهبري فرمانده نيروي زميني سپاه شد.
نقش شهید کاظمی در زلزله بم
در دوران ماموريتش در نيروي هوائي حادثه اسفناک زلزله بم پيش آمد. حاج احمد به محض خبردار شدن جزو اولين کساني بود که خود را به فرودگاه بم رساند و تا آخرين روزها در آنجا حضور داشت. تمام امکانات نيروي هوایي سپاه و کشور را در جهت کمک به مردم زلزله زده مهيا کرد.
در اين زمينه سرلشگر رحيم صفوي مي گويد: در زلزله بم در ساعتهاي اول، شهيد کاظمي به عنوان فرمانده نيروي هوايي تمام ناوگان خودش را براي نجات مردم بم بسيج کرد، خودش هم فرودگاه بم را آماده کرد،هر 13 دقيقه يک هواپيما ويک هليکوپتر چه در شب و چه در روز پرواز مي کرد، 30 هزار مجروح را با هواپيما و هليکوپتر تخليه کرد، چند شبانه روز بيخواب بود. اين است روحيه مردم داري و مردم ياري
فرماندهي نيروي زمينيدر مراسم توديعش در نيروي هوايي گفت: «واقعا نميدانم كه چرا از جنگ تا اينجا رسيدم. ولي خدا را شاهد ميگيرم كه هيچ روزي نيست كه از واماندگي از اين كاروان غبطه و حسرت نخورم و قطعا گير در خودمه، از خدا ميخوام به حق حضرت فاطمه زهرا(س) من دوست داشتم در نيروي هوايي شهيد بشم ولي در نيروي زميني دوران شهادت ما فرابرسد و از خدا فقط همين رو ميخوام، اگه كه كاري كردم، رزمندهاي بودم، اگرم گناهكار هستم به خاطر دوستان شهيدم خدا مارو ببخشه و ما شرمنده نشيم و سرافكنده نباشيم، نميخوام غيراز شهادت به اون دنيا وارد بشم.وي طي 3ماه فعاليت در نيروي زميني خدمات بيشائبهاي عرضه داشت. احمد كاظمي در آخرين روزهاي دنيايياش ديگر تاب و توان نداشت، قلب او آينهاي شفاف از گذشته شده بود. هر لحظه انتظار ميكشيد و از دوستان ميخواست براي رفتنش دعا كنند.
احمد كاظمي يكي از نامآورترين سرداران فداكار اسلام در عصر انقلاب اسلامي و در عين حال براي بسياري از مردم ايران گمنامترين فرماندهان دوران دفاع مقدس و پس از آن بود. صبح نوزدهم دي ماه سال 1384 احمد براي هميشه از خانواده و بچهها خداحافظي كرد. به هنگام سوارشدن بر هواپيما، مهدي باكري را در افق ابرهاي آبي ميديد. او رفت تا براي هميشه از تمام خستگيها و ناملايمتهاي دنيا خداحافظي كند.
یازده ستاره فروزان انقلاب در يك پرواز به سوي اروميه در سرزمين خاطرههايشان براي هميشه ماندگار و ثابت قدم در پيشگاه حضرت دوست شدند. او در كنار دوستان شهيدش حسين خرازي و مصطفي ردانيپور در گلزار شهداي اصفهان جاي گرفت. سردار سرلشكر پاسدار كاظمي به همراه يارانش رفت و آناني كه با عشق به آنها زندگي ميكردند در فراقشان چشم انتظار ماندند. روحشان شاد و يادشان سبز.
مقام معظم رهبری هنگام حضور بر جنازه شهید کاظمی :چشمهايش پُرِ از اشك شد... دو هفته پيش شهيد كاظمى پيش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: يكى اينكه دعا كنيد من روسفيد بشوم، دوم اينكه دعا كنيد من شهيد بشوم. گفتم شماها واقعاً حيف است بميريد؛ شماها كه اين روزگارهاى مهم را گذرانديد، نبايد بميريد؛ شماها همهتان بايد شهيد شويد؛ وليكن حالا زود است و هنوز كشور و نظام به شما احتياج دارد. بعد گفتم آن روزى كه خبر شهادت صياد را به من دادند، من گفتم صياد، شايستهى شهادت بود؛ حقش بود؛ حيف بود صياد بميرد. وقتى اين جمله را گفتم، چشمهاى شهيد كاظمى پُرِ اشك شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند.
وصیت نامه شهید کاظمیشهيد احمد كاظمي در وصيتنامه خود نوشته است:خداوندا خود ميدانم بد بودم و چه كردم كه از كاروان دوستان شهيدم عقب ماندهام و دوران سخت را بايد تحمل كنم. اي خداي كريم، اي خداي عزيز و اي رحيم و كريم، تو كمك كن به جمع دوستان شهيدم بپيوندم.
متن وصيت نامه سردار سرلشكر پاسدار شهيد احمد كاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي:
الله اكبراشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهيد ان علياً ولي الله
خداوندا فقط ميخواهم شهيد شوم شهيد در راه تو، خدايا مرا بپذير و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزي شهادت ميخواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت، ولي خداوندا تو صاحب همه چيز و همه كس هستي و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن، لطفي بفرما، مرا شهيد راه خودت قرار ده. با تمام وجود درك كردم عشق واقعي تويي و عشق شهادت بهترين راه براي دست يافتن به اين عشق.نميدانم چه بايد كرد، فقط ميدانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت ميباشد. واقعاً جايي براي خودم نمييابم هر موقع آماده ميشوم چند كلمهاي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نميدانم كدام را بنويسم، از درد دنيا، از دوري شهدا، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا، هزاران هزار حرف ديگر، كه در يك كلام، اگر نبود اميد به حضرت حق، واقعاً چه بايد ميكرديم. اگر سخت است، خدا را داريم اگر در سپاه هستيم، خدا را داريم اگر درد دوري از شهداي عزيز را داريم، خدا داريم. اي خداي شهدا، اي خداي حسين، اي خداي فاطمة زهرا(س)، بندگي خود را عطا بفرما و در راه خودت شهيدم كن، اي خدا يا رب العالمين.راستي چه بگويم، سينهام از دوري دوستان سفر كرده از درد ديگر تحمل ندارد. خداوندا تو كمك كن. چه كنم فقط و فقط به اميد و لطف حضرت تو اميدوار هستم. خداوندا خود ميدانم بد بودم و چه كردم كه از كاروان دوستان شهيدم عقب ماندهام و دوران سخت را بايد تحمل كنم. اي خداي كريم، اي خداي عزيز و اي رحيم و كريم، تو كمك كن به جمع دوستان شهيدم بپيوندم.گرچه بدم ولي خدا تو رحم كن و كمك كن. بدي مرا ميبيني، دوست دارم بنده باشم، بندگيام را ببين. اي خداي بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا ميكنم، از روي سركشي نيست. بلكه از روي ناداني ميباشد. خداوندا من بسيار در سختي هستم، چون هر چه فكر ميكنم، ميبينم چه چيز خوب و چه رحمت بزرگي از دست دادم. ولي خداي كريم، باز اميد به لطف و بزرگي تو دارم. خداوندا تو توانايي. اي حضرت حق، خودت دستم را بگير، نجاتم بده از دوري شهدا، كار خوب نكردن، بندة خوب نبود،... ديگر… حضرت حق، اميد تو اگر نبود پس چه؟ آيا من هم در آن صف بودم. ولي چه روزهاي خوشي بود وقتي به عكس نگاه ميكنم. از درد سختي كه تمام وجودم را ميگيرد ديگر تحمل ديدن را ندارم. دوران لطف بيمنتهاي حضرت حق، واي من بودم نفهميدم، واي من هستم كه بايد سختي دوران را طي كنم. الله اكبر خداوندا خودت كمك كن خداوندا تو را به خون شهداي عزيز و همة بندگان خوبت قسم ميدهم، شهادت را در همين دوران نصيب بفرماييد و توفيقام بده هر چه زودتر به دوستان شهيدم برسم،انشاء الله تعالي.
نتیجه گیریاز زمان تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاکنون در هر زمینه ای که نظام نوپای جمهوری اسلامی با مشکل مواجه شده یا مورد تهدید قرار گرفته، سپاه وارد شده و مأموریتش را به بهترین شکل ممکن انجام داده است، در حال حاضر هم این نهاد انقلابی از هر جهت آماده دفاع از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن می باشد و با وجود آن، نظام جمهوری اسلامی ایران از هیچ تهدید داخلی و خارجی ترسی به خود راه نمی دهد. در واقع، با وجود سپاه و بسیج، نظام جمهوری اسلامی بیمه شده است و آینده آن نیز روشن و مشخص می باشد؛ زیرا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از نظر سازمانی، فناوری، تجهیزات نظامی، اطلاعاتی، امنیتی و نیروی انسانی دارای بهترین وضعیت ممکن می باشد. علاوه بر آن نیروهای سپاه از نظر معنوی، اعتقادی روحیه ایثار، فداکاری و شهادت طلبی نیز سرآمد تمام ارتش های جهان می باشند و همین ویژگی است که آن را با دیگر ارتشهای جهان متمایز می کند.
در آینده، چالشهایی که کشور و نظام با آن مواجه خواهند شد، ناشناخته و در عین حال متنوع می باشند. طبیعت نامشخص این چالشها مبین این است که کشور باید برای مواجهه با طیف وسیعی از وضعیتهای غیرمنتظره و بحرانهای متنوع آماده باشد. محیط جنگهای آینده، محیط ناشناخته و مجهولی است . اینکه نظام و کشور ما با چه دشمنانی، در چه ابعاد و با چه ماهیتی روبرو خواهد شد، سؤالاتی هستند که گزینه های متنوع و مختلفی را به همراه دارند. بنابراین، در فضای احتمالات که تنوع و گوناگونی بر آن حاکم است، به نیروها و ابزارهایی نیاز است که بتوانند در همه وضعیتها، به موقع واکنش نشان دهند.
با توجه به موارد فوق به نظر می رسد یکی از سازمانها و ساختارهایی که می تواند به عنوان تکیه گاهی متین و رکنی مطمئن در امنیت ملی کشور ، قدرت بازدارندگی مؤثر و توانایی هدایت مناسبی را در مقابل تهدیدات و بحرانها فراهم نماید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می باشد.
محسن رضايي فرمانده وقت سپاه مي گويد: ما در حقيقت چهار لشگر داشتيم که اينها وقتي هرجا وارد مي شدند،هيچ خطي در مقابلشان قدرت مقاومت نداشت،حاج همت و لشگر 27 محمد رسول اله (ص)، حسين خرازي و لشگر 14 امام حسين(ع) ،مهدي باکري و لشگر 31 عاشورا ،احمد کاظمي و لشگر 8 نجف که در هر کجا وارد مي شدند بدون استثنا با موفقيت همراه بود.دو نفر از فرماندهان عراقي که اسير شده بودند مي گفتند وقتي اسم احمد کاظمي ،حسين خرازي و مهدي باکري مي آمد ما بر انداممان لرزه مي افتاد و دعا مي کرديم ما روبروي اين لشگرها نباشيم چون مطمئن بوديم اينها مي آمدند و مي زدند و هيچ کس جلو دارشان نبود.احمد مرد پر قدرتي بود, با اراده بود,فرد طراحي بود,تاکتيک را خوب مي فهميد.
سر لشگر رحيم صفوي نيز مي گويد:کوههاي سر به فلک کشيده و پر از برف کردستان و دشتهاي سوزان خوزستان شهيد کاظمي را مي شناسند. در فتح و آزادي بستان محور عمليات بود.در فتح المبين جبهه رقابيه را ايشان شکافت و بزرگترين پيروزي را آفريد.
حدود دو سال پس از حضور در قرارگاه حمزه، واحدهاي زبده خود را به دنبال دشمن در عمق حدود 120 کيلومتري خاک عراق فرستاد و موفق شد با محاصره دشمن،گروههاي مسلح را وادار نمايدکه طي توافقنامه اي بپذيرند که دست از عمليات مسلحانه و ناامن کردن فضاي زندگي مردم کرد و آذريها بردارند و او توانست با آن نبوغ ذاتي اش امنيت را به کردستان بازگرداند.تا سالها بعد اثرات اين اقدام شجاعانه احمد در منطقه باقي ماند و مردم منطقه از آن به نام «طرح سردار کاظمي» ياد مي کردند.
او در کنار دوستان شهيدش حسين خرازي و مصطفي رداني پور در گلزار شهداي اصفهان جاي گرفت.سردار سرلشگر پاسدار کاظمي به همراه يارانش رفت و آناني که با عشق به آنها زندگي مي کردند در فراقشان چشم انتظار ماندند.
دو نفر از فرماندهان عراقي که اسير شده بودند مي گفتند وقتي اسم احمد کاظمي ،حسين خرازي و مهدي باکري مي آمد ما بر انداممان لرزه مي افتاد و دعا مي کرديم ما روبروي اين لشگرها نباشيم چون مطمئن بوديم اينها مي آمدند و مي زدند و هيچ کس جلو دارشان نبود.احمد مرد پر قدرتي بود, با اراده بود,فرد طراحي بود,تاکتيک را خوب مي فهميد.
فرمانده سپاه قدس حاج قاسم سليماني از شهيد کاظمي اينگونه ياد مي کند: در بين فرماندهان جنگ سه نفر بودند که اگر در جلسه اي نبودند حتما در آن نقص بود: حسن باقري، حسين خرازي و احمد کاظمي. اگر همه ما مي نشستيم در جنگ حرف مي زديم تصميم گيري مي کرديم سکوت هر يک از اين سه نفر حتما" امکان تصميم گيري را مشکل مي کرد. اگر مخالفت مي کردند با عملياتي، حتما يک مساله و دليل داشت.
سردار مهدي کليشادي از فرماندهان دوران دفاع مقدس مي گويد:اگر تا شب قبل از عمليات خودش مطمئن نمي شد که اين معبري که براي عمليات بايد از آن بگذرند پاک شده است يا نه دست به کاري نمي زد. به جزئي ترين چيز فکر مي کرد.حقوق زير دست برايش خيلي مهم بود.با کمترين تلفات اهداف را تصرف مي کرد.
سال هزار و سيصدو هفتاد و دو با بروز مجدد ناامني ها در کردستان و علاج چنين بحراني و کمک به مردمي که در تنگناهاي ناامني گروههاي ضد انقلاب بودند مقام معظم رهبري حکم فرماندهي قرارگاه حمزه سيد شهداء(ع) را به ايشان ابلاغ کردند تا هيبت، شجاعت و فرماندهي مقتدرانه او ريشه ظلم و ستم را در منطقه بخشکاند. رفتن او همه را خوشحال کرد.
او پس از شهادت مهدي باکري يار و همرزم ديرينه اش در روز پنجم عمليات بدر , همچنان منتظر ماند تا سر انجام در صبح نوزدهم دي ماه سال 1384 بر پيمان خويش با خدا وفا کرد و در حوالي اروميه نزديکي هاي محل تولد شهيد مهدي باکري به وي پيوست.
احمد کاظمي به علت جراحتهاي زياد در طول دوران دفاع مقدس به 55 درصد جانبازي نایل گشت و به جهت رشادتها و توانمندي هاي خود سه مدال فتح و شجاعت را به افتخارات خود افزود. در سال هشتاد و چهار به فرماندهي نيروي زميني سپاه منصوب شد.